نیمه ی گم شده ی یک فوت فتیشیست

1399/11/27

سلام به همگی من حسینم و ۲۰ سالمه و این خاطره مربوط به حدود ۲ سال پیشه. بگذریم از بچگی عاشق پا و چیز های مربوط بهش مخصوصا جوراب خانم ها بودم و تو مهمونی ها و خیابون اکثر مواقع توجهم به پا و جوراب زنا بود و وقتی هم که میخواستم جق بزنم معمولا با پورن هایی که فوت فتیش باشه یا حداقل پورن استارش جوراب و کفش سکسی پاش باشه میزدم. از اینا بگذریم ، تابستون بعد کنکور بود که نتایج انتخاب رشته اومد و من مهندسی برق ازاد قبول شدم . حدود یک هفته از شروع کلاس ها میگذشت و کلاس ریاضی ۱ داشتم ، یه مقدار دیر رسیدم به خاطر همین ته کلاس جا گیرم اومد حدودا یه ربع بعد یه دختر اومد تو کلاس و اومد بقل من نشست استایلش با بقیه ی دختر ها فرق داشت و خیلی رسمی تر بود مانتو و شلوار و حتی کیف رسمی والبته کفش و جوراب نازک !!!
همون لحظه ازش خوشم اومد قیافش خیلی معمولی بود قدش هم حدود ۱۶۰ اینا بود ولی چیزی که باعث شده بود من ازش خوشم بیاد تیپ و استایلش و بخصوص اون پا های سفیدش تو جوراب و کفش زنونه بود . حدود نیم ساعت گذشت و من فقط نگاه و فکر و ذکرم روی پا های اون بود که یه دفعه دیدم پای راستش رو از کفش در اورد، وای چی میدیدم پای کشیده و خوش تراش عرق کردش تو جوراب رنگ پا با لاک سفید!!! واقعا اون لحظه برای هر فوت فتیش دیوونه کنندس! با اینکه دلم میخواست کلاس هیچوقت تموم نشه اما حدود ۱ ساعت بعد کلاس تموم شد. وسایلم رو جمع کرده بودم که بهم گفت: ببخشید من دیر رسیدم امکانش هست جزوتونو بدین که عکس بگیرم؟ منم که منتظر همچین فرصتی بودم بهش گفتم دیرم شده شمارتونو بدین که تو تل براتون بفرستم اونم شمارش رو داد و همدیگه رو یه معرفی کوچیک کردیم و من رفتم. اسمش نیوشا بود و اونم دانشجوی برق ورودی جدید بود، رسیدم خونه براش فرستادم و اونم تشکر کرد ، شروع کردم به پرسیدن سوالای کصشر که رتبه کنکورت چند شد و واحدات رو چجوری برداشتی و اینجور چیزا و خداروشکر اونم پا به پای من میومد و خودش هم سوال میپرسید ، اونم بدش نمیومد که چت کنه . ۴ تا کلاسمون مشترک بود و من از این بابت خیلی خوشحال شدم :))) خلاصه که از اون روز با هم اوکی شده بودیم و سر کلاس ها پیش هم میشستیم و اون هم با پا هاش حسابی دل منو میبرد حس میکنم خودش هم فهمیده بود که من بعضی موقع ها دارم پاهاش رو دید میزنم و اونم بدش نمیومد و کفش و جوراب های مختلف میپوشید که یکی از یکی سکسی تر بودن ولی من میترسیدم مستقیم حسم رو باهاش در جریان بزارم .
اواسط ابان بود که برنامه چیدیم با اکیپمون بریم کافه ، یه کافه نزدیک دانشگاه رفتیم اکیپمون کلا ۵ نفر بود۳ تا پسر و ۲ تا دختر ، من اون روز مخ بابامو زدم و ماشین بردم . رسیدم کافه و بقیه رسیده بودن اما نیوشا هنوز هنوز نرسیده بود ، ۵ دقیقه بعد رسید اما اینبار با یه استایل کاملا متفاوت اینبار شال و مانتو جلو باز با یه ساپورت تنگ لی پوشیده بود و یه مقدار هم نسبت به قبل بیشتر ارایش کرده بود با صندل و لاک های مشکی و البته جوراب زنونه ی رنگ پا و نازکش ! اومد و بعد سلام و احوال پرسی نشست رو به روی من طوری که قشنگ پا های خوشگل و لاک زدش تو اون صندل های مشکی و سکسیش میتونستم ببینم ، جورابش انقدر نازک بود که از دور به نظر نمیومد چیزی پاش باشه . یه مقدار حرف زدیم و بعدش جرئت حقیقت بازی کردیم اوایلش سوالات معمولی بود ولی نمه نمه خفن شد ، تو یکی از دست ها افتاد بین من و نیوشا و منم از ترس اینکه جرئت سخت بدن و ابرو ریزی بشه گفتم حقیقت و اونم تو این فکر بود که چی بپرسه بقیه هم هر کدوم یه کصشعری میگفتن که اون قبول نمیکرد و میگفت اینا مسخرس بعد یه دفعه گفت اهان !!
