همه چی از چت شروع شد

1393/08/28

با سلام خدمت شهوانیای گل
ادب مرد به ز دولت اوست
تبصره: فحش ازاده !
29 ساله قد 174 وزن 65 قیافه معمولی دوسال پیش بود از سر بی کاری رفتم میهن چت کلا تو عمومی بودم و بیشتر با بچه ها دخترارو ضایع میکردیم البته بدم نمیومد یه تک پر خوب گیرم بیاد 6 ماه چت کردم با چند تا اشنا شدم قرارم گذاشتم ولی بعضیارو من نمیپسندیدم وبعضی دخی ها هم منو تا اینکه کم کم داشت حالم بهم میخورد از چت. سرخورده شدم بودم روزای اخر گفتم من دیگه روزای اخرمه و دیگه نمیام دیدم الهه یه جورایی داره امار میده خلاصه یاهو ردو بدل شد و دیگه چت نمیرفتم و با هم تو یاهوو حرف میزدیم بعد از یه هفته به زور شمارشو گرفتم و ارتباط تلفنی شروع شد یک ماهی همینجوری گذشت تا اینکه گفت میخوام برم کتاب بگیرم منم گفتم بیا با هم بریم منم کتاب میخوام

خلاصه رفتم سر قرار یه دختر نسبتا خوشکل قدش حدودا 10 سانتی ازم کوتاهتر بود و مانکن ازش خوشم اومد یادم رفت بگم 8 سال ازم کوچیکتر بود ولی اون فکر میکرد من بهتر از این باشم قد بلند تر دوست داشت زمان میگذشت و کم کم به هم عادت کردیم چند ماه اول خیلی با هم دعوا داشتیم ولی اوضاع بهتر شد تا اینکه چند ماه از زابطه گذشته بود دلمو زدم به دریا و بوسش کردم مبتدی بودم البته اونم بدش نمیومد یه چند ماهی در حد همین بوس و بغل بود تا یه روز توی پارک خوابیدم روش و سینه هاشو مالیدم که خوشش نیومد و گفت برای یه کارای دیگه اینجوری میکنن خلاصه نرمش کردم با حرفام و کارمون همیشه همین بود یه بارم تو پارک امنیت اخلاقی اومد الهه فرار کرد ولی من احمق موندم که منو گرفتن و هی میگفتن بهش زنگ بزن بیاد از شانس من گوشیم تو ماشین بود و گفتم تو پارک اشنا شدیم و هنوز شماره بهم نداده منو بردن کلانتری و بعد زنگ زدن بابام که اومد با چند تا فحش بردم خونه ! یکسال از رابطمون گذشت شناختمون نسبت به هم نسبتا کامل شده بود تریپ ازدواج برداشتم چون دختر خوبی بود ساده صادق و وفادار که با وضعیت منم کنار اومده بود اهل مادیاتم نبود رابطه ما گرم تر شد عید نوروز فرار سید خانوادم رفتن مسافرت ولی من بخاطر کارم نمیتونستم برم بهنونه غذا اوردم گفت میام برات درست میکنم البته مامانم برای 10 روز غذا گذاشته بود برام 4

