همسایه مهربون

1396/06/26

من سعید هستم 43 سالمه و خب متاهلم و بچه و زندگی عادی دارم. ما تو یه ساختمونی زندگی میکنیم که تو هر پاگرد دوتا واحد روبروی هم قرار داره خب ما هم بعضی وقتا میشه که دعوامون میشه حالا به هردلیلی یکی از شبها که با خانمم کلی بحث و دعوا داشتیم دیگه کار به قهر کشیده شد و زنم دست بچه رو گرفت و از خونه زد بیرون و رفت خونه مادرش خب همه این اتفاقات هم دور از چشم همسایه ها نبود مخصوصا همسایه روبروئی که چند پله پائینتر از واحد ما قرار داشت اونها هم یه زن و شوهر بودن و یه بچه کوچیک داشتند . وقتی خانم از خونه رفت و منم که اعصابم حسابی داغون بود و گرمم شده بود فشارم بالا رفته بود زیر پیرهنمو دراورده بودم و با یه شورت دراز کشیدم و چشمامو بسته بودم تا شاید خوابم ببره که ساعت 11 شب بود که زنگ واحد ما زده شد و منم بدون اینکه حواسم به خودم باشه چیزی تنم کنم و یا از چشمی نگاه کنم رفتم وسریع در رو باز کردم که یهوئی زن همسایه روبروئی رو دیدم که با یه سینی که توش یه ظرف خورشت و یه بشقاب پر پلو بود بهم سلام کرد منم که تقریبا لخت جلوش ایستاده بودم تعارفم کرد که غذارو ازش بگیرم منم مونده بودم باید چی بگم یه سلام بهش کردم و گفتم معذرت میخام اونم که دید من چطوری اومدم دم در گفت مسئله ای نیست اقا سعید دیدم خانمتون رفتند بیرون گفتم شاید شام نداشته باشید اخه … گفتم خیلی ممنون ارزو خانم اونم با یه لبخند یه نگاهی به سرتاپای من کرد و گفت خواهش میکنم قابلتونو نداشت هرموقع میل کردین بگید میام ظرفهارو ببرم گفتم مرسی ارزو خانم خودم میارم براتون گفت نه خودم میام میخاهین یک ساعت دیگه میام برای ظرفها گفتم باشه ممنون و خداحافظی کرد و رفت تو خونشون منم رفتم داخل و بوی غذاش دیونم کرده بود بعد از اون دعوا یه همچین محبتی و غذای خوش مزه ای واقعا میچسبید نشستم تا اخرش نوش جونم کردم و حسابی سیر شده بودم که یاد دم در خودمو ارزو افتادم و تو دلم گفتم کاش دستم به این ارزوی خوشگل میرسید لامصب همه چیزش عالی هست خوشگل نیست که هست هیکلشم که حرف نداره خوش به حال امید که هرشب این زن رو بغل میکنه و مکیندش تو همین فکرا بودم که کیرمم حسابی شق شده بود به یاد ارزو رفتم دستشوئی یه جق حسابی زدم ابم با فشار پاچید بیرون و حال کردم کیرمو برای ارزو میمالیدم و جون جون میگفتم که اصلا حواسم به ساعت نبود و زنگ در زده شد شورتمو پام کردم کیرم هنوز نیمه شق بود یاد ارزو افتادم که اومده برای ظرفها دیدم بهترین موقعیته شاید بتونم روی ارزو تاثیری بزارم بازم همونطوری رفتم در و براش باز کردم مخصوصا لخت رفتم تا اونم بتونه حسابی دید بزنه این دفعه زودی سلام کردم ازش تشکر کردم سینی ظرفهارو که هنوز نشسته بود دستم بود گفتم ببخشید که نشستم اجازه بدی براتون میشورم ارزو گفت نه مشکلی نیست خودم میشورم یه چادر سرش کرده بود و زیرش یه تاپ بندی تنش بود چاک سینه های خوشگلش پیدا بود یه ساپورت مشکی تنگ و چسبون هم تنش بود جرات کردم راجب شوهرش پرسیدم گفت نیستش و منم دیدم داره موقعیت جور میشه بهش گفتم بیا تو تا ظرفهارو بشورم بعد برو ارزو هم یکمی این پا اون پا کرد و گفتم بیا دیگه دو دقیقه ای برات میشورم گفت اخه بچه ام خوابه خونه تنهاست گفتم زیاد طول نمیکشه اونم خوابه دیدم لبخندش حاکی