هدیه سعید جووون

1392/08/12

سلام
خيلی وقت بود بخاطر مسائلى ترجيح ميدادم تنها باشم. دوستام با دوست دخترهاشون خوب وخوش بودن و چندبار بهم پيشنهاد دادن يه نفر جور کنن تا از تنهايى بيام بيرون. اما هرکاري ميکردم ته دل راضی نبودم. يروز دوستم سعيد اومد گفت دارم با مهناز بهم ميزنم چون شرايطمون باهم جور نيست.پرسيد دلت ميخاديمدت باهاش باشى؟منم شاکی شدم گفتم تو کسکش شدى يا من ته مونده خور؟لاشى کون ميخاى فردا همه بگن چشمم دنبال زيد رفيقم بود؟سعيدفهميد زر زده و گفت مهناز قبلأ عقد کرده بوده.دختر نيست از اولم قراربود مدتى باهم باشيم.الانم تو نباشى نيازشو با يکی ديگه برطرف ميکنه.خلاصه طولش نميدم من راضی شدم بعله بگم(اعتمادبنفسم توحلق مازيار).شادي از من سرتر بودبجای اينکه من خواهش کنم اونا اصراربه انجام اين حرکت انقلابی داشتن.قرارشد من و مهناز تنها قراربزاريم.مهناز چشماى عسلى درشتی داشت موهاش خرمايي پوستش سفيدبود.وزن وقد و سايز ممه اونوقتها مدنشده بود.اندامش 20بود.باسن قلمبه با ممه هاي سفت و سربالا.جلسه اول اومد و تا رسيد چنان صميمى و راحت برخوردکرد انگار سالهاست باهم رابطه داريم.روسری و مانتوشو درآوردبايک تاپ تنگ و شلوارلی چسبون نشست کنارم.براش شربت نياوردم چون لازم بودخودش ميرفت ميخورد.کم کم شروع کرد به حرکات اونجوري!شومبول بيشعورم ابراز وجود کرد و مهناز فهميد.گفت من ميرم اتاقت ده دقيقه ديگه بيا.بعدده دقيقه رفتم ديدم زير پتوداره بانگاهش دولم رو پريشان ميکنه.گفت بيابغلم کن احساس آرامش کنم.رفتم پتو رو پس زدم که ديدم جيگرطلا لخت شده.ديگه رنگ شرت و کرستش رو نديدم بخام بنويسم لخته لخت بود.نفهميدم چه جوری لخت شدم فکرکنم شيطون لختم کرده بود.چسبيديم بهم و لب گرفتن شروع شد.يک دستم روى چوچولش بود و کس بدون موى جيگر رو ميماليدم.کس ليسى 1 مانيست.اونم دستش رو برسره کوشولوم ميکشيد.لبش رو ول کردم افتادم بجون ممه هاش چنان ممه خوردم نزديک بود شير بده.ديگه ،دستم خيس شده بودکه گفت بيا روم.دودولمو گرفت وجلو کسش تنظيم کرد و باچشمهاش ميگفت بکن توش.کم کم فرستادم توش که صدای آه و اوه کردنش شروع شد. باهاشو دور کمرم حلقه کرد وداد ميزد تندترتلمبه بزن بعد چند لحظه کمرشو آورد بالا و لرزيد.بهش گفتم کونت بکنم؟با ناز گفت هرجاخاستى بکن. خلاصه به شکم خابيد و فرت رفت توش.برادر سعيد باکون ايشون زياد کار کرده بودن و راه براي آيندگان بازبود.منم ده بیست تا تلمبه زدم و خودش فهميد که وقت آبياريه گفت بريز توش.منم گفتم لازم نبودبگي چون ريختم توش.اصلا سوختم سوختم نگفت فقط گفت چه حالى داد عسيسم.چندبار ديگه هم بهم حال داد.خداوند به کس وکونش برکت بده.نظر هر جور عشقته بده.خدانگهدار.
خاطره ای از؟؟؟؟


👍 0
👎 0
55195 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

403334
2013-11-03 11:37:05 +0330 +0330

خوب و بامزه نوشتی، مخصوصا…شومبول بیشعور رو خوب اومدی…

0 ❤️

403335
2013-11-03 11:55:25 +0330 +0330
NA

به نظر واقعی میرسه اما کسی که واقعیه نمیگه فحش ندین…

0 ❤️

403336
2013-11-03 14:35:31 +0330 +0330
NA

‏‎ ‎مرد حساب هم بچه رو لخت کردی و هم 3 سوته خودت لخت شدی اونوقت میگی شیطون بدبخت لختت کرده ! این مدلیشو دیگه ندیده بودیم :|

0 ❤️

403338
2013-11-03 15:50:47 +0330 +0330

بي ناموس : قبل از ارسال يك بار از روش بخون . والله اگه كونت تاول بزنه !
سعيد…مازيار …شادي…مهناز…

0 ❤️

403339
2013-11-03 17:47:43 +0330 +0330

دوست عزیز به ر دسته دار اعتقاد داری؟ :D
شنیدی میگن با ر دسته دار؟ :))
اینو نشنیدی ؟ به روح اعتقاد داری ؟ :D
آخه این چی بود؟ یه کم به کلماتت دقت کن ؟ شومبول …
این حرفا کجاش به حرف زدن یه مرد میخوره؟ 8>
این ها تکه کلامای یه مرد یا یه پسر بچه ده ساله :D
خواهشا دیگه ننویس این بهترین نصیحتی که میتونستم بهت بگم =))

0 ❤️

403340
2013-11-04 16:57:56 +0330 +0330
NA

آخرش مهناز یا شادی?ادمین این مزخرفات چیه آپ میکنی

0 ❤️

403341
2013-11-05 06:59:07 +0330 +0330
NA

چرا سکس؟
چرا دوست دختر؟

0 ❤️

403342
2013-11-20 05:51:36 +0330 +0330
NA

[quote=؟؟؟؟؟](اعتمادبنفسم توحلق مازيار)[/quote]
یعنی چی آخه ؟ مگه همه مردم از شوخی های خصوصی شما با دوستاتون خبر دارند که مثلن بخندند؟ حالا شما با یه بچه محل خودتون شوخی دارید ما هم الزامن باید بدونیم ماجرا چیه؟
[quote=؟؟؟؟؟]شومبول - کوشولو - دودول - و… [/quote]
چرا به جای اینهمه اسم من در آوردی یک کلمه ننوشتی کیر؟؟؟
[quote=؟؟؟؟؟]کس ليسى 1 مانيست[/quote]
هر کس این عبارت را به فارسی ترجمه کنه من براش جایزه می خرم. قول می دم

اما از این چند تا ایراد کوچک و قابل اغماض که بگذریم نویسنده نشون داده که با شاکله ی داستان یوروتیک نوشتن آشناست و روحیه ی طنازی هم داره خیلی صمیمی و روان نوشته بود و معلومه که از اون کارهایی است که از دل بر آمده . و در ضمن یک اتفاق خیلی نادر اینجا افتاده که بهتره به نویسنده ی این داستان کوتاه تبریک بگیم به جز استفاده از واژه ی" خابید" که اونهم غلط محسوب نمی شه وخیلی از اساتید ادبیات هم معتقدند که کلمه هایی مثل خواب یا خواهر باید بدون واو اضافی وسط نوشته بشن هیچ غلط املائی نداشت . و این هم جای تبریک داره

Untit.png
0 ❤️