همه چی از فانتزی شروع شد (۲)

1399/11/03

...قسمت قبل

پویا با شنیدن ناله ها و حرفای سحر بدتر تحریک شده بود و نفس نفس میزد. صورتش خیس عرق بود و رگهای پیشونیش نبض میزد. یه نگاه به من انداخت و پوزخند زد. انگار که داشت با گاییدن سحر جلوی چشمام، مردونگی و قدرتش رو به رخم میکشید. نگاهش، هم عصبانی بود و هم پر از شهوت. بعد ماه ها چت کردن و چند بار قرار گذاشتن تو رستوران و بیرون رفتن و کشیدن ناز سحر، بالاخره به آرزوش رسیده بود. انگار که میخواست دق دلی این مدت انتظار رو، همین امشب تلافی کنه. من نشسته بودم رو صندلی و کیرم تو دستم بود و می لرزید بدنم. نفس نفس میزدم.
پویا موهای سحر رو گرفت دستش. پاهاشو از شونه های خودش ول کرد و کیرش رو درآورد از تو کسش. کیر کلفتش خیس شده بود و زیر نور آباژور اتاق خواب میشد خیسیشو تشخیص داد.
سحر یه کم به خودش اومد و تند نفس نفس میزد موهاش دست پویا بود و خودش رو ولو کرده بود با پاهای باز. جای کیر پویا روی کسش یه سوراخ اندازه کلفتی دو انگشت بود. پویا خودش رو انداخت کنار تخت و در حالیکه داشت سحر رو نگاه میکرد آروم بلند شد و خم شد رو صورتش و شروع کرد به حرف زدن باهاش
پ: دوست داری بیشتر بکنمت؟ اینبار میخوام رو تن شوهرت ارضات کنم جنده خانوم.
س: چی؟! آرره! آخخخ کسم! مگه سیر نشدی تو؟! آخ
پویا موهای سحر رو به آرومی کشید و زیر بغلش رو گرفت تا کمکش کنه که بلند شه از تخت. چکار میخواست بکنه با زنم؟ضربان قلبم تند تر میزد انگار که میخواست سینه مو پاره کنه و بزنه بیرون.
پ: پاشو پاشو میخوام رو سینه شوهرت بگامت. پاشو جنده!
س: آخ !آخ علی! علی ! نگاه کن چیکارم میکنه این! علی گایید منو کسمو گاییده
پ: جووون… آره نگاه کن شوهرت چجوری با کس دادنت زیر من، جق میزنه. بیا بریم پیشش. تو بغلش میخوام بکنم کستو. کیر منو دوست داری آره؟ باید موقعی که میکنمت تو گوش شوهر بیغیرتت بگی اینو. بگو دوست دارم به پویا کس بدم از این به بعد. بگو بهش
یه کشیده دیگه زد به کون زنم
انگار زمان ایستاده بود برام.شقیقه هام نبض میزد و هر لحظه داشت شدیدتر میشد. پویا، سحر رو آورد جلوی من که روی صندلی کنار در اتاق خواب به دیوار تکیه داده بودم.
موهای سحر رو از بالا گرفته بود و با دست چپش سینه شو میچلوند و نوکش رو گاهی میکشید
سحر اروم جیغ زد: توروخدا یواش تر نوکش حساسه
پ: گفتم بگو بهش.
س: آییی علی دوست دارم به پویا کس بدم از این بعد علی خوب میکنه منو علیییی
پ: علی شلوارتو دربیار و پاهاتو بازتر کن برا سحر جون. برو جلوی شوهرت سحر برو بذار بهتر ببینه تو رو
شلوارمو در آوردم و پاهامو باز کردم پویا موهای سحر رو از بالا دسته کرده بود تو دستش و به حالت کشیده گرفته بود. گردن سحر به یه سمت خم شده بود تا با کشیده شدن موهاش کمتر دردش بگیره. تن ظریف سحر کاملا تسلیم بود زیر دست ها و هیکل ورزیده پویا. پاهاشو چسبوند به هم و دم صندلی ایستاد. پویا سینه سحر رو ول کرد و یه چک زد به سمت چپ کونش
پ: قمبل کن عشقم قمبل کن خوشگل خانوم
س: آی دردم گرفت چکار میکنی
پویا یه چک دیگه زد به کون سحر. نگاهم افتاد به آینه قدی کمد دیواری کنار در. کیر کلفت و سربالاش از آینه بزرگتر هم دیده میشد و داشت به کون سحر می مالید.
یاد شبی افتادم که وقتی کم‌کم تو چت تلگرام گروه سه نفری درست کردیم و سحر بار اول عکس کیر پویا رو دید و لب پایینش رو گاز گرفت.

