وقتی زن شدم

1391/11/18

25سالمه کونم خیلی سکسیو گندست و کمرمم باریکه تا زمان آشنایی با رامین دختر بودم ولی از کوون زیاد داده بودم تو سکسم خیلی وحشیم طوری ک طرفم بعد سکس بیهوش میشه از خستگی ولی من هنوز میخام اون چیزیم ک واسم مهم بوده وهست لذت بردنه واسه همین از ساک زدن و آب خوردن و اینا چندشم نمیشه
برگردم سر داستانم با رامین که آشنا شدم اولا فقط بیرون میرفتیم و تو ماشین که بودیم لب میگرفت و سینم و میمالیید حسابی هم رو مخم داشت کار میکرد واسه ی سکس اساسی ولی چون جا نداشتیم جور نمیشد برناممون.ی روز زنگید بهم گفت شوهر عمش مرده و مامانش اینا خونه نیستن منم گفتم یکی دو ساعت دیگه بیا دنبالم گوشی ک قطع کردم زدم تو سرم کسم در حد بنز مو داشت خلاصه بدو بدو رفتم حموم شروع کردم ب صفا دادن کارم ک تموم شد خودم و تو آینه دیدم خیلی سفید و تر تمیز شده بود با خودم گفتم رامین کفتت بشه ک میخای مفت مفت بکنی و خندیدم ی ست قرمز تنم کردم و ی لباس سفیدم روش لاک قرمز رژ جیگری و آرایش چشمم مشکیه مشکی بود تک زد منم رفتم دم در واسه اینکه تابلو نشه همیشه کوچه روبرو وایمیستاد تا بیام تو مسیر از نگاه مردا فهمیدم کارم و درست انجام دادم سوار ک شدم دست دادیم وگفت:من الان باید نگات کنم یا بخدمورت؟من فقط خندیدم نگاش کردن و گفت:خودم بلدم چ کار کنم…
خلاصه تا برسیم راهی نبود منم سکوت کرده بودم و حس میکردم این سکس با بقیه سکسام فرق داره وقتی رفتیم تو ب در و دیوار نگاه کردم ی خونه نسبتا تر و تمیزو شیک بود ازم برسید چی میخورم چایی یا شربت؟منم ی لیوان شربت گرفتم و نشستم رو مبل نشست کنارم هی با گردنم و موهام ور میرفت لیوانو ک گذاشتم رو میز عین ی ببر افتاد روم شروع کرد ب خوردن لبام منم میگفتم امممممممم بیشتر …یهو بلند شد گفت بلند شو بریم تو اتاق رفتیم تو اتاق مامان باباش(من از عکس فهمیدم اتاق مامان باباش)چسبوند ب دیوارو لب گرفت و لباسامو میکند رسید ب شورت و سوتینم و دو قدم رفت عقب نگاه کرد گفت اووووف اومد گفت بخوابیم رو تخت؟منم ک محو کیرش ک داشت شلوارشو جر میداد بودم گفتم باشه بریم عزیزم انداخت رو تخت منم از رو شکم افتادم رو تخت دردم اومد ولی مهلت نداد چیزی بگم افتاد روم دهنمو گرفت با ی دست سوتینم و باز کرد گفت برگرد دوباره افتاد روم وزنش زیاد بود بود گفتم آییییییی گفت حالا تا جیغ بزنی مونده دو تا محکم زد ب سینم گفتم نزن وحشی خندید شروع کرد ب خوردن با دندونش نوک سینمو میگرفت میکشید بالا منم میگفتتتتتتتتتتتتتتتم ااااهههه واییی میسوزه نککککنن بلند شروع کرد ب لیس زدن شکمم وایی چ حالی میداااد شورتم و ک در اورد داشتم از شهوت میمردم گفت این کردن دارهههها مال منه؟گفتم همش واسه تو شرو کرد ماللیدن رو سوراخمو میمالید من داشتم دیونه میشدم اااااااااههه بیشتر محکمتر مثل وحشیا بمال گازش بگیر جرش بده اونم هی میگفت جججججججووووون یهو سرشو خم کرد ی گاز محکم از کس آکبندم گرفت منم دیگه نفهمیدم چی شد یهو شل شدم… بلند شد لباس شلوارشو در اورد از دیدن کیرش آب از دهنم را افتاد خیلی کلفت بود نشست رو سینم گفت دوسش داری؟مهلت نداد جواب دم تا نصفه کرد تو دهنم منم استاد ساک زدن بودم اول نوکش و میک زدم بعد رگ زیرشو با زبونم بازی دادم بعدم تخمش و کردم تو دهنم یهو کشید بیرون گفت زوده کار دارم هنوز باز شرو کرد مالوندن کسم منم هی داد زدم جر بده محکمتر بیشتر کییییرتو بکن توش نشست روبروم کیرشو میمالوند ب کسم گفتم بکن توششش یههههو سرم از درد سوت کشید فهمیدم کرده توش گریم گرفته بود میلرزیدم همه جام میسوخت اونم هی بیشتر و تند تر میکرد توش و میگفت تنگییییی مال خودمیییی همزمان سینمو فشار میداد یهو ی ضربه محکم زد کیرشو کشید بیرون آبشو ریخت رو شکمم کیرش خونیه خونی بودروتختیم خونی شده بود دراز کشید کنارم اشکام و تمیز کرد گفت من دوستت دارم مریمم تو زنمی از چی میترسی بعدم برام نوار بهداشتی گذاشت و لباسامم تنم کرد و کنارم خوابید گفت ببخش اذیت شدی من اینجوریم منم هیجی نگفتم نگران بودم دیگه دختر نبودم…اونروز رامین کلی بوسم کرد رسوندم خونه
الان ی ماه نامزدیم ومن و با سکسای مردونش دیونه کرده

