وظایف همسری امین

1391/12/24

من و امین چند ماهی بود که دوست بودیم ، هیچ وقت از حد عشقبازی و مالیدن و خوردن و لیسیدن جلوتر نرفته بودیم تا اینکه یه روز امین زنگ زد بهم و گفت شام رو بریم بیرون منم که کلا عاشق این بودم که یه لحظه بیشتر باهاش باشم سریع آماده شدم و حدودا ساعت 7 اومد دنبالم و رفتیم شام گرفتیم ، ساعت حدودا 8 و نیم بود که گفتم امین برگردیم خونه دیگه که گفت باشه اما یه کم دیگه می خوام وظایف همسریمو انجام بدم منم خندیدم و گفتم باشه امین حرکت کرد و رفتیم یه جای خیلی خلوت و ساکت که هیچ کس نبود . امین ماشینو اونجا پارک کرد و طبق معمول من سرمو گذاشتم رو پاهاش و شروع کردیم به لب بازی لباشو می مکیدم و گاز میگرفتم اونم زبونشو تا حلقم میکرد تو و زبونمو میمکید بهم گفت لباتو غنچه کن منم غنچه کردم و اونم با زبونش مثه کیر تو دهنم تلمبه میزد ، همزمان هم با دست راستش سینه هامو از رو لباس می مالید و با دست چپش با گوشم بازی میکرد . وقتی دستش رفت سمت دکمه های مانتوم خودم دکمه هامو باز کردم و زیپ لباسمو کشیدم پایین ، دستشو کرد تو سوتینم و سینه هامو چنگ میزد منم که با ولع لباشو می خوردم و آه و اوه میکردم ، حشرم زده بود بالا و داشتم میمردم پاهامو به هم فشار میدادم که کسم آروم شه آخه مثه نبض میزد اما فایده نداشت ، امین یه لحظه سرشو بلند کرد و وقتی منو اونقد خمار دید اونم حشری شد و سوتینمو کشید و گفت باز کن این لعنتیو اما منتظر من نموند و خودش دستشو برد که بازش کنه ، گوششو لیس زدم و آروم تو گوشش گفتم از جلو باز میشه عشقم و خودم بازش کردم ، مثه همیشه تا سینه هامو دید آه و نالش بلند شد و شروع کرد به خوردن و گاز گرفتنشون منم دیگه شروع کرده بودم به مالیدن کسم و چوچولم ، امین صورتشو میمالید به سینه هام و منم چوچولمو میمالیدم و از اونجا که پردم حلقوی بود خودمو انگشت می کردم ، آه و ناله ی هردومون بلند شده بود که امین گفت نکیسا کیرم داره میترکه بیا بریم منم قبول کردم و رفتیم خونه ی امین ( امین خونه دانشجویی داشت ) توی کل راه دست امین توی شرت من بود و من واسه اینکه کسی نبینه کیفمو گذاشته بودم روی دستش ، واااای عالی بود . یه کم میمالید کسمو بعد انگشتشو میذاشت لای شیار کسم و عقب جلو میکرد بعدشم شروع کرد به انگشت کردنم اول انگشت وسطشو کرد توی کسم و بعدش بعدیا . وقتی رسیدیم در خونش 4 تا انگشتش تو کسم بود و تمام شرتم خیس شده بود بماند که چون داشت منو انگشت میکرد نمیتونس دنده عوض کنه و من با اون خماریم چطور واسش دنده عوض میکردم ، خلاصه دستشو از کسم بیرون اورد و رفتیم تو خونه همون دم در بغلم کرد و یه لب وحشی ازم گرفت و دستشو کرد تو شرتم کلا عاشق مالیدن کس و چوچولم بود پشتمو کردم بهش و دکمه های مانتومو باز کردم سوتینم هنوز باز بود امین از پشت بغلم کرد و با یه دستش سینه هامو میمالید و چنگ میزد و با دست دیگش هم کسمو انگشت میکرد و توش تلنبه میزد ، منم گوش و گردنشو میلیسیدم و می مکیدم و میگفتم امین عاشقتم یه هو امین دستشو از کسم کشید بیرون و برم گردوند فهمیدم میخواد واسش ساک بزنم ، عاشق خوردن کیر کلفت و بلندش بودم ، تا نصف که میکردمش تو دهنم خفه میشدم غیر عادی بلند بود زیپ شلوارشو باز کرد و یه کم کشیدش پایین تا کیرشو تخماشو دیدم مثه وحشیا افتادم به جونشون با یه دستم تخماشو میمالیدم و با اون دستم ریشه ی کیرشو گرفته بودم و سرشو لیس میزدم یهو امین داد زد بکنش تو حلقت دیگه منم تا جایی که میشد کردمش تو حلقم و شروع کردم بخ مکیدنش ، امین موهامو باز کرد و گرفتتشون تو دستش و سرمو عقب جلو میکرد و پشت سر هم میگفت جوووووووووون … اااااخ … نکیسا عاشقتم … بعد موهامو چنگ زد و آبش اومد تو دهنم منم مجبور شدم همشو بخورم که یه وقت نریزه رو لباسم و تابلو بشه ، امین که ارضا شد خوابوندم رو مبل خودشم دراز کشید روم و دستشو گذاشت رو سینم و گفت عشق من ارضا شد ؟ گفتم آره اما هنوز می خوام