و پرسید : چه فتیشی داری ؟! همون لحظه فهمیدم که از قصد این سوالو پرسیده منم با یه مقدار مکث و خنده گفتم فوت فتیش . اونای دیگه به مسخره میگفتن چندش و از اینجور حرفا ولی نیوشا یه لبخند ملیحی زد و بطری رو داد به من گفت بچرخون ، خلاصه بعد چند دست دیگه که بازی کردیم دیگه تمومش کردیم ، باز نشستیم به حرف زدن بهمون خوش گذشت . موقع رفتن همگی سوار ماشین من شدن و رسوندمشون ایسگاه مترو ، نیوشا مسیرش با من تا حدودی یکی بود جفتمون غرب تهران بودیم و گفتم میتونم برسونمش و اونم قبول کرد . تو مسیر ساکت بود و خیلی حرف نمیزد نزدیک خونشون بودیم که گفت بپیچم به چپ منم پیچیدم و یه کوچه ی بزرگ و خلوت بود و بهم گفت وایسم منم وایسادم تشکر کرد و گفت: پس فوت فتیشی ؟ من یه مقدار جا خوردم ولی با سر حرفشو تایید کردم ، ادامه داد: پس بیخود نیست که هی نگاهت روی پاهامه و بعد لبخند زد منم گفتم منظور بدی ندارم و پاهات قشنگه و اونم گفت: میدونم ، دوسشون داری ؟؟ گفتم عاشقشونم ، لبخند زد و پای چپش رو اورد بالا و گذاشت روی رون پامو گفت اگه عاشقشونی پس بهت اجازه میدم که باهاشون هر کار دوست داری بکنی !
من که از یه طرف شوکه بودم و از یه طرف هم تو کونم عروسی بود بدون معطلی پاشو بلند کردم و شروع کردم به بوسیدن و بو کردن ، اون بکی پاش هم اورد و صندلاش رو دراوردم و شروع کردم به لیسیدن پاش از روی اون جوراب های سکسیش ، کیرم حسابی شق شده بود و نیوشا دید و شروع کرد با اون یکی پاش به مالیدن کیرم از رو شلوار اون یکی پاسو انقدر لیسیدم که جورابش خیس شده بود بعد یکی دو دقیقه دکمه ی شلوارم رو باز کرد و کیرم رو از تو شرتم در اورد و پاشو گرفت سمتم و گفت جورابم رو در بیار و بکش رو کیرت ، منم اون جورابش که خشک بود در اوردم و کشیدمش روی کیرم و شروع کرد به فوتجاب ، همین طور که فوتجاب میکرد دستش تو ساپورتش بود و کصشو میمالید ، دکمه ی ساپرتش رو باز کردم و ساپورتش رو تا زانوش کشیدم پایین و شروع کردم به مالیدن کصش از روی شورت صورتیش . آه آهش بلند شد و هر چی میگذشت براش سریع تر میمالیدم و اونم سعی میکرد سریع تر فوتجاب کنه تا اینکه آبم اومد جورابشو که کشیده بودم رو کیرم پر آب کیرم شد ، کشیدمش جلو و شرتشو دادم کنار و شروع کردم به لیس زدن کصش. از آه و اوهش معلوم بود که داره حسابی حال میکنه ، یه چند دقیقه لیسیدم تا بدنش لرزید و آب اونم اومد و شورتش و دهن من پر از اب کص شد ، کیرم رو گرفت دستش و جورابش رو از روش برداشت و شروع کرد بازی کردن با کیرم و در همون حال شروع کردیم به لب گرفتن از همدیگه یه مقدار که لب گرفتیم خم شد و شروع کرد به ساک زدن همونطور که برام ساک میزد منم شورتش رو یه مقدار کشیدم پایین و با سوراخ کونش ور میرفتم و میمالیدم بعد چند دقیقه بهش گفتم آبم داره میاد اونم سرشو بلند کرد بقشو با دست مالید تا ارضا شدم .
خودمونو تا جایی که راه داشت با دستمال کاغذی تمیز کردیم و ماشینو روشن کردم که بریم خونه ، خونه ی نیوشا چند تا کوچه پایین تر بود رسیدیم دم خونشون و از هم خداحافظی کردیم قبل این که بره چشمم خورد به لنگه های جورابش که یکیشون از اب دهن خیس و اون یکی از آب کیر خیس افتاده بودن تو زیر پایی های ماشین ، برداشتمشون و گرفتم رو به روی صورتش و به شوخی بهش گفتم : جورابات رو نمی پوشی ؟! اونم گفت : نه برای خودت و دوتایی خندیدیم