نوشته: مریم باکره


👍 1
👎 0
97708 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

358514
2013-02-06 04:39:30 +0330 +0330
NA

بابا قشتگ معلومه یه پسر نوشته یه انشایی ،نامه ای چیزی پیش من روانی داری

0 ❤️

358515
2013-02-06 04:43:05 +0330 +0330
NA

كي عكس كيرموميخواد؟

0 ❤️

358516
2013-02-06 04:47:58 +0330 +0330
NA

آفرین پسرم

0 ❤️

358518
2013-02-06 06:18:17 +0330 +0330
NA

چه جنده يه خوبي کاش همه يه جنده ها مثل تو بودن!!!

0 ❤️

358519
2013-02-06 06:45:01 +0330 +0330
NA

موضوع انشاء :
آیا یک پسر میتواند زن بودن را تجربه کند؟
سلام خانم معلم
سلام بچه ها
سلام آغای مدیر
سلام آغای ناظم
سلام مش صفر لبو فروش سر کوچه که هله هوله هم می آوری و مارا مریز میکنی
خانم ما انشایمان را نوشته ایم و برای اینکه این انشا را بنویسیم مجبور شدیم برویم در اینترنت و اونترنت تحقیق کنیم آنهم به صودت میدانی و فلکه ای و دور برگردان و پارک دوبل که خانم شما و هم نوعانتان در آن کمی مشکل دارید.
خانم ما برای این مهم در محله مان شروع کردیم که ببینیم میشود یک پسر احساس زن بودن بکند و فهمیدیم ببببببببببببببببببعله ، رضا داداش مرضیه دماغو که دوست و همسایه خواهر احمد است و خانه احمد نیز چسپیده به خانه ما برای شارژ گوشیش اصلا از اعتبارات مالی خانواده که نشئت گرفته از کارت یارانه است استفاده نمیکند بلکه با در آوردن صدای دختر با پسران سکس تل میکند و شارژ مورد نیاز خود را تامین میکند به عبارتی دیگر به خاطر یک کارت شارژ به سوی افق ابنه ای بودن در پیشرو است . و پسرانی را دیدیم که در پارک شطرنج(البته این را به خدا همراه خانواده رفتیم)دیدیم که پسرها سرخآب سفیدآب کرده اندو دنبال یک مرد (خیلی معذرت میخوام)کیرکلفت هستند. تا برگشیم خانه حسی به ما میگفت طریقه ای دیگر نیز هست ولی خب مغز ما گوزیده بود چون مدتی شبکه جم قطع شد و ما در دنبال کردن سریال ها کمی برنامه ریزی مان بهم خورده بود و خلاصه چون الان هم ساعت پخش برنامه ها را به وقت لندن اعلام میکردند من گیج بودم.