نگام کرد و گفت نکیسا سکس کنیم ؟ گفتم میترسم گفت از چی تو که پردت حلقویه منم که دیوونتم و آخرش مال خودمی منم لباشو بوسیدم و چون هیچ وقت نمیتونستم بهش نه بگم گفتم باشه اونم شروع کرد به خوردن لبام و مالیدن سینه هام منم موهاشو چنگ میزدم و نمیذاشتم لباش از لبام جدا شه چند دیقه بعد زیپ شلوارمو باز کرد و منم کمرمو دادم بالا که بکشتش پایین بعد موهاشو ول کردم و اونم شلوارمو کامل دراورد و خودشم لخت شد . منم تو این فرصت مانتو و سوتینمو که باز بود رو کامل دراوردم و وقتی امین کامل لخت شد رفتم چسبیدم بهش و سینه هامو مالیدم به سینش اونم کیرشو گذاشت لای کسم و گوش و گردنمو میلیسید . چند دیقه همون طور من رو پاش نشسته بودم که آروم تو گوشم گفت عشق من حاضری ؟ گفتم آره و دراز کشیدم رو مبل و گفتم امین تو رو خدا سریع بکنش تو دارم میمیرم امینم که شیطونیش گل کرده بود گفت من دیگه کیرم راست نمیشه یه بار خالیش کردی من که دیگه کم مونده بود گریم بگیره کس و سینه هامو میمالیدم و میگفتم امین تو رو خدا بکنش تو بعد دست امینو کشیدم و انداختمش رو خودم و کیرشو گذاشتم لای شیار کسم و شروع کردم به آه و ناله کردن و تحریک کردن امین ، زیر لب میگفتم این کس نکیسای خودته جرش بده کسشو جر بده کسم کیرتو میخواد که بکنیش امین کس عشقتو بگا امین دارم میمیرم و امین هم تو شیار کسم تلمبه میزد تا کرش راست شه ، وقتی باز حشرش زد بالا پاهامو باز کرد و تا پیش گردنم دادشون بالا و کیرشو گذاشت در سوراخ کسم وای قلنبگیشو زیر چوچولم حس میکردم ، کیرش داغ بود اما کس من داغتر از اون بود سر کیرشو میمالید به سوراخمو وقتی داد زدم امین منو بکن با یه فشار سرشو داد تو سوراخ تنگ کسم جیغ زدم و امین پشت سر هم میگفت عشقم الان تموم میشه
من میگفتم خیلی درد داره امین میگفت دردش خوبه الان خوب میشی عشقم یه کم سر کیرشو همون جا نگه داشت وقتی جیغای من تبدیل به آه و ناله شد به یه حرکت دیگه تا نصفه کردش تو کس بیچارم هردومون خیس عرق شده بودیم امین تلمبه میزد و میگفت قربون کس تنگ عشقم برم منم که دیگه دردو احساس نمیکردم و لذت رفت و آمد کیر امین تو کسم داشت دیوونم میکرد لباشو بوسیدم و گفتم تا آخر بکنش تو نفس نکیسا اونم با یه حرکت کیرشو تا ته داد تو کسم که یه دفعه کیرش خورد به یه جایی توی بدنم که کم مونده بود از شدت لذت از هوش برم وقتی دید اینقد با اون ضربه حال کردم چند بار دیگه هم بهش ضربه زد و من با چند تا جیغ بلند و لرز تو بغلش ارضا شدم همزمان با ارضا شدن من آب امینم اومد که سریع کیرشو از کسم کشید بیرون و آبشو ریخت رو کسم . و بیحال افتاد رو بدن من که از خوشی داشتم میلرزیدم و کسم زق زق میکرد . چند دیقه بعد که حال هردومون جا اومد امین یه دستمال اورد و کسمو تمیز کرد و گفت عاشقتم نکیسا تا ابد مال خودمی و لباسامونو پوشیدیم و منو رسوند خونه اما تا صبح داشتیم راجع به اتفاقات اون شب با هم حرف میزدیم .
الان سال چهارمه که من و امین دوستیم و اونم سر حرفش مونده .

نوشته: toktam


👍 0
👎 0
79998 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

367392
2013-03-14 02:18:36 +0330 +0330
NA

مطمئن باش بهم می زنه
تو هنوز جنس مرد رو نشناختی کارش تموم بشه اصلاً نمی شناست
از این روزای مجردیت لذت ببر ، ازدواج که کنی همه چی برات حسرت میشه
داستانت هم قشنگ بود

0 ❤️

367393
2013-03-14 02:29:01 +0330 +0330
NA

بازم پرده حلقوي و از اين کسشعرات.

0 ❤️

367396
2013-03-14 03:34:43 +0330 +0330
NA

شبیه اون خاطره ای که تو ماشین دستش تو شرتت بود رو زیاد دارم خیلی حال میده
تنها بدیش دنده عوض کردنه

0 ❤️

367397
2013-03-14 04:39:03 +0330 +0330
NA

سرمو گذاشتم رو پاهاش و شروع کردم به لب بازی…ببخشید لباش رو پاهاش بود؟؟
ببخشید ریشه کیر؟؟؟؟داریم؟؟؟داریم؟؟؟اصلا همچین چیزی داریم؟؟؟؟دوستان دوربین رو طرف من برگردونن و تعجب منو ببینن!!! :)) :))

0 ❤️

367398
2013-03-14 04:59:00 +0330 +0330
NA

دوستان دقت کنین!!
دوستمون سرشون گذاشته روی پای طرف و لب بازی کرده!!!
خو کمتر خالی ببن!

0 ❤️

367399
2013-03-14 05:29:44 +0330 +0330

bazam in kalameye “wala” man nemidoonam in wala mage ghashogh changale?
hamatoon ba wala mikhurin hame ba wala mikhoran
aaaaaaaaaaaaaaah
ta wala bishtar nakhundam

0 ❤️

367403
2013-03-14 09:59:14 +0330 +0330
NA

:)) :)) ayval sharare joon khub gofti

0 ❤️

367404
2013-03-14 10:22:17 +0330 +0330
NA

خسته نمیشید از این تخیلات تکراری؟؟؟

0 ❤️

367406
2013-03-14 13:02:38 +0330 +0330
NA

با داستانت خیلی حال کردم.

0 ❤️

367407
2013-03-14 16:55:44 +0330 +0330
NA

خیلی زیبا بود
امیدوارم تا ابد با احساس و عاشقانه زندگی کنین …

0 ❤️

367409
2013-03-14 18:44:29 +0330 +0330
NA

شراره جون و ترشک میخاین ایراد بگیرین یه چیز درست رو سوژه کنین و گیر بدین. بنظر شما دوتا نمیشه سر گذاشت رو پای کسی و لب گرفت؟ اتفاقا من خودم این پوزیشن رو خیلی دوست دارم.

0 ❤️

367410
2013-03-14 19:04:35 +0330 +0330
NA

خانمی اخر داستانتون نوشتید سر حرفش مونده …
میخواستم بدونم سر کدوم حرفشون این امین خان شما مونده ؟؟
اینو مشخص نکردیااااااااااا
بعدش این اقا خونه دانشجویی داشت برای حال دادن بهم ی جای خلوت رفتید !

0 ❤️

367412
2013-03-14 22:55:28 +0330 +0330
NA

خوب بود .متشکرم

0 ❤️

367413
2013-03-14 22:57:48 +0330 +0330
NA

=D> خوب بود .متشکرم

0 ❤️

367414
2013-03-14 23:14:01 +0330 +0330
NA

تويي كه ٤تاانگشت توي كست جاشد چيجوري ميتوني بگي كست تنگه؟؟؟:-):-):-)

0 ❤️

367415
2013-03-15 19:31:03 +0330 +0330
NA

:^o :^o :^o :^o
کیر پاپ جدید تو کون دروغگو [ببخشید اول سلام از بس بعضیها جفنگ مینویسند برای جواب دادن مجبور شدم وارد گروه بشم با نام Arabkon (عرب کن)]

0 ❤️

367416
2013-03-15 19:31:24 +0330 +0330
NA

اينكه دستت تا آرنج بره اون تو از وظايف همسرى بوده و ما خبر نداشتيم؟!
اون قسمتى از بدنت كه آلت امين باهاش تماس پيدا كرد - و تو از شدت لذت نزديك بود كه بيهوش بشى - احتمالأ ديواره واژنت بوده كه بالاخره يه تماسكى با آلت امين پيدا كرده. بس كه تنگى تو! ( راستى ميدون آزادى هم حلقويه)
ضمنأ دختر خوب موقع رانندگى دنده رو هم اون تو جا ميدادى كه امين خان از همون جا عوض كنه و شما به زحمت نيفتى با اون حالت…!

0 ❤️

367417
2013-03-28 17:02:48 +0430 +0430
NA

4ساله می خواد بگیرتت ولی هنوز باهات دوسته که؟!

0 ❤️

367418
2013-04-03 17:29:48 +0430 +0430
NA

سرمو گذاشتم رو پاهاش و شروع کردیم به لب بازی لباشو می مکیدم؟
امین جان چجور جونوری هستن که لباشون روی پاهاشونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟////

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها