همه چیز با آهنگ جدید شروین شروع شد -۱

1390/05/29

با سلام خدمت همه دوستان شهوانی
این داستانی که میخوام براتو تعریف کنم یکم طولانی هستش و عین واقعیته واگه کسی می خواد باش جلق بزنه بیخیال شه که فکر نکنم چیز بدرد بخور برا جلق زدن پیدا کنه…
من سیاوشم 22 سالمه و تو استان اصفهان زندگی می کنم قدم 175 وزنم 74 وچون کشتی کار میکنم بدنم خیلی رو فرمه ، همه ی فامیل های ما تو آبادان و اهواز زندگی می کنن 22 تیرماه امسال عروسی دختر عموم بود مادرم اینا گفتن که نمی رن و من مجبور شدم که به تنهایی برم اونجا ،خلاصه بلیط گرفتم و 21 همون ماه من حرکت کردم به آبادان ماجرا از اونجایی شروع میشه که وقتی سوار اتوبوس شدم کنارم یه مرد حدودا 30ساله بود که بعدا فهمیدم خیلی کس کشه ،پشت سرم یه دختر خیلییییییییییی فشن بود که دوتا صندلی گرفته بود من هم تا اونو دیدم به صورت خیلی با کلاس خودمو نشون دادم ، حدود یه ساعتی گذشت که من صندلی خودمو دادم عقب و هندزفری رو تو گوشم گذاشتم و شروع کردم به دیدن کلیپ های تصویری که از پی ام سی رکورد کرده بودم ( به طوری نشسته بودم که دختره گوشیمو میدید) چند لحضه گذشت که من آهنگ شروین رو گذاشتم و دیدم که یکی داره با دست به شونم میزنه پشت سرم رو دیدم که دختره گفت فایل صوتی این آهنگ رو دارید؟ و من گفتم نه ندارم و اگه داشتم هم نمی تونستم بت بدم چون بلوتوثم خرابه، هندزفری رو دوباره گذاشتم تو گوشم که بعد از چند لحظه دیگه دوباره زد به پشتم گفتم بله؟ گفت می شه یه لیوان آب برام بیاری من هم گفتم باشه و نمی خوام سرتونو درد بیارم ولی این داستان یه جوریه که باید مو به موشو بگم ،خلاصه اتوبوس وایساد برای شام که من رفتم که شام بخورم نشسته بودم رو میز که یه هو یه چیزی دیدم که تا حالا ندیده بودم دختره رو دیدم که از اتوبوس پیاده شدو یه اندام فوق العاده ای داشت یه شلوار لوله تفنگی چسبون بایه گفش پاشنه سوزنی 5 سانتی و به جای مانتو یه پیراهن گشاد تنش بو که رو فارسی نویس بود من یه لحضه از مخم دود زد بیرون چون واقعا هنگ کرده بودم که دیدم اومد تو غذا خوری و خیلی شلوغ بود که دختره اومد گفت میشه بیام کنارت بشینم منم اون موقع هل شده بدم و به خودم اومدم و گفتم ارث پدرم نیست که نذارم بشینی(البته بگم که من خیلی زبون دارم و هیچوقت تو حرف زدن کم نمیارم)یه نیش خند زد و نشست دیدم غدا نداره و گفتم بفرمایید که گفت نه مرسی منم گفتم دست پخت مامانمه کثیف نیست بعد گفت واسه اینکه ناراحت نشی میخورم بعد که غذاخوردن تموم شد رفتم که به بوفه های صنایع دستی و از ای کسشعرا یه سری بزنم که دیدم اون هم اونجاست و به عینکا نگا میکنه و یه عینک زد به چشمش و گفت بم میاد منم گفتم یکی دیکه رو امتحان کن اونم چنتا دیگه گذاشت و بعد، بش گفتم یه چیزی بگم ناراحت نمی شی؟ گفت چی گفتم میشه بیخیال عینک شی اینو که بش گفتم بش برخورد ولی به روش نیاورد. دیگه همونجا با هم آشنا شدیم که گفت اسمش میناست و 24 سالشه و داره میره خونه ی داییش که خونشون ماهشهره. چند دقیقه با هم کس شعر گفتیمو با هم گرم گرفتیم بعد که خواستیم سوار اتوبوس بشیم گفت که بیا پیش من بشین منم قبول نکردم و تو دلم گفتم جلو مردم زشته حالا میگن پا دختره مردم و گرفته و همونجا هم میخاد بکنش. گفتم که ساعت 1 شب که همه خوابیدن شاید بیام.

