نوار بهداشتی خواهرم

1393/09/22

سلام اسم من محمده و اهل قم .پدر من اخونده ولی بچه هاش اصلا هم عقیده خودش نیستیم .خواهرم اسمش فاطمه ساداته .کیرمم کلا 15 سانت بیشتر نیس که اونم قابل شما رو نداره.خيلی وقت بود به خواهرم نظر داشتم.يعنی هميشه می خواستم بدنشو لخت ببينم.حتی اگه فقط يه ذرش هم که شده .لباس کوتاه که می پوشيد من هميشه چشمام دنبال اين بود که وقتی ميشينه و پاهاشو دراز می کنه من چجوری می تونم لای پاهاشو بيشتر ببينم.تنها که می شدم لباس زيراشو همرو ناز می کردم٫بو می کردم و هميشه تصور می کردم توی اين شورت صورتی که الان تو مشتای منه يا اون کرست سفيده چی مياد وقتی خواهرم اونارو می پوشه.

چند سال بود که تا دولا ميشد که از طبقه پايين يخچال چيزی برداره من باسنشو که قلمبه می زد بيرون حسابی بادقت نگاه می کردم.دولا که ميشد خطه وسط سينهاش منو ديونه ميکرد و هميشه حوله حمومش رو تا ميرفت حموم قايم می کردم که مجبور شه منو صدا کنه که حولرو بهش بدم.چشمامو می بستم و توی حولرو بو می کردم که تا چند لحظه ديگه بدنه خيس لخت خواهرم مياد توش٫تا اينکه: يه روز قرار شد که من برای خريد يه سری چيزايی که برای خونه می خواستيم برم بيرون.مامان يه ليست داد که اينارو بخر.منم قبل رفتن٫رفتم بالا تو اتاق خواهرم که ازش بپرسم که اگه اونم چيزی لازم داره بگه براش بخرم. رفتم بالا ديدم روی ميز توالتش دولا شده و داره رژ لب ميزنه.شرتش از پشت شلوارش زده بيرون.همون شورتی که ديروز تو مشهای من بود.تا منو ديد روشو برگردوند به من .منم گفتم که دارم ميرم خريد و اگه چيزی می خواد بگه.اونم يکم فکر کرد.رفت سمت کمدش.راه که ميرفت چون سوتين نبسته بود سينهاش می لرزيد و منو ديدونه تر ميکرد.برگشت و گفت اگه پول اضافه اومد برای من يه بسته نوار بهداشتی بخر لطفا.اينو که گفت من دستام شروع کرد به لرزيدن.تصور اينکه نوار بهداشتی رو برای کجاش ميخواد دنيا رو جلوی چشمام لرزوند.اون پاهای کشيده و باسن برجسته که اون داشت.لاشو باز ميکنه با انگشتاش قشنگ بازش ميکنه که اون خطه وسط اونجاش باز بشه و بدنش ميلرزه وااای ديگه نميتونستم ادامه بدم.نميدونستم اينبار چجوری جلوی خودمو بگيرم. به هر بهونه ای هم که شده حتی برای يک ثانيه بايد بهش دست می زدم. ناخودآگاه پولو دادم به اون دستم. دسته راستمو بردم جلوتر.با خودم گفتم فوقش می زنه تو گوشم.مهم نيست.من بايد اين طلسم رو ميشکوندم.دستمو بردم لای پاش و به شوخی گفتم : برای اينجات می خوای٫آره؟ و قبل از اينکه بخواد عکس العملی نشون بده٫هی گفتم :‌آره؟ اينحا آره؟ آره؟ و هی بيشترو بيشتر اونجاشو با دستم مالوندم.همونطور که تصور ميکردم بود.ناز٫داغ و نرم.اونم چون حول شده بود يه جيغ کوچيک زد و دست منو کنار کشيد و با خنده گفت :‌کره خر با اينجای من چيکار داری؟ و ادامه داد:نه برای الان نميخوام چند روز مونده هنوز و موقعی که من داشتم از پله ها ميومدم پايين آروم گفت:گفتم که برای الان نميخوام٫نگران نباش و رفت تو اتاقش و در رو بست.من اصلا نفهميدم چجوری رفتم و چيزايی رو که مامان گفته بود خريدم و از داروخونه نوار بهداشتی رو گرفتم و برگشتم خونه.کلا حدوده نيم ساعت طول کشيد. وسايل رو به مامان دادم و اونم مثل هميشه قرقر (‌غرغر) کرد که زود حاضرشين که ميخواييم بريم خونه مامانی.ما به مامان بزرگمون ميگيم مامانی.رفتم بالا که نوار بهداشتی رو به خواهرم بدم.ترسيدم که شايد عصبانی باشه برای همين در زدم اونم گفت بيا تو.رفتم تو و نوار بهداشتی رو بهش دادم.تشکر کرد و نوار بهداشتی رو گرفت و شروع کرد به خوندن پشت جعبش.يهو ازش پرسيدم:اگه بلد نيستی چجوری بايد استفاده کنی من بلدم.