راس ساعت هشت شروع امتحان بود و من باید شیش و نیم از خونه راه میوفتادم تا به موقع سر جلسه حضور داشته باشم. یادمه بابا اصرار داشتن که منو برسونن ولی میدونستم خسته هستن و نیاز به استراحت دارن با اینکه سابقه نداشت صبح زود تنها برم بیرون با یکم استرس دل و زدم به دریا و حرکت کردم اما برای اینکه آرامش خاطر داشته باشم فاصله خونه تا ایستگاه اتوبوس آیت الکرسی خوندم و خدارو شکر هیچ اتفاق خاصی هم نیوفتاده که منو بترسونه امتحان به بهترین شکل ممکن سپری شد و من خوشحال و سرزنده قصد برگشت به خونه رو داشتم ساعت های ۱۱ بود که از اتوبوس پیاده شدم و آهسته آهسته قدم زنان حرکت کردم سمت خونه فاصله ایستگاه تا منزل ما میشه گفت ده دقیقهای میشد خیابونا شلوغ بودن و هر کسی سرش تو کار خودش بود. همینطور که راه میرفتم صدایی به گوشم خورد که مو رو به تنم سیخ کرد.
نوشته: بهار
بنظرمن وقتی چنین چیزی برای یه دختری پیش میادبایدجیغ ودادکنه یایکاری کنه که فرداجرئت نکنه بره سراغ یه دختردیگه چیزی که باعث میشه این آدمابیشترجرئت پیداکنن سکوت خودتونه
حیوان حرمت داره داداش.
با تشکر سازمان حمایت از حقوق حیوانات هههه
ما که پسریم از این بدتر هاش رو میشنویم و دم نمیزنیم،حالا یه بار یه جقی دوتا تیکه بهت انداخته این همه جار و جنجال راه انداختی که چی بشه؟
بابا ، داستان سكسييييييي، اين اراجيف چيه اينجا
نياز به درد دل و مشاوره داري ، برو دكتر روانشناس،
اينا رو اينجا چرا مي نويسي اخه
فقط من لایک دادم ظاهرا. خوب بود دختر خوب. هر چند یک خاطره کوچک از انسانیت. اما چندان انتظار نداشته باش کسی تشویقت کنه.چون داستان ننوشتی و شاید هم جای این مطلب نصیحت گونه اینجا نبود. موفق باشی
فقط واسه یه نگاه و چهارتا تیکه ی یه آدم عقده ای اومدی داستان نوشتی؟!
دریغ ازیک داستان خوب،
بهارالملوک باهات همدردی میکنم وامیدوارم دیگه هیچ وقت تعریف وتمجید دیگران رو نشنوی وجلوی چشم مردها ندید بشی،محترم خانم…
ولشون کن آدم های کثیف هم توی جامعه هستند مواظب خودت باش
موفق باشی
حالا به هردلیلی اومده ی خاطره نوشته دیس دادنتون چیه آخه؟؟ بد که ننوشت…
خیلی خوبین برین به کونکونت بازی ها و بی غیرتی ها و محارم دیس بدین :/
هرچند این موضوع عمومیت نداره و اکثریت مردها اینکارو نمیکنند،اما همون اقلیت کافیه که مشکلات بزرگ رو موجب بشن. من اکثراً به روزی فکر میکنم که یه حکومت سکولار در ایران سرکار بیاد و خانمها در انتخاب پوششون آزاد باشند،اونوقت چی بشه؟!
متاسفانه در همچین شرایطی اگه یه دختر بخاد با طرف درگیر بشه،انگشت اتهام متوجه خودش میشه که این چه سر و وضعیه،این چه لباسیه،این چه آرایشیه و و و.
ما تمدن ۲۵۰۰ ساله نداریم، بلکه ۲۵۰۰ سال پیش تمدن داشتیم،همین.
من لایک کردم اما:
و اما باز هم و اما!:
اون دختر نجیب که یک نگاه و چند تا تیکه این همه بهمش ریخته و دم از نجابت میزنه و میگی هنوز اون نگاهت توی ذهنت مونده، الان اینجا و توی یک سایت سکسی چیکار میکنی!؟
فکر کنم همون نگاه کار خودش رو کرده و الان زن آزاد و لارجی شدی.!
و اومدی اینجا با چند تا فحش و تیکه به روز آشنا بشی؟
تو هر جامعه اي افراد مريض وجود دارن… خوبه كه وجودشونو قبول كنيم و مخصوصا خانوم هاي عزيز بدونن كه بايد خونسرديشونو حفظ كنن در چنين مواقعي …
اين كه تو اون لحظه قابليت مديريت بحران رو داشته باشي خيلي مهمه، و اينم بدون كه اين اتفاق تنها برا شما نيفتاده متاسفانه روزانه برا صد ها نفر اين اتفاق ميفته…
در كل مسأله ي خيلي بزرگي نيست كه بخواي بخاطرش خودتو سرزنش كني ، شما مسئول عقده ها و اختلالات رواني مردم نيستي.
به نظر من هیچ مشکلی نداشت که آمده بود تا موضوعی را که در گذشته تجربه کرده است بگوید و اما این روزبه که گفت یک …دیگه میخوندی تا …باید بگم دکتر بعدازاین ابتدا یادبگیر بادیگران باادب برخورد کن بعد چیزی هم که نیستی و دوست داری خودت و بن آن عنوان بنامی حداقل باید از رفتارت پیداباشه
به این نوشته لایک میدهم ولی عزیزم گاهی برخی افراد در چنین جاهایی نمیتوانند جز آنچه خود میخواهند را ببینند و تحمل کنند بنابراین هرچیزی جای خودش رذ دارد بهتر است یادت بماند عده ای دنبال فقط و فقط زیر شکم هستند ولی ادعای داشتن مغز را دارند کن میشود گفت آرزو بر حوانان عیب نیست شماناراحت نباش ان فرد که بیمار بود ولی شکر خدا در جامعه با چنین بیمارانی دیگه کمتر از گذشته برخورد میکنیم
این الان رباعی بود یا دوبیتی
هنوز شروع نکردم تموم شد
خوبی؟؟؟