سلام دوستان گرامی . یه داستان عجیب و سکسی دارم که اینجا میذارم داستانی کاملا واقعی هست و اکثر ریش سفیدهای منطقه ما این حکایت را بیاد دارن . حالا داستان این سکس عجیب و براتان بگم که به نقل از خود حاج مجید : وقتی زن را در کوه کردم غیب شد اما …
حاج مجید یکی از بزرگان این منطقه هست بالای 90 سال سن دارد اما هنوز از پا نیفتاده است و بارها داستان زندگیش را تعریف کرده است که منم اینجا بگم براتان …
مجید در کنار دو خواهرش و پدر و مادرش زندگی میکند و گاهی روزها و شبها پیش امده که نان خالی هم برای خوردن ندارن و این زندگی مجید و خانوادش در حدود 70 سال پیش است پدرش کور است و مادر و دو خواهرش تمام امیدشان به مجید است که حدود 20 سالش هست آنزمانها که اکثر مردم این منطقه در سیه چادر در کوه زندگی میکردن و مجید هم برای امرار معاش خانوادش چوپان یکی میشه و روزها تا عصر باید گله را کوه میبرد او جوانی حدود 20 ساله و تلاش گر هست …
یه روز صبح که گوسفندان را به چرا در بالای کوه میبرد و خیلی از چادرها دور شده بود و تا که پای درختی رسید وقتی نزدیک درخت شد یه دختر جوان زیبا را دید که پای درخت نشسته است مجید با تعجب بفکر میره که اینجا دختری تنها چه میکند و حتما گم شده است نزدیکتر که میشه به دختره میگه کیستی اینجا چکار میکنی خانوادت کجاست . دختره فقط یه حرف میزنه آب میخوام تشنه ام . مجید کوله خودرا زمین میگذارد و آب به دختره میده و لحظاتی بعد باز با دختره حرف میزنه که اینجا چکار میکنی . دختره بهش میگه ما چادرمان پایین ان تپه هست و امدم دوری بزنم اینجا دیدم و نشستم و منتظر بودم تا که تو بیای
ی. مجید با تعجب میگه منتظر من . دختره میگه اره منتظرت بودم و دانستم میایی . مجید تعجب وار میگه چرا منتظر من مانده ای . که دختره میگه چون باید مرا به آرزوم برسانی و گر مرا بدین ارزو برسانی هرچه بخوای درین دنیا بهت میدم . مجید اینبار بیشتر در فکر میفته و خیالاتی از سرش میگذرد که نکنه الان خانوادش بیان و اورا ببینن و براش مشکل شود و در اعماق فکر هست که دست دختره را در دستان خودش میبینه و به سرعت دستش را بر میدارد و اجازه بیشتر بهش نمیدهد مجید جوانی پاک است نمیخواست دختره بهش دست بزنه اما اینگار امروز باید اسیر هوای نفسش شود …
دختره بهش میگه اگه مرا به کام دل برسانی و با من نزدیکی کنی سود زیادی بدست میاری و شروع به دست زدن به بدن مجید میکند و دقایقی گذشت مجید لخت و عریان در آغوش دختره است و یه سکس در بالای کوه با هم انجام میدهن وقتی مجید و دختر هردو ارضا میشن و مجید رو زمین دراز کشیده و رو به اسمان داره خستگیش در میره صدای دختره میاد که ای جوان حالا بگو در قبال این کمکت چی میخوای . مجید خنده ای میزند میگه تو دختری تنها چکار میتونی بکنی وقتی من و خانوادم در فقر و قحطی بسر میبریم که نان شب هم نداریم … بازم صدای دختره بلند شد که گفت ای جوان برو که تا هفت پشتت از دار دنیا هرگز بی نصیب
نمیشی و خانه امن الهی هم ایشالا نصیبت شود و حالا یه جرعه دیگه اب بهم بده تا برم و مجید تا سرش را برگرداند که بطری اب از کنارش بردارد و تا نگاه کرد دید اثری از دختر نیست چند ثانیه چشم ازش برگردوند و او غیب شد و ترس و دلهره شدیدی اورا گرفت و گوسفندان را رها کرد و با ترس به سمت چادرشان پا به فرار گذاشت و تا چند روز یک کلمه هم نتونست حرف بزند …
