نگین

1396/04/04

سلام.من مستر مارک هستم معروف به مارکاج.
من اولین بارم هستش که مینویسم وهمین اولش بگم که این داستان تخیل ذهن بنده هستش وهیچکدوم از داستان های من واقعیت ندارن،پس خواهشا فحش ندین.تاکیدمیکنم هیچکدوم واقعیت نداره حتی سن و اسم و…
من مارک،قد ۱۹۵سانتیمتر،وزن ۸۵کیلو،سنم ۱۹هستش،کیرمم ۲۷سانته،هیکل خوبی دارم طوریه که همه دخترا بایه نگاه عاشقم میشن،داستان از اونجایی شروع میشه که من با دختردایی محدثه ام (که اونم ۲۱سالشه و سینه هاش فک کنم ۸۵ باشه، ولی خدایی من رو اون نظری نداشتم)،میخواستیم با اتوبوس بریم تهران،که اونم با دوستاش میرفت،رفتیم که بشینیم دیدم جا نیست محدثه گفت که بیا پیش دوستم( که اسمش نگینه،کونش مث الکسیس بود ممه هاش هم ۸۵بود)بشینم،منم بایکم خجالت نشستمو وخلاصه بعداز چند دقیقه دیدم پاش به من خورد منم فک کردم عمدی نبوده وبعد دیدم چندبار میزنه،به صورتش نگاه کردم ودید
چشمک زد منم سریع دستمو کشیدم رو سینه هاش،واقعا سینه های خوبی داشت وبعدیهو دسمتو بردم تو شلوارش،کسش خیس خیس بود،یکم دست کشیدم رو کسش که دیدم داریم میرسیم به تهران سریع شمارمو دادم بهشو بعد یه ساعت که رفتیم خونه داییم دیدم یه نفر پیام داده وفهمیدم اونه،اونروز فقط پیام های عاشقانه برای هم میفرستادیم وروز بعد سکس تل و…گفت که بیا خونمون منم لامبورگینی داییمو گرفتمو رفتم خونشون نشسته بودم خونشون(خونشون تنها بود بود)که برام شربت اورد(???)بعدشربتو خوردمو گفت که الان چرا منو نمیکنی،منم گفتم نه بلد نیستم،اونم گفت ای شیطون اگه راس میگی گوشیتو بده چک کنم،م
نم گوشیمو دادمو فیلمامو نگاه میکرد که یهو سوپرا رونگاه کرد ومنم پریدم روش یه لبش ازش گفتمو بردمش تو اتاقش انداختمش رو تخت ازش یه لب اندونزایی گرفتم یکم درد ودل می‌کردیم که میگفت شوهرم کیرش ۴سانته و زودانزاله وهمش به فکر خودشه هرماه هم یه بار منو میکنه،منم گفتم نگران نباش از این به بعد خودم میکنمت منم لباساشو دراوردم سینه هاش واقعا قشنگ بود اصل ۸۵ بود انگار تو بهشت بودم ممه هاشو خوردم بعد نوبت رسید به کوسش واییی چه کوسی!هرچه قدر میخوردم سیر نمیشدم اونم اه اوهاش بلندشده بود انقدر براش خوردم که یه بار ارضا شد و بهش گفتم حالا نوبته توئه اونم شلوارمو د
راورد و کیرم مثل سرهنگ زد بیرون اونم دهنش باز مونده بودگفت وای چه کیری تقریبا ۸ برابر کیرشوهرمه، شروع کرد به ساک زدن،خیلی خوب میخورد انگار جنده بود،••••
واین قسمت به پایان رسید.درصورتی که میخواهید این داستان تخمی تخیلی ادامه داشته باشد(یه کوچولومونده) درنظرات ذکرکنید یا لایک بزنیددرغیراین صورت فقط عدد ۸۵ را در نظرات بنویسید،باتشکر مارکاج.
نوشته: مستر مارکاج


👍 1
👎 10
1993 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

634526
2017-06-25 21:14:23 +0430 +0430

ببین مارک قسمت بعدی رو بعد از جق زدن بنویس…

3 ❤️

634531
2017-06-25 21:14:27 +0430 +0430
NA

ﺯﻛﺎﺗﻪ ﻓﻄﺮﻳﺘﻮ ﺩﺍﺩﻱ؟!

1 ❤️

634571
2017-06-25 21:22:08 +0430 +0430

۸۵

0 ❤️

634686
2017-06-25 22:29:37 +0430 +0430

چند میگیری دیگه ننویسی؟

5 ❤️

634711
2017-06-25 22:41:46 +0430 +0430

خودش گفته این داستان “تخمی تخیلی” هست
بچه ها کاریش نداشته باشین، این آدم بدبختیه.
آقا تو داستان بنویس، منتها منشر نکن، بکن تو کونت، اینطوری بعد از 20 سال میتونی داروهاتو کم کنی

2 ❤️

634836
2017-06-26 05:01:36 +0430 +0430

کسخل مالیاتی این چی بود نوشتی

0 ❤️

634841
2017-06-26 05:02:14 +0430 +0430
NA

ﻣﺎﺯﻳﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺷﺪﻳﺪ ﺑﻪ ﭘﻮﻝ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﺯﻛﺎﺕ ﻓﻄﺮﻳﺶ ﭘﻮﻝ ﻧﻴﺎﺯﻩ ﭘﺲ ﻫﻔﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺷﻜﻲ ﺗﻮﺵ ﭘﻴﺶ ﻧﻴﺎﺩﻫﺸﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﺪﻩ
ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻋﻠﻤﻮ

0 ❤️

634921
2017-06-26 07:37:28 +0430 +0430

وای کامنتای بچه ها رو خوندم روده بر شدم از خنده:)))

0 ❤️

635021
2017-06-26 09:34:53 +0430 +0430

شادو
چقد گرون شد!
فقط خاستم مزنه بازار جقیا دستم بیاد وگرنه اصن کاریش ندارم،هر چقد دوس داره بنویسه، جق بزنه، بپاشه رو دیوار رو تخت… ?

1 ❤️

635331
2017-06-26 18:26:04 +0430 +0430

کیر جغتای تو کونت عوضی من حاضرم بهت خمس بدم ولی دیگه ننویسی کیر ۸۵ سانتی تو کون ادمین که این چستان رو آپ کرد

0 ❤️

636331
2017-06-27 12:38:35 +0430 +0430

به قبر پدرت چنین شتابان.والا
مجموعه کتاب های تخیلی ژول ورن هم تو کیون این دوستمون

0 ❤️