سلام من از همدان این خاطره رو میفرستم اولین روزهای دانشگاه بود سر کلاس ریاضی یک چون ترم اول افتاده بودم تو ترم دوم علاقه به رفتن سر این کلاسو نداشتم ولی از همون روزها یه دختر جدید با هیکل سکسی نظرمو جلب کرد تنها مشکلش داشتن حلقه تو دستش بود همه پسرهای کلاس یه جوری براش بلند کرده بودن تقریبا اخرای ترم بود که به بهانه گرفتن جزوه باهش صحبت کردم تا اون وقت هیچ پسر دانشگاه به خاطر هیکل زنانه و سکسی و اخم نظامی که داشت جرات صحبت باهاش نداشتن دیگه کلاسها تموم شده بود و برای پس دادن جزوه مجبور شدیم شماره هامونو به هم دادیم اینقدر یک ترم ساقهای سکسیش دیونم کرده بود که گرفتن شماره ازش مثل بوسیدنش برام جذاب بود داشتم با شمارش بازی میکردم که یک پیغام دوست دارم براش فرستادم واقعا اتفاقی بود خیلی ترسیدم اینقدر که کلم داغ شد دوست داشتم موبایلمو داغون کنم چند لحظه دیگه اس داد مرسی باورم نمبشد دیگه پر رو شدم تا صبح با هم اسمس میدادیم من از هیکل سکسیش براش گفتم و اونم از غرور پسرای دانشگاه
خلاصه دیر وقت اسمسها سکسی شد تا جایی که رنگ شورتشو بهم گفت از شانس من فرداش خونمون خالی بود من که داغ کرده بودم بهش پبشنهاد دادم که فردا با هم باشیم ولی اون گفت در حدی نهار خوردن میتونه بیاد منم گفتم با تو حرف زدنم حال میده ولی از سکس با هاش نمیتونستم غافل بشم فردا رفتم با ماشین نزدیکیای خونشون خدای من یک ساپورت رنگ پا و سکسی با پوتینهای ساق بلند و ماتوی چسبان کوتاه سوار شد دید زدن رونهاش برام ارزو بود چه برسه به لمسش خلاصه از پیکانی دو تا جوجه گرفتم رفتم نزدیکیای خونه که گفتم بریم تو خونه غذا بخوریم قبول نمیکرد اینقدر گفتم تا قبول کرد من جلو تر پیادش کردم و خودم با ماشین رفتم تو پارکینگ شانسم یکی از بچه های اپارتمان تو کوچه دیدش ولی وقتی اومد تو اسانسور دیگه همه چیز حل شد غذا رو تو ماکرو گذاشتم یه اهنگ تو ضبط اولش با هم کمی رقصیدیم بعد غذا رو اوردم در تموم لحظات داغ داغ بودم اون جوجه میخورد منم از لبای اون دستمو که میبردم رو سینهاش دستمو میزد یه نگاه کردم به ساعت دیدم دیگه داره دیر میشه من شق شق بودم بلندش کردم و اینقدر باهاش ور رفتم که داشتم ارضا میشدم گفتم دیگه باید بریم الانه که بیان یک دفعه گفت پس من چی یک ساعت دارم التماسش میکنم نمیده بعد یک دفعه میگه لباساشو باز کردم نوک صورتی ممهاشو که ۸۰بود تو دهنم میچرخوندم فکر شورتش بودم که دستش رفت رو کیرم منم زود با دندون شورتو کشیدم پایین یه کوص صورتی و خیس وای زبونم کشیدم لاش گفت بزن توش منم سر کیرمو که گذاشتم با یه فشار تا دسته زدم تو چند تا تلمبه که زدم ارضا شد لنگاشو دادم بالا کیرمو از سر کزاشتم و تا نیمه کردم تو عقب جلو کردم چشاش خمار کیر شد یک دفعه تا ته رد کردم تو کوصش کیرمو تکون میدادم بازم ارضا شد عاشق این کارمه خود خانومها میدونن چقدر بهشون حال میده منم که دیدم وقت نیست زود ارضا شدم الانم سه ساله که دارم میکنمش هر دفعه برام جذاب تر قبله
نوشته: reza
وقت نداشتی زود ارزا شدی مگه دست خودته pussy pull(به فحش فارسی سایت حساسه دیگه)
مگس_کن
ارضا برادر!