یارو که کنار من نشسته بود هی می گفت برو عقب. بعد فهمیدم اون مادرکسده میخواسته که من برم عقب که اون راحت دوتا صندلی داشته باشه ساعت حدودا 1.30 بود که دیدم همه تو خواب و بیدارین یه ال بش دادم و رفتم عقب نشستم وقتی رفتم دیدم صورتش خیس عرقه و تابلو بود که خیلی حشری شده بود و یکم با خودش ور میرفت ،بعد چند لحظه دیدم داره با من ور میره و دستش روفته دور گردنم، منم از موقعیت استفاده کردم و هی گردن و گوششو میلیسیدم خیلی آمپرش رفته بود بالا منم یه دستم روی سینش بو یکی رو چچولش دیدم یواش یواش داره صدای آه و ناله هاش در میاد جامونو عوض کردیمو من رفتم کنار پنجره و اون اومد اینور کیرمو در اوردم و کردم تو دهنش ،تخم حروم اصلا بلد نبود ساک بزنه هی کیرمو گاز میزد و زخمیش کرد دیدم این دختره خیلی حشریه و نمیشه کاریش کرد یه لیوان آب روبرومون بود ورداشتم و ریختم رو صورتش و یه چک آروم زدم تو صورتش و گوشیمو دادم دستش که باش بازی کنه و به حالت عادی برگرده خوشبختانه همینطور شد ساعت حدود 2.5 بود که دیدم خوابش برد و منم رفتم سر جای خودم نشستم و خوابم برد تا صبح که حدودا ساعت 5 صبح بود هنوز هوا تاریک بود مینا هم بیدار شد و شروع کرد به اس دادن بم تا ساعت 6 که اتوبوس رسید ماهشهرو مینا پیاده شد من هم 1 ساعت بعد تو آبادان پیاده شدم ورفتم خونه عموم ،ساعت 8 صبح بود من تازه میخاستم بخوابم که گوشیم زنگ خورد و دیدم میناست…
ادامه دارد…

نوشته: سیاوش


👍 0
👎 0
16593 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

294670
2011-08-20 19:14:04 +0430 +0430
NA

قضیه اول دومی چیه ؟ نمی دونم ولی همین طوری الکی الکی اول

0 ❤️

294673
2011-08-20 19:27:32 +0430 +0430
NA

سالار به نفرات اول تاسوم جایزه میدن =))

0 ❤️

294674
2011-08-20 19:33:53 +0430 +0430
NA

حس خوندنش نیست

0 ❤️

294675
2011-08-20 19:41:26 +0430 +0430
NA

صندلی خالی‌اش رو بهت تعارف کرد، کلی بهت حال داد، معامله‌ات رو گذاشت توی دهنش، چوچولش رو در اختیارت گذاشت . . . آخر سر یک لیوان آب ریختی توی صورتش و یه چک هم بهش زدی؟! بعدش هم گوشی‌ات رو دادی دستش که باهاش بازی کنه؟! دختره چند سالش بود؟ هشت ساله از ابرقو؟!

0 ❤️

294676
2011-08-20 19:41:41 +0430 +0430
NA

پنچم
برای بار اول بد نیست
سعی میکنم دفعه بعد بهتر بشم

0 ❤️

294677
2011-08-20 19:43:17 +0430 +0430
NA

top1

0 ❤️

294678
2011-08-20 19:48:28 +0430 +0430
NA

مزخرفبود.
پایه ثابتای سایت امشب کجان؟
خبری ازشون نیس

0 ❤️

294680
2011-08-20 21:44:14 +0430 +0430
NA

be nafre aval va doom kire kolofte man ro behesh jaize midan be nafre akharm ie kos jaize midan man akhar shoooodm

0 ❤️

294682
2011-08-20 22:33:28 +0430 +0430
NA

Khob ba’desh ?? :D kireto suck zad ?? 2ta 2ta ham belit gereft ?? Fk kardi havapeimast ke shomare sandali dashte bashe ?? =)) kiram tut jaghi ! :D Alhagh abadani hasti. Laf bzan bebinam tahesh man mitunam nanato bekonam ya na =))

0 ❤️

294683
2011-08-20 22:50:38 +0430 +0430
NA

كس گفتي خودتم مي دوني:
من توي اتوبوس سينه ماليدم… دست كردم توي روناي دختر ولي ديگه ساك نشده بزنن برام… ساك؟!! تو اتوبوس؟!!

با كمال احترام به روح پر فتوح آبا و اجداد شاگرد شوفراي اتوبوس والا ما به دخترا نيگا مي كنيم تا آخر مسير حواسشون بهمونه و آمارمون رو ميگيرن… بماند كه ما ميپيچونيمشون و آخرش يه دستمالي مختصري مي كنيم… ولي ساك زدن خيلي كس شعره!!! البته شايد شاگرد شوفره بردتت توي بوفه براش ساك زدي و درست يادت نمياد… (شوخي)

داستانت دروغ نبود… مي دونم دختراي ماهشهري چه جيگرايي هستن و اهل حالن… دوست دختر ماهشهري داشتم خودمم!!! مي دونم كه باهاش دوست شدي و مي دونم كه احتمالا خودشم ازت شماره گرفته… واسه همين هول شدي و بقيه ماجرا رو با كمي كس شعر مث ساك زدن و اين جور مسايل قاطي كردي…

ولي داستان واقعيت رو بگي بهتره…

0 ❤️

294684
2011-08-20 22:52:14 +0430 +0430
NA

كس گفتي خودتم مي دوني:
من توي اتوبوس سينه ماليدم… دست كردم توي روناي دختر ولي ديگه ساك نشده بزنن برام… ساك؟!! تو اتوبوس؟!!

با كمال احترام به روح پر فتوح آبا و اجداد شاگرد شوفراي اتوبوس والا ما به دخترا نيگا مي كنيم تا آخر مسير حواسشون بهمونه و آمارمون رو ميگيرن… بماند كه ما ميپيچونيمشون و آخرش يه دستمالي مختصري مي كنيم… ولي ساك زدن خيلي كس شعره!!! البته شايد شاگرد شوفره بردتت توي بوفه براش ساك زدي و درست يادت نمياد… (شوخي)

داستانت دروغ نبود… مي دونم دختراي ماهشهري چه جيگرايي هستن و اهل حالن… دوست دختر ماهشهري داشتم خودمم!!! مي دونم كه باهاش دوست شدي و مي دونم كه احتمالا خودشم ازت شماره گرفته… واسه همين هول شدي و بقيه ماجرا رو با كمي كس شعر مث ساك زدن و اين جور مسايل قاطي كردي…

ولي داستان واقعيت رو بگي بهتره…

======================
همه تونو دوست دارم فرزندان ايران زمين

0 ❤️

294685
2011-08-21 00:54:40 +0430 +0430
NA

جدا مسخره بود آخه تخیل هم اینقدر مزخرف ! اومدی به قول خودت اینجا هم خودتو به صورت خیلی با کلاس نشون بدی ولی هه … داستان اصلاحیه می خواد گرچه خودش طنزه .ادامه ندی ها
Arash M.I.S مرسی نظرت جالب بود

0 ❤️

294686
2011-08-21 02:13:04 +0430 +0430
NA

آقا من نظر نمیدم یعنی تو این روزا فحش مادر و خواهر کسی نمیدم.فلان جای اسب تو فلان جای خواهر ومادرت با این …شعر نوشتنت.

0 ❤️

294687
2011-08-21 05:24:12 +0430 +0430
NA

بابا کم لاف بیا عممممو

0 ❤️

294689
2011-08-21 05:54:39 +0430 +0430
NA

بعضی ها اینقده خرتشریف دارند که اتوبوس را با خانه خالی اشتباه میگرندما هم اتوبوس سوار شدیم البته نه مثل شما سوپرشو از همین معمولیها از صندلی پشتی یک کارایی کردیم ولی تو یا کل بلیط های اتوبوس خریدی یا مثل سگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگددروغ می گی که باید گفت کیر تمام مسافرهای کشتی تایتانیک به کونت با این خالی که بستی ولی بازم بنویس ما دروغ نشنیده نیستیم

0 ❤️

294690
2011-08-21 15:48:39 +0430 +0430
NA

:O
ادمین اصلا کسو شعرایی رو که میزارن قبلش خودت میخونی یا نه !!!دی

بابا اینجا ایرانه !دی
تازه اتوبوسم از اصفهان راه افتاده !دی
فحش بدم یانه نه بده بابا این روزا نه ! نمیشه اخه ! نه نه فحش نمیدم ! اووووووم فقط1دونه باشه فقط 1کی !دی
تخمسگ
اخیش !!!دی

0 ❤️

294691
2011-08-21 16:02:04 +0430 +0430
NA

ولی من فک میکنم خودت با این داستان داشتی جلق میزدی

0 ❤️

294692
2011-08-22 14:50:19 +0430 +0430

بسیار داستان مزخرفی تشریف داشت همشم دروغ اقا به شعور ادما چرا توهین میکنی تو هوس فحش کردی بگو بروبچ هستن دیگه چرا کس شعر مینویسی وقت مردمو میگیری
ممنون میشم از پسرای خوب سایت شهوانی که زحمت فحش دادن به این اقا رو بکشن

0 ❤️