همکلاسی موخرمایی

1393/04/11

دوستان این خاطره نیست ، فقط داستانیه که حاصل ذهن مریض خودمه اینم بگم من تا حالا سکس نداشتم … خودم گی نیستم اما این داستان گی هست اونایی که خوششون نمیاد نخونن و بیزحمت فوش ندین چون اینجا اومدیم داستان بخونیم نه اینکه فوش بدیم … اگر نگارشم اشکالی داره خوشحال میشم بگید تا داستانای بهتری بنویسم …

تو حیاط مدرسه دیدمش ، یک پسر با پوست سفید و قد بلند و موهای خرمایی ، با یه هیکل ورزشکاری ، یه سال از من کوچیکتر بود ، ولی خیلی جذابتر از هر پسری توی مدرسه ، گاهی اوقات تریپ لاتی میگرفت و صداشو کلفت میکرد ( البته همینجوری صداش تقریبا کلفته ) . اولین بار وقتی داشت با رفقاش والیبال بازی میکرد دیدمش ، من و بچه های کلاس فوتبال بازی میکردیم ، اونا هم مثل اینکه معلمشون نیامده بود و از کلاس زده بودن بیرون اومده بودن تو حیاط ، همونطور که بازی میکردیم توپ رسید به من یه دریبل بعدم یه شوت ، خورد تیرک رفت بیرون ، همونطور رفت ، تا جلوی پای اون وایستاد ، بهش نگاه کردم یه لبخند زدم گفتم توپو بده ، با لبخند جواب داد و توپو فرستاد ، اولین بار بود که چشماشو دیدم ، به طور قطع میتونم بگم زیباترین نقطه صورتش چشماشه ، اون روز تموم شد اما به مدت یک ماه همش به این بشر فکر میکردم ، میخواستم یه جوری مخشو بزنم ، البته میدونستم جی اف ، بی اف زیاد داره ، روز شنبه دقیقا هر دو ساعت 12:20 از مدرسه تعطیل میشدیم ، اتفاقی با رفیقم که داشتم میرفتم از کنارش رد شدم شنیدم به دوستش میگه فصل فیزیک مغناطیسرو نفهمیده و هفته بعدم امتحان دارن ، گفتم شاید فرصت خوبی باشه یه کاری کنم بهش نزدیک شم ، اخر هقته با بچه ها میرفتیم خونه یاغیها ( یکی از رفیقام بچه پولداره و باباش یه خونه تو سجاد خریده واسه دوران دانشجویی پسرش که راحت باشه معروفه به خونه یاغیها ) خلاصه چندنفر از سومی هام قرار بود باهامون بیان ، اخر هفته شد و رفتیم تا رسیدیم دیدم به به !!! ببین کی اینجاس ، عشق من … تعجب کردم که اونم اومده … ( اسمش ارش بود از همکلاسیش پرسیده بودم )
رفتیم با بچه ها دست دادیم و تا من رسیدم بهش دستشو محکم فشار دادم یه ماچم گرفتم ازش البته نه خیلی ضایع …
پروژکتور رو به لپ تاپ وصل کردنو رو پرده فیلم دیدیم یه دوساعت طول کشید بعدشم بچه ها تقسیم شدن هر کسی رفت یه گوشه شروع کردن درس خوندن یکی انفرادی ، بعضیام گروهی …
دیدم اون تنهایی میخواد درس بخونه ، دقیقا همون مغناطیس رو ، منم که فیزیکم قوی بود رفتم کنارش نشستم و …
من : چه میکـــــــــــــــــــنی یاغی ؟
ارش : هیچی ، فیزیک میخونم ، لامصب سوالاش سخته …
من : کس نگو گالیور ، معلومه جزوه رو درست نمیخونی مثل ادم ، بذار سیر تا پیازشو بهت میگم …
نشستم براش از ب بسم ا… تا نون والضالینشو گفتم یه 20 تا سوالم براش حل کردم
ارش : ممنون حالا هفته بعد برم ببینم از اینایی که گفتی چه نمره ای درمیاد …
من : از 18 که غیر ممکنه کمتر شی ، اما خوب ببینیم چند مرده حلاجی …
هفته بعد ، تو زنگ تفریح دیدمش ، تشکر کرد و گفت خودش فکر میکنه خوب بوده بالای 17 میشه ، ماجرای من و این بنده خدا ادامه پیدا کرد ، ما هر روز بیشتر صمیمی میشدیم با هم بیرون میرفتیم ، اونم گهگاهی اگه اشکالی تو درس داشت میامد خونه ما ، یا من میرفتم خونه اونا ، صمیمیت ما تا حد حرفای سکسیم پیش رفته بود و با هم راحت بودم . یه روز بعدازظهر خانواده رفته بودن مسافرت و تا 2 روز نمیومدن که همون روزم قرار بود بیاد خونه ما واسه درس و اینکه میخواست 3 ، 4 تا فیلم ازم بگیره ، درس که تموم شد گفت لپ تاپو روشن کن یه سرچی تو نت کنم ،fb هم کار دارم ، گفتم اوگی اوگی …
لپ تاپ توش پر فیلم سکسیه تو درایو من که قفلم داره ، لپ تاپو گرفت داشت کارشو میکرد که رفتم دوتا ایستک اوردم بزنیم …
ارش : چرا درایوت قفل داره ؟
من : زیـــــــــــــــــــــــرا … فیلمای سکسی داره به دردت نمیخوره .
ارش : اِ نه بابا … خو چه بخیلی بزار ببینیم دورهمی …
من : نه نمیشه مشخصه فیلمو که ببینی ، جلق میزنی زندگیرو به کصافط میکشی …
ارش : اره نه که تو نمیزنی ، فیلم سکسی واسه چیه ، خو واسه جلقه دیگه …