شما فارسیو درست بنویس فحش انگلیش پیشکشت ?
داستان :
سلامه گرم منو به این کسبانو برسون بگو به همه دادی بیا به مام بده ثواب داره ?
.
.
.
.
حالا فک نکنی داستانتو باور کردم lol
معلوم بود کس گفتی فقط خواستم یکم حال و هوات عوض شه ?
خخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخ ? خخخخخخخخخ 🙄 دروغ گفتی مثل سگگگگگگ همون قراراول اومدخونه وکردیش ? داداشش،نیومددنبالتون اونم تورو جوری کنه که راه نتونی بری
نه به اون اخم نظامیش که کسی جرات نمیکرد بره طرفش نه به اینکه درعرض ۲۴ساعت توی خونه خالی لنگاش هوا بود.
ازهمه جالبتر اون پیام اتفاقی که منجر به سکس شدبود.
من که از زمانی که اومدم تو این سایت خیلی چیزا فهمیدم…قبلا همش فک میکردم این دافا رو کی میکنه…الان با این داستان فهمیدم…ای داف بکن.ای با یک اس مخ وزن…ای کونی…ای لاشی…ای مجلوق.کم بزن همیشه بزن…داستانم مینویسی بعد از اینکه ابت میاد بنویس تا توهم نباشه.برا خالی نبودن عریضه و اینکه فحش نوشتم ارور داد …ک ی ر اسب ابی تو ک س ن ن ت
تخیل بود نه داستان لطفا داستانهای دیگه ات رو اگه هست ننویس **** ننویس
دیدم وقت نیس زود ارضا شدم
میشه بگی چطوری زود ارضا شدی؟؟؟
حیف که نمیخوام فحش بدم همینقدر بگم کی کیرم تو مغز جغیت کون پاره
ولی من فکر می کنم واقعی بود…میدونین چرا؟
همه چیش اتفاقی بود…این اتفاقی اس داد اونم دوست دارم نه یه حرف یا کلمه!
اونوقت اونم اتفاقی گفت مرسی!
بعد اتفاقی چواب همو دادین و کاملاً اتفاقی اونی که قبول نمی کرد قبول کرد و بعدش بازم طی یه اتفاق دیگه که کاملاً اتفاقی بود اومد خونت و دوستتم که دیدش ان نگران نشد!
بعدم کاملاً تصادفی وسط غذا بهت لب میداد و طی این لب دادنا تصادفی لنگاش رفت بالا!!!
این یه تئوریه که همه چی کاملاً اتفاقیه!
مثل این کیر من که اتفاقی تو کونته
خب خب خب!كدوم دانشگاه بودي؟بوعلي يا صنعتي؟بگو تا بگم حسابتو بزارن كق دستت
خیلی جالبه
تامخ یه نفرو بزنی بخای یه لب ازش بگیری دسته کم سه ماه طول میکشه
یه ترم تو کفش بودی با یه اس ام اس رنگه شورتشو گفت یهو فردا خونه خالی شد … عجبا . کیر مش رجب تو کونه خواهرت
عجببب.خاک بر سر من . من همیشه سوال بود برامدکه دافای دانشگاه به کیا پا میدن پس اینطور باید اس ام اس اشتباهی زد بهشون ما رو باش شیش ساعت دنبالشون می افتادیم با ماشینو بی ماشین وایییی
ﺍﻳﺸﺎﻻ ﺗﻮﻡ ﻳﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﻭﻟﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﺮﻭﻉ ﻓﻌﻼ ﻛﻤﺘﺮ ﻛﺲ ﺑﮕﻮ
کیرم رفته تو در نمیاد از وقتی این داستانو خوندم.
ریدی به قیافه تمدن بشری با این داستان تخماتیکت.
آی کیوت هم ماشالا در حد دستمال توالته.
یارانه هر ماهمو میدمت فقط دیگه ننویس
واقعا کیری
بابا تخیلاتتون رو هم میخواین بنویسید یکم روش فکر کنید
دروغه، داستان سر هم کردی، راستی. اول