از رضایتشه و سینی ظرفها رو ازش گرفتم بردم تو و منتظرش شدم ارزو گفت بزار برم یه سر به بچه بزنم و زود بیام گفتم باشه برو منتظرتم دم در ایستادم ارزو رفت خونشون و دو سه دقیقه ای طول کشید و اومد در رو بست اومد خونه من منم در رو بستم پشت سرش گفتم بچه چطور بود خوابیده بود گفت اره گفتم خیالت راحت شد خنده ای کرد و گفت بده من ظرفهارو بشورم که چادرش رو از سرش ول کرد و افتاد کنار در ورودی دیگه با تاپ حلقه ای جلوم بود وای که چقدر خوش اندام بود داشتم خیره خیره به تنش و دستاش نگاه میکردم اونم داشت به من نگاه میکرد کیرم شق شده بود براش نگاه به کیرم کرد گفت وای این چرا بلند شده دیگه بدون هیچ حرفی رفتم جلو سینی ظرفهارو از دستش گرفتم گذاشتم رو اوپن اشپزخونه بازوهاشو گرفتم تو دستم نوازشش کردم لبمو بردم جلو اونم اومد جلو لبهامون رفت رو هم دیگه حس کردم کیرم تو دست ارزو داره مالیده میشه و ارزو هوووووووووووممممممممم هوووووممم میکنه کیرمو فشار میده لبمو برداشتم گفتم میخامت ارزو جونم ارزو هم با چشمهای خمارش گفت بریم تو تخت سعید میخام تا صبح منو بکنی با این کیرت گفتم میکنمت عزیزم تا خود صبح کس کونتو میکنم ارزو گفت کون نه سعید نمیتونم تا حالا هم کون ندادم کسمو هرچی میخاهی جر بده کسم تنگه حسابی هم تنگه کسشو گرفتم تو دستم گفتم جوووووووووووووووننننننننننننننن قربونش بشم جرش میدم برات باهم رفتیم تو تخت سریع تاپشو از تنش کندم سینه های خوشگلش خوردم مک میزدم ارزو هم مدام اه و ناله میکرد نوک سینه هاش شق شده بود گفت سعید کیرتو میخام گفتم میخوریش برام گفت اره عزیزم چار نخورم جلوش زانو زدم اونم دراز کشیده بود کیرمو دادم ساک میزد منم با کسش بازی میکردم قربونش میرفتم هنوز ساپورتش پاش بود دستمو کردم تو شورتش و کسش گرفتم وای که چه حالی میداد نرمی و گرمی کسش هی خیستر و خیستر میشد با انگشتم لای کسشو میمالیدم ارزو هوم هوم میکرد لنگهاشو از هم باز کرده بود کیرمو محکم مک میزد لیسش میزد منم ناله ام دراوومده بود دلم میخاست زودتر کیرمو میکردم تو کسش گفتم ارزو کیرمو دوست داری کیرمو دراورد گفت اره عزیزم هلاک کیرتم شورم کیرش لاغره مال تو خوبه هم کلفته هم بلنده خندیدم گفتم میخاهی مال تو باشه ارزو گفت اره میخامش کاش هیچ وقت زنت نباشه تو منو بکنی گفتم شوهرت چی گفت اونو یهکاریش میکنم نباشه گفتم جووووووووووووننننننننننن بخور عزیزم دوباره شروع کرد ساک زدن یکمی که خورد کیرمو کشیدم بیرون ارزو داشت لب و دهنشو لیس میزد جون جون میگفت ساپورت و شورتشو از پاش درش اوردم چه کس و کون خوشگلی داشت دهنم براش اب افتاده بود رفتم وسط پاش و شروع کردم خوردن کسش وای مزه کسش بینهایت عالی بود هرچی میخوردمش بیشتر شهوتی میشد و بیشتر کسش ترشح میکرد دیگه از زیر سوراخ کونش میخوردم تا چوچولشو ارزو دیگه داشت جیغ میزد سرمو به کسش فشار میداد فکر کنم چهار پنج باری ارضا شده بود دیگه ولو شده بود بلند شدم گفتم ارزو میخام جرت بدم عشقم اونم گفت اخخخخخخخخخخخخخخخ جرم بده سعید کیرتو میخام منم کیرمو کشیدم لای کسش بینهایت لذت بردم از دیدنش و از سکسش و از کس و کونش کیرمو اروم فشار دادم تو کسش ارزو گفت اخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ کسسسسسسسسسسسسسسسسسمممممم وای جرم دادی سعید منم دیگه همه کیرمو که 18 سانت و کلفت بود کردم تو کس تنگش واقعا هم تنگ بود انگار کس دختر نو جون باشه بینهایت لذت بردم شروع کردم تلمبه زدن ارزو گفت وای تورو خدا یواش کسم درد گرفته لبشو بوسیدم ازش لب گرفتم دیگه مهلت حرف زدن بهش ندادم داشتم تو کسش تلمبه میزدم ارزو زیرو درد میکشید ولی لذت هم میبرد مثل دیونه ها هوم هوم میکرد پاهاشو دورم حلقه کرده بود تا کسش باز بشه دردش کمتر بشه منم مثل وحشیها کسشو میگائیدم بعد از 5-6 دقیقه دیگه ارزو منو محکم بغلم کرده بود هی میگت بکککککککککککننننننن بکککککنننننننن کسمو بکن جوووووووووووننننننننننن جرم بده عشقم جرم بده نفسم جرم بده سعیدم وای کککککککککککککسسسسسسسسسسسسسممممممممممممم اخخخخخخخخخخخخ ووووووواااااااااااااایییییییییییییییی جججججوووووووننننن منم تند تند کسشو میکردم هردومون عرقمون دراومده بود دیگه اینقدر از کس تنگش لذت برده بودم که بی اختیار شدم و نتوستم جلوی ارضا شدنمو بگیرم ابمو با فشار ریختم تو کسش افتادم روش و نفس نفس میزدم کیرمو تا ته کسش فشار میدادم ارزو هم میگفت اخخخخ ججججوووووووووووون فدای تو بشم عشقم میخامت سعید جونم بعد از چند دقیقه که نفسمجا اومد لبشو بوسیدم میخاستم کیرمو در بیارم که ارزو با پاهاش نزاشت بلند بشم گفت درش نیار سعید میخام کیف کنم باه کیر خوشگلت گفتم ارزو ببخشید نتونستم جلوی خودمو بگیرم عزیزم ارزو لبمو بوسید گفت فدای سرت عشقم عیبی نداره نگران نباش قرص میخورم تا صبح هرچی دوست داری ابتو بریز تو کسم میخام با هم عشق بازی کنیم خوابیدم روش و ازش لب میگرفتم کیرم تو کسش حال میکرد ارزو با حرکات داخل کسش روی کیرم بهم لذت میداد گفتم واقعا خیلی تنگی ارزو جونم اونم گفت اره عزیزم گفتم که کیر شورهم هم لاغره و باریکه هم از کیر خوشگل تو کوچیکتره برای همین بخدا هیچ وقت از سکسمون لذت نمیبردم گفتم دیگه خودم بهت حال میدم عزیزم ارزو گفت مرسی عشقم دیگه کسم مال تو میشه بوسیدمش گفتم ارزو من عاشق کونت شدم دلم میخاد از کون بکنمت عشقم ارزو گفت تورو خدا سعید این کیرت کسمو جر داد وای به حال کونم بعد پرسید زنتو از کون میکنی گفتم اره بابا گفت چقدر درد داره خیلی؟گفتم خوب بار اول اره ولی وقتی دردشو تحمل کنی دیگه برای دفعه بعد راحتتر میشه گفت میترسم سعید من حشریم ولی تا حالا به غیر از شوهرم با کسی جز تو نبودم بخدا گفتم باشه هروقت میدونی میتونی کون بدی میکنمت باشه ؟گفت مرسی عزیزم حالا میخام حسابی به کسم حال بدی کیرمو دراوردم یکمی با هم عشق بازی کردیم دوباره کیرم شق شدو یه دست دیگه حسابی کردمش که ابم نیومد با هم خوابیدیم نزدیک ساعت چهار صبح بود دوباره بیدار شدیم و حسابی عشق بازی کردیم بازم کسشو براش کردم تا ساعت 8 صبح دو دست دیگه با هم سکس کردیم یه بار دیگه تو کسش ابمو ریختم دیگه هردومون خسته بودیم ولی ارزو بلند شد گفت برم خونه الان بچه بیدار میشه بغلش کردم بوسیدمش ازش تشک رکردم گفتم ارزو من بازم میخامت عزیزم گفت منم میخامت سعید جون بزار به بچه ام برسم میام بازم خلاصه عصر بود که دیدم ارزو در میزنه و اومد تو گفتم بچه ات خوابید گفت اره ولی زود باش مثل دیشب نمیتونم بمونم دوساعت پیشتم فقط گفتم چرا گفت مادر شوهرم میاد خونمون گفتم اه لعنتی نمیه نیاد گفت نه چون شوهرم نیست میاد گفتم یه کاری کن شب بمونی پیشم گفت باشه حال زود باش دلم کیرتو میخاد زودی رفتیم تو تخت کسشو براش خوردم دیگه گفت زود بکن منو کسم کیرتو میخاد عشقم منم کیرمو کردم تو کسش که کسش دیونم میکرد دوساعت عشق بازی کردیم و حسابی گائیدمش به زور یه بار دیگه ابم اومد ریختم تو کسش با هم رفتیم حموم حسابی کسشو براش خوردم ارزو هم بینهایت لذت میبرد اومدیم لباس پوشیدیم و ارزو رفت خونشون همش دلم پیش ارزو بود دیدم مادر شوهرش شب ساعت 8 بود اومد خونشون ساعت 9 بود که ارزو اومد در زد و دوباره برام غذا اورد یواشکی گفت شب میام پیشت نگران نباش گفتم قربونت بشم منتظرتم عزیزم رفت خونشون ساعت 12 بود که در زد درو براش باز کردم چادر سرش بود و زیرش یه شورت پاش بود سریع اومد تو لب تو لب شدیم همون وسط هال شورتشو از پاش کندم نشستم جلوش کسشو براش میخوردم قربون صدقه اش میرفتم اونم یه پاشو گاذاشته بود رو مبل منم از زیر کسشو میخوردم بلند شدم پرسیدم چطوری شد از دست مادر شوهرت خلاص شدی نکنه خفه اش کردی گفت نه بابا تو غذاش قرص خواب ریختم خورد خوابید هردو زدیم زیر خنده خوابوندمش کفت اتاق و بازم کسشو میخوردم اونم راحت جیغ و داد میکرد دیگه اینبار تا صبح واقعا حسابی کردمش شاید پنج شش بار محکم گائیدمش که دیگه خودمم نا نداشتم تو دو روز اندازه دوماه سکس کرده بودم رمقی برام نمونده بود ارزو هم بدتر از من ولی هردو دیونه وار همو بغل کرده بودیم و میبوسیدیم همدیگرو دیگه ساعت شش بود که ارزو کمی خوابده بود بیدارش کردم تا زودتر بره خونشون ارزو مثل یه دختر ناز توی بغلم خوابیده بود اندامش فوق العاده بود باورم نمیشد که این زن زیبا توی بغلم خوابیده باشه اروم بیدارش کردم بوسیدمش گفتم ارزو جونم بلندشو دیگه باید بری خونه تون یه موقع مادر شوهرت بیدار میشه نباشی بد میشه اونم بزور بیدار شد نا نداشت راه بره ککمکش کردم شورتشو پوشید خندید چادر سرش کرد اروم در رو باز کردم ببینم کسی نباشه فرستادمش خونشون منم رفتم ولو شدم رو تخت و خوابیدم نمیدونم ساعت چند بود که دیدم بازم صدای در میاد بیدار شدم رفتم دیدم ارزو هست و بازم برام غذا اورده بود دیگه واقعا بهش عادت کرده بودم دلم میخاست همیشه زندگی همینطوری باشه ارزو دست اورد کیرمو گرفت تو دستش گفت بخورمشششششششششش مال خودمه جون کیرم تو دستش تکون تکونی خورد شق شد ارزو منو هل داد تو اومد زانو زد جلو کیرم کرد دهنش حسابی ساک میزد دستش لای کسش بود گفتم ارزو بازم میخواهی کیرمو دراورد گفت سعید بیا زود بکن تو کسم دیگه نمیتونم کسم بدون کیرت باشه خوابید شوار و شورتشو داد پائین و منم کیرمو کردم تو کسش ناله ارزو رفت هوا دم در شش هف دیقه کردمش ابمو اومد ریختم تو کسش ازش لب گرفتم بلند شدیم ارزو شلوراشو کشید بالا و گفت قربونت بشم سعید جون هر وقت فرصت کنم بهت میدم عزیزم کسم مال توه عشقم هرچی میخاهی بکن منو بوسیدمش و ارزو رفت تو دلم عروسی بود از بدست اوردن ارزو و قهر زنم یک هفته طول کشید منم عین یک هفته ارزو رو میکردمش که دیگه با وساطت فامیل مارو با هم اشتی دادن و شوهر اروز هم از سفرش برگشت ولی اون یک هفته برام از کل زندگیم بیشتر بهم خوش گذشت دیگه هر وقت شوهر ارزو میرفت سفر منم یواشکی میرفتم خونشون حسابی با هم حال میکردیم یا وقتی زنم نبود ارزو میومد خونه ما و با هم سکس میکردیم .

نوشته: سعید


👍 19
👎 8
30412 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

652748
2017-09-17 20:53:10 +0430 +0430
NA

ﻣﻦ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺗﻮ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﺵ ﯾﮏ ‏« ﮐﺴﺨﻞ ﺩﺭﻭﻥ ‏» ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺯﻣﺎﻡ ﺍﻣﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﻮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ !
ﻭﺍﺳﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ تو ﺯﻣﺎﻡ ﺍﻣﻮﺭ ﺭﻭ ﮐﻼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭلت ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻪ !

6 ❤️

652769
2017-09-17 21:18:05 +0430 +0430

داداش زنت رفته بود به شوهر آرزو بده زنت قهر نکرده بود و شوهر همسایه با هم قرار داشتن که یک هفته باهم نبودن با هم برگشتن

0 ❤️

652780
2017-09-17 21:36:14 +0430 +0430

زیر دلم درد گرفت ناموسا :|

0 ❤️

652795
2017-09-17 22:26:44 +0430 +0430

با حال بود منم همچین چیزی تو همسایگی داشتم نعمتی بود

0 ❤️

652799
2017-09-17 22:50:08 +0430 +0430

نوش جونت کاش منم جای ارزو بودم.کدوم شهری سعید جان

0 ❤️

652805
2017-09-17 23:38:26 +0430 +0430

ابو سعید ابو الکیر در سفرنامه خویش اورده است که روزگاری در ولایت خویش شبی با عیال خویش دعوا بکردی سخت و عیال ابو سعید وی را بگذاشت و برفت .ابو سعید که سخت ناراحت بودی از شدت نارحتی کون داغک بگرفت از این رو لخت شده و کفه مرگ بنهاد در منزل .در ان هنگام عیال همسایه که ارزو نام داشت دلش بسوخت بر وی و اندکی برای او کوفت ببرد به خانه ابو سعید و درب منزل وی را بنواخت .ابو سعید ندانسته به صورت نیمه سکس در را بگشود و خوراک بگرفت و بسی تشکر بنمود .سپس ان را کوفت بنمود و وقتی شکم سیر بگشت جفتک انداخت و به فکر ان بود که بنماید آن خویش بر اون زن همسایه .سپس جلقی بزد چنان که اب وی بپاشید و در مغز بی مغزش نقشه ای بکشید وقتی ان زن برگشت از برای ضروف ابو سعید همچنان نیمه سوپر بر در خانه برفت و ارزو را بگفت به داخل بیا تا ظروف را شسته و پس بدهم .از این قسمت داستان به بعد دو گونه روایت هست اندکی گویند که در ان هنگام آرزو چنان بر دهن ابو سعید مشتی بکوبید که ابو سعید مدهوش و بیهوش بگشت و شوهر آرزو بیامد و وقتی داستان را بشنید چنان ابو سعید بگایید که قانقاریا بگرفت چند سال … ولی ابو سعید خود چنان ادامه میدهد که ان زن بر وی وارد شد و سعید طاقت از کف داده و کیر بر دستان وی داد و ان زن چنان اهی بکشید بدین گونه هوووووووووووووووووم…
سپس ابو سعید وی را بکردی و ان زن قربان و صدقه وی برفت بسی .و تا صبح پیش وی بماند و ابو سعید بسی لذت ببرد از دیدن کس و کون ارزو و چهار بار او را بکرد که به گفته شاهدان در اخرین بار ابو سعید را آبی در تن نمانده بود البته در این روایت شک و تردید بسیار است در میان شهوانیان .
سپس ابو سعید به ارزو پیشنهاد بداد که وی را از کون بنماید که قبول ننمود از درد بسیار ان و فردای ان روز نیز ارزو از برای وی زهرماری دیگر بیاور و ابو سعید را بگفت به تندی در همان دم درب من را بکن به سرعت بسیار .ابو سعید او را بکرد .و این جریان ادامه داشت تا عیال ابو سعید آشتی بکردی با پا در میانی ریش سفیدان روستا و بر ابو سعید بسیار خوش بگذشت ان چند صباح و از ان زمان هر وقت زن ابو سعید منزل را ترک کند ان زن بر ابو وارد میشود و گاهی ابو بر وی وهذا وهذا

4 ❤️

652832
2017-09-18 05:07:56 +0430 +0430

یه چیز بگم و برم کیر تو کوس خواهر مادرت اگه دروغ بگی

0 ❤️

652833
2017-09-18 05:10:55 +0430 +0430

نوش جونت. سکس مرد زن دار با زن شوهر دار واقعا میچسبه

0 ❤️

652843
2017-09-18 07:25:37 +0430 +0430

اقا مسخرش نکنین…خوب کس.شری تفت داده لامصب.

0 ❤️

652851
2017-09-18 08:24:29 +0430 +0430

از بعضیها خنده ام میگیره . توی سایت پر از زنهای کس بده هست اعم از متاهل و مجرد جون و میانسال و همینطور پر از مردهائی که دنبال سکس ضربدری و موازی و ام اف ام یا در خفا با زنهای شوهر دار هستند بعد دوستان همچین به داستانهای فانتزی گیر میدن که انگار واقعا اتفاق افتاده واقعا خنده داره 🙄 🙄

0 ❤️

652853
2017-09-18 08:51:28 +0430 +0430

اخه کونی درست اون موقع که شما تموم شدی و اشتی کردی و شوهر زنه اومد و خانم شما هم اشتی کرد فکر نکردی تو این مدت که شما اون رو میکردی یکی هم خانمت رو میکرد . با این داستان گفتنت …0…

0 ❤️

652865
2017-09-18 10:47:12 +0430 +0430

كسشر كسشر كسشر. هيچ زني بچشو تنها ول نميكنه تا صب

0 ❤️

652869
2017-09-18 11:27:53 +0430 +0430

jooooon khob bod
man zane shohar dar dos daram dos sham
kos khoram k malase asheghe enam beshinam 2sat belisam koso kono bad bokonamesh fogholadeam dir erzam

0 ❤️

653033
2017-09-19 04:23:01 +0430 +0430

از لج زنت رفتی باجنده هماهنگ کردی بیاد خونه اونوقت به یه شکل فانتزی داستانش کردی…!!ببعیه کی بودے…؟؟

0 ❤️

653101
2017-09-19 19:47:59 +0430 +0430
NA

عزیز جان سقفهای خونه ی شما ۱۵۰ سانتیه که تو پاگرداتون دوتا واحد روبرو هم هست دوتا در واحدای پاگرد از پهنا با چهارچوب تو کونت شرمنده اینو میپرسم اگه جاداری به خاطر این کس تراوشات جقی که بعنوان خاطره از همسایه ات تعریف کردی بازم میگم اگه جا داری کمپلت ساختمون با دیوار حصاری حیاط تو کونه تو کسه عمت دیگه کس ننویس کس دست

0 ❤️

653193
2017-09-19 22:27:43 +0430 +0430

بهت اطمینان میدم که در واقع زن خودتم نرفته بوده خونه مادرش‎ بلکه اون جنگ زرگری رو با تو راه انداخته که ‎شب رو تا صبح توبغل عشقش باشه‎ آره جانم، یعنی مدیونی اگه ذره ای به حرفم شک داشته باشی ک3کش… . . . ‏‎ ;) ‎

0 ❤️

653371
2017-09-20 20:37:29 +0430 +0430

کس موتور اگه خودتو جای آرزو میذاشتی یا بجای زنت داستان یه هفته سکس با غریبه رو مینوشتی اینقدر فحش نمیخوردی

0 ❤️

716747
2018-09-11 22:37:08 +0430 +0430
NA

اخه كسخل كدوم زني اولين بار مياد ميگه عشقم جرم بده كسكش

0 ❤️