ساعت از سه صبح هم گذشته بود.تمام اتاق را تاریکی گرفته بود و فقط نور خفیف ال سی دی موبایلی به چشم میخورد.دمر خوابیده بود و با اشتیاق فراوان به دنبال داستان سکسی میگشت.پانزده سال سن بیشتر نداشت اما به خوبی تمام سایت های سکسی را میشناخت. داستان ها رو یکی پس از دیگری رد میکرد تا به داستان های محارم برسد. چشم از ال سی دی گوشی بر نمیداشت. سایت xxx داستان جدیدی از رابطه خواهر برادری اپ کرده بود.غرق در خواندن داستان بود که با صدای باز شدن درب اتاقش به یکباره از جا پرید.
نوشته: wolf A.R
كيرم تو خودت وداستانت وتخيلاتت
مجلوق كمتر داستان بخون جلغ بزن
یاد داستان های جلال آل احمد افتادم. چه نثر جالبی داشت.
واقعا جای همچین داستانهایی توی سایت خالیه .
بسیار زیبا و طبیعی احساسات یک نوجوان که ذهنش سخت تحت تأثیر مطالب اینچنینی قرار گرفته رو بیان کردی ٖ واقعا لذت بردم .
خواهش میکنم باز هم داستانهایی با مضامین بازدارنده بنویسید و این کار رو یه تکلیف اخلاقی بدونید .
همونطور که نویسنده هایی که داستان محارم مینویسند هدفشون این است که حتی اگر شده ذهن یک نوجوان رو مسموم و فکرشو مشغول پر وبال دادن به همچین عمل قبیحی بکنن ٬ شما هم تلاش کن تا حداقل ذهن یک نفر رو اگاه و وجدانش رو بیدار کنی تا رسالت اخلاقی خودت رو انجام بدی
خب خیلی خوب بود،تو انجمن عضو شو و حتما فعالیت در این زمینه بکن…از داستانت خوشم اومد
از شما دوست گرامی (mamali888) هم تشکر می کنم کامنت زیبایی بود yes3
داستان خیلی خیلی زیبایی بود.
اما احتمالش هم هست رفته یه دس گل کوچیک بزنه تا هم سر و صداهای بچه های کوچیک تموم شده باشه و هم خواب خواهرش عمیق تر شده باشه!!! هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟ diablo
ایولـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیلی خوشم اومد
درود به غیرت ایرانیت گرچه همه کسایی که کامنت میذارن این داستانارو دنبال میکنن و شرم اوره
من یک سوال دارم ؟! فقط همین رو جواب بدی کافیه … تو چطوری پشت در داشتی مطالب سکسی توی گوشیش رو میخوندی؟ اونم داشته دنبال داستانهای محارم می گشته؟ الان یاد کارتون سوباسا افتادم که بصورت وایرلس افکار همدیگه رو میخوندند و باهم حرف میزدند!!!
ای بابا کیرم دهنت تازه داشتم گرم داستان میشدم که باحال کیرمون کردی :D
کیرم تو دهنت اسکلمون کردیاااااااااا یه ساعته دارم میخونم
بابا خوب اسکل کردی ملت رو… ولی دمت گرم هنوز ی ذره غیرت مونده
سلام و عرضِ ادب.عده از دوستان توهین کردند.خطاب بهشون میتونم فقط اینو بگم:ببخشید ک داستان طوری نبود ک شما ب خواسته ای ک واسش اومدی اینجا برسی.
از اون عده از دوستان هم ک تشکر کردند سپاسگزارم.
بنده در داستان “این فصل را با من بخوان” هم اعلام کردم ک قلم من فقط و فقط ساخته های ذهنمو مینویسه ن خاطراتم رو…ارزوی موفقیت برای تک تکتون
Wolf AR
دوست عزیز سپانلو.اگه امکانش هست یک بار دیگه داستان رو بخون.
متوجه اشتباهت میشی
از آخرش میترسیدم ولی کیف کردم عالی بود من نمیتونم سکس محارم را قبول کنم
Amir 69…
متاسفم واسه کسایی مثل شما…شمایی ک فرق داستان دروغین و صرفا جهت فان رو با داستانِ اموزنده نمیدونید…هدف بنده از نوشتن چنین داستانی نشون دادن افرادی بود ک تمام وقتشون رو ب خوندنِ داستان های محارم میگذرونن اما در انتها برای نشون دادنِ خودشون ب عنوانِ یک شخص ضد این مسائل ب نویسنده توهین میکنن…متاسفانه امثال شما تو این جامعه زیاده…بنده شدیدا ضد محارم هستم و هیچ علاقه ای هم ب نوشتن چنین داستان هایی رو ندارم اما صرفا این داستان رو نوشتم تا وضع الان جامعه رو توصیف کنم…شاید داستانهای محارم افراد بالغ رو عوض نکنه و حتی روی اونها بی اثر باشه اما بسیاری از جوونهای ما با خوندن چنین داستانهیی ب سمتِ این مسائل جهت گیری میکنند غافل از انکه…
دمت گرم من یه برادر دارم که 16 سالشه و من خیلی دوسش دارم و همیشه میبوسمش و بغلش میکنم. از وقتی داستانای محارمو خوندم توی پوششم تو خونه تجدید نظر کردم همش میترسم داداشم بهم نظر داشته باشه خیلی میترسم بطرف اینجور سایتا و داستانا کشیده بشه…
امیدوارم که ریشه تمام داستانای محارم گم بشه.
بازم مرسی آقای wolf A.R clapping
اصن ادم یاد داستان مکبث اثر شکسپیر میفته انقد که رو من تاثیر گذاشت هیچ داستان دیگه ای نداشت اصلن اشکم سرازیر شد مخصوصا اونجاش که گفت برات اب پرتقال درست کردم
اهههههههههههه
اههههههه
خدا بهم قدرت درک این داستان های پیچیده رو بده
جناب این که نوشتی بیشتر تشویق کردن وتحریک کردن بهتره شعور نداشتتو جمع کنی تا بفهمی
در مورد سکس با خواهر مادر خاله و غیره
دو جنبه داره کسانی که بنیاد درستی از خوانواده دارند یا اعتقاداتی دارند و ترس از گناه دارند هرگز به این مساعل دقت نمیکنند و زمانی هم که این داستاها رو میخونند همیشه به خودشون میگنند یعنی این چنین ادمهای هم هستند که تا این حد لجن باشند
متاسفانه هست بنده به چشم خودم دیدم بجز اینکه با خواهر خودش سکس میکرد برای رفیقاشم میبرد به نوعی براشون مرام میزاشت و جالب تر از اون پدرش دکتر هم بود زندگی عالی هم داشتند
چندین سال گزشت دختره ایدز گرفت اون یکی خواهر طلاق گرفت خودش هم کونی شد
خوب سرنوشت این جور ادمها همینه نه معنی زندگیرو میفهمند نه شعوری برای زندگی کردن دارند و اون دنیا هم باید کیر داغ رو تحمل کنند
اگر انسانها با اعتقاد و ترس از اون دنیا نگاه کنند حتی برای سکس هم میتوند راه کارهای انسانی رو داشته باشند متاسفانه دخترها الان حتی معنی جنده شدن هم نمیدونند هر روز با یکی بعد که نگاه میکنند در سال یا در ماه با چند نفر سکس داشتند بعد به این کارهای میگنند تفاهم نداشتند یا پسره فلان بود ولی در عمل جنده به کسی میگنند که رابطه اون در سال بیشتر از دو نفر باشه
بازم متاسفانه همین دخترها زندگی خیلی از پسرها رو خراب میکنند همینطور که پسرها زندگی خیلی از دخترها رو خراب میکنند
باز هم سرکوبی بی مورد!!
اقای والت؟میخوای بگی مکبث شکسپیرو خوندی؟!افرین خوش ب حالت!!شما خیلی با سوادی!!در حد سواد شما نیست که دنبالِ این جور داستان های محارم باشید…
همیشه با خودمون میگیم:این اتفاق ها واسه همسایه هست ک میفته ن واسه ما!!مرگ و میرِ؟واسه همسایست! سرطانه؟؟واسه بقیه هست نه واسه ما!!سکس با محارم؟؟واسه اروپا و امریکاست!!
بارها تو این سایت سرزدم!و هربار 70درصدِ داستانها محارم بود!و هربار این داستانها بیشترین بازدید رو داشت!!داداشِ من یه نیگا به امار بنداز…
من فقط با یک بیانِ ساده چیزی ک تو ذهنم بود رو نوشتم!
Wolf AR
ممنون جناب wolf A.R از اینکه زحمت نگارش داستان آموزنده که با هدف بازدارندگی از عمل زشت و قبیح سکس با محارم بود رو کشیدید. واقعا لازم بود ک یه حرکتی در این راستا انجام بشه.بهرحال متاسفانه خیلی از مخاطبین این سایت تو همین سن و سال 16 و 17 اینا هستند.
فش نذاشتن برات فک کنم داستانت کامل نشه ولی ایول باحال بود
ملجوق عوضی lol
من همیشه در حیرتم که چطور همه خواننده های داستان محارم با داستانهای محارم مخالفن ولی علاقه زیادی به خوندنشون دارند
dash1
[quote=خیلی تنها ]
من همیشه در حیرتم که چطور همه خواننده های داستان محارم با داستانهای محارم مخالفن ولی علاقه زیادی به خوندنشون دارند
[/quote]
در حيرت نباش عزيز من
خيلي از ماها (از جمله خود بنده) که اين داستانارو ميخونيم، صرفاً براي کنجکاوي و روبرو شدن با شرايط غير معمول، اينارو ميخونيم.
وگرنه داستانهاي ((بهار بهترین زن سکسی زندگیم)) و ((گول خوردن از دختر دهاتی)) و ديگر داستانهاي عادي که از عنوانش مشخصه که چي ميخواد بگه dirol
خخخخخخخخخخخخخخ
اوسکولمون کردیا!؟ درسته مخالف سکس با محارمم، ولی خداییش دیگه اینجوری اوسکول کردنم خوب نیست!