از همون روزی که فرزادو دیدم نگاهای سنگینشو رو خودم حس کردم.فرزاد دایی سعید بود و سعید بی اف من!من 19 سالم بود و سعید 22.اما فرزاد 29!!همیشه دوست داشتم با یه پسر جاافتاده تر مثه فرزاد باشم اما سعید خیلی گل بود نمیشد ازش گذشت.دیگه همیشه فرزاد با ما میومد بیرون.هرجا که میرفتیم بود.قدش از سعید بلندتر بود و هیکلیتر.یعنی اگه قبل از سعید میدیدمش ردش نمیکردم اما الان نمیشد کاریش کرد.بعد از یه مدت واسه اینکه فکر خیانت ار سرم بپره به سعید گفتم دیگه فرزادو با خودت نیار،خوب منم دل دارم دوس دارم مثه همه فقط ما دوتا باشیم!!
-یعنی چی ایدا؟؟مگه فرزاد چشه؟هم باحاله هم پایمونه.درسته خیلی باش راحتم ولی هرچی باشه داییمه.نمیشه که بش بگم با ما نیا!!
-من نمیدونم سعید یه کاریش کن میدونی که ادمه قدیم تا وقتی دایی جونت بخواد بیاد من نیستم!میتونی رو بقیه جی افات حساب کنی…
-باز زو سرت تو کسشعر میگیی.تو تنها جی اف منی باهامم میای بیرون فرزادم میاد دیگه هم حرف نباشه
-حالا نشونت میدم…
گوشیو قطع کردمو خاموش!میدونستم اینجوری میزنه سرشو حتما قبول میکنه.صبح بیدار شدم و گوشیو روشن کردم به امید یه اس از سعیر…ولی خبری نشد 1 روز 2 روز 1هفته شده بود!هیچوقت قهرامون اینقد طولانی نمیشد.فهمیدم قضیه فرزاد واسش مهمه اما نمیدونیتم چرا!!این غروره سگیمم نمیداشت بش بزنگم با اینکه دلم واسش یه ذره شده بود!!بعد از 2هفته بیخبری فرزاد اس داد:
-چیکار کردی با این سعید ما؟چرا اینقد دپ شده؟؟
-از خودش بپرس دایی.باز قد شده!میشناسیش که…
-دایی عمته!یجوری میگی فک میکنم 50سالمه.حتی سعیدم بم نمیگه دایی اونوفت تو…
-حالا هرچی…سعید خوبه؟
-اگه نگرانشی چرا بش نمیزنگیی؟
-چرا اون نزنگه؟این بود دوس داشتنش؟!!
-مال غرور لعنتیته.همینه که سعیدو دیوونه ی خودت کردی.یعنی همرو دیوونه میکنه!حالا مشکلت باش چیه؟
-نمیشه بگم!
-بهتره بگم مشکلت با من چیه که نمیخوای باهاتون بیام؟!!
باورم نمیشد سعید بهش گفته باشه!!
-مشکلی که نیست ولی اونجوری راحت ترم!
-اتفاقا منم دیگه با شما دوتا نمیام،اخه میخوام با تو تنها باشم…
ازینجا دیگه ج ندادم.به سعید زنگیدم:
-بالاخره زنگ زدی روانییی؟!!خوب تو مگه نمیفهمی نباشی میزنه سرم؟؟؟
-سعید باید ببینمت …
-به چه مهربون شدی!بهتره با منشیم هماهنگ کنین خانوم فعلا سرم شلوغه …
-وقته شوخی نیس سعید 1ساعت دیگه بیا دنبالم
-چشم سرورم میبینمت
-اکی فعلا
لباسیو که دوست داشت پوشیدم و بت رژ لب قرمز که عاشقشه.اومد دنبالم و پریدم تو ماشین.لبم و گذاشتم رو لبش!!یه لب خیلی داغ که دلم واسش یه ذره شده بود
-جووووووووون.حشرت زده بالا دختر.میخوای بریم خونه فرزاد؟خالیه ها…
-سعید داییت داره بت خیانت میکنه
-باز شروع کردی؟؟مشکلت با این بدبخت چیه اخه
اس ام اس هاشو به سعید نشون دادم…
منتظر بودم کلی فحش از دهنش بیاد بیرون و بهم افتخار کنه که بش خیانت نکردم ولی یه نیشخند زد و هیچی نگفت پاشو گذاشت رو گاز و رفت،مات و مبهوت داشتم نگاش میکردم!!چش شده بود اخه …
-ایدا خانووم لقمه ای که تو دهن من جاشه تو دهنه فرزادم جاشه .
