هلیای بیست ساله و برده ی سن بالا

1397/03/12

سلام بچه هااا من الان بیست و دو سالمه و هلیام یه دختر شیطون و بامزه و بیش فعال که خیلی جنب و جوشیم تو زندگیم از بچگی همیشه دنبال هیجان و ورزش بودم و به واسطه ی وضع مالی متوسط رو به خوبمون به اکثر فعالیتام رسیدم از کوهنوردی و مسابقات دوچرخه سواری و کلاس های مختلف بگیر تا ماجراجویی های فراوونم من از بچگی احساس سلطه گر بودن داشتم و با وجود دل پاکم(ارواح عمم)همیشه حرف حرف من بود و شدیدا هم مغرور بودم و اینو تمام دوستام میدونستن و حتی فامیلا رابطه با من دو حالت داشت یا من رییسم یا دکمه ی سیک مبارک رو بزن و نیا حوالی من وگرنه به جای سفید برفی روی آنابلی یه دختر رو بهت نشون میدم خخخ خب بگذریم برای اینکه یه ته تصوری داشته باشید من قدم متوسطه و تو دخترا بلندم تقریبا و پوستم روشن و اندامم مث باربی فیسمم معمولیه بعضیا بهم میگن شبیه آریانا گرنده خواننده هستم کلا که از نظر خودم خیلی سرترم خخخ خب بگذریم من از اونجایی که سلطه گرم تو روابط جنسیم هم سلطه گرم و از نوزده سالگی انواع اقسام برده ی جنسی رو داشتم از پسر شونزده ساله بگیر تا پسر جوون اما بهترین تجربه ی سادیسمیم متعلق به پیر مرد شصت و نه ساله اییه که برده ی من شد اونم زمانی که بیست سالم بود و داغ تر و وحشی ترو پر رو تر از الان بودم اون مرد مسن رو تو اینستا باهاش آشنا شدم و از اتفاق فهمیدم از اون پیرمرداییه که با وجود حس بردگیش بچه هاش ازش حساب میبرن برای همین تصمیم گرفتم به زمین بزنمش و غرورشو زیر پام له کنم خخخ مراتب و دیدار های آشنایی ما گذشته بود و خوب میشناختمش و اونم گفته بود که برده ی تسلیمه مکانم تو شهرک غرب رو آماده کردم و اسماعیل برده ی سن بالام از سمت ونک اومد پیشم منم با بادیگاردم فرهاد که یکی از توله هام بود همیشه برای دیدار اول با برده میرفتم که اگه طرف برده نبود یا تنش میخواروند فرهاتی یه چنتا مشت حوالش کنه فرهادم بدنساز و گنده باقالی و خیلی لات بود اما پیش سرورش هلیا بانو که من باشم عین یه موش کوچولو مظلوم بود زنگ در زده شد اسماعیل عین موشک اومد تو خونه یه مرد سن بالا با موهای سفید و صورت پر چروک و لباس های پیر مردی از دیدن فرهاد کمی ترسید اما بهش گفتم اون کاریت نداره فرهاد رفت تو اتاق به دستور من و من موندمو حس سادیسمی که باید رویه اون پیر مرد بدبخت خالی میکردم کتونی های مشکیم هنوز پام بود رفتم سمت اسماعیل و قلادشو براش بستم انقد محکم بستم که عین سگ داشت سرفه میکرد پیر مرد بیچاره صورتشو محکم گرفتم و گفتم تو امروز اینجایی تا جایگاه واقعیتو بفهمی و بدونی جلوی یک دختر بیست ساله تو فقط یک سگ حقیر تعریف میشی گفت بله سرورم گفتم آفرین توله سگ حالا قلادتو باز میکنم گمشو و لخت مادرزاد شو و بیا رفت تو اتاق و لخت اومد بدن کمی چاق با پوست های کمی آویزون یک پیر مرد با موهای سفید بدنش با تخم های آویزون و آلتش دولاشد و قلادشو سفت بستم طبق دستورم پشت من حرکت میکرد و جاهای پام رو میبوسید برگشتم به سمتش جوری چونشو آوردم بالا که ناخنم رفت تو گردنش و حسابی داغون شد یه سیلی بهش زدم با کله ی کچلش ور رفتم و بهش گفتم میدونی تو یه سگ کونی حرومزاده ای؟گفت بله سرورم گفتم میدونی زنت جنده و کلفت منه گفت بله سرورم گفتم میدونی تو از عن توی توالت منم بی ارزش تری گفت بله بانو گفتم خوبه شدیدا هوس سیلی زدن کردم به صورت مردونش دستهاشو از پشت بستم و گفتم سربالا با تمام توان سیلی اولو زدم برق از گوشش پرید صاف کردم صورتشو و سیلی بعدی رو زدم سیلی پنجم و شیشم ناله هاشو میشنیدم جوووون زوزه بکش پیرمرد ارباب تو کیه_بانو هلیا شما ارباب منین آفرین توله سگ کونی و چند سیلی دیگه بهش زدم_کونی گردنتو دولا کن پس گردنی میخواد دلم_چشم سرورم با تمام توان بهش پس گردنی میزدم و اون فقط حق داشت پارس کنه و گاهی هم برام صدای یه خر رو دربیاره خخخ فک کنم چهل پنجاه تایی پس گردنی ازم خورد_چطوری توله سگ حالت چطوره_داغونم ارباب حقیر شده و درد کشیده_جووون حقته پیر مرد دستاشو باز کردم و دستور دادم پاهاشو بده بالا سیم رو برداشتم و زدم روی تخماش عین دخترا جیغ میزد خخخ منم محکم ترو محکم تر میزدم قشنگ خالی میشدم و حس لذت داشتم میکوبیدم روی تخمش و جای سیم رو تخماش قرمز خط انداخته بود دلم میخواست انقد بزنم تا به تخماش برسم و خون و تخماشو حس کنممم جوووون فکرشم کسمو خیس میکنه عین سگ زوزه میکشید شمع رو برداشتم و روشن کردم با التماس نگام میکرد میریختم رو تخماش عین سگ زوزه هاش بلند شد و با اون دستم کسمو میمالیدم و از درماندگی و تقلا کردنش حس ارضای سادیسمیک داشتم و تحریک جنسی میشدم شمع ها دور کیرش خشک و چسبیده بودن دردناک ترین قسمت ماجرا که مورد علاقم بود مونده بود کیرشو دستم گرفتم و شمعو برعکس کردم یه تیکه از آب شمع چکید رو سوراخ کیرش اشک در اومد و جیغ زد و اشکهاش میریخت _جوووون درد داری حیوون؟_خیلی ارباب _جوووون کیرتو گاییدم؟_بله ارباب آیییناله کن مثل سگ ناله کن_آییییییی آی آی _بلند شو حیوون کونتو قمبل کن_چشم سرورم زدم در کونش و میگفتم این کون برای کیه؟_برای شما ارباب هلیا_کونی کی هستی_شما ارباب هلیا کونی شمام_آفرین دیلدو رو فرهاد برام آورد برام بست و با دستورم رفت تو اتاق بردم جلو دهنش کمی ساک زد تا دیلدوی مشکی خیس بشه آوردم گذاشتم در سوراخش قبلشم چنتا تف انداختم تو سوراخ اسماعیل آروم سرشو کردم تو که از درد داشت بالشت تختو گاز میزد گفت نه نه خواهش میکنم در بیارین ارباب التماس میکنم که با تمام توان کلشو کردم تو کونش و نوک سینه هاشو گرفتم خخخ توله ی کوچولو عین یه جوجو پرپر میزد و زوزه میکشید گفتم آبغوره بسته از کون دادنت به یه دختر خوشکل لذت ببر مرد و شروع کردم به تلمبه زدن بعد پنج دقیقه قشنگ مقعدش باز شده بود حواسم بود جلو عقب الکی نکنم و قشنگ دیدو داخل مقعدش تکون بخوره و گاهی تا ته تو میکردم میخواستم تا روده هاش حس کنه که داره کون میده چون حس من همینه و اسلیو باید تمام و کمال بهم کون بده و همیشه جوری میکنم که راه رفتن براش سخت بشه خخخ جوون کسم همین الانم خیس شد انقد محکم و با قدرت تلمبه میزدم در حالی که کون و تخماش تو دستم بود که شالاپ شولوپ صدا میداد اومدم پشت سرش روی زمین کونش به سمتم دیلدو رو کردم تو کونش و پا و کفشمو رو سرش گذاشتم و درحالت تحقیر آمیز چند دقیقه اسماعیل رو گاییدم که تمام تنم پر عرق شده بود و لباسمو در آوردم و با سوتین سفید که تنم بود ادامه دادم کردن کونشو_داری کون میدی؟