19 سالمه اسمم کامیاره پ.ن(مستعاره اسم اصلیم آرمانه ولی جایی نگید :/ )
آقام اینا بعضی وقتا آخر هفته میرن شهرستان به باغ کوچیکمون برسن واسه همین بعضی وقتا خونمون خالی میشه.
این جریانو یکی از دوستام میدونست چون چند بار اومد شب پیشم فیلم نگاه کردیم گل کشیدیم.
تابستون با یه دختره رل زده بود بعد چند وقت گفت آرمان خونتون هنوز خالی میشه
گفتم نمیدونم شاید چطور? گفت زیدمو میخوام بیارم بکنم
منم گفتم بهت خبر میدم حالا نمیخواستم بگم بیاد
بعد یه هفته رفتن بابام و مامانم منم تنها استفادم از خونه خالی این بود که فیلم سوپرو میزاشتم تو ال سی دی میدیدم
به میلاد درخواست تماس دادم زنگ زد نمیخواستم واقعا ولی نمیدونم کرمم گرفته بود
زنگ زدش گفتم خونمون خالی شد اگ اون داستانه رو هنوز میخوای اوکی کنی
گفت الان میام اونجا
اومد خونمون سلام علیک خوبی چخبر سیگار روشن کردیم گفت تا کی خونتون مکانه گفتم جمعه صبح میان
گفت صبح بیارم نگینو گفتم باشه حله فقط من برم بیرون دگ ? (خودم میخواستم باشم حداقل سوژه جق میشه برام دگ البته ترسیدم میلاد چیزی بپیچونه) گفت نه داداش بری بیرون علاف شی ک چی گفتم بمونم اینجا حشری میشم یهو دیدی خودتو کردم زیدت رفت
یکم فکر کرد گفت تو یهو بیا تو اتاق اون موقعه دگ هیچی نمیتونه بگه اگه بهش بگم میگه نه مگه من جندم بیا تو هم حال کن زنم که نیسش
فرداش که میشد پنج شنبه اومد با نگین سلام کردم بهشون یکم نشستیم تو پذیرایی بیشتر با میلاد حرف میزدم راجع به اهنگ بعد دیدم خیلی حرف زدیم میلادم بلند نمیشه فک کنم نمیدونست چطوری بگه پاشو بریم اتاق به نگین یه طوری که نگین نبینه به میلاد با چشم اشاره کردم بعد میلاد گفت نگین پاشو بیا بریم این چیزه ببینیم چرا اینطوریه پ.ن (خار خر کردنه خخخ)
خلاصه اینا رفتن تو اتاق تخت مختم ندارم رو زمین باید کارشونو میکردن
بعد یه ربع دیدم یه صدای ضعیف ناله میاد رفتم پشت در خجالت میکشیدم برم تو با کلی بدبختی درو باز کردم رفتم تو
دیدم نگین دراز کشیده از سوتینش یه سینش افتاده بیرون شلوارشم تا نصفه پایینه میلادم داره براش میخوره کیرشم میماله
پشت ب در خوابیده بود منو ندید اومدم تو نگین
نشستم سینشو مالیدم یهو مثل برق گرفته ها منو نگاه کرد جیغ زد منم کابل رو گرفتم یعنی گوشه دیوارو نگاه کردم من داشتم میمالیدم سینشو سرشو گذاشت دوباره زمین چشاشو بست من فهمیدم جیغش از ترس بود
میلاد پاهاشو داد بالا کرد توی کونش اینم یهو باز جیغ از از قبلی بدتر منم دهنشو گرفتم صداش در نیاد بگا بریم
شلوارو شورتو دراوردم نشستم کیرمو گرفتم جلو صورتش یکم تو چشام نگاه کرد بعد کرد تو دهنش دردش میومد از کون واس همین هی دندونش میخورد خیلی اذیت میکرد خلاصه میلاد کارشو تموم کرد ابشم ریخت تو کونش
پاشد لباساشو برداشت گفت زود تموم کنید با خنده
منم پاشدم رفتم سراغ کونش کردم تو یکم کردمش ابم اومد ریختم تو کونش
پاشدم داشتم میرفتم بیرون گفت من ارضا نشدم که
برگشتم نشستم براش کسشو خوردم خیلی بدم اومد اما نمیخواستم فک کنه لاشی هسیم ما کارمون تموم شد مهم نیس دگ
یکم خوردم دیدم دگ نمیتونم مالیدمش یه خورده بعد بدنش لرزید چند بار یه خورده ابش اومد روی کسش
خلاصه اینا رفتن و منم تو دستشویی باز خودمو خالی کردم
بعد چند ماه میلاد ولش کرد من باهاش رل زدم فعلا که با همیم

نوشته: opsblc