آخه اين جديده اون يارو فروشنده داروخونه بهم توضيح داد و سريع بدون کوچيکترين وقفه ای ادامه دادم:جدی ميگم اگه بلد نيستی بگو٫اصلا جون من بذار من برات بذارم٫می خوام ببينم اين چيه که شماها همش استفاده ميکنين٫جون من٫جون من بذار ديگه.اونم که از اين اصرار من خندش گرفته بود يه ذره کلشو اينور و اونور کرد. گفت:آخه بتو چه ما اينو چجوری استفاده می کنيم.منم سريع قبل از اينکه ادامه بده گفتم:جون من.آخه خيلی کنجکاوم٫جون من بذار ديگه. اونم گفت:از دست تو.بعد پاشو باز کزد و گفت ميذاريم اينجا.من ديگه دنيا جلوی چشمام سياه شد.هی اونجاشو با دست فشار ميداد و ميگفت:خوب ديدی!! اينجا اينجا.من که تاحالا اينقدر از نزديک اونجاشو حتی با شورت نديده بودم ديگه سرم سوت کشيد.حس ميکردم پيشونيم خيس خيسه و تمام موهای بدنم سيخ شده. گفتم:اينجوری که نه.می خوام خودم اين کارو بکنم٫يعنی قشنگ بازش کنم دست بزنم ببينم چجوريه.اونم گفت:آخه الان که نميشه گاو جان.مامان خونس.گفتم مامان با من.مثل برق پريدم پايين و گفتم که منو خواهرم ۱ ساعت ديرتر ميايم.مامانم چون ميدونست يه ساعت ما شايد بشه ۱۰ ساعت گفت:بيشتر نشه ها٫ميدونی که مامانی خيلی ناراحت ميشه اگه دير بياين.منم گفتم:قول ميديم.شما تا برسين اونجا يه ساعت نشده ما اونجاييم.بوسش کردمو رفتم تو اتاقم.حدوده ۲۰ دقيقه بيشتر طول نکشيد که مامان يه خداحافظ بلند گفت و رفت.منم از بالا نگاه کردم که مطمئن بشم رفته.مطمئن که شدم٫رفتم تو اتاق خواهرم.بهش جريان يک ساعت ديرتر رفتنمون رو گفتم. ولی نميدونستم چجوری بايد دوباره موضوع رو پيش بکشم که همه چی مثل اون موقع خوب پيش بره.نشستم رو ميزش و اينور و اونورو نگاه ميکردم که يه چيزی پيدا کنم که بهش بگم که يهو گفت:هنوزم کنجکاوی! و پاشو باز کرد و گفت:اگه ميخوای ببينی بيا ديگه ديونه.منم رفتم.دستمو گرفت و اول به اطراف اونجاش و بعد خود اونجاش مالوند و بقيش رو به خودم واگذار کرد. به کمرش دست زدم.ديدم داره باسنشو تکون ميده.گفتم بذاز اول از نزديک ببينم.سرمو کردم لای پاهاش .احساس کردم به آرزوم رسيدم.شورتی که تا حالا فقط بو ميکردم الان فقط به فاصله ۱۰ سانتی من تو بدن خواهرم بود.از زانوهاش تا بالا رو ليس ميزدم.با همون صدای حشريش خيلی آروم و زير لب گفت:اونجا نيست که بالا تره.با دندون شورتشو در آوردم ولی جرات نداشتم چشمامو باز کنم.تصور اينکه از نزديک ميتونم اونجاشو ببينم برام امکان پذير نبود.پاهاشو گذاشتم رو شونهام و کم کم چشمامو باز کردم.باور نکردنی بود اينقدر که خوشگل بود.اونجاش رو که قلمبه زده بود بيرون از لای پاهاش شروع کردم به خوردن.نوار بهداشتی رو از تو مشتش گرفتم و پرت کردم اونور.بغلش کردم و گذاشتمش رو تخت.اصلا يادم نيست کی لباسای اونو و خودمو درآوردم.ماله منو گرفته بود تو دستش.خودش برگشت.ماله منو اول مالوند به ماله خودش و بعد کرد تو .فقط آروم گفت:حواست باشه نريزی تو.منم با گفتن:م م م مثل گاو تاييد کردم که باشه خيالت راحت باشه.خودمو انداختم روش و شروع کردم خودمو بالا پايين کردن.وسط آخو اوخش همينطور که جيغ ميزد يهو اسم يکی از دهنش دررفت و گفت:فلانی منو بکن٫ منو بکن.منم که ديدم اين اسم با اسم من خيلی فرق داره فهميدم که کی با خواهره ما شيطونی ميکنه.ولی اون موقع اينقدر حواسم به چيزای ديگه بود که بعد از يه ثانيه يادم رفت که اصلا چی گفته.برش گردوندم و اينبار من ماله خودمو کردم تو ماله اون و هی خودمو جلوعقب ميکردم.ديگه ماله من داشت ميومد.درآوردم و ريختم رو شيکمش و بيهوش شدم.چشمامو که باز کردم ديدم لباس پوشيده داره آرايش ميکنه.منو که ديد گفت:بدو خره الان مامان اينا شاکی ميشنا.بدو که دير شد.منم سريع يه دوش گرفتم و ماشين روشن کردمو از پايين بوق زدم که بيا بريم.باهم رفتيم خونه مامانی و تمام مدتی که اونجا بوديم به هم نگاه می کرديم و می خنديديم.بقيه هم فکر ميکردن که ما از ديدن مامانی اينقدر خوشحال شديم.