منم که دیدم فرصت خوبیه گفتم : اوگی اوگی ، بزار یکی واست بذارم ، ببینم ظرفیتت چقدره … حالا جدی میخوای ببینی ؟
ارش : اره … چـــــــــــــــــرا که نه ؟
دو تا فیلم واسش گذاشتم فیلم اول واکنش چندانی نشون نمیداد ، دومیه هر دقیقه که از فیلم میگذشت ، مشخص بود حشری شده ، دستش رو شلوارش بود رو شرتش ور میرفت باهاش ، با خودم گفتم الان وقتشه ، دستمو نزدیک دستش میکردم واکنشی نشون نمیداد ، اروم اروم همونطور که نوازش میکردم رفتم تا لاپاشو میمالوندم ، خوشش میومد یکم به خودش پیچید و نگاش کردم اونم نگام کرد ، تا چند ثانیه …
به خودم اومدم دیدم داریم از هم لب میگیریم اونقدر صدای ملچ ملوچ میومد که کل فضای اتاق پر شده بود از صدا و شهوت ، لباشو میخوردم و میمکیدم ، هر لحظه مکیدنام تندتر میشد ، اونم لحظه به لحظه باهام پیش میرفت و تندتر میخورد لبامو ، ناکس مشخص بود قبلا هم سکس داشته اما این اولین سکس من بود ، اروم اروم که بدنای همو نوازش میکردیم لباسامونم درمیاوردیم … پیرهنشو دراوردمو ، اونم همینطور ، شروع کردم خوردن گوشو گردنش …
ارش : ااااااااااااخــــــــــــــــــــــــ
من : اوف جـــــــــــــان نمیدونی چقدر منتظر این لحظه بودم ، تو بغلم بگیرمت …
ارش : ااااااااااوفــــــــــــــــــــــــ حالا کاری میکنم اخرین سکست با یه پسر باشه ، جــــــــــــون ، میکنمت …
من : جرت میدم واسا هنوز مونده …
فشارش دادم نمیذاشتم تکون بخوره همینطور میلیسیدم ، میخوردم میرفتم پایین تا سینه هاش که واقعا خوشمزه ترین قسمت بدنش بود ، هلم داد عقب اونم از گردن تا نافمو خورد و رو بدنم دست میکشد ، جفتمون داغ شده بودیم ، گرفتمشو دوباره از سینه هاش خوردم تا رسیدم به نافش زبونمو همونطور تو نافش میکردم ، میخوردم و دورشو لیس میزدم اه و اوهش بلند شده بود …
ارش : ااااااااااااااااااااااوووفـــــــــــــــــــــــــــــ جــــــــــوووووووووووون بخور ااااااااااااااخـــــــــــ خدا
منم که مثل دیوونه ها شده بودم ، نمیدونستم کنترلم دست خودم نبود … افتاده بودم به جونش ، رسیدم به شلوارش ، کمربندشو باز کردم ، شلوارشو از پاش کشیدم ، از رونش شروع کردم خوردن تا لاپاش ، هر چی نزدیک تر میشدم اه و نالش بیشتر میشد ، تا رسیدم سروقت شرتش ، شرتشو از پاش کشیدم کیرشو کردم دهنم که یهو یه داد بلندی کشید …
ارش : ااااااااااااااااااااااااااااااااااایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واسش ساک میزدم همینجور ، اونم میگفت بخور بخور اخ جــــــــــون تا تش بخور … یهو سرمو کشید گرفتم انداختم ، اونم شلوارمو دراورد شروع کرد ساک زدن ، منم بدجور حال میکردم ، اه و اوه خودمم دراومده بود … دیگه بدجور میخواستم بکنمش اون لحظه ، یه بوس کوچولو ازش گرفتم … کرمو از زیر تخت دراوردم میخواستم بزنم که …
ارش : نه جـــــــانم اونی که اول میکنه منم …
من : نشد دیگه جیگر ، اسیا به نوبت ، اول بزرگتر …
کرمو زدم میخواستم بکنم توش ، گفتم اولین بارته ؟
ارش : نه ولی باهام مهربون باش (با ناز و عشوه)
روبرو خودم خوابوندمش ، تو چشماش نیگا کردم و بعد با زور کردم تو ، یه داد کوچیکی زد …
من : اروم خوشگلم دردش کم میشه …
بعد لبامو چسبوندم به لباش و یه دفعه کردم تا ته تو که دیدم چشماشو بست و لبامو محکم میخورد ، وحشیانه شروع کردم تلمبه زدن که بدنش تکون میخورد ، تو بغلم فشارش میدادم و داد میزد …
ارش : اااااااااایـــــــــ خداااااااااااااا بسه اخــــــــــــــــــــ جرم دادی …
بعد از حدود 3 ، 4 دقیقه ابم اومد ریختم رو دستمال از خودم جداش کردم …
ارش : ای خدا جر خوردم … چرا ول کردی ؟
من : ارضا شدم ، نوبت عشقمه حال کنه …
ارش : داشتم حال میکردم خــــــــــــــــو … حالا که اصرار داری باشه …
گرفتم و شروع کرد کردن ، نامرد انگار میخواست تلافی کنه ، اونم ابش اومد ریخت رو دستمال … تو بغل هم 10 دقیقه لب گرفتیم یه نیگا به ساعت انداختیم ، دیدیم 8 شده ، رفتیم حموم و اونجام یه حالی کردیم ، زنگ زدیم ازبیرون شام اوردن ، خوردیم ، یه فیلمی دیدیم و تا صبح کنار هم خوابیدیم … .

