سلام به همه من نيكو هستم ١٩ سالمه من تا به حال ١ بار سكس داشتم و حتي قبل از اين سكس تمام كار هار هاي سكسي رو بلد بودم .
داشتم تو دانشگاهم راه ميرفتم كه يكي اومد پيشم گفت : نيكو خودتي ؟؟؟؟
— ببخشيد بجا نيوردم؟؟؟!!!
— اي بابا منم شهلا !!!
من : شهلا؟؟؟؟ام …اي واي شهلا عزيزم خودتي،؟؟؟
يادم رفت بگم منو شهلا از راهنمايي بهترين دوستاي هم بوديم تا اين كه سوم راهنمايي شهلا رفت
خلاصه و من شهلاه رو گم كردم !!!.. تا اسن كه تو دانشگاه همو پيدا كرديم .
ما حدود دو ماه با هم رفت و آمد داشتيم يه روز شهلا اومد خونمون داشتيم به دوست پسرامون اس ميداديم و اونا منتمونو ميكشيدن و قربون صدقمون ميرفتم من و شهلا هم مسخرشون ميكرديم !!!
تو گرماي تابستون بود من گرمم شده بود رفتم يه تاپ با يه دامن كوتاه پوشيدم . من سينه هاي بزرگ و هيكل فوق سكسي دارم يه ذره از سينه هام از زير تاپم پيدا بود .
شهلا : نيكو چه سينه هايي داري.عاشقشونم خوشبحال كسي كه اينا ميخوره!!!
يه ذره عصبي شدم گفتم : شهلا !!!؟؟؟؟ من تا حالا سكس نداشتم اين چه حرفيه كه ميزني؟؟؟؟
خنديد و گفت : بيا … من كه تو رو ميشناسم و پريد روم با تمام سرعت تاپمو در اورد اونقدر سرعت داشت كه قدرت من قدرت مقاومت نداشتم و شروع كرد به مك زدن سينه هام
من از حال رفته بودم آروم از سينه اومد بالا و به گردنم رسيد تمامش رو ليس ميزد و ميگفت
: قربون كست برم الان ميرم سرش
هر چي ميخواستم بگم نه اين كار درستي نيست صدام در نميومد يه لذت خواصي بود
به لبم كه رسيد لبم رو ميخورد زبونش به زبونم ميخورد و هين طور دست رو سينه هام ميكشيد
رفت پايين و كسم رسيد از روي شرتم يه دست كشيد گفت : اي جونم خوشگله
و سريع شرتمو پايين كشيد ١ ثانيه نگذشت كه شروع كرد به خوردن كسم با تمام اشتها ميخورد گفت:تالا كس به اين خوبي نخورده بودم
كسم پف كرده بود منم جو گير شدم و شرت شو كشيدم پايين
خلاصه كلي به هم ور رفتيم و ماچ و ماچ كشي كرديم
نوشته: نانا
آخی
چه دوستای خوبی
البته چه دوست خوبی منظورم همون رفیقته
که یهو پرید و شروع به خوردن و لیسیدن کرد؟؟
عجب
عجب
عجب
اونوقت ایشون دوجنسه نبودن که با دیدن پستون یه دختر یهو حشرشون زد بالا و از خود بیخود شدن؟
آخه ما هم مردیم
ولی با دیدن کیر یه مرد دیگه یهو راست نمیکنم و کیرشو نمیچپونیم تو دهنمون :(
احتمال راست بودنشو 20% بیشتر نمیشه تخمین زد
حالا من شخصا خودم اصلا کاری به راست یا دروغ داستان ندارم
بیشتر به بازی کردن نویسنده با کلمات و موضوع داستان توجه میکنم.
داستانت پووووووووووچ بود
هیچی ازش یاد نگرفتم :(
mage donbalet kardan enghad hol holaki minevisi??! asan maaloom nabud chie
چی شد ؟ این سکسی بود یعنی ؟ اخرش چی شد ؟ عجب !
بی اف داری اما سکس نداشتی ؟
مگه داری کتاب کودک مینویسی ؟
این پرتو پلا ها چیه میگی ؟
خاک بر سره همین کودک درونتم
اصلأ نوشته ات واقعی به نظر نمیرسه , خیلی بعیده یک دختر که همجنس خودته با دیدن سینه هات اینقدر سریع شهوتی بشه ومدام از آس بودن کست تعریف کنه و از فرط خوشی نفهمه چطور خودش رو با تو ارضاء کنه .
دویدی. برو بابا، اینکه خفت گیرت کرده بود. حیف که عادت به فحش ندارم، امابقیه ترتیبتو میدن.
،شماها که شاشتون میگیره،چرا نمیرین خودتون رو راحت کنید بعد سر صبر داستانتون رو بنویسید؟همینطور وایساده این پا اون پا میکنید یه دستتون تایپ میکنه اون یکی هم در سوراخ رو گرفته که یه وقت نزنه بیرون خوب مثل آدم برو بشاش دیگه
kiram dahanet bache kuni, in che dastanie neveshti?
oghdeei, az tarifayi ke az khodet kardi mishe hads zad che ghiafeye ani dari, goh tu chehrat.
سلام به دوستان،متاسفم برات كه نه براي وقت خودت ارزش قائلي نه براي وقت ديگران،همين!
به این نمیگن سکس میگن کس لیسی .
میتونی ادعا کنی یکبار کس لیسی داشتم .
تخمی بود دیگه ننویس . . . . . . . .
ببین نیکو که نمیدونم پسر هستی یا دختر دیگه دورانی که مردم از تلگراف استفاده میکردن به سر اومده. این کوس شعرا هم وقتی با خودت ور میری میاد تو ذهنت و فکر میکنی بیایی اینجا بنویسی ما هم حال میکنیم؟ کیرم تو ذهنت و تخیلات کیریت. دیگه ننویس، چرت و پرت نوشتی دیگه ننویس. کیری نوشتی دیگه ننویس، سر در دانشگاه تو کونت دیگه ننویس. سگ تو روحت برینه دیگه ننویس.
به جان همه بر و بچ شهوانی به 1 ثانیه نمیکشه که بفهمیم چه آلت پریشی هستی تو
خیالت راحت همه متوجه شدن
امید وارم همین طور که به سرعت نوشتی کارتون انجام نداده باشید نفهمیدیم کی بود چی شد بابا حال نداری بنویسی مجبورت نکردن
تو همون نیکو هستی که تو نیک و نیکو زنبور عسل بازی کرده بود
نیک مگه نکرده بودت |(
کیر تو مغز فندقی ات
ببین کونی اینجا باید داستان بنویسی نه خاطره چرا شما ها نمی فهمین اخه چرا هر کی میاد داستان مینویسه .
الان که من دارم این نظر رو مینویسم نظرات قبلی آخرین نظر مال ۶ سال و ۳ ماه پیشه :(
یعنی انقد از کمه که کسی نمیاد این داستان رو بخونه.
من چیکار کنم تو این دنیا. قبلاً که لز نبودم دور و برم زیاد بود حالا که لز شدم دیگه نیستن.
آخه چرا؟ 😢
عزیرم مگه مجبور بودی که این طور هول هولکی مثلا داستان نوشتی.