_بله ارباب_داری پاره میشی؟_بله ارباب پارم کردی ارباب هلیا_جووون مثل سگ میکنمت جنده ی من کونی من تو امشب کونی من شدی هر شب باید بدی بهم جووون پاهاشو دادم بالا پنج دقیقه کردم و بعد رو دیلدو نشست و تو چند پوزیشن بهم کون داد و بعد گفتم کونی حالا بخواب و در کونی بهش میزدم محکم کونش عین سگ میسوخت و کونشو وحشیانه جوری چنگ میزدم که جای ناخن هام کون شلشو حسابی خراش میداد گفتم حالا پاشو چاردستو پا بیا سمتم نشستم رو تخت کتونیم در آوردم و سرشو کردم تو کفشم و پامو با جوراب سفیدم رو سرش گذاشتم تا داخل کفشمو بو کنه بعد جورابمو در آوردم و پرت کردم ته اتاق گفتم بدو با دهنت بیارش که مثل یه سگ چند بار این کارو کرد و بعد جورابامو چپوندم تو حلقش و کف پامو گذاشتم رو صورتش و بعد جورابمو در آوردم و اون کونی باید عرق کف پامو میخورد گفتم بخور تا عادت کنی هربار از باشگاه میام بخوری عرق کف پامو عین یه سگ کف پامو لیس میزد دونه دونه ی انگشتای پامو میک میزد و پامو تو حلقش میبردم وای نمیدونید وقتی یه میس سادیسمی و وحشی میشه پاره کردن یه توله چه قدر لذت بخشه دیگه به له له افتاده بود و معلوم بود حسابی داغون و حقیر شده جلوم گوششو پیچوندم و گفتم کونتو قمبل کن برای سرورت و بعد کونشو حسابی باز کردم یه تف کردم تو سوراخش و بعد یه دیلدوی کلفت تر آوردم که خیلی ترسید گذاشتم دم سوراخش و بهش گفتم چیه چته ترسیدی توله سگ گفت بله سرورم پارم نکنید گفتم کونتو خون باید بندازم جنده و و کردم تا نصفه توش تفلک یه جیغ عجیبی زد که خندم گرفته بود و باعث شد بیشتر بهش فرو کنم از درد هی جلو میرفت که نره تو کونش اما من مسلط بودم بهش و منم باهاش جلو میرفتم که تا نصفه رفت تو کونش گفتم باید پاره شی توله سگ کونی فرار نکن عین سگ زوزه میکشید منم تا ته کردم توش میخواستم قشنگ جوری بکنم تا دو هفته سرکار نتونه بشینه و شروع کردم به تلمبه زدن گفت ارباب خیلی خیلی درد داره دارم میمیرم منم گفتم به پشمای تازه دراومده ی کسم که داری میمیری به عطر کف پام که داری میمیری کون بده جنده وحشیانه میگاییدمش و تلمبه میزدم و میزدم در کونشو میگفتم کون بده کونییییی کون بده و فقط میگفت بله سرورم و کون میداد بعد ده دقیقه که دیگه سست شده بود از روش بلند شدم و نوک سینه هاشو جوری گاز گرفتم که از درد صداش در نیومد دهنشو باز کردم و چنتا تف انداختم تو دهنش بعدشم زدم در کونشو گفتم بلند شو شرتشم برداشتم به عنوان یادگاری آخه هر کونی رو که اولین بار باز میکنم شرتشو بر میدارم و چنتا شرت دارم از کونایی که بار اول کردم و بعد لنگان لنگان لباساشو پوشید و دستام و پاهامو چند دقیقه به دستورم بوسید و رفت از در بیرون این شروع رابطه ی من با اسماعیل کونی سن بالام بود که بعدا براتون از بقیه ی کارایی که باهاش کردم مینویسم بابای بچه ها.