نوشته: (+anonymous+)


👍 0
👎 0
49871 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

425384
2014-07-02 09:12:55 +0430 +0430
NA

خدا بهت شفای عاجل عنایت کنه توی این ماه مبارک
اخه اگه گی نیستی و این داستان هم واقعی نیست
نمیتونستی توی ذهن مریضت یه داستان سکس سر هم کنی ؟ dash1

0 ❤️

425385
2014-07-02 09:30:20 +0430 +0430

گى خو نيستى ولى معلومه خوشت مياد وگرنه اگه واقعا تا حالا سکس نداشتى داستانتو با گى شرو نميکردى ,راستى شرمنده ببحشيد يادم رفت فوش بدم پس به يه کيرم تو کونت بسنده ميکنم.

0 ❤️

425386
2014-07-02 16:45:15 +0430 +0430

خیلی قشنگ بود مرسی

0 ❤️

425387
2014-07-02 19:14:23 +0430 +0430
NA

تو صد در صد كي هستي. ميكي نه. من ميكم تو همون بسر مو خرماييه هستي. اما تاحالا عرضه كون دادن نداشتي بجاش تو ذهن مريضت برا خودت بكن درست كردي.

0 ❤️

425388
2014-07-02 19:25:25 +0430 +0430
NA

تو میتونی ادامه بده !!!

0 ❤️

425389
2014-07-03 03:26:40 +0430 +0430

منم نخوندم از گی گی بازی بدم میاد

0 ❤️

425390
2014-07-03 13:38:46 +0430 +0430

گی بخاردی تی موسی سگ جه این کارا براعنه

0 ❤️

425391
2014-07-04 07:46:49 +0430 +0430
NA

خاک بر سرت–این قدر جلق نزن با اینکه ضرری نداره اما توصیه من اینه…/

0 ❤️