نوشته: محمد


👍 3
👎 6
187142 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

447148
2014-12-13 07:33:43 +0330 +0330
NA

پس اینجوری که تو گفتی یعنی خواهرت یه جنده هستش که پرده نداره و چنین زود برات راضی شد که بکنیش معلوم نیست چند دفعه دیگه کردنش

0 ❤️

447149
2014-12-13 07:44:24 +0330 +0330
NA

کیرم وسط اون کس تخیلی خواهرت .اخه کونی این چه مزخرفاتی بود گفتی؟ مامانتم هم یک نوار براش بخر ببین شاید از کون بده اون . کونی لاشی

3 ❤️

447150
2014-12-13 07:59:19 +0330 +0330
NA

حالا نه که داستانت پراز مرام ومعرفت بود تکراری هم گذاشتی . این داستان قدیمیه .

0 ❤️

447151
2014-12-13 08:28:02 +0330 +0330
NA

باور کنید دفعه اولمه پست میزارم اخه مادر کونی تو قمی هستی و اسم ابجبتم سادات یعنی سید هستید خدا بزنه تو اون کمرت این داستانم ماله سایت اویزونونه که سالها پیش خوندم فش کش کنیدش

0 ❤️

447152
2014-12-13 11:00:18 +0330 +0330
NA

خیلی کار خوبی کردین پیش مامانی همش میخندیدین
شما مال همو دیده بودین میخندیدین
بابات مال مامانت و بقیه هم مال مامانی تو
خلاصه مال تو مال بوده
خودتو داستانت با هم برید تو کونم

3 ❤️

447154
2014-12-13 11:40:50 +0330 +0330
NA

هر چند خالی بندی بود اما بدک نبود

0 ❤️

447155
2014-12-13 13:23:59 +0330 +0330
NA

آخه بچه 13 ساله یه جقی با مال 15 میلی متری ، کدوم دارو خونه ای به مردا آموزش استفاده از نوار بهداشتیو میده؟؟؟ یعنی نمی دونه که تو برا خودت نمیخای؟؟؟؟
کس کش مالتو کردی تو مال اون؟؟؟؟ مگه مال اون پاره بوده؟؟؟ کون خود بی ناموست پاره تره!!! برو نوار بهداشتی بخر بزن به اون مخت که پریوده
بازم خواستی بیا تا یه مال 18 سانتی کلفت نوسان بدم تو کونت
آخیش راخت شدم :))

1 ❤️

447156
2014-12-13 13:27:55 +0330 +0330
NA

manam ghomi hastam
mishe bokonamesh??
id bedam??