اون روز یکی از بهترین روزای زندگیم بود ، البته اینم بگم که همچی به این غلظت که تو داستان نوشتم نبود و برای جذابیت یه مقدار پیاز داغش رو زیاد کردم ولی کلیتش همینه ، امیدوارم همه ی اونایی که فتیش یا فانتزی خاصی دارن بهش برسن
اگه خوشتون اومد براتون اتفاقای بعدش هم تعریف میکنم

نوشته: x23


👍 26
👎 6
22901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

791986
2021-02-15 01:11:30 +0330 +0330

یعنی زدی بغل خیابون کس لیسیدی اون ساک زد پاهاشو کرد تو دهنت!! ملت واسه اینکارا میرن بیابون هیچ کس بر خیابون پرجمعیت ترین شهر تهران که از اینور ماشین رد میشه از اونور عابر پیاده از این غلطا نمیکنه!! نهایتش می اندازن جاده کمربندی دختره براشون ساک میزنه!!

5 ❤️

792021
2021-02-15 10:41:11 +0330 +0330

خب اول از همه اگه ترم یک بودی که خودشون براتون انتخاب واحد میکنن و واحدای همه ورودی های یه رشته یکیه پس معلومه دانشگا نرفتی اصلا، دوم اینکه صندل پوشیده بود با جوراب؟!! 😂😂😂😂سوم اینکه انقد مستقیم بعد از بازی وقتی برمیگشتین پاشو سریع گذاشته رو رونت و گفته هر کاری باش میکنی بکن؟ چهارم اینکه تو اون شلوغی برا هم ساک میزدین؟

2 ❤️

792027
2021-02-15 11:10:18 +0330 +0330

گفتی شمارتو بده تو تل بفرستم؟اون چه جنده ای بوده بجا شماره آیدیشو نداده😐

3 ❤️

792115
2021-02-16 01:59:29 +0330 +0330

صندل با جوراب … یارو یابو بوده
دکمه ی ساپورتی را باز کردی ؟ ساپورت دکمه دار … خودت هم یابویی
تا همینجاش خوندم
رییییییییییییییدی

1 ❤️

792252
2021-02-16 21:28:29 +0330 +0330

داش دقیقه چجوری همزمان اون بران فوت جاب میکرد هم ت کصشو میلیسیدی :/ جقی هستی باش میخوای از تخیلاتت بنویسی بنویس ولی دیگه نرین به نیوتون قوانین فیزیک رو گاییدی به مولا مگه بدن کرم خاکیه😐💔

1 ❤️

792347
2021-02-17 04:14:30 +0330 +0330

یعنی زدی بغل خیابون کس لیسیدی اون ساک زد پاهاشو کرد تو دهنت!! ملت واسه اینکارا میرن بیابون هیچ کس بر خیابون پرجمعیت ترین شهر تهران که از اینور ماشین رد میشه از اونور عابر پیاده از این غلطا نمیکنه!! نهایتش می اندازن جاده کمربندی دختره براشون ساک میزنه 👎

0 ❤️

793528
2021-02-24 14:59:51 +0330 +0330

عالییییییییی بوددددد دمت گرم ادامه بده زود تر بقیشو تعریف کن

0 ❤️

797394
2021-03-15 18:10:12 +0330 +0330

دیر رسیدی اخر کلاس جا گیرت اومد باشه باشه

0 ❤️

802579
2021-04-08 16:05:27 +0430 +0430

ما میبریم وسط کویر لوط،بازم کلی فامیل و انسان و گشت ارشاد رد میشه!توی ک.صکش چجوری تو غرب تهران بردی لیسیدی؟😐

0 ❤️

817636
2021-06-28 22:46:03 +0430 +0430

کص نگو مومن

0 ❤️