نوشته: هلیا


👍 3
👎 24
26101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

691677
2018-06-02 20:53:20 +0430 +0430

امشب همش برده بازی داریم که
خوشم نمیاد از این سبک
فقط رمانتیک وعشق بازی

1 ❤️

691682
2018-06-02 21:35:23 +0430 +0430

هلیا بر وزن جقیا
هلیا کون بده بیا
هلیا جر خوردیا
هلیا کسخولیا
و هلیاهای دیگر

0 ❤️

691702
2018-06-02 22:18:55 +0430 +0430
NA

حسابی خندیدم. هلیا گیرت بیارم جوری میکنمت که به مرغای آسمون بگی ابولقاسم

2 ❤️

691710
2018-06-02 22:57:47 +0430 +0430

بدترین داستانی ک تا الان تو سهوانی خوندم…انقد بد بود نا نصف بیشتر نتونستم بخونم.
یعنی قشنگ ادم فکر میکنه یه بچه لوس پونزده ساله داستانو نوشته

1 ❤️

691721
2018-06-03 00:49:20 +0430 +0430

همونجا ک گفتی از آریانا گرنده خوشگلتری فهمیدم اگه بیشتر از این داستانتو بخونم باختم…

1 ❤️

691730
2018-06-03 02:08:44 +0430 +0430

یکم در نوشابه وا کن واس خودت وقت کردی ، ارزو بر جوانان عیب نیس دیسلایک

1 ❤️

691744
2018-06-03 05:49:22 +0430 +0430

قبل از اینکه داستان بنویسی قبلش اصلا لوبیا نخور

1 ❤️

691748
2018-06-03 06:36:52 +0430 +0430

خوب نبود

0 ❤️

691756
2018-06-03 07:37:25 +0430 +0430

قبل از اینکه کیر بخوری اول بشورش که مسموم نشی بیای اینجا کسشعر تفت بدی عن اقا

2 ❤️

691760
2018-06-03 08:39:21 +0430 +0430
NA

کسخل الان وقت شوهر کردنته اونوقت میای اینجا گوه میخوری؟؟

0 ❤️

691762
2018-06-03 08:54:53 +0430 +0430

فک کنم داستان و اشتباه تعریف کردی

داستان واقعی از نظر من : تو یه دختر زشت و بد ترکیبی که از بس هیچ پسری بهت حتی نگاهم نکرده عقده‌ای شدی و چون بابات نمیزاره تا سر کوچه تنها بری کارت به جایی رسیده که با مجری اخبار ساعت ۲ شبکه یک خودارضایی میکنی و نمیتونی کس بدی .
یه روز یواشکی از خونه میزنی بیرون تا با چاقو یه پسری رو خفت کنی و مجبورش کنی بکنتت اما تو راه یه پیرمرد بکن و خوشتیپ و با پسر هیکلی و بدنسازش می‌بینی و بهشون التماس میکنی که بگانت اونام عین سگ تو رو از کون و کس جوری میگان که سوراخ کونت انقد باز میشه که اختیار ریدنتو از دست میدی بعدشم میای خونه بابات میفهمه که از خونه فرار کردی پس عین سگ با شلاق سیاهت میکنه بعدشم میای تو اتاقت این داستان کیری تخیلی و مینویسی که یه ذره حس شاخ بودن بهت دست بده.

