همکلاسی وحشی

1401/05/21

سلام این خاطره برمیگرده به ده سال پیش که من تو دانشگاه ترم پنجم بودم و با دوستان همه کار میکردیم بجز درس خوندن. رقابتی عجیب بین دوستان برای مخ کردن ورودیهای جدید بود. من بخاطر اینکه تور پهن کنم و دسته جمعی مخ کنم گروه رباتیک را انداختم و از ورودیهای خوشگل دعوت به همکاری کردم . تو دختر پسرای که ثبت نام کرده بودن یک دختر اهوازی با آرایش خلیجی و سن وسال بالا تر از بقیه نظرم رو جلب کرد.پوست سبزه چشای درشت و سیاه با آرایش خلیجی و شهوتی. لبای سرخ ،گونه های درشت با بینی عملی. ولی خداییش یک سرو گردن از همه دخترهای دانشگاه بالاتر بود. البته چادر عربی نمی‌گذاشت رو هیکلش نظر کارشناسی بدم. فقط تو جلسه ای که داشتیم و همه جمع شده بودن تا در باره رباتیک و فعالیتمون حرف بزنیم تو چشای من خیره میشد و مدام خنده های شیطونی میزد . بعد از چند جلسه که همه با هم دوست شدن چند باری با هم حرف زدیم و چند باری برام زبون در آورد منم دستشو می‌گرفتم. یک روز تو دانشگاه بهم گفت یک چیز مهم می‌خوام بهت بگم قرارمون شد ساعت دو تو یکی از اتاقهای خلوت دانشگاه . منم که تازه تمیز کاری کرده بودم قشنگ سرشو تیز کردم . اون روز سرم خیلی شلوغ بود و تقریبا یادم رفته بود قرار دارم . حدود ساعت سه بود که یادم افتاد و سریع رفتم دیدم سر یکی از نیمکت‌ها نشسته منو تا دید با لبخند اومد سمتم منم بدون صحبت دستمو دور کمرش انداختم و لباشو خوردم. از کمرش نگم که تا اون روز همچین ظرافتی رو حس نکرده بودم با پنجه دستم گگگگ کمرش رو گرفت . تو همین وضعیت دستم رو آروم به باسنش رسوندم. زیبا جادار مطمعین. البته سریع دستمو گرفت و آورد بالا. منم حسابی کیرم باد کرده بود و از روی شلوار لای پاهاش گذاشته بودم . یک دفعه زد تو سینم و گفت بچه پر رو من گفتم بیای بالا بهت بگم انتقالی گرفتم برای ترم بعد به اهواز و تو مثل تارزان منو داری میخوری. تقریبا نفهمیدم چی میگه و دوباره سمتش رفتم و رو دستام بلندش کردم . خداییش باورش سخت بود اون باسن برای بدنی ظریف و دخترونه لیلا. اینبار خودش هم همراهی کرد تا اینکه از تو راهرو صدا اومد. شق درد و کلاس معارف آخر ماجرا بود . تو کلاس آخونده داشت در باره اختیار صحبت میکرد منم دنبال مکان با اس مس به دوستان بودم . ساعت شش زنگ زدم لیلا و گفتم امشب چکاره ای .گفت خانواده دوستم اومدن با اونها می‌خوایم بریم بیرون. منم بهترین گل رو تو خانه حریف دیدم و با کلی التماس قرار رو تو آپارتمان خودش گذاشتم. ساعت هشت مثل گرگ آماده شکار در آپارتمانشان بودم . به محض رفتن دوستش و خانواده حمله آغاز شد . به خودم گفتم آروم باش و مثل آدم حسابی رفتار کن . در آپارتمان باز شد دختری قد بلند ترکه ای با موهای تا کمر و یک باسن بزرگ و زنونه. . نفسم بند رفته بود و لیلا قشنگ متوجه شده بود که هیکل زنونه و سکسیش منو مات و مبهوت کرده. بهم گفت چیه انتظار نداشتی با دافی مثل من بپری. یک سیگار روشن کرد و گفت عرق میخوری .دیدم خلافش سنگینه گفتم کاندوم داری. گفت از کجا میدونی من زنم. یک دستی بهش کشیدم و گفتم بو کشیدم . منو کشوند سر میز نهار خوری و موهای سینم رو چنگ میزد.تو چشم زدن لختش کردم . مدام ازش فاصله می‌گرفتم تا هیکلش رو بهتر ببینم. بوی عطرش، موهای لختش ،ممهای سرخش و آهنگ گنگش.کیر سیاه رگ دارمو در آوردم و دستهای استخونیش با ناخون های رنگیش حلقه بر دارو ندار ما زدند.منم سرخوش از کیر کلفت سرش رو آوردم تا برام ساک بزنه تا تو گلوش خفش کنم. ولی حرفه ای و کار بلد تخمها رو هم میخواست بکشه تو دهنش.نیم ساعته منو دوبار خالی کرد. تو بغلم دراز کشیده بود و تعریف کردکه ده ساله بوده شوهرش دادن به یک مرد چهل ساله و دوتا بچه داره البته زن دوم بوده و با بدبختی یکساله که طلاق گرفته تو این یکسال هم شوهر خواهر زحمتشو می‌کشیده. داشت اشکاش در می اومد که دستمو گذاشتم سر کس داغش. نفسش شماره افتاد .کس ابدار با لبه های بلند . چچولش بزرگتر از زنهای دیگه بود .پاهاش رو باز کردم و کیر کلفتمو مثل لنگری سنگین در دل دریای بیکران محکم بالا پایین کردم . راستش تنگ نبود سریع یاد کون ژله ای و بزرگش افتادم . گفتم لیلا برگرد با چشمهای خمارش گفت من فقط از کون ارضا میشم. سوراخ صورتی تو بدن سبزه عجیب بود . با کلی زحمت سرش رو فرستادم تو .دستام رو گره کردم به ممهاش و از پشت گردنش رو می‌خوردم. صدای تپ. تپ. فضا رو پر کرده بود و بیشتر حشریم میکرد بعد از دوبار خالی شدن( جوانی کجایی که یادش بخیر) اینقدر فرش رو چنگ زده بود که تمامش اومده بد زیرمون . تو همین حالت از زمین بلندش کردم میخواست منو چنگ بزنه پاهاشو قلاب کرد دور کمرم و با ناخونهاش کمرمو پاره کرد منم از خجالت گردنش در اومدم و حسابی رد و خون مردگی ایجاد کردم . وقتی داشت ارضا میشد با تموم وجود منو میزد و منم وحشی تر پاره ش میکردم.اخرش عرق کرده ابمو رو دلش خالی کردم . تا آخر ترم چند بار دیگه زدمش ولی هیچ وقت مثل گل تو خونه حریف نشد. خداییش دخترهای سبزه دو درجه دماشون بیشتره کیا موافقن

