هیچکی زنداداشم نخواهد شد

1392/10/09

سلام دوستان
اسمم بهروزه و 26سالمه- تازه با این سایت آشنا شدمو با خوندن برخی داستانها خواستم از داستان واقعی که حدود 2 سال پیش واسه خودم پیش اومد و باورم نمیشد، واستون بگم.
من یه زنداداش باحال دارم، اسمش راحله ست و همسن خودمه خیلی دوسش دارم چون همه چیش بیسته(اخلاق و رفتار و هیکل و صورت و پوست و خلاصه همه چی دیگه، خیلی بهش احترام میذارم و هرکاری داشته باشه واسش انجام میدم. زنداداشم خونه داره و داداشمم که اسمش کامران هس مدیر داخلی یه شرکت خصوصیه.
من اصولا آدم راحت و خوش برخورد و شیطونی ام و با زنداداشمم راحت بودیم همیشه حرفای دلمو بهش میزدم و اینا.
داستان ما از روزی شروع شد که زنداداشم و داداشم با هم رفتن تهران واسه دکتر.
کلید خونشونو دادن به من که شب اونج بخوابم و خونه خالی از سکنه نباشه.
خلاصه شام و زدم و چون احساس تنهایی و بی حوصلگی بهم دست داده بود رفتم تا از تو فیلماشون فیلمی پیدا کنم باب میلم و ببینم.
توی سی دی ها 2تا سی دی بود که اسم نداشت و من شک کردم که چیه یعنی؟!
گذاشتم تو دسگاه و دیدم به، سوپره- یکیش که ایرانی بود و کلی حال کردم باهاش.
اونا از تهران برگشتنو بعد یه هفته که با زنداداش تو تراسشون داشتیم تخمه میشکستیم شروع کردم از اوضا بد روزگار گفتنو اوضاع دختر پسرا و اینا که اونم موافق بود و تایید میکرد تا اینکه برگشت گفت حتی تو ایران هم فیلمای ناجور بازی میکنن و اینا که من گفتم فکر نمیکنم فیلم ایرانی هم باشه و اینا که گفت کجای کاری ، هست ، خوبشم هست. گفتم الکی نگو دیگه، گفت بخدا راست میگم. گفتم از کجا مطمئن باشم راست میگی که گفت من یه تیکه از یه فیلم ایرانی رو خونه دوستم دیدم و منم گیر دادم که این واقعیت نداره و دائما حرفشو رد کردم و واسه اینکه کم نیاره و رو حرفش باشه قرار شد بیاره منم ببینم.
2و3 روزی گذشت - بهش اس دادم که چیشد؟ تفره رفت و منم گیر دادم که تو دروغگویی و اینا که دوباره گفت باشه میارم.
چن روز بعد اس داد گرفتم بیا بگیر ازم.
رفتم خونشون تنها بود ازش گرفتم که برم گفت نبر بیرون همینجا بشین ببین من دارم میرم بیرون خرید.
اینم بگم که موقع بیرون رفتن و لباس عوض کردن یه بار با بلوز شلوار تنگ اومد ازپیشم رد شد و رفت اون یکی اتاق
خلاصه رفت بیرونو و من شروع کردم دیدن فیلم که همون فیلم قبلیه بود که تو خونشون دیدم.
یه ساعت بعد اس داد که دیدی؟ دارم میام خونه. منم گفتم آره بیا.
اومد و گفت چطور بود؟ گفتم عالی بود و من باورم نمیشه که یه فیلم ایرانی دیدم و اینا
اونم گفت آره منم دیدم باورم نمیشد یه فیلم ایرانی میبینم. باز واسه لباس عوض کردن اومد و بلوز شلوار رد شد.
رفتم تراس نشستم که بعد 10 دقیقه دیدم با یه پارچ شربت اومد. شروع کردیم حرف زدن از این فیلما و اینا که گفتم خیلی حال دادش کاش بازم از این فیلما پیدا شه ببینیم. خنده شیطونی زدو گفت دیگه پر رو نشو دیگه
گفتم پر رو واسه چی نبینیم عقب می افتیم
گفت دیگه شرمنده خودت باید بری دنبالش من نیستم دیگه
منم گفتم باشه
یه سوپر ناب فرانسوی خونه داشتم- بعد یه هفته اس دادم که کی خونتونه گفت هیچکی نیس کامرانم سر کاره- رفتم خونشون نزدیکای 11صبح بود- وقتی رفتم دیدم حسابی بخودش رسیده و یه لباس نرم و روان بلند که بدنش خیلی کم از توش پیدا بود پوشیده بود و از گرمای تابستون شکایت میکرد.
گفت چیکار داشتی زنگ زده بودی گفتم از اون فیلما که میخواستی واست پیدا کردم گفت من عمرا از این فیلما خواسته باشم، گفتم جایی نداشتم ببینم اومدم اینجا اونم گفت هوا ولی خیلی گرمه و تمایلی نداره دیگه بیرون بره
گفتم چیکار کنیم که گفت اشکال نداره، تو ببین و منم تو آشپزخونه به کارام میرسم گفتم باشه
خلاصه صداشو کم کردمو شروع کردم دیدن و پشتم به آشپزخونه بود که از تو شیشه ی میز تلویزیون نگاه میکردم گاهی یواشکی می امد و دزدکی نیگاه میکرد و میرفت، بعد یه ربع گفت چایی میخوری گفتم آره، گفت بیا ببر گفتم حسش نی میشه لطف کنی بیاری ؟ گفت فیلمو خاموش کن تا من بیام گفتم بیا ولی نخواسته باشی نیگاه نمیکنی . بالاخره اومد چایی و گذاشت و رفت بره شروع کردم از این فیلما و چگونگی روابط زناشویی ازش پرسیدن و طوری نشون دادم که من خیلی تجربه ندارم که اونم وایساد به جواب دادن و طول کشید و کم کم نشست روی مبل ولی نیگاه نمیکرد و فقط صورت منو نیگاه میکرد.
بعد خواست بره که گفتم با یه چایی دیگه موافقی گفت آره گفتم ایندفه رو من میریزم گفت باشه
ریختم و آوردم بهش تعارف کنم همونجا به فاصله ی نیم متر باهاش نشستم
فیلم تموم شد و گفتم تازه یه سری عکسهای سکسی ایرانی ام از بچه ها گرفتم ریختم تو گوشیم که دیدنش خالی از لطف نیس ، بدم ببینش
چیزی نگفت . گوشیمو آوردم عکسا رو میدید گاهی چون بلد نبود با گوشی کار کنه واسه یاد دادن بهش نزدیکترش میشدم مشغول دیدن بود که دستمو انداختم پشت سرشو شروع کردم با روسریش بازی کردن ، اونم برافروخته تر شده بود و هیچی نمیگفت و عکس میدید.
بعد کم کم صورشو نوازش کردمو دیدم بازم اعتراضی نداره و اصلا دیگه منم نیگاه نمیکرد.
بعد روسریشو آروم کشیدم و شروع کردم با موهاش بازی کردن . دستمو میکشیدم بگردنش آروم آروم دستمو آوردم رو سینه هاش . دستمو بلند کرد و گذاشت کنار که گفتم اذیت نکن باهات کاری ندارم در حد نوازشهفقط . دوباره دستمو گذاشتم رو سینش اومد برداره با فشار بیشتری سینشو گرفتمو اجازه ندادم برداره . آه شهوتناکی کشید، چشماشو بست و سرشو داد عقب و شل شد. سینهش میمالیدم که دیدم حسابی بدنش شل شده. 2 تا از دکمه هاشو باز کردم بالای سینشو از تو سوتین شروعکردم به خوردن که دیگه قشنگ وا رفت . دستشو گرفتم گذاشتم روی کیرم و شروع کرد لباشو بخورم. اصلا چی بگم همه چیش بیسته لامصب(سینه هاش- لباش- پوستش)
راستی کیر من 13 سانت بیشتر نیس ولی فوق العاده کلفته
وقتی لباش و میخوردم آه قشنگی میگفت . دستم بردم روی کسش و واسش ماساژ میدادم و وقتی زبونمو کردم تو دهنش دیگه طاقت نیاورد و مث یه آدم وحشی میخوردو گاهی ام گاز میگرفت.
حسابی از خود بیخود شده بودیم که دیگه طاقت نداشتم. کیرم داشت میترکید. لباس قشنگشو دادم بالا و فقط یه جورابو یه شرت پاش بود . همونطور که زبونمو میخورد از کنار شرتش کیرم و دادم توو کسش. چی بگم که اصلا زبونم نمیچرخه دیگه . کسش آبلمبو شده بود خیلی داغ بود ولی یه کم گشاد بود شروع کردم کردن که هیچی نمیگفت و فقط ناله های کشیده میکرد. بعد 1دقیقه تلمبه وحشی زدن اون آهی از ته دل کشیدو من و ول کرد شل شد و افتاد و منم آبم اومد که یدفه سر خوردمو همشو ریختم روی فرش و مبل.
بعد اون روز که دیگه حداقل هفته ای یه بار سکس داشتیم یه بار بهم گفت که خیلی دوسم داره و به کامران بی میل شده، گفت کیرمو دوس داره چون هم کلفته هم اندازش واسش مناسبه.
وقتی شنیدم به کامران بی میل شده ناراحت شدمو کم کم سکس و از هفته ای به دوهفته و از 2هفته به 1 ماه و کم کم ترکش کردم. هنوزم بعد 2 سال ولم نمیکنه و همیشه بهم اس میده و چه شبهایی که تا صبح از اس دادن و زنگ زدنش نمیتونم حتی بخوابم.
هنوزم دوسش دارم ولی دارم با خودم مبارزه میکنم.
جدیدا یه دوست دختر ناز و خوشگل بنام سمیرا پیدا کردم.
اگه پایه سکس باشه که دیگه همه چی حله.
این بود داستان ما
امیدوارم خوشتون اومده باشه- روزگارتون خوش: بهروز


👍 2
👎 1
219490 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

408817
2013-12-30 12:11:05 +0330 +0330
NA

دیوث
اون داداش خرت به تو اعتماد داره ک س ک ش
با خودت چی فک کردی
یعنی کیرم تو خودتو توهماتتو فانتزیاتو داداشتو زن داداش جندتو باباتو که اونشب خوابش نبرد که تو ی انگل بدنیا بیای …(هوع هوع هوع نفسم گرفت آخیششش !!!)

0 ❤️

408818
2013-12-30 12:18:41 +0330 +0330
NA

ظاهرا محتوای داستانهای زن داداش و خاله و عمه یکی هستش فقط سن قهرمان داستان و سایز الت تناسلی عوض می شه . دقت کنید همه 2 تا Cd دارن ,شوهره هم هیچ وقت خونه نیست.

0 ❤️

408819
2013-12-30 13:57:31 +0330 +0330
NA

اگر پیغمبر خودخواه اسلام بود الان یه آیه نازل میکرد واسه محارم که حلاله
وقتی بزرگتون با زن پسر خونده خودش بخوابه جز اینم از ره روهاش انتظار نیست
شما ایرانی نیستید شما همه همون سید های حرومزاده پیشونی سفیدی هستید که ایرانو از بین بردید و ایرانی رو نابود کردید

0 ❤️

408820
2013-12-30 17:35:29 +0330 +0330
NA

ديوث قرمساق پفيوس پزونگ . بي شرف تمام عيار . كرم اسكاريس گه خور . كون گشاد ابنه اي . حرامزاده اصل . كس كش كس مغز بي عرضه . سطل اشغال ديگه از اين غلطها نكن و بدتر از همه از اين جفنگيات ننويس . راست و دروغش مهم نيست كله ات پر از گه است .
تف

0 ❤️

408821
2013-12-31 10:51:51 +0330 +0330

ما هم نفهمیدیم اینا که تعصبی هستن توی این سایت چه غلطی میکنن .من خودم استاد فحش به همه داستانا هستم آخه بچه کونی 1 دقیقه آبت اومد اون داداش بدبختت خاهرش گائیده شده تا زنشو ارضا کنه بعد تو یهو سر میرسی با کیر سیزده سانتییت مظمئنم که فانتزی و توهم زدی آخه زنه داداش کسخل نیست بتو بده مگر اینکه زورکی کردیش حالا برو گمشو هر چند میدونم چه مزه ای میده ولی مطمئن باش من اینکار و کردم تلافیشو سرم آورد حالا زن بگیری خواهی دید .القصه برو دنبال دوست دخترت که ریدی با این داستانت .

0 ❤️

408827
2014-01-01 05:04:44 +0330 +0330
NA

اه دمت گرم

0 ❤️

408822
2014-01-01 07:39:56 +0330 +0330
NA

چيبگممممم!!!

0 ❤️

408823
2014-01-01 08:46:15 +0330 +0330
NA

دمت گرم باز !!!
از بقیه کمتر خالی بند داشت یا اصن فکر کنم نزدیک به واقعیت بود بیشتر …

0 ❤️

408824
2014-01-01 08:47:28 +0330 +0330
NA

اما اگه میخوای خراب نشه هواشو داشته باش بالاخره
چون تو خودت سر منشا تجربه با کسی دیگه غیر از شوهر بودی
بهتره دل و جراتش هم در حد خود تو بمونه بیشتر نشه …!

0 ❤️

408825
2014-01-01 18:05:07 +0330 +0330
NA

نخوندم ولی کیر پلنگ صورتی تو قلبت

0 ❤️

408826
2014-01-02 15:16:42 +0330 +0330

حیف کیر خر که بگم بره تو کون تو کسکش و تو کس زن داداش جنده ت پس نتیجه میگیریم مادرتو گاییدن با اون داستان کیریت
جلقییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

0 ❤️

643505
2017-08-04 18:45:06 +0430 +0430

خیلی قشنگ بود، کاش بازم بکنیش

0 ❤️