داشت با کیرم بازی میکرد تو بغلم و بهم گفت: علی کیرش چقدر بزرگ تره تازه کنار کنترل تلویزیون هم گذاشته ( به آرومی خندید)
می دیدم چجوری قند تو دلش آب شده از دیدن عکس کیر پویا و کسش رو خیس کرده
س: کیر بیست سانتیش جرم میده ها. تو وقتی تا ته میکنی تو کسم حس میکنم میخوره به رحمم تازه کیر تو ۱۶ سانته. این کیرش اندازه مچ دستمه وای از همین الان دردم گرفت.
بهش گفتم‌ عشقم دوس داری بهش کس بدی؟ دوس داری کس تنگت رو بکنه با این کیرش؟
س: من فقط تو رو دوس دارم عشقم
پویا یه عکس دیگه از کیرش رو گذاشت و توویس گفت سحر جون به شوهرت علی بگو انقدر خسیس نباشه یه عکس از خوشگلیای خانوم سکسیش بده دارم به عشق تو جق میزنم
خواستم سلفی بگیرم سحر گفت وای لختیم علی
گفتم پاک میشه خب سی چهل ثانیه بعد
سحر رو تو بغلم گرفتم و با یه دست سینه ش رو گرفتم و اونم کیرمو گرفت دستش. کیرم‌ داشت میترکید. سلفی رو گرفتم طوری که چهره هامون نیافته و فرستادم
پویا دید و یه ویدیو فرستاد. داشت سریع جق میزد.
سحر داغ کرده بود.
پویا وویس داد: زنت عین پورن استاره .سحر خیلی سکسی هستی
همسرم سحر قدش متوسطه ولی مرتب ورزش میکنه و مراقب وزنش هست. یه زن ۳۲ ساله هات با سینه های ۷۵ که تو هر مهمونی و جمعی توجه مردهای حاضر تو جمع رو به سمت خودش جلب میکنه
شروع کرد به ساک زدن کیرم و خایه هامو مالیدن. یه فیلم ده ثانیه ای گرفتم و برای پویا فرستادم.
پویا دیوونه شده بود
گفت: آخخخ کاش من‌اونجا بودم وااای سحر چه کونی داری وقتی ساک میزنی قمبل میکنی کاش من پشتت بودم.
سحر داغ کرده بود و کسش حسابی خیس بود. گفت: بده من گوشی رو. برام لیس بزن کسمو
من از خدا خواسته رفتم سمت کسش
دیدم گوشی رو گرفت سمت خودش و شروع کرد صحبت کردن: علی داره کسمو میلیسه پویا آخخخ
داشت فیلم میگرفت
کسش حسابی خیس بود. شروع کردم به مکیدن چوچوله ش و اروم انگشتم رو مالیدم از بالا تا پایین کسش و فرستادم تو
ناله میکرد. وقتی تحریک میشد داخل کسش زیر چوچوله کم کم یه برآمدگی حس میشد کرد. همزمان که میلیسیدم شروع کردم آروم به مالیدن اونجا داخل کسش
ظرف چند دقیقه ارضا شد
س: اخخخ بسه بسه تو رو خدا علی گاییدی گااایییدی
بدنش شدید تکون میخورد.

با جیغ سحر به خودم اومدم.
س: آخ توروخدا دردم گرفت پویا چکار کنم بیا
سحر دستاش رو گرفت به دوطرف صندلی که من نشسته بودم روش و خم شد و سینه ش رو گرفت سمت من و کونش رو قمبل کرد به طرف پویا. پاهاشو بهم چسبونده بود و داشتم مجسمش میکردم چجوری کس و کون هوس انگیزش میزد بیرون تو این حالت. گاهی تو حموم موقع دوش گرفتن باهم یا وقتی تو سکس ارضا میشد اینجوری دوس داشت ایستاده‌.
پویا هم اینو میدونست.
خودم گفته بودم بهش که زنم بعد از ارضا شده ایستاده کس دادن رو دوست داره. سینه های سحر جلوی صورتم بود و داشت با چشمای خمارش نگاهم میکرد که یهو چشماش باز شد و آه بلند کشید.
پویا با یه دست موهای سحر رو گرفته بود و با دست چپش سینه سحر رو محکم میمالید و کیرش تا خایه هاش تو کس سحر تلمبه میزد. سحر ناله میکرد و لباش نزدیک لبام بود. دست چپش رو گذاشت روی دست پویا رو سینه ش و خودش کسش رو عقب جلو میکرد و گفت: بکن بکن محکمتر! آررره بزن!
پویا شدت تلمبه زدنش رو بیشتر کرد و گفت : آره ! دیدی جلوی شوهرت کس دادن بیشتر حال میده؟ آخه جنده ای! آخخخ کیرم تو کست سحر کیرم تو کست عروسک
سحر با چشماش نیمه بازش نگام میکرد و گفت علی کیرش گایید منو. کیرش خیلی بزرگتره آااه. علی آرهه
بدنش شروع کرد به لرزیدن. داشت دوباره ارضا میشد. همین تکون خوردن تنش از شدت ارضا باعث شد دوباره آبم بیاد و اینبار پرت شد به سینه و شکم سحر
منو نگاهم کرد و گفت: آخخخ عشقم دوباره ریختی آخخخ پویا بریز دیگه دارم جر میخورم تورو خداااا آخ شوهرم دو سه بار اومده تو هنوز آی داری میکنی! بریزززز
پویا شدت تلمبه زدنش رو بیشتر کرد. سینه سحر میخورد به صورتم. از خود بیخود شده بود و سرش رو شونم بود و داشت کس میداد به پویا. نفس نفس زدن سحر رو حس میکردم کنار گوشم و با هر تلمبه ای که پویا با نهایت قدرتش تو کس زنم میزد بدن سحر و من تکون میخورد. گاییده شدن همسرم، همسر زیبام رو با تمام وجودم حس میکردم.
نکنه بعد از این از من زده بشه؟ من چکار کردم؟

ادامه...

نوشته: Cuckoldmind


👍 14
👎 3
51401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

787753
2021-01-22 01:27:49 +0330 +0330

اوه اوه ، چرا قیمه هارو میریزی توو ماستا ،روز تحلیف بایدن اینو گذاشتی نکنه توام مثل اون شیخ ریش رنگی منظوری داری ;-)

1 ❤️

787784
2021-01-22 03:21:23 +0330 +0330

جونم عالی بود

1 ❤️

787849
2021-01-22 14:21:09 +0330 +0330

مثل همیشه عالیه داداش دمتگرم قشنگ نوشتی دوستانی که کسشر میگن خاهشا تیتر تپیکو ببین خوشت نمیاد نیا بخون مجبورتون نکردن که کون لغتون سیکتیر کنید جای دیگه

2 ❤️

787866
2021-01-22 18:54:16 +0330 +0330

قشنگ نوشتی

1 ❤️

787913
2021-01-23 00:38:59 +0330 +0330

عالی بود .اگه قسمت بعدی داستان این باشه که پویا علی رو میکنه دیگه داستان بی نظیری هست .امیدوارم که همین باشه تا حداقل من یه کم آروم بشم

1 ❤️

789426
2021-02-01 02:36:26 +0330 +0330

خوب بود حال داد

1 ❤️

920737
2023-03-29 00:19:21 +0330 +0330

خوب و روان نوشتی و میشه احساسات متناقض ای شرایط رو تو جمله هات حس کرد.
ممنون

0 ❤️