همین اول داستان باید روشن کنم که آقای “س” یک آدم منطقی ، روشنفکر، با گرایشات چپ گرایانه و اهل مطالعه است. می خواهم تاکید کنم که او به هیچ وجه آدم بدی نیست. آقای “س” خیلی زود ازدواج کرد اما در مورد اینکه آیا این ازدواج از پیش تعیین شده بود یا از روی عشق و عاشقی، اطلاعات دقیقی در دسترس نیست. این روزها آقای ” س” دچار یک مشکل کوچک آزار دهنده شده است. راستش مدتی است فکرهای عجیبی ذهنش را در گیر کرده ،نه ، نه ، او به قیمت دلار فکر نمی کند، به میرحسین موسوی هم همین طور ( با آنکه روزگاری نه چندان دور اصلاح طلبی دو آتشه بود) او به “سکس” فکر می کند. به زنها، به فاحشه ها، به زنهای دوستانش، به زنهای نا آشنا ، به لرزش پستان هایشان، به انحنای رانها آنجا که به هم می پیوندند، به بر آمدگی ها و فرو رفتگی های هوس انگیز بدنشان و صد البته به آن سوراخ کذایی… آه، او بیش از همه به آن سوراخ مرموز سعادت فکر می کند.او نهایت سعی ش را می کند تا این افکار نامناسب را از ذهنش براند اما فایده ای ندارد.شبها خواب های عجیب می بیند، و رویاهای خیس می بافد.
در مورد اینکه همسر آقای “س ” در رختخواب چگونه زنی است اطلاعات دقیقی در دست نیست. خیلی گرم ؟ خیلی سرد ؟ آیا او مسبب این هیجانات جواب داده نشده ی شوهرش است …؟ اینها سئوالاتی است که ما هرگز جوابش را نمی دانیم. نه برای اینکه آقای “س” چیزی را از من پنهان می کند، برای اینکه او خودش هم نمی داند.او زن دیگری را تجربه نکرده و ملاکی برای سنجش ندارد. آنطور که از دور زنش را می شناختم زنی زیبا و امروزی و خواستنی به نظر می رسد که مردهای زیادی آرزوی هم آغوشی اش را دارند . اما متاسفانه شوهرش در آرزوی آغوش های دیگر و تجربه های دیگر می سوزد.همین جا دوباره تاکید می کنم که آقای “س” مرد محترمی است. او نمی خواهد به همسرش خیانت کند. اما تازگی ها هر زنی که از کنارش رد می شود ، از خودش می پرسد آیا همه ی زنها توی رختخواب یک شکل رفتار می کنند؟ یکجور ناله می کنند؟ یک مزه می دهند؟ آیا خیلی متفاوتند؟ آیا از همسرش خیلی بهتر یا خیلی بدتر هستند؟
اینکه چرا آقای “س” این داستان را برای من تعریف کرد تعجب انگیز نیست، مردم در مورد خصوصی ترین مسایلشان با من صحبت می کنند. در مورد نحوه ی استمنا کردنشان ، در مورد قوام مدفوع صبحگاهی شان، در مورد انحنای آلت تناسلی شوهرشان ، در مورد بوی واژنی که هفته ی پیش لیسیده اند و حتی این که پشم داشته یا نداشته . در من خاصیتی است که مردم را برای به اشتراک گذاری حرفهای نگفتنی به شوق می آورد. آنها اولین باری که مرا می بینند با عجله و شتابی وصف نشدنی در مورد چیزهایی با من حرف می زنند که به کسانی که سالها می شناسند نمی گویند. اما چرا این کار را می کنند؟ شاید برای این که من واقعا علاقه ای به شنیدن هیچ چیز در موردهیچ کس ندارم ، شاید برای اینکه من آدم مشنگی هستم ، شاید هم برای اینکه من از شنیدن هیچ چیزی تعجب نمی کنم.
و البته من از شنیدن داستان آقای “س” هم تعجب نکردم. این بار شاید چون خودم موقعیت تقریبا مشابهی را تجربه کرده بودم.من وسواس ذهنی اش را درک می کردم. میلش به تجربه کردن را درک می کردم. هوسش را برای هوس بازی می فهمیدم. سوال اما اینجا بود که ایا او حق داشت که دنبال این هوس ها برود؟ پس تکلیف ازدواجش چی می شد؟ اگر آقای “س” زن دیگری را تجربه می کرد و آن زن خیلی بهتر از آب در می آمد چه ؟ آیا اساسا بعد از یکی دو تجربه می توانست برگردد سر زندگی اش و به همان چیزی که هست راضی باشد؟ تجربه ی شخصی من در این مورد منفی بود. چون اساسا تجربه کردن و مزه کردن آدمهای مختلف برای خود من یکی از مهم ترین جذابیت های یک رابطه است. آیا بهتر بود ازدواجش را پایان می داد و می رفت دنبال هوس بازی؟ آیا باید با شدت امیالش را سرکوب می کرد و سعی می کرد آن را به فراموشی بسپارد؟( اما مگر به همین سادگی بود؟ مگر روان آدمی یک تکه کاغذ است که بتوان صورت مسیله را از آن پاک کرد؟) آیا باید به امیالش قوت می بخشید ؟ ایا باید زنش را تشویق می کرد که با زوج های دیگر سکس ضربدری راه بیاندازند؟ ( چون حتی تا اینجا هم فکر کرده بود) . آن وقت اگر زنش را از دست می داد چی؟ آیا اصلا مفهوم ازدواج به معنی پای بندی و فقط و فقط بودن با یک نفر تا پایان عمر نیست؟ اصلا مفهوم ازدواج چی هست؟
شاید بگویید که اصلا آقای “س” غلط کرده که وقتی آمادگی پذیرش چنین تعهدی را نداشته ازدواج کرده بود. این چیزی است که نه من و نه آقای”س” در موردش تردیدی نداریم. اما این برخورد مثل این است که آدمی که از کوه پرت شده و پایش شکسته را پیش شما بیاورند و شما بگویید غلط کرده بود وقتی کوه نوردی بلد نبود رفته بود کوه. من از شما خواهش می کنم که همدردی بیشتری از خودتان با اقای “س” نشان دهید. هر چه باشد آقای “س” قهرمان داستان من است ، آقای “س” آدم خوبی است، او را کمک کنید. به نظر شما آقای “س” چه باید بکند؟
نوشته: violetta
مدل نوشتنت رو من دوست دارم اما فکر نمیکنم مناسب حال سایت و شهوانیون عزیز باشه! اقای س مشکلی داره که شاید 99% متاهل ها تجربه کردن!
کی فهمید این چی نوشته؟دمتون گرم اگه فهمیدید به منم بگید.
بز غاله ی مشنگ الدین میرزا.خره کثافت.اول صبح روزمو خراب کردی؛وای اونقدر چرت و چوله نوشتی یادم رفت 5 7 چند میشه
اتفاقاباحال نوشتی خیلی سبک باحالی بود من که خوشم اومد،اینامشکلات جامعه اس،به نظرمن بایداونورهاکنی توجامعه اونقد بذاری آزادباشه تاسیربشه مطمینم که این اتفاق میفته باتوجه به اینکه گفتی مردخیلی محترمیه پس حتمابیدارمیشه به یک سال نکشیده خودش میفهمه که راه پوچ وبی هدفی روداره میره ولی بایدباخانومش صحبت کنیدبایدبگین که بیشترنیازای شوهرش روبرطرف کنه،اگه امروزی باشه که حتما بیشترمیفهمه،شایدزنش به تکاپوبیفته وکاری واسه زندگیش کنه،خیلی دوس دارم نظرخودتون چیه؟اگه میشه بعدهابرامون بفرستین که چی میشه وچیکارواسشون کردین
(|: دوست ندارم فحش بدم چون در شأن خودم نمی دونم ولی واقعا اینا چیه اینجا نوشتی؟؟؟؟ که چی؟؟؟
قسمت سکسی این داستان کجا بود؟ اصلا بحث سر چی بود تو این داستان؟
سلام هدیه جان
شاید من بتونم مشکل شمارو حل کنم.خدارو چه دیدی.
سبک نوشتنت جالبه!
اما با نظر دوم موافقم افرادی که توی این سایت می آیند همچین داستانهایی را نمی خواهند!
داستانت بیشتر شبیه به مقدمه شروع به یک سریال داستانیه!
قهرمان داستان ؟ کدام داستان؟
اگه منظورت فقط برانگیختن حس کنجکاوی خواننده برای ادامه داستان هست باید بیشتر توضیح میدادی!
برای حضور در شهوانی زیادی مودبی!
به هر حال با این داستان اینجا فقط فحش میخوری .
از ما گفتن!
بدا به حال ما به عنوان خواننده
نوشتی : روزگاری اصلاح طلب دو اتشه بود و…یعنی حالا که نیست به سکس فکر میکنه ومرحله عبور از سیاست به سکس ختم میشه چه اشتراکی جفتشون سین داره
نوشتی :اطلاعی از گرم یا سرد مزاج بودن زن اقای س دردست نیست و… یعنی اقای س روشنفکر تحصیل کرده هیچ اطلاعی درباره واکنش های حسی یک زن انهم در رختخواب نداره و نمیدونه همسرش گرم یا سرد مزاجه؟
نوشتی :خاصیتی در من هست و…چندین دلیل اوردی که فکر میکنم داشتن یکی از انها هم باعث میشه کسی باهات حرف نزنه چه برسه باهات دردو دل کنه.
نوشتی :من میل به تجربه اقای س را درک میکنم و…یعنی اقای س مستقیما وبا یک پرواز یک سره از زیر سینه ی مادر مکرمه اشان به اغوش همسر محترمه اشان فرود امدند وهیچگونه توقفی حتی برای سوخت گیری هم نداشته اند
نوشتی :ایا باید زنش را تشویق به سکس ضربدری میکرد و…(قابل توجه اقای maxmahony) یعنی این اقای س روشنفکر چیزی درباره پرسش تحقیق مشاوره تلفنی ویا حضوری برای حل مشکلش نشنیده بود؟و اصولا برای رفع امیال جنسی ودانستن اینکه همسر مربوطه گرم یا سرد مزاجه احتیاجی به سکس ضربدری هست؟
درباره کمک به اقای س به نظر من هر چه زودتر ارتباطشو با شما قطع کنه بهتره.
ودرباره توضیحاتی که درباره خودت دادی فکر میکنم اون قسمتی که گفتی مشنگ هستی و مردم درباره قوام مدفوعشان باهات صحبت میکنن کاملا با شخصیت نوشتاریت وفق داره.
به نظرم این فضا جدید بود اما ناشیانه نوشتی و نمیدونستی چی باید بنویسی. یعنی سوژت خوب نبود. به نظرم لازم نبود توضیح بدی که تو کی هستی و چرا از آقای سین میدونی. تو “دانای کل” هستی اینجا.
sainaa
مصرف مواد مخدر اگه وسوسه ذهنی یه ادم خوب باشه چی؟
این شخص رو هم ازاد بذاریم که تا ته خط بره
Vafa
جان من دررابطه بااین موضوع که ایشون مطرح کردن این نظررودادم،من شخصاخودم کسی رودیدم که خیلی فردمحترمی بود ولی هوس به همه تمام وجودش روفرا گرفته بود،اون حتی حاضرشدازعشقش بگذره فقط به خاطرنیازجنسیش،عشقش اونورهاکرد درصورتی که میتونست باهاش بمونه ونیازاشو برطرف کنه ولی اون چیزی بیشترمیخاست دقیقاعین همین حرفایی که دوستمون گفت،به نظرت این چیزاتوجامعه ما نیست،من مطمینم بیش از60% آقایون وخانوم ها (بیشترآقایون)
این بیماری رودارن البته من اسمشویه نوع بیماری میذارم،بحث اعتیادجداس
ازآدمين خواهش دارم
اول مطالب روبخونه
بعددرسايت قراربدهد.
خانم ويوليتاشما دلاك
حموم گزي نيستيدكه
مردم همه چي روبه
شماميگن؟
اقا دمت گرم
داستان شما خوندن یک خطش به کل اون کش وشعرهای اون می ارزید دمت گرم
فكر ميكنم يه هدف خيلي خاص رو دنبال ميكني اينو از چند سطر اول ميشد فهميداز ادمين خواهش ميكنم مواظب باشه تا با مسائل سياسي فضاي سايت مسموم نشه
کیرم تو خودت و آقا سین و جینت. کله کیری با این مزخرفات چی میخواستی بگه مثلا؟ ظاهرا شما از مخ پوکیدیت.