0 ❤️

447157
2014-12-13 14:21:02 +0330 +0330
NA

بچه برو اینجا جای بچه ها نیست نمیدونی+18 تو هنوز مونده تا ابت بیاد خیلی دوس داری خواهرت رو بکنی بی غیرت برو به جای کس شعر نوشتن مشقت رو بنویس

1 ❤️

447158
2014-12-13 14:42:21 +0330 +0330
NA

کیر آرنولد تو کونت کونی. بابات آخونده کره خر بعد خواهرت شورتش معلوم میشه تو خونه کره خر کیر استالونه تو حلقومت

0 ❤️

447159
2014-12-13 15:57:50 +0330 +0330
NA

اولا که بابات اخوندنیست بلکه یک کس کش به تمام معناست که همچین حروم زاده هایی روتولیدکرده.دوماداستانت خیلی کسشعربود درسته اخونداحروم زاده هستن ولی نه دراین حد.سوما کیر سیاه اوباما خشک خشک تو کس مامانیت تا دیگه زود ناراحت نشه. ROFL

0 ❤️

447160
2014-12-13 16:37:25 +0330 +0330
NA

داستانت و نخوندم قمی کله کی… سکس با محارم کثافته گوساله موشک بیدار برو بچ شهوانی تو مخت دیوث bad

0 ❤️

447161
2014-12-13 18:49:46 +0330 +0330
NA

اولا این مال سایت اویزون است مال 7-8 سال پیش از اونجا دزدیدی دوما من داستان های اون سایت رو بصورت پی دی اف دارم چک کردم اول داستان اصلی چیزی به ام پدر اخوند و بچه قم و اسم خواهر سادات نداره اینم از خودت اضافه کردی اگر میخوای بگی اخوندا از بیخ کونین که گفتن نداشت همه میدونن برای اثباتش مدرک لازم نیست

0 ❤️

447162
2014-12-14 04:24:45 +0330 +0330
NA

الحق که ازاون حرومزاده هایی

1 ❤️

447163
2014-12-14 18:06:21 +0330 +0330

خیلی قدیمیه

0 ❤️

447164
2014-12-15 03:20:20 +0330 +0330
NA

اخه گاوجون کسی که داره پریود میشه چجوری میاد کس بده برو کونتو بده حرومزاده

0 ❤️

447165
2014-12-15 03:27:57 +0330 +0330

کیرم دهنت چون به خواهرت نظر داشتی تخمی

0 ❤️

447166
2014-12-15 14:56:14 +0330 +0330

کیرم تو دهنت گاو جان ابروی هر چی قمیه بردی سوگ صفت
به جون او ن ابجی جندت قسم میفهمیدم بچه کجایی شب تو خونتون میکردمت.
دیوث حرام زاده

0 ❤️

447167
2014-12-26 16:45:34 +0330 +0330

اولن ریدم تو اون تخیلاتت دومن کیرم تو کسو کون خودتو خواهر جندتو مادر کسدد.اخه خوار جنده این داستانه تو نوشتی

0 ❤️

447168
2015-01-07 17:59:16 +0330 +0330
NA

نوار بهداشتی خواهرتو و مامانتو من میخرم.خودم واسشون.میزارم.

0 ❤️

447169
2015-04-01 16:06:57 +0430 +0430
NA

یه سوال:وقتی اونجاتو کردی تو اونجاش نگفتی اگه آبه اونجات بریزه تو اونجاش بچه دار شه؟؟!! آخه اونجاشو با اونجات گاییدی…راستی:بازم اونجاتو کردی تو اونجاش که اونجاشو با اونجات بگایی؟!!!
کس خل به این میگن دیگه…خ خ خ خ خ خ
دوستان عزیز من براتون ترجمه میکنم:
اونجای این کس مخه میشه کیرش
اونجای اون کس دهه میشه کسش
کیرم تو کله پدرت…

0 ❤️

447170
2015-04-07 17:44:11 +0430 +0430
NA

خوب که بابات اخوند بود وگرنه باباتو هم میکردن

0 ❤️

558902
2016-10-03 13:37:00 +0330 +0330

جان نوش بکن تا زنده بمانی

0 ❤️

562502
2016-10-28 22:02:12 +0330 +0330

شک نکن خواهرت ب من داده

0 ❤️

836828
2021-10-11 02:33:52 +0330 +0330

کیرم تو کس مامان واقعیت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها