همسایه پایینی (۱)

1399/12/08

سلام دوستان
برخلاف همه شخصیت های داستان های سکسی که همشون خوشتیپ و خوشهیکل و بدن و رزشی دارن من یه آدمی هستم شلخته کچل ولی قد بلند با صدای دورگه من و خانمم توی یه مجتمع اپارتمانی زندگی میکنیم یروز ک داشتم با پراید داغونم میرفتم سر کار یه خانومیو دیدم کنار خیابون داره راه میره به حالت قدم زنی پیش خودم گفتم این حالش خرابه براش بوق زدم برگشت دیدم ی خانوم با پوست گندمی چشمای مشکی خمار دماغ نسبتا بزرگ ی نگاهی ب من و ماشینم کرد ولی سوار نشد لامصب چه چیزی بود ولی نه ماشین من خوب بود نه ظاهرم
چند وقتی گذشت تا یشب ساعت حدود 12زنگ اپارتمانمون آروم ب صدا در اومد انگار یکی یه لحظه با تردید زنگ و زد کی می‌تونه باشه این وقت شب
از چشمی درب نگاه کردم انگار خاب می‌دیدم …

شوکه شدم دوباره نگاه کردم درست می‌دیدم ؟
نه توهم زدم همون خانومه بود دیگه به لباس زیر و تو خونه ای ک تنم بود توجه نکردم درو باز کردم
سلام کرد
دیگه صدای دورگه ام درنمیومد شده بود هزار رگه بفرمایید
ببخشید مزاحم شدم
من همسایه پایینتون هستم
از سقف دستشوییمون آب نشت می‌کنه گفتم بهتون بگم
من دیگه هیچ چیز جز ممه های برجسته بدون سوتین ک اززیر تیشرت لیمویی رنگش نوکشونو مثل دکمه تابلو بود نمی‌دیدم هرچند اون چادر سر کرده بود ولی انگار یجوری رفتار میکرد ک پیدا باشه من ک مثل کوره داغ شده بودم نفهمیدم چی بش گفتم چ جوابی دادم بش فقط یادمه دوباره اروم آروم قدم زنان رفت ب طرف آسانسور و رفت پایین برگشتم داخل آپارتمان خانمم گفت کی بود گفتم همسایه پایین انگار آب نشت می‌کنه.
تا صبح هزار تا نقشه کشیدم ک چکار کنم چرا این جوری شد نشتی آب ۱۲ شب؟
صبح ک بیدارشدم برم سر کار خانمم گفت ژیلا دوستم میخاد بره خرید منم باش میرم وایی چی بهتر از این میشد دیگه زنگ زدم به همکارم گفتم امروزو مرخصی رد کن برام ماشینمو باید ببرم تعمیر گاه خلاصه بیرون مجتمع وایسادم تا خانومم رفت وای قلبم اینقدر محکم میتپید صداشو می‌شنیدم رفتم درب واحدشونو زدم انگار کسی نبود همینکه میخواستم برگردم برم صدای باز شدن درب توجهمو جلب کرد برگشتم وایییییی اون فیس سکسی که دیده بودم با یه آرایش ملایم تبدیل شده بود به یه بمب اتم
دیگه چادریم ک دورش گرفته بود امروز نبود یه تیشرت لیمویی تنگ ممه های برجسته ی شلوار استرج تنگ که تمام برجستگی ها و فرو رفتگی های بدنشو تابلو نشون میداد من مونده بودم از لای درب چجوری من همه جاهای بدنشو میبینم با صدای بریده بریده گفتم دیشب دیر وقت بود نشد ببینم نشتی آب از کجاست اگه امکانش هست الان ببینم چجوریه وضعیت ی لبخند ملیحی زد و گفت از واحد من میخایی ببینی یا بریم بالا از واحد شما ببینیم
منم ک از همینجور کیرم داشت دل دل میکرد و با کیر راست نمی‌تونستم راه برم گفتم اینجارو ببینیم میریم بعدش بالا بدون مقدمه درو باز کرد گفت بفرمایید داخل اخخخخ ک چه لحظه ای بود دیگه لازم نبود از لای درب دزدکی نگاه کنم کل بدنش پیدا شد ممه های بزرگ با نوک برجسته از زیر تیشرت داشت میزد بیرون کمر باریک کوس توپلولشم زیر شلوار استرج برجسته بود وای چه لحظه ای بود درب ک باز شد نرفت کنار همونجا ایستاد کنار درب گفت بفرمایید منم ک پر رو در بدو ورود از کنارش که رد شدم یجوری میزون کردم که بازومو بمالم ب ممه هاش اخ که چه حالی داد تماس اول بازوی راستم با ممه هاش انگار اونم خودشو نزدیک تر میکرد که لمس بشن رفتم درب دستشوییشونو باز کردم گفتم از کجا نشت میده اومد نزدیکم کنار درب دستشو بلند کرد گفت از اون بالا یه لحظه ب خودم اومدم دیدم دوتاییمون داخل چهار چوب در قرار گرفتیم جوری ک کامل بدنشو لمس میکردم کیر راستم روی باسنش اونم داشت توضیح میداد ک از اون گوشه ی وقتایی آب میاد پایین ک دیگه نتونستم طاقت بیارم دستامو از کنارش بردم دوتا ممه هاشو گرفتم تو دستام ک یه آهی کشید گفت عه اقا چکار میکنی یلحظه ترسیدم که نکنه اهلش نیست که یه دفعه کون نرم و بزرگشو مالید ب کیرم از این طرف به اون طرف و بازم ادامه داد آقا چکار می‌کنی و می‌خندید اخ که لحظه رمانتیکی بود اون بخند من بخند همینجور ممه هاشو تو دستم میمالیدم اونم خودشو کامل به من چسبونده بود از چهار چوب درب اومدیم تو حال از توحال تو اتاق خواب ک رسیدیم دیگه داشتم از حشریت میمردم شلوارمو کشیدم پایین کیرم مثل فنر پرید بیرون یه نگاهی ب کیرم کرد و گفت از یه صدای به این کلفتی کیر به این کلفتی بعید نبود درست حدس زدم نشست و شروع کرد به خوردن کیرم منم تیشرتمو درآوردم و همینجور ک میخورد تیشرت لیمویی رنگشو کشیدم بالا اون دوتا ممه های گرد خوشگل پرید بیرون زیر بغلاشو گرفتم بلندش کردم پرتش کردم روتخت که یکدفعه گفت میدنستم زورتم زیاده گردن کلفت!
دیگه نمی‌فهمیدم چکار دارم میکنم شلوارشو گرفتم همچنان کشیدم تو دستام جر خوردن ی جاهاییشو حس کردم اخ ک چی دیدم ی کوس قلمبه مثل هلو که آب شفاف رنگی ازش می‌ریخت تابلو بود ک اون از من شهوتش بیشتره از حق نگذریم قیافه زیبایی نداشت ولی عجیب سکسی بود چشم مشکی خمار پوست گندم گون ممه های بزرگ نرم با یه کوس قلمبه خیس خابیدم روش شروکردم ب خوردن لباش یه دستم روی ممه هاش یه دستمو گذاشتم روی کوسش شروع کردم ب مالیدن کوسش هی آه میکشید کمرشو هم میکرد هی کوسش خیس تر میشد یکدفعه بادستش کیرمو گرفت و گفت اینو میخام دستات خیلی خشنه منم ک از خدا خواسته سر کیرمو گذاشتم لای کوسش با یه هل چنان تا ته کیرم فرو کردم ک انگار نمیتونست نفس بکشه ی لحظه انگار تمام استخوناش خورد شد چشماشو بست و گفت اخ پاره شدم منم که از فانتزیام سکس خشن بود ی لحظه انگار خونم منجمد شد شروع کردم ب تلمبه زدن داشتم فکر میکردم ک الان داره جره میخوره داغون میشه که با دستاش کمرمو گرفت و بهم گفت محکم تر لامصب پاره کن منو جر بده این کوسو تازه فهمیدم که خانوم داره حال می‌کنه تلمبه های تند تند و شدید ک یهو دست گذاشت روسینم و هل داد منو عقب اخ یه جیغی زد یه آب گرم از داخل کوسش پاشید بیرون اخ ک چه لحظات گرمی بود دستاش بیحس شدن افتادن کنارش دیگه نمیتونست چشماشو باز کنه منم ک ارضا نشده بودم اعصابم خورد ولی خودمو کنترل کردم آروم شروع کردم ب ماساژ بدنش از پاهاش کمرش روناش ب ممه اش ک رسیدم شروع کردم به خوردن ممه هاش ک یکدفعه بم گفت وحشی اول باید اینارو میخوردی ک انگار بد تر حشری شدم سرعتم تند تر شد نوک ممه هاشو بالبام مالیدم گردنشو بالبام میک میزدم ک حس کردم دوباره داره بدنش داغ میشه الان وقتش بود که ب کیرم ک سالها وعده کون داده بودم عملیش کنم دستمو کردم لای پاهاش و با دست دیگه بازوشو گرفتم بلندش کردم دمرو خابوندمش روی تخت انگار منتظر این لحظه بود اون داگی دوست داشت ولی من ب چیز دیگه فکر میکردم کیرمو از پشت کردم تو کوسش اروم عقب و جلو کردم با انگشت شصتم سوراخ کونشو ماساژ میدادم تا باز بشه که انگار منتظر این لحظه بود از کنار میز آرایشی ک کنار تخت بود ژلو داد بهم گفت این دیگه مثل کوسم نیست پاره میشه منم ی انگشت ژل مالیدم ب سوراخ کونشو سر کیرمو گذاشتم در سوراخشو آروم آروم هل دادم چه کون تنگ داغی کیرم داشت له میشد یک دوسه به چهارمین تلمبه نرسیده بود ک حس کردم ابم داره راه میفته منم ک ممه هاشو گرفته بودم تو دستام و خیس عرق شده بودم از فعالیت تندش کردم دوباره صدای اون جیغ قبلی بلند شد دیگه تختش با آب کوسش یکی شده بود ک اب کیرم اومدو منم نامردی نکردم تمامشو خالی کردم داخل کونش برش گرداندم انگار هیچ حسی تو بدنش نبود چشماشو حتی نمیتونست باز نگه داره منم از ترس تموم شدن وقتم بش گفتم من برم تو حمامتون ببینم اونجا نشتی ندارن ک لبخندی زد و گفت برو تا آمارت خراب نشده منم رفتم دوش گرفتم و تا اومدم بیرون دیدم هنوز بیحال روی تخته بش گفتم چرا اون روز سوار ماشین نشدی گفت …
و این داستان ادامه دارد

