اسم من سمیه هست 30 سالمه دو تا خواهر دارم یکی صبا 26 ساله یکیم سارا هم 16 ساله ما سه تا خواهر از خوشکلی چیزی کم نداریم اما یه ارثیه بدی که بهمون رسیده بداخلاقیه دست خودمونم نیست خیلی بد اخلاقیم سر همین بداخلاقی من 4 سال پیش شوهرم طلاقم داد و علیرغم اینکه خواستگارای زیادی دارم اما جرات نمی کنم ازدواج کنم چون خودم میدونم اول پسر میاد جذب خوشکلی میشه اما بعد یه مدت از اخلاقم زده میشه و دوباره طلاق صبا 2 ساله ازدواج کرده شوهرش سعید 34 سالشه هم خوش اخلاقه هم خوشکل و مجموعا پسر خوبیه اما از نظر مالی خیلی خوب نیست. من بعد طلاق با مهریه ای که گرفتم تونستم یه خونه بخرم و مستقل از خانواده پدری تو شهرمون یه خونه خریدم و تنها زندگی می کنم. صبا و شوهرش یه مدتی به دلیل بعضی مشکلات خونه نداشتن و برا راحتیشون و هم برا اینکه من از تنهایی در بیام ازشون خواستم بیان خونه من. به هرحال بعد کلی تعارف و اینا اومدن که یه مدتی اونجا بمونن تا وضعشون بهتر بشه و خونه جور کنن. حوصبه ندارم بخوام بگم خونم چجوریه و اونا کجاش زندگی می کنن فقط همینقدر بگم که خیلی مشکلی از نظر جا تو خونه نداریم فقط دیگه همیشه جلو چشم هم هستیم. یه مدت که گذشت کم کم پیش هم راحت تر بودیم هم تو صحبت کردن هم دراز کشیدن و استراحت کردن و هم لباس پوشیدن و … با وجود همه بداخلاقیایی که صبا با شوهرش داشت اما سعید باهاش مهربون بود و همیشه بداخلاقیاشو با مهربونی و نوازش کنترل می کرد و منم شاهد همه اینا بودم کم کم یه جورایی از سعید خوشم اومد سعی می کردم به چشم برادر بهش نگاه کنم و در حد یه برادر دوسش داشته باشم. تا اینکه بعضی شبا متوجه سکسشون می شدم یا حموم رفتنشونو می فهمیدم یا چشمکایی که به هم می زدن و بعدش خوابو بهونه می کردن و می رفتن تو اتاق و… بی اختیار حس شهوت درونم زنده می شد و کاری نمی تونستم بکنم گاهی می رفتم تو رختخواب و خودارضایی می کردم بعضی شبا فضولیم گل می کرد می رفتم پشت در اتاقشون و فالگوش وایمیسادم البته یه چیزائیم میشنیدم اما نه درست و واضح دیگه هر وقت به سعید نگاه می کردم بی اختیار چشمم می رفت رو تن و بدنش و یه جورای دیگه بهش نگاه می کردم خیلی سعی می کردم به خودم نهیب بزنم و دست از اینکار بردارم اما نمیشد بد جور شهوت چشامو پر کرده بود. واقعا به صبا حسودیم میشد دیگه هروقت میخواستم خودارضایی کنم سعیدو رو خودم تصور می کردم سعی می کردم کیرشو تصور کنم با تصور کیرش انگشتمو تو کوسم می کردم و خودارضایی می کردم شیطنت بدجور اومده بود سراغم از طرفیم وجدانم نمی ذاشت کاری بکنم گاهی لباساشون که رو بند لباس بود و خونه نبودم می رفتم شرت سعیدو پیدا می کردم و کیرشو توش تجسم می کردم و کوسمو می مالیدم سعیدم تو این مدت کمابیش رفتارش با من مهربون تر و خودمونی تر از اول شده بود احتمال می دادم یه چیزیش میشه اما مطمئن نبودم سعی می کردم یه جوری که صبا شک نکنه لباسای راحت تر بپوشم و بیشتر خودنمایی کنم یه روز از اواخر روزای پریود صبا، رفته بود آرایشگاه من خواب بودم وقتی بیدار شدم دیدم سعید نشسته پای تی وی یه بلوز تنگ و دامن پوشیدم یه عطر زنونه زدم و رفتم چایی آوردم و اومدم نشستم پیشش البته با فاصله. سلام کردم بعد بلند شدم سینی چایی رو گرفتم جلوش و سعی کردم قاصلمو کم کنم بهش نگاه کردم لبخندی زدم و چایی رو تعارف کردم اونم خندید و چایی رو برداشت و من زیر چشمی پایین تنشو دید زدم و راحت متوجه سیخ شدن کیرش شدم بعدشم نشستم کنارش اینبار با قاصله کم تر یه شال رو سرم بود جورابم پام نبود عمدا یه ذره پای دامنو دادم بالا متو جه شدم که دید زد شروع کردم باهاش صحبت کنم صحبتو کشوندم به زندگی و رفتار صبا و خوش اخلاقیای سعید و اینکه می دونم صبا باات بداخلاقی می کنه و تو چقدر مهربونی و از این حرفا برق خوشحالی رو تو چشاش میدیدم چند لحظه به سکوت و خوردن چایی گذشت و من باز با خودم درگیر شدم کاری که می کنم درسته یا نه اما من تصمیممو گرفته بودم دلم میخواست سعید مال منم باشه البته در حد سکس نه عشق و عاشقی بداخلاقی های صبا و نارضایتی سعید از رفتارشم برام شده بود بهونه و توجیه بلکه امیدوار بودم رابطه من سعیدو دلگرم کنه و نخواد بلایی که شوهرم سر من آورد و البته خودم مقصر بودم رو سر خواهرم بیاره. به هر حال من زیاد به سعید نگاه می کردم و لبخند می زدم رفتم میوه آوردم و ازش پذیرایی کردم حتی براش سیب پوست گرفتم و اونم بعد تشکر نصف سیبو خورد و نصف دیگشو گذاشت تو بشقاب و جلوی من گرفتم منم با یه لبخند و یه تشکر ازش گرفتم تقریبا فضای بینمون صمیمی شده بود من دیگه طاقت نیاوردم
نوشته: سمیه
من تاحالا فحش ندادم ولی اگه واقعی بودواقعا یه جنده ای شک نکن اول که خودت سگ اخلاقی از شوهر مهریه گرفتی در اخرم خودت میخواری به جای دادن به این و اون تو دهاتتون شدی هووی خواهرت?تف به شرفت جنده
مشخص هست خوشگلی و هزار تا خواستگار داری عزیزم. از چسبیدن به شوهر خواهرت معلوم هست چقدر از نظر زیبایی شهره شهرتون هستی .فکر کنم سگ هم بهت نگاه نمیکنه. در ست میگم؟
برو خدا روزیتو جای دیگه بده. ما اینجا با ادمها زیادی مثل تو سرو کار داریم.
آفرین خوب کاری کردی سميه جون… باید به هدفی که داری برسی…دوستت دارم… give_rose
من از همه شهوانی ها به ویژه دوستانی که زحمت زیادی برای تهیه و تایپ داستان ها متحمل میشن به خصوص اون دسته که با استفاده از قوه تخیل داستانی رو خلق میکنن خواهش میکنم :
به کامنت ها اصلا توجهی نداشته باشن !! چون پرواضحه که کامنت گذارها یه عده ساندیس خور سایبری ، چند تا خایه مال ، صد پدر و ننه صیغه داده کس کشن !! که مادرقحبه ها همدیگرو هم خیلی خوب میشناسن !!! بخصوص اون دسته حرومزاده ها که تو سایت سکسی ! دنبال اخلاقیات و اهداف استکبار و صهیونیست و رد پای جورج بوشن !!!
لطفاً به تعداد خوانندگان توجه کنید و تعدادی که رای مثبت به داستان شما میدن !! اگر نه این حروم لقمه ها یه مملکت ریدن حالا اینجا مینشین و شاشنوش مینوسن و شعار میدن !!!
دقت کنید که طرفداران داستان شما که به اون رای مثبت میدن هرگز در بین کامنت گذارهای جقی پرور و همیشه در صفحه حضور ندارن !!
من از زنای بد اخلاق خوشم میاد بیا تا خودم ارضات کنم
من هم کوس میخوام گیرم نمیاد
حالا که تو هستی بیا تا باهم سکس کنیم
عزیز جنده محترم با ای دی افسانه مام شاید امثال تو وبه اعتراف خودت اشخاص خارج از اخلاقیات مثل تو زیر هر سگی خوابیدن نسبت وحرمت نننمک واسشون مهم نیست اینجا ایرانه از قدیمی دوره لوتیا از ننت بپرسی یادشه هر نوع سکسی تعریف نداره اتفاقا امثال تو که مروج این مدل سکسن چون خودشون تو منجلابن میخوان همرم تو بکشن کسی اعتراض کنه میشه ساندیس خور حاضرم تورو حضوری بیبینم تا بیبینیم من ایرانی اصیلم یا تو جنده قضاوتشم میزاریم با همه بچه های این سایت
چرامی خوای هووی خواهرت بشی جنده
تواین سایت یه ملت خمار کوس اند
یکیش خودمن اگه افتخار میدین یه شب در خدمت کوسو کونت باشم
همچین کوسو کونتو پاره کنم که دیگه هوس هیچ کیری رو نکنی
برو بابا تو که حال هیچیو نداری.چجوری میخوای با این کون گشاد بری جهنم؟خخخ
خوش بحال سعید کاش من بودم جای سعید هر روز بار تو کسو کونت میزاشتم هر شب میومدم پیشت میخوابیدم اگه خواستی پیام بده
این افسانه رو نگاه کن عکسش رو که میبینم یاد پیرزن های نقش منفی فیلمای قدیمی ایرانی میفتم بابا برو از تو سن و سالی گذشته هنوزم تو فکر سکسی؟ shok
عزیزم زنهای بد اخلاق وقتی زیر آدم می خوابند و کیر تو کسش تلمبه می زنند انوقت خوش اخلاق می شن
این هم نظر " ن ظ ر"
بگیرش تا سرد نشده و از دهن نیوفتاده/ دی
دست به قلمت بد نیست/
البته امیدوارم داستان باشه تا واقعیت/ دی بدون چشمک