-یعنی چی سعید!!!؟؟
-یعنی دهنتو ببند هیچیم نگووو
درارو قفل کرد و با سرعت وحشتناک میرفت…اینجا بود که فهمیدم چه غلطی کردم.هرچی التماس کردم راضی نشد.منو اورد خونه فرزاد همه بدنم میلرزید.میدونستم الان دوتاشون میفتن روم!در ماشین و باز کرد کشیدم پایین
-سعید،سعیدم!من ایدام!!چیکار داری میکنی با ایدات؟؟توروو خدا سعید بزار برم.ما 10 ماه مال هم بودیم به حرمت این 10 ماه.خواهش میکنم
-گفتم ببند دهنتو.لذت میبری میدونم پس نق نزن
اصلا شده بود یکی دیگه!!رفتیم داخله خونه فرزاد اومد دمه در.
-ای جووووونم بالاخره اوردی این هلوی منوو
-بله اقا فرزاد دست کم نگیر سعیدو…
فرزاد اومد جلو و بغلم کرد.تنم داشت میلرزید هم از ترس هم از وحشت…
-ارووم باش کوچولوی من اذیتت نمیکنم میدونی چقد دلم ای لحظه رو میخواست؟؟سعید نیا تو اتاق.میخوام با این جوجو تنها باشم.
دستمو کشید برد تو اتاق.شالمو دراورد و باز بغلم کرد.
-خیلی دوست داشتم یه سکس رومانتیک بات داشته باشم ولی نمیشه معذرت
مانتو و شلوارمو دراورد و انداختم رو تخت .اومد ازم لب بگیره با دستم میزدم به صورتشو نمیداشتم.دستمو گرفت و با شالم بست به تخت و گفت خودت خواستی…لباشو گذاشت رو لبم و میمکید اومد رو گردنم و لیسش میزد منم که رو گردنم خیلی حساس بودم تنم لرزیید
-جووووون.حالا بذار همچین حشریت میکنم که خودت بگی بکن تو کسم.
رفت سراغ سینه هام نوکشونو وحشیانه گتز میگرفت و من درد میکشیدم.در باز شد و سعید اومد!گفت من بلدم چجوری حشریش کنم فرزاد…
اومد و شرتمو دراورد و افتاد به جونه کسم.همیشه وقتی زبونه داغش میخورد به کسم دیوونه میشدم.فرزاد سینه ها مو میخورد و سعید کسمو …منم داشتم لذت میبردم که یهو کیره سفت شده ی سعید و رو کسم حس کردم.با التماس گفتم نه !!!گفت ارهههه…یهو فرزاد بلند شد و سعید و انداخت اونورو کیرشو کر تو کسم.خشک خشک تو کسی که اولین بارشه کیر میره توش…از درد داشتم میمردم.حس کردم اتیش گذاشتن لای پام داشتم نصف میشدم…گفت جووووون.چه کسه تنگ و داغی…جرش دادم ایدا بالاخره…فقط خیسی اشکامو حس میکردم هیچ لذتی نمیبردم.دراورد و باز کرد تو.پر خون بود حالم داشت بد میشد…یکم نگه داشت و ارووم شروع کرد تلمبه زدن.سعیدم برگشت رو تخت و سینه ها مو میمالید و هی میگفت بدو دیگه نوبت منه …نمیدونم چقد گذشت ولی خیلی نبود فرزاد کیرشو دراورد و ابشو ک با خون قاطی بود ریخت رو شکمم!واسه اینکه حالم بد نشه چشامو بستم.الان دیگه فقط حس میکردم که چی میگذره اونجا مثه حسه یه کیر داغ دیگه که حتما مال سعید بود و داشت میرفت تو کسم.اینبار ولی با لذت بود!!!دیگه هیچی نفهمیدم تا اینکه تمیز شده و لباس پوشیده روی مبل خونه فرزاد بیدار شدم.کسی خونه نبود و فقط دوییدم بیرون هنوزم تو کاره سعید موندم.
نوشته: آیدا
دختر خوب یه جیغی یه دادی یه فریادی در ماشین قفل بود پنجره که قفل نبود!!! وقتی میبرد تو رو توی خونه بازم یه جیغی یه دادی
آخه مگه میشه؟؟؟؟آقا سعید بهت تجاوز کرده تازه میگی تو کارش موندی؟نامردی شاخ داره یا دم؟
اول صبح اعصابم خورد شد از کارهای این دختر بچه های به قول خودشون عاشق
بعد اگه میگی همچین کاری باهات کردن برو شکایت کن مادرشون رو به عزاشون بشون مگه شهر هرته !!!
بنظرم همین الان پاشو برو شکایت کن.هم پول پرده را بگیر و هم به حرمت اون ده ماه ادعای نفقه کن
اگر هم نمیخای شکایت کنی برو رو در خونه شون بنویس :فرزاد و سعید کونتون را جر میدم همانگونه که کس مرا جر دادید…
حالا خدا وکیلی خون بکارت بود یا پریود بودی.راستشو بگو مجلس بی ریاست
آخه مرتیکه خوب معلومه که تو پسری یه بار دختر میشی یه بارم پسر
(اگه یه بار داستان تخمیت رو بخونی میفهمی)
بعدش تا حالا نفهمیدی (هنوز نمیدونم چرا) نمیدونی چرا؟
خوب کیرم تو کله ات که مغز نداری …خوب معلومه که تورو فقط برا گاییدن میخواستن که گاییدنت …(خدا رو شکر)
یه بار به بچه های شهوانی ام بده تا همیشه تو توهم باشی
نمیدونم چرا؟…من اخطار میخورم…آیا من درنظرام به خانواده کسی توهین کردم!!
بنابر پیام های زیاد در خصوصیم وابراز ادب های متوالی !
که خودتون میدونید از طرف کی هست!!
نظری ندارم!!(چون باید باکس خصوصیم رو پاک کنم!!!)
به به… چه چه… مع مع… بع بع… عر عر…چه داستانی! انگار من داشتم میکردم اینقدر طبیعی بود.کمر درد گرفتم…
باور کردنی که نبود
ولی میتونستی ادامه بدی که بعدش چی شد
در کل ریدی ننه لزبین
سلام آیدا خانم
میتونم ازتون یه سوال بپرسم
ولی خدا وکیلی جواب بده ها اگه اینجا نتونستی جواب بدی تو خصوصی بهم بگو ممنون
اسم داستانتو خوندم که عنوانش بود هنوز نمیدونم چرا
سوالم اینه آیدا جان
چرا نمیدونی گلم؟
Ba mitsobishi moafegham.age shekayat konidie sangini daram jofteshon+edam .dar kol delam barat sokht be che heyvoni del baste bodi.
سلام به همه بچه های گل شهوانی
منم با شیر جوان موافقم
بیشتر به تملق گویی شبیه بود :D
داستانت خیلی اشکال داشت.هم جمله بندی هم املایی.نمیدونم چی بگم بهت؟!؟
ولی اینو بدون که سعید خیلی آدم پست و لاشی بوده و هستش و تو هم خیلی ساده تشریف داشتی.تورو واسه گاییدن میخواستن و تمام
حالا دوتا راه حل اساسی بغیر از جیغ زدنو مانع شدنشون داشتی که میتونستی اونارو انجام بدی.بخون تا بفهمی
یکی اینکه,توکه آرزوی سکس با یکی مثل فرهاد رو داشتی وقتی دیدی و فهمیدی که میخواد بکنه تورو,پس لذتت رو میبردی دیگه دختر
و اون یکیش توکه دیدی درارو قفل کردو فهمیدی چه گهی خوردی,گوشی موبایلتو در میاوردی و به 110زنگ میزدی.اینکارو که میتونستی بکنی.یا عقلت کشش نداشت دیگه.آره؟
در کل ریدی تو اعصابمون
ارامشتت منوکشته .کسیکه بش ایجورتجاوزبشه اژمینوزمان شاکیه وداغون میشه.غیرقابل قبول.مثل شترمرغ بخونش;-)
بچه ها راست می گن .من از این جنبه به داستان نگاه نکردم.
البته دوستان اینو بگم زنی که تو ماشین رندونی می شه به قصد تجاوز هنگ می کنه از ترس. مغز قفل می کنه .این یک واکنش طبیعی
هستش.
ﺧﺘﻢ 3000000 ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ نویسنده : ﺳﻬﻢ ﺷﻤﺎ 10
ﺑﺎﺭﺑﮕﻮ" ﻣﺎﺩﺭ نویسنده ﻧﻮﻥ ﻣﯽ ﭘﺰﯾﺪ، ﺑﺎﺩﯼ ﻭﺯﯾﺪ،ﻣﺎﺭﯼ
ﺧﺰﯾﺪ،ﺯﻧﺒﻮﺭﺍﻭﻣﺪﮎﻭﻧﺸﻮﮔﺰﯾﺪ , ﭘﺮﯾﺪﺑﺎﻻ ﻗﺎﺭﺗﯽ ﮔﻮﺯﯾﺪ ." ﺍﯾﻦ
ﭘﯿﺎﻡ ﺭﻭ ﻭﺍﺳﻪ 5 نفر ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﺍﺻﻸ ﻫﻢ ﺷﮏ
ﻧﮑﻦ. ﯾﮑﯽ ﺷﮏ ﮐﺮﺩ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﮐﻮﻧﺸﻮﮔﺰﯾﺪ ﺗﺎﯾﮑﺴﺎﻝ ﻫﯽ
ﻣﯿﮕﻮﺯﯾﺪ.
جالبه همش دروغ همش کذب جدیدا اگه پسر عقده داره از دختر میاد دروغ میگه واگر دختر عقده داره میاد از پسر دروغ میگه والا تو کار اینا تعجب میکنم اخه چرا دروغ میگید حالم از این جور ادما بهم میخوره بچها راست میگن حداقل یه جیغی یه شکایتی تازه میگه تو کارش موندم نمیدونم سعید چرا اینکارو کرد خاک
من اگه جای تو بودم میدونی چیکار میکردم کون سعید تا بیخ و بن بسوزه؟اون موقه که بردنت خونه. فهمیدی که کس نازنینت پاره میشه،سریع میرفتی دسشویی خودت پردتو میزدی بعد میومدی پیششون بعد سعید که میفهمید دختر نیستی آنچنان خاری ازش گاییده میشد که 64تا خواهر از بغلش میامد بیرون.میگفت 10 ماهه من با این جنده دوستم وانتظار فرج میکشم
بدنبود ولی خودت هم میخواستی قبول کن ضمنا هرماشینی قفل هم که باشه از داخل باز میشه یاد بگیر برا سری بعد
وای بد شده با من
چون از حد و مرز رد شده کارم
چیزایی میگه انگار جنگ شده واقعا
چرا بدی؟ چرا بدی؟ چرا بدی؟
ای بابا . دوست عزیز . برت داشتن بردنت و کردنت . تو رو فقط میخواستن بکنن . عاشقت نبودن .
فهمیدی یا نه ؟؟؟ کس مغز 2 نفری تا دسته زورگات کردن بعد هنوز نفهمیدی ؟؟؟ خوب کمتر جلق بزن که اینقدر خنگ نشی دیگه .
( الان حس فحش دادن نداشتم کامنت بعدی جبران میکنم )
sharmandam ke in etefaghat vasatoon oftad vali darsi shod barat ke dige be kasi aemad nakoni omidvaram dige in karo ba hich kas anjam nadiii va khodetoo az shahvat duur koni
behem nakhandin bache moosbat nistam khodam sexsaiiii ziyadii dashtam vali hargez be esgham ke jash ooye ghalbame khiyanat nakardam (i love motahareh)booos boos boos
~X(
ایدا خانوم می خواستی مرد ایرانی بشه قیصر بیاد نجاتت بده.؟ معمولا اینجور مردها زمانی باهاشون هستی سوتی می دن که بی غیرتن.
ولی شما ریسک کردی. اگه من جای تو بودم حالشونو می گرفتم. متاسفم و زیاد بهش فکر نکن . داستانت خوب بود. ولی می تونی
انتقامتو بگیری. موفق باشی.