مجید 20 ساله در کوه با زنی همبستر شده و بعد اینکه دعاش میکند غیب میشود حالا چی بوده چگونه بوده کسی نمیداند اکثر بزرگترها میگن که فرشته و پری بوده و آنها هم مثل ما زندگی و سکس دارن …
مجید بزرگ و بزرگتر شد چندین گوسفند خرید و باغ گذاشت و سال به سال تعداد گوسفندان و میوه باغ چندبرابر میشد و خانواده فقیر منطقه حالا از همه داریی بیشتر دارن …
اکنون حدود 70 سال از قضیه ایه همبستری مجید گذشته که حالا دیگه حاج مجید هست و 5 یا 6 بار مکه رفته است و امروزه ها این بنده خدا ثروتمندترین فرد این شهرستان با بیش از 300 روستا هست چندین اپارتمان در تهران و سایر شهرها دارد پاساژ و مرکز فروشش در کل استان ما مشهور است فرزندان و نوه هاش ارزانترین ماشین زیر پاشان 200 میلیون تومان هست کارخانه و شرکت های اینجا اکثر متعلق به 7 پسر حاج مجید هستن و یقینا اینکه چقدر سرمایه دارن از عدد و ریاضیات نمیشه نوشت …
امروزه ها ماها برای یه سکس چه کارها که نمیکنیم اما همین سکس به این جوان دنیایی از ثروت داد و شاید اکثر شماها خوانندگان عزیز این داستان براتان قابل باور نباشد اما واقعیت هست و از نگارش بدم معذرت …
نوشته: سعید
فرشته هارو هم جنده کردن دیگه…
وااااقعا دیگه جالب شد!!!
کونی گنج پیدا کرده بوده واس اینکه باقی مردم پی گنجش رو نگیرن اینو سر هم کرده
دوستان عزیز،
لطفا در رابطه با چیزی که اطلاع ندارید، نظر ندید. اینو به عنوان یک آدمی که ۴۰ ساله عمر دارم و تجربیات زیادی داشتم بهتون میگم.
این شخص جن بوده و کاملا هم منطقی هست.
برای من ،سکس با اجنه پیش اومده و خوب می فهمم که برای آقا مجید در ۷۰ سال قبل، هم چه اتفاقی افتاده.
خوشا به سعادتش.
بنظرم مجید با ی جن نزدیکی کرده
خدایا بیو پایین تا منبرمسرجات بشینم
منم الانجن دارمموکل دارماز همه چی خبردارم
مکاشفه هم دارمبرای فرار از اینهامیامتوی شهوانی
همهکتابهاش همدارمو علمش بلدم علم خوبی هس ولی خطرناکه. جن ها از همه نوع کیش و مذهبی هسن
آدماي محل ما چندسال پيش شب داشتن برميگشتن يهو يه پري لخت جلوشون اومده، دور از اين قبيله جنها از روستامون رد ميشدن زن همسايمون كه تازه بچه به دنيا آورده بود رفته بود روستا خونه مامانش با خودشون بردن
كه ينفر شب رفت تو بيابون دعا خوند منتظر نشست تا جنها اومدن پسش گرفت
الان که فکر میکنم میبینم اون زنه ننه من بوده ، آدرس این حاج مجید رو بده برم پیشش ، ثواب داره رسوندن یه بچه به پدرش . تو رو خدا کمکم کن سعید آقا
من پیشنهاد میکنم یه کرسی هم بزاریم تو شهوانی و داره پاییز هم میاد یواش یواش بشینیم دو رو کرسی تخمه و نخود و کشمش هم بریزیم رو کرسی و تحمه بشکنیم و از این حکایات و متل های قدیمی گوش کنیم
یه سوال هم از اون کاربر که جن گیر هست و واسه تفریح میاد اینجا دارم ، استاد جن گیر جن ها هم مشکل محارم دارند ؟
یکی بیادماهم بکنیم خیردنیاواخرت دران باشدصیغه های سایت هلوشماره شان راچگونه میتوان بدست اوردبیرجندیها کمک
قرص ریسپریدون مصرف کن روزی ۴ میلی گرم که توهمت از بین بره
سکس با قرشته و جن ؟؟؟؟!!!
مگه میشه ؟؟؟!!!
خجالت بکش اونم با تریلی،
جلو خودمو گرفتم فایده ش چیه؟
بازم یکی قرص هاشو نخورده ، اه