همجنس بازی با علی

1392/02/10

سلام من 26 سالمه و مشهد زندگی می کنم خاطره ای که می خوام براتون تعریف کنم بر می گرده به 6 ساله پیش اون موقع من 20 سالم بود و توی یه اپارتمان زندگی می کردیم قبل از این با چند تا از دوستام سکس داشتم و همیشه دوست داشتم یه نفر به بدنم دست بزنه و با من حال کنه . توی اپارتمانه ما یه واحد بود که یه مرد حدودا 37 ساله بود که واحد روبربی ما بودن و چون تازه اومده بودن ما زیاد همدیگرو نمی شناختیم چند ماهی گذشت یه شب می خواستم برم پیلوت و از توی ماشین یه چیزی بردارم و چون می خواستم زود بیام بالا با یه شلوارک و تی شرت زود رفتم که بر گردم وقتی رسیدم دم در علی یه هو درو باز کرد و منم مجبور بودم بهش سلام کنم تا منو با اون شلوارک دید نگاش به پاهام افتاد من اون موقع اصلا متوجه نشدم که ممکنه قصدی داشته باشه چند روزی گذشت یه روز با یکی از دوستام اومدم خونه و رفتیم توی انباری خودمون توی پیلوت سریع دوستم رفت سر اصل مطلبو شروع کرد و زودم ابش اومد منم یه کوچولو دردم مییومدو اخ و اوخ می کردم کارش که تموم شد اومدیم بیرون یه هو علی رو دیدم واسه یه لحظه خشکم زد دوستم ترسیدو زود در رفت منم تا می خواستم از کنار علی رد بشم گفت چه طور بود منم سرمو انداختم پایینو رفتم بالا فردای اون روز علی منو توی راهرو دیدو ازم خواست تا مبل خونشونو با هم جا به جا کنیم بعد از جا به جا کردن وسایلش گفت می خوام تخت رو هم جاشو عوض کنم رفتیم نوی اتاق خواب من خم شدم سره تختو بگیرم که احساس کردم علی پشتمه و کیرشو می مالونه به کونم یه جوری می خواست ببینه من عکس العملم چیه منم از یه طرف ترسیده بودم از یه طرفم شهوتی شده بودم دیگه کم کم کیرش سفت سفت شده بود اروم سرشو اورد کنار گوشمو گفت اون روز توی انبار چی کار می کردی نیما همینجوری دستشم اورد و زیپ شلوارمو باز کرد منم دیگه حشری شده بودم یه کم کیرمو مالوندو لباسامو در اورد خوابوند روی تخت بعد اومد رومو شروع کرد سینههتمو گاز زدنو با دستشم رونامو می مالونده کونمو دستمالی می کرد کم کم کیرشو اورد جلوی صورتم و اروم می مالوند به لبام من تا اون موقع واسه کسی ساک نزده بودم ولی لین بار شروع کردم به خوردنش کیرش دیگه داشت منفجر می شد از کشوی بغل تخت یه کرم اوردو زد به سوراخمو با انگشتش یه کم از کرمو فرو کرد بعدشم پاهامو گذاشت رو شونه هاشو اروم اروم کرد اولش خیلی درد داشت اما بعد خوب شد و من خوشم می اومد بعد ازم خواست تا برگردمو اونجوری از پشت بکنه ابه من اومده بودو بی حال بودم می خواستم اب اونم بیاد که یه هو احساس کردم کونم گرم شده و فهمیدم که ابه علی ام اومده بعد از اون چند دفعه دیگه ام با هم سکس داشتیم از اون به بعد خیلی به مردای سن بالا علاقه مند شدم و هنوزم دوست دارم با مردای سن بالا باشم

نوشته: نیما


👍 0
👎 0
37460 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

378173
2013-04-30 01:07:50 +0430 +0430

مزخرف بود.فکر کنم خودتم بدونی.

0 ❤️

378174
2013-04-30 01:09:18 +0430 +0430
NA

زیاد جالب نبود،ولی از این ک اسم مشهد و اوردی منظور داشتی اره؟ب مشهدیا تهمت نزن

0 ❤️

378175
2013-04-30 01:15:55 +0430 +0430
NA

از مردای سن بالا خوشم نمیاد

0 ❤️

378176
2013-04-30 02:09:04 +0430 +0430
NA

از داستان گی خوشم میاد ولی این داستان اصلا حرفی برا گفتن نداشت.نمیدونم باید راجع به چی نظر بدم

0 ❤️

378179
2013-04-30 03:17:37 +0430 +0430
NA

نیما جون دوست داشتی من هستم

0 ❤️

378185
2013-04-30 06:28:49 +0430 +0430
NA

خیلی خوب بود و خوب تذکر دادی وقعا همینطور است امیدوارم به نصایح پر معنی شما عمل شود که هم به درد دنیا وآخرتمان میخورد

0 ❤️

378187
2013-04-30 09:39:17 +0430 +0430
NA

motasefaaaam
mashhad in hame dokhtare khub dare khob chera gey???

0 ❤️

378188
2013-04-30 10:01:28 +0430 +0430
NA

اي بابا دنيا ميدوني آمريكايا وقتي قسم ميخورن چي رو قسم ميدن ؟؟؟؟
ميدونم كه تا حالا نشنيدين
ميگن از ايران خرابترش كه نيست پس خرابتيم رفيق

0 ❤️

378189
2013-04-30 10:09:12 +0430 +0430
NA

جان عزيزت اينجا ديگه بيخيال شيد
اگه آخيه خودت
اينجا چيكار ميكنى
خفه شديم از دست شماها

0 ❤️

378190
2013-04-30 10:36:40 +0430 +0430
NA

نیماجون بیاتاخوب بکنمت این کردنافایده نداره

0 ❤️

378191
2013-04-30 13:22:58 +0430 +0430
NA

اصلا قشنگ نبود شاید واقعی باشه ولی اصلا خوب نبود بعدشم نگو همجنس بازی با علی بگو کون دادن من به علی اینجوری بهتره .

0 ❤️

378192
2013-04-30 14:26:33 +0430 +0430
NA

منم گی بودم وخیلی پسرکردم والان توبه کردم,ولی بعضی موقع هاکه پسرخوشگلی میبینم وسوسه میشم,شایدبدم ساک بزنن ولی دیگه نمیکنم

0 ❤️

378193
2013-04-30 14:51:43 +0430 +0430
NA

GAY VA DOOSTI ZIRE 19!BISHTAR GHASD DOOSTIYE!’’‘karaj’’'payam bedid!

0 ❤️

378194
2013-04-30 17:07:36 +0430 +0430
NA

:)) =)) ملت چه کارا که نمیکنن :)) تو انباری آپارتمان؟:))

جنس چاخانتو دوست داشتم :))

0 ❤️

378195
2013-04-30 19:55:46 +0430 +0430
NA

اس ام اس واقعا تخمی بود
پس به ناچار التم بین دوباسنت مشنگ جان.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها