ارش هستم 25 سالمه خیلی وقت بود میخواستم این خاطره رو بنویسم اما یجوریایی احساس میکردم کار درستی نیست از اعتماد یه زوج سواستفاده کنم، اما خب با این فکر که اسامی رو تغیر بدم خودمو متقاعد کردم که اشکالی نداره. بگذریم…(علی و مرجان،)
این خاطره برمیگرده به عید نوروز پارسال، سکس سه نفره من با از نزدیکترین دوست متاهلم وقتی که خانومش باردار بود. علی دو سال از من بزرگتره ولی مرجان هم سن خودمه یه ماهی مونده بود به عید ماهای اخر بارداری مرجان بود که پیام دادنای علی توی تلگرام بیشتر از حد معمول شده بود، مرتب عکس و فیلمای سکس سه نفره میفرستاد و از من میپرسید اوضا احوال کیرت چطوره، بعد یه مدت شروع کرد از علایقش برا من میگفت خیلی دوس داره سکس یه زن و شوهر رو از نزدیک ببینه ، از من میپرسید تو چجور سکس رو دوس داری و از این صحبتا، من تا اون موقع هنوز با خانومش در ارتباط نبودم از اون طرف میدونستم که بارداره و همش توی خونس، گه گاهی حال و احوالشو از علی میپرسیدم میگفت توی خونه تنهاس و احساس میکنم یکم بی طاقت شده به خاطر حاملگیش.
یه شب که من تا دیر وقت کار میکردم دیدم علی پیام داده یه داستان سکس سه نفره برام فرستاده، شرروع کردم به خوندنش که در حینش باز پیام میداد داشت تعریف میکرد که با یه نفر سکس داشتم رو سینهاش بجور حساسه میشین رو کیرم یه رب کوسشو میماله رو کیرم و منم دسنهاشو سیلی میزنم تا ارضا شه
بهش گفتم کی هست، جواب نداد چند بار پرسید ، دیدم نوشت خانومم. از اونجا بود که دیگه خیلی راحت درمورد سکساشون برام میگفت به من میگفت تو هم همکاری کن باهامون شب گوشی رو میدم دست مرجان تو پیام سکس بفرست پیشنهاد بده چجوری زنمو بکنم اما به رو خودت نیار که میدونی گوشی دست مرجانه
چند شبی هم همین روال گذشت که یه روز جمعه دیدم علی زنگ زد گفت بریم یه تاب بخوریم با ماشین، تو راه شروع کرد به تعریف کردن که من و زنم چند سال این فانتازی رو داریم که نفر سومی توی رختخواب پیشمون باشه ، موقع سکس به زنم میگم چشاتو ببند حالا بهم بگو دوس داشتی به جای شوهرت کی الان پیشت بود این کس و کون خوشکلو میکرد، اون میگه دوستت ارش اما شوهرمم پیشم باشه، د، کیر ارش توی کونم باشه کیر شوهرم تو کسم دوتایی حالمو جا بیارین مث جندها… این شد که تصمیم گرفتم رویای زنمو به واقعیت برسونم چون میدونم این دوران بارداری خیلی بهش سخت گذشته میخوام به عنوان قدر دانی ازش و اینکه چند روز دیگه تولدشه ، میخوام تو هدیه تولدش باشی…
پایان
اگه از خاطره من استقبال شد ادامش رو توی 3 قسمت دیگه مینویسم
نوشته: ارش
زودانزالی داری چن قسمتی هم جق میزنی؟
ادامشو نزن
اگه زدی هم کص ننویس برامون
بیلاخ هم تقدیم خودت و داستانت واس اینکه مطمئن بشی هیچ علاقه ای به خوندن ادامه اش نیس تقدیم باسنت شد…
ﻧﺎﻣﻮﺳﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻳﺒﺎﺭ ﺑﺨﻮﻥ ﺑﺒﻴﻦ ﭼﻴﻨﻮﺷﺘﻲ ﻏﻠﻂ ﺍﻣﻼﻳﻲ ﻧﻤﻴﮕﻢ
ﺗﻮ ﺍﺭﺵ ﺑﻮﺩﻱ ﻭﻟﻲ ﺍﺧﺮ ﺍﻭﻣﺪﻱ ﮔﻔﺘﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻱ ﺑﺪﻱ ﺑﻪ ﺯﻧﺖ ﻳﻌﻨﻲ ﻳﻬﻮﻳﻲ ﻋﻠﻲ ﺷﺪﻱ
ﺍﺭﻩ ﻣﻮﺗﻮﺭﻱ ﺗﻮ ﺳﻮﺭﺍﺧﻲ ﻛﻴﻮﻧﺖ ﻧﻨﻮﻳﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻱ ﺗﺮ ﻧﻜﻦ ﺧﻮﺩﺗﻮ
آرش فکر کنم خوب کونی هستی برات نقشه چیدن کونت بذارند.
احتمالا علی و باباش هوس کون کردن میخوان به بهانه کس خرت کنن کل موهای بدنتو بزنی بعدشم بکشوننت اونجا!!
استقبال نشد ننویس
واقعا تو مغزتون چی میگذره شما ملجوقا
این داستان هیچ نیازی به نظر نداره چون کاملا چرت بود