نمی کنمش

1392/08/13

چیزی که بیشتر از همه بین اون و من مشهود بود اعتماد بود , همیشه می دونست به باکره بودنش احترام می گذارم به خاطر همین همیشه می گفت خیلی بهت اعتماد دارم اما خیلی وقتها ازم می خواست و التماس می کرد تا بکونمش اما من می دونستم تو اون لحظات اینقدر داغ و حشری شده که این خواسته رو داره , اما وقعاً داغ بود هر فرصتی که پیش می اومد با هم عشق بازی می کردیم خونشون , خونه خواهرش , تو ماشین و حتی گاهی بیرون شهر می رفتیم اما این داستان اولین باری که تمام بدنشو لخت کردم و وقتی کارمون تموم شد تو بغلم گریه کرد و گفت خیلی ممنون /
اون رو زقرار بود برم دنبالش جلوی محل کارش تا بریم یک دوری بزنیم عدتمون بود وقتی همو می دیدیم لب بگیریم یه چرخی تو خیابونا زدیم و رسوندمش دم خونشون از هم که جدا شدیم بعد کمتر از 5 دقیقه زنگ زد گفت خونه خواهرش اینا که چند تا کوچه با اونها فاصله داشت خالیه , گفت : میای , گفتم باشه, دورزدم رفتم دنبالش که زنگ زد گفت به شرطی که منو بکونی , گفتم عزیزم حالا همو ببینیم اومد سوار ماشین شد و رفتیم خونه خواهرش اول اون رفت بالا و بعد زنگ زد گفت بیا وقتی رفتم بالا مانتوشو در آورده بود و تو آشپزخونه داشت میوه می شست برام بیاره گفتم مگه اومدم مهمونی , گفت تو عزیزه منی , از پشت بغلش کردم و گردنشو بوسیدم و لیس زدم خیلی حساس بود و خودش جمع می کرد اما می زاشت کارمو بکنم دستمو بردم زیر پیراهنش و شروع کردم بندشو نوازش کردن , یکباره تو بغلم چرخید و دهانشو باز کردو گفت , میخوام می خوام همچنان که لبای داغشو می خوردم لختش کردم فقط یک شورت و سوتین تنش بود اونم با وحشی گری لباسهای منو در می آورد , عاشق لب گرفتن بود به یکباره محکم بغلم کرد گفت نوبت تو , گفتم شدی (عادتم بود مدام بپرسم ارضاء شدی ) گفت تا شب صد دفعه میخوام بشم , پس کی می کنی منو , گفتم هر وقت زنم شدی خندید گفت پس هیچ وقت , گفتم تو عشق منی و لباشو خوردم , نوک سینه های اینقر سفت شده بود از زیر سوتین داشت می زد بیرون , بازش کردمو شروع کردم به خوردنش و چون حساس بود به پوست بدنش خودشو جمع می کرد اما تک تک سینه هایشو دونه دوه می کرد تودهنم و هی در گوشم می گفت بکن بکن , گفتم الان یک کاری با هات می کنم اینقدر نگی بکن , شورتشو درآوردم انصافا ً کسش تازه تازه بود با اینکه 25 سالش بود اما کسش مثل یک نوجوان 15-16 ساله تازه تازه بود , گفتم برو بشورش , خیس خیس بود و چون نیم ساعتی بود داشتیم به هم ور می رفتیم بو گرفته بود , اینقدر شسته بود که مزه آب می داد صدای جیغ زدنش تمام خونه رو گرفته بود همش می گفت بسه تمام کسشو خوردم و مطمئنم چند بار ارضا شد کارش به التماس کشیده بود و قسم که ولش کردم و گرفتمش تو بغلم محکم بغلم کرد گفت مرسی گفتم هنوز می خوای بکونمت , گفت اونطوری مال تو می شم می خوام می خوام و باز لبامو گرفت تو دهنش …

نوشته: هیچکس


👍 0
👎 0
31400 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

403368
2013-11-04 10:50:27 +0330 +0330
NA

:-\ خب نکن برادر من:|
این چیه آخه:-|

0 ❤️

403369
2013-11-04 11:45:47 +0330 +0330

سنبل آغا و مراد آغا و گل آغا و…همين كار تورو انجام ميدن تو سريال حريم سلطان . !!!

0 ❤️

403370
2013-11-04 13:42:03 +0330 +0330

و باز هم پیام بازرگانی =))
بابا لااقل مینیوسین یه صفحه دو صفحه بنویسین که خواننده داستان حوصلش سر نره از اینکه داستان شروع نشده تموم میه :D
یعنی واقعا شماها استعدادتون کور شده و حیف که شکوفا نشه =))

0 ❤️

403371
2013-11-04 13:55:38 +0330 +0330
NA

‏‎ ‎خو حالا که چی ؟! میخای کس لیسیتو به رخ ما بکشی چلمن ؟ أدا تنگارو درمیاری ؟

0 ❤️

403372
2013-11-04 15:38:56 +0330 +0330
NA

نکن یا به قول خودت نکون ، به درک اسفل السافلین، به قول قاطبه به جهنم دره ، هر وقت کردی بیا وقت ما رو بگیر اما فقط لطف کن یه ویرایش بکن متن و اگه خواستی ماجرای کردنتو برامون زر بزنی .

0 ❤️

403373
2013-11-04 16:29:18 +0330 +0330
NA

فکر نمی کنم هیچ طرز فکری در دنیا وجود داشته باشه که بتونه بیشتر از حماقت غلیظ جاری در همه ذرات این طرز فکر که بکارتت را برای شب زفاف با خودم نیاز دارم!!! منو زجر بده !!!
دقت کنید روی سخن با آقایونه حالا اینکه اصلن موضوع بکارت و باکرگی و نگه داشتن پرده بکارت برای زفاف (با وجود انجام همه پوزیشن های موجود سکسی!!!) از جانب دوشیزگان چقدر منطقیه؟!!! بحث دیگری داره که به خاطر مغایرت با عرف رایج والبته غلط ایران از ترس تکفیر توسط دوستان !! واردش نمی شم ولی من وقتی اون پسرائی را می بینم که با دوست دختر فابریک خودشون که قرار ازدواج دارند یا حتا با نامزد و از اون خنده دار تر با همسر عقدی خودشون یه سکس بی معنی و ناقص و عذاب آور می کنند با این توجیه مسخره و ابلهانه که این پرده مال شب زفافه! می خوام سر به بیابون بذارم!

0 ❤️

403374
2013-11-04 16:51:26 +0330 +0330
NA

باهات موافقم سون جان؛بکارت فقط یه تعصب کور و احمقانه است که دخترهای مثلآ باکره ما به هزارتا لجن و هرزگی دیگه میکشه؛واقعآ چندتا قطره خون ارزشش داره!پاکی و نجابت باید تو وجود آدمها باشه

0 ❤️

403375
2013-11-05 00:43:52 +0330 +0330

من که نمیتونم یه دختر رو لخت کنم و فقط ببوسمش،،یوسف که نیستم،میلادم…والا…

0 ❤️

403377
2013-11-05 02:57:00 +0330 +0330
NA

فردين تويى؟

0 ❤️