نوشته: احسان


👍 31
👎 15
69401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

793763
2021-02-26 01:05:13 +0330 +0330

کیر راستم ؟ 😂😂😂😂😂😂 کیر شقم رو یجوری راستم نوشتی ادم فکر میکنه کیر چپ هم داری خدایی

6 ❤️

793771
2021-02-26 01:25:54 +0330 +0330

یعنی عمو جانی هم به سرعت شما نمیره سر اصل مطلب!! میگن موهاش از حسادت به کستان نویسای شهوانی ریخته!!

5 ❤️

793837
2021-02-26 05:40:19 +0330 +0330

احسان جون ساعت دوازده شب با تیشرت لیمویی جلو واحد شما مگه مشتی تو آپارتمان تا حالا زندگی نکردی اولا مدیر ساختمون داره دوما آیفون جلو در نکنه با خانمت مچ بود اون بره با دوستش خرید تو هم بری برا جق 😂😂😂😂

0 ❤️

793851
2021-02-26 07:22:11 +0330 +0330

(نوک ممه هاشو بالبام مالیدم گردنشو بالبام میک میزدم)
دوستان یه سوال؟؟؟ مگه غیر لب با چیز دیگه ای میشه میک زد و خورد؟؟؟
البته این یجارو با لب مالیده, آفرین یا میشه گفت آف تو درونت

2 ❤️

793888
2021-02-26 13:00:32 +0330 +0330

چی مصرف میکنی این توهمات داری؟

0 ❤️

793918
2021-02-26 18:13:16 +0330 +0330

ادم زن خودشو به این راحتی نمیتونه بکنه خخخ… یعنی واجب شد بگم ترررررر

2 ❤️

793959
2021-02-27 00:23:23 +0330 +0330

گاييديمون انقدر گفتي تيشرت ليمويي

0 ❤️

794017
2021-02-27 03:35:52 +0330 +0330

زیاد فیلم میبینی دیوص؟؟؟🙄🙄🙄

1 ❤️

794038
2021-02-27 08:06:37 +0330 +0330

لحظه ی پا دادنش خیلی کسششششعر بود. خیلیییییی. رید توی داستانت و ننویس بقیه شو

1 ❤️

794061
2021-02-27 10:41:09 +0330 +0330

ایشالا که داری قضیه ی پورن جدید جانی سینز رو تعریف میکنی

0 ❤️

794101
2021-02-27 17:22:15 +0330 +0330

یعنی حوا هم که میدونست غیر از آدم‌مرد دیگه ای وجود نداره اینقد راحت بهش پا نداد که زنای همسایه و کوچه و خیابون به شما پامیدن کچل

1 ❤️

795892
2021-03-08 08:37:21 +0330 +0330

یکی از فانتری هات تیشرت لیمویی بود😂😂😂

0 ❤️

825764
2021-08-12 14:42:45 +0430 +0430

باحال و سکسی بود 👍👍👍

ولی خانومت و دوستش خیلی صبح زود می‌خواستن برن خریدها

قبل از خروج یه کارمند از خونه! 😅😅😅

0 ❤️