1 ❤️

691776
2018-06-03 10:16:41 +0430 +0430

كسشر. خوب شد تا باديگاردش رو بيشتر نخوندم. متوهم

0 ❤️

691801
2018-06-03 14:49:22 +0430 +0430
NA

به گنده گوزی بود که راسو سلطان جنگل بود کصمغز

1 ❤️

691805
2018-06-03 15:49:24 +0430 +0430

دقیقا منم یه حس خاصی به تحقیر کردند بچه پرروها دارم،یعنی دوس دارم طرف غد باشه، برینم به غرورش، تو همون آشنایی هم دوس دارم طرف کونده پر رو باشه، برینم به توهامتش.
عوضش مظلوم باشه، دلم نمیاد. مراعاتش میکنم، جوری که اصلا نمیفهمه با یه مستر طرفه.
تنها چیزی که منو خوب تحریک میکنه همین تحقیر کردنه.

0 ❤️

691816
2018-06-03 18:21:30 +0430 +0430

شما مبتلا به یک اختلال روانی هستید.
ک منشا گرفته از تماشای فیلمهای پورنو جنون و عرور جوانیتونه،
البته اگ داستان تخیلیتون ک درون سعی شده عقده های یک دختر را وا بکنه جعلی نباشه،
در فیلمهای پودن تلاش بر تحمیل تثبیت سلطه مرد بر زن هس،
مث تف انداختن در دهان دختر،ادرار کردن در دهان و مقعد دختر و روی صورت،و پاشیدن نجاست روی صورت و چشم و دهان مفعول،
شما با دیدن این فیلمها حس عقدتون گل کرده،
و بدنبال اقدامات مشابه و تلافی جویانه علیه جنس مخالف هستید

0 ❤️

692151
2018-06-04 23:37:21 +0430 +0430

تولیدات بعدانقلاب پسراکون میدن که دختراخوششون بیادودخترادرفکرکردن پسراهستندکلا"همه به گارفتیم.ولعنت ا… علی القوم الضالمین

0 ❤️

692155
2018-06-05 00:10:13 +0430 +0430

بگیرمت یه جوری میگامت که… دختره جقی

0 ❤️

692450
2018-06-06 13:09:28 +0430 +0430

کاش ادمین های محترم سایت یه نظارتی رو داستان ها داشتن و همینطوری اجازه ارسال هر داستانی رو نمیدادن .به قول یکی از دوستان انگار یه دختر پونزده ساله داستانو نوشته.نمیدونم چرا خیلی از کسانی که میان اینجا داستانهای بی دی ام اس و ارباب و برده مینویسن کوچکترین اطلاعی از این روابط ندارن.کاش میرفتن یه کم از نظر روانشناسی این روابطو مطالعه میکردن تا هر چرت و پرتی ننویسن.این روابط بر پایه تحقیر و فحش کلامی نیست.اتفاقا بر پایه احترام به علایق سلطه پذیر و مسلط هست و قرارداد بینشون نوشته میشه.اون چیزایی که تو فیلمای پورن میبینین واقعی نیست فیلمه .تو واقعیته روابط بی دی ام اس همه چیز بر مبنای علاقه و احترام و لذت هر دو طرفه و آسیب پذیری سلطه پذیر باید به حداقل برسه.درد سلطه پذیر تا جایی هست که بهش لذت بده.برای شکنجه ها کد دارن.سلطه پذیر هر جا که دید دیگه تحمل دردو نداره میتونه یه کلماتی رو بگه که مسلط یا همون ارباب شکنجه رو متوقف کنه.تو روخدا قبل از نوشتن داسانهای تخیلیتون مطالعه کنین و عقده های روانیتونو رو در قالب داستان به خورد خواننده ندین و به شعور خواننده ها توهین نکنین.متاسفانه تو اینستا هم کستنی که خودشونو مستر یا میسترس معرفی میکنن با الغاظ زشت تقاضای برده دارن.ارباب های واقعی فخش نمیدن ،تحقیر نکینن مخصوصن خود سلطه پذیر و خانواده اشو.نمبدونم این چه رسم زشتیه که تو اینترنت مرسوم هست برده ها و خونوده هاشونو رو با الفاظ زشت صدا میکنن

2 ❤️

710616
2018-08-14 22:40:20 +0430 +0430

کونتو بده من ببین چجوری لنگ لنگان میری ولی بازم میخواهی ههه

0 ❤️