نوشته: رضا


👍 12
👎 18
40501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

889663
2022-08-12 01:31:26 +0430 +0430

خدا قوت دلاور ، چه جانانه جنگیدی

0 ❤️

889665
2022-08-12 01:34:09 +0430 +0430

آها چقد زود داده
الان زنگ برازرز میزنم میگم بیاد باهات قرارداد ببنده

0 ❤️

889667
2022-08-12 01:39:49 +0430 +0430

سکس دوتا ببر نبود؟

0 ❤️

889671
2022-08-12 01:46:05 +0430 +0430

عمو جانی میخواد خاله الکسیس رو بکنه، قبلش چند جلسه میرن بیرون
تو یهو بی مقدمه کردیش

0 ❤️

889696
2022-08-12 03:05:42 +0430 +0430

عرب و سبزه دیگه بدتر🤣🤣

0 ❤️

889701
2022-08-12 03:40:31 +0430 +0430

سالها پیش با یکی از دخترای دانشگاهمون خیلی صمیمی شدم اولش فقط یه دوستی ساده بود، وقتی فهمیدیم عاشق همیم که دیگه دیر شده بود و باباش به رفیق صمیمیش که برای پسرش خواستگاری کرده بود اوکی و داده بود (مرتیکه ی پول دوست ازگل)
حال بماند که سه روز مونده به عروسیش چه اشک و زاری داشتیم و با اصرار خودش از کون کردمش، دقیقا یکهفته از عروسیش گذشته بود که یه روز صبح تا ظهر اومد خونه ی ما به بهانه کارهای دانشگاه اونروز سه بار از جلو کردمش و اصرار می‌کرد بریز داخل میخوام نطفه ی تو رو داشته باشم ولی من قبول نکردم و گفتم تا شوهرت آزمایش اسپرم نده و مطمئن نشم سالمه این کار و نمیکنم، خلاصه شوهره هم عیاش بود و دُم به تله نمی‌داد میگفت فعلا بچه نمی خوایم. تا اینکه بعد از یکسال یه روز مچ شوهره را با یه زنی میگیره و با التماس های شوهره قبول کرد که به کسی چیزی نگه مشروط بر آنکه چند روز بره شمال خونه ی دخترخاله مجردش ک اونجا پزشک بود تا موضوع را فراموش کنه
خلاصه یکهفته باهم رفتیم شمال و من دیگه کمردرد گرفته بودم روزای آخر موقع ارضا شدن سر آلتم میسوخت، دیگه بهش گفتم فیوز خایه هام سوخته بسه برگردیم
توی این فاصله شوهرش و فرستاد آزمایش اسپرم و بعدازینکه یکهفته حسابی چیزای مقوی برای من می آورد قرار شد یه توله بسازیم
پسرم معذرت میخوام قرار نبود اینجوری بشه
ولی طاهرا عن تیکه ساختیم.

دیگه در مورد دخترای خوزستان گوه خوری نکن
وگرنه یه کاری باهات میکنم که اسم این سایت یا خوزستان به گوشت بخوره جیغ بزنی و موهاتو بکنی.

4 ❤️

889707
2022-08-12 05:59:29 +0430 +0430

خوبه بجز کلمه گروه روباتیک دیگه از روبات و این چیزها هیچی نگفتی که ضایع نشی بخاطر ور داشتن این فاز،

0 ❤️

889717
2022-08-12 07:34:15 +0430 +0430

اسکل پلشت معلومه بچه های خوزستان خوب از خجالتت در آمدن که مجبور شدی واسه دل خوشی خودت این کس شعرها رو تفت بدی ولی ریدی بابا ریدی دیوث

0 ❤️

889733
2022-08-12 09:44:18 +0430 +0430

تویی که تونیم ساعت دوبارارضاشدی بعدچطورمیشه که میگی من فقط ازکون بکنم ارضامیشم
یه جای کار میلنگه
که اونم میشه بگیم فقط توهم داری
تامام

1 ❤️

889748
2022-08-12 12:19:24 +0430 +0430

صددرصد درست گفتی، برای همین شاعر میگه:
سفید، سفید صد تومن
سرخ و سفید سیصد تومن
حالا که رسید به سبزه
هر چی بگی می ارزه.

0 ❤️

889767
2022-08-12 15:15:42 +0430 +0430

وقتی پسرایی رو پسرای مینویسی معلومه اصلا دانشگاه نرفتی بی سواد

0 ❤️

889786
2022-08-12 16:39:03 +0430 +0430

وقتی سربازی میوفتی ایذه!! جوری گشادت میکنن که کارون ازت رد میشه!!

0 ❤️

889798
2022-08-12 18:01:52 +0430 +0430

اون سالی که ارشد قبول شدم کرمانشاه توی گروه ما چهارده نفر بودن که یکی اهوازی بود چیزی شبیه این اسبی بود اسب اصلا هرچی بگم کم گفتم نشد بکنمش حیف
تبحر الان بود میکردمش حتما ولی خوب از دستم رفت
یبار از پله ها می‌آمد بالا روبه روش آمد دکمه مانتوش باز بود سوتینش رو ممه ش رو قسنگ‌دیدم بی نظیر بود ‌

0 ❤️

889800
2022-08-12 18:06:29 +0430 +0430

دوستان عزیزم بنطرم این داستان هارو قومی نکنیم .خوب هرکسی از بجای هستش بنطرم ابنیه این نظر منه

0 ❤️

889842
2022-08-12 23:29:42 +0430 +0430

نویسنده نیستی وگرنه داستان خیلی خوبه بوده

0 ❤️

889844
2022-08-12 23:37:01 +0430 +0430

دوستان عزیز خواننده گرامی اصلا اینجا حرف از قومیت نیست لطفا خواهشا داستان سکسی را قومیتی نکنید یکی ترک هست یکی فارس یک عرب یک کرد یکی لر چه ربطی داره همه شهوت دارن همه خوب وبد دارن

0 ❤️