عید شد الهه اومد یه برنج عالی درست کرد و خوردیم و فرصت زیادی هم نداشتیم و ترجیح دادم روز اول بخاطر جلب اعتمادش کاری نکنم فقط موقع رفتن یه لب مثه همیشه ازش گرفتم و گفتم خیلی دوست دارم روز 6 عید به بهونه کتابخونه پیچوند خانوادشو اومد از صبح تا 8 شب با هم بودیم وقتی اومد گفتم مانتو و شالتو در بیاد تا حالا بدون روسری ندیده بودمش که معذب بود ولی به کمی زور و شوخی شال و مانتوشو در اوردم و خوابیدم روش که گفت به عشقمون خیانت نکن پیش خودم گفتم وای دهنم سرویسه چطوری یخ اینو باز کنم یه یک ساعتی بهش ور میرفتم از رو تاپ و شلوار حسابی داغ شده بودیم منم که شلوارم خیس خیس بود از شق درد داشتم میمردم پیش خودم گفتم باداباد و با یه حرکت اومدم تاپشو در بیارم مقاومت شدیدی کرد و گفت باهات قهر میکنم منم دیدم خیلی سفته رفتم رو مخش که ما کار سطحی میخوایم بکنیمو اسیبی بهت نمیرسه و بخاطر عشقت و از این کس شعرا میخواستم روش باز شه خلاصه کوتاه نیومد منم به زور تاپشو در اوردم سینه بندش صورتیه خیلی خوشکل بود خودش میگفت امریکاییه سینه را خوش فرم میکنه منم تا حالا سینه ندیده بودم خیلی برامجذاب بود یه چند دقیقه تو همون حالت به سینه هاش دست زدم دیدم حال نمیده تصمیم گرفتم کرستشو در بیارم یهو کرستشو دادم بالا که یدفه انگار برق گرفتش و خیلی عصبانی شد منم بی توجه شرع به خوردن کردم ولی اون حسی نداشت و هی میگفت بلند شدو ضد حال خوردم اینم بگم چون اولین بار بود که سینه میدیدم از نزدیک زیاد خوشم نیومد فکر میکردم خیلی خوش فرم تر باشه ولی بعد که اومدم عکسای توی سایت را دیدم فهمیدم نه سینه هاش بدم نیست اندازه یه مشت بودن و سربالا ولی صاف نبودن یکیش رو به راست یکیش رو به چپ خلاصه کرست را داد پایین و لباسشو پوشید از دلش در اوردم دوباره فردا طبق معمول اومد ایندفه کمتر مشکل داشتم ولی اون خجالتی بود راحت تر به سینه هاش رسیدم شروع به خوردن کردم ولی برام تعجب اور بود هیچ حسی به سینه هاش نداشت بیشتر زیر گردنش حساس بود دیدم حال نمیدم تصمیم گرفتم شلوارشو بدم پایین که غوغای روز محشر شد یه کولی بازیی در اورد که نگو پیش خودم گفتم بابا مردم چطوری تو روز اول کس باکره میکنن اونم باشربت ههه دیگه با بدبختی شلوارشو دادم پایین توضیح نمیدم حوصلتون سر میره دیدم دستاشو گذاشته رو چشماش و سرخ شده بود خوابیدم روش که گفت یه طرفه منو لخت کردی؟ گفتم باشه عشقم و با خنده لباسامو در اوردم جفتمون باشرت بودیم کیرمو از روی شرت میمالوندم به کسش که هی میگفت مواظب باش دهنمو گاییده بود کیر در گرفتم و اون روزم تموم شد این بگم اولین باری که تو پار خوابیدم روش ابم اومد ولی اینبار دیگه جنبشو پیدا کرده بودم و اتفاق خاصی جز خیسی نیوفتاد اون روزم تموم شد دو روز دیگه موقعیتش جور شد بیاد گفت به یه شرط میام که دیگه اون کارا رو نکنی کلا دختر حشرییی نبود سردم نبود گفتم باشششششششه روز موعود فرا رسید طبق معمول دست بکار شدم گفت تو قول دادی گفتم قول دادم بیشتر از این پیش نرم خداییش هم ئیگه کندن شرتش مساوی بود با تموم شدن رابطه چون خط قرمزش بود پیشروی من تا همینجاشم غنمیمت بود طبق معمول همه لباساش به جز شرت را در اوردم ایندفه شرت خودمم در اوردم شکه شد گفت بپوووووووووووش گفتم در د میگیره اینطور اذیت نمیشم قبول کرد منم برش گردوندم و کیرمو گذاشتم لای پاش هیچی نمیگفت خیلی حال کردم ولی خشک بود یکم تف زدم سر کیرم و شروع کردم بالا پایین کردم یعنی روی کونش خوابیده بودم و کیرم لای پاش بود دو ذقیقه ای باا پایین کردم ابم اومد ریختم رو کمرش و یه آ هی کشیدم که یدفه برگشت گفت شایان چی شد نگرانم شده بود هههه انقدر خندیدم تا حالا ندیده بود یه پسری ابش بیاد چه حالتی میشه فکر کرد طوریم شده یکمم غر غر کرد که اینارو از روم پاک کن نکبت و از این حرفا چندشش شده بود منم که خوشحال بودم بالاخرهتونستم خودمو با عشقم ارضا کنم بعدش شرو کردم به نوازش روش خوابیدم دستمو کردم تو شرتس و چوچولشو میمالیدم که هی دستمو میگرفت میترسید پردش پاره شه یه چند دقیقه چوچولشو با زور مالیدم که گفت بسه دیگه موهاشم نزده بود فکر کنم خجالت میکشید الان دو سال با همیم و چند باری لا پایی کردمش به همینم راضیم دوس ندارم ناراحتش کنم اونم راضیه دیگه یه بارم برام جق زد خیلی خنده دار دو دستی فقط از پایین کیرم میکشید بالا جق زدنم بلد نیست سال دیگه موقعیتم جور میشه برم خواستگاریش ولی همیشه برام سواله من که جر خوردم تا به این مرحله رسیدم بعضیا تو داستاناشون چطوری یه دفه کس میکنن ؟ شایدم من بی عرضم یا طرفم اجاز نمیده بهر حال اگه زیاد سکسی نبود ببخشید صرفا میخواستم یه نقش کوچیکی در انجمن داشته باشم پیشاپیش ازعنایات و بذل و بخشش هایتان سپاسگزارم !!!

نوشته: شایان


👍 0
👎 0
19408 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

444499
2014-11-19 16:21:48 +0330 +0330

من باور کردم.
خب شانس نداشتی عزیزم دختر خیلی تی تی شی به تورت خورده. عیب نداره راه میفته.

0 ❤️

444500
2014-11-19 16:52:32 +0330 +0330
NA

رفقا این داستان که رفیقمون نوشته یه داستان خوب بود ونزدیک به واقعیت اگرم دروغ باشه کار بلد بوده نه مثل بعضیها همون اول دعوت کردن فیلم گذاشتن شربت خوردن تو موقعیت 69 قرار گر فتن کیر 23 سانتشون رو یهو کردن تو کون تنگ کلا فرق داشت افرین

0 ❤️

444501
2014-11-20 02:10:32 +0330 +0330
NA

این سوال منو جواب بدی میفهمم داستانت راست بوده کدوم کتابخونه در سطح کشور عید بازه؟
دیدی گوزیدی؟؟؟؟؟

0 ❤️

444502
2014-11-20 05:48:28 +0330 +0330

حالا به راست و د روغ داستانت کار ندارم ولی درکل شما اگه با این خانم ازدواج کنی از اون زن ذلیل هایی میشی که تو داستانا بنویسن !!!هر دفه که بخوای سکس کنی اخرش به گه خوردن میفتی !!! اینو با جرات میگم حالا امتحان کن میفهمی

0 ❤️