رسیدیم خانه گفتم باید بروم و از سیستم داداشم کمک بگیرم خلاصه زدیم اینترنت رو باز کردیم ( اَه خواهرتو گاییدم ساکس تموم شده وقتش)مثل ایکیوسان نشستم و زود به سرم زد که احمد فیلتر شکن داره زود دست کردم تو جیبم (مادرتو گاییدم اَپل برای طراحی گوشیت الان در نمیاد که) هر کاری کردیم در نیومد که نیومد رفتیم به بابایمان گفتیم بابا گوشی شما راحت تر از جیبتان در می آید بدهید یک زنگ بزنیم. زود با یک اشاره گوشی درآمد(فردا مادرتو میگام میبرم عوضت میکنم) بعد زنگ زدیم به دوستمان گفتیم : برایمان فیلتر شکن سرور قوی بیاور و او هم زود گفت :الان بیا کنار پراید خودمون وایسادم(مادرتو گاییدم داره فخر فروشی میکنه)گفتم باشه .
رفتم یک رگدی از حرص به بنز بابام زدم (مادر جنده یه ماشین خوب و گرون قیمت و مطمئن نخرید الان تو محل فقط ماییم که همه بهمون میخندن )
خلاصه فیلتر شکن رو بردیم و زدیم با حساب کاربری داداشمان وارد شهوانی شدیم و دیدیم که مرد میتواند ذهنن و فکرن هم زن باشد چون در آنجا داستانهایی حواندیم که تابلو بود یک مرد آنرا نوشته است. خانم اینهم انشای ما
تمام شد ولی خانم تو رو خدا به بچه هایی که بابایشان پراید دارد بگویید در حیاط مارا مسخره نکنند

0 ❤️

358521
2013-02-06 07:10:08 +0330 +0330
NA

جونور،راضیم ازت برادر
خوشمان آمد

0 ❤️

358522
2013-02-06 08:22:21 +0330 +0330
NA

آخه پسر خوب خودتو مریم جا زدی که فحش نخوری؟؟؟خیلی کوته فکری آغا مریم
اگه می خوای از ماها چیزی بدونی،راه درازی در پیش داری.خواهرانه میگم دو چیز لازمه ی این هدفته(1.حس صادق هدایت و 2.همت ایاز غلام سلطان محمود غزنوی)…دلم نمیاد فحشت بدم،چون هدفت والاست.آخه الاعمال بالنیت…فقط چشم به راهم که فحش خوردنت رو ببینم

0 ❤️

358523
2013-02-06 08:31:07 +0330 +0330
NA

دوستان من این روزها زیاد نیستم به جای من ننه جون یا عم قزی یا … برای من شعر مینویسد
الان خیلی حالت گرفته است ؟
عمه ندارم

0 ❤️

358524
2013-02-06 08:48:06 +0330 +0330
NA

جیگررررررررررتو
حال کردم بانوشتت

0 ❤️

358525
2013-02-06 08:53:29 +0330 +0330
NA

ladyseducer ای نامرد
میگن پیرزنا مثل گرگ بارون دیدن راست میگن :))

0 ❤️

358526
2013-02-06 09:00:04 +0330 +0330

جونور عالللللی بود

0 ❤️

358528
2013-02-06 09:25:39 +0330 +0330
NA

شاعر مخصوص برای لیدی میگه:
تو ای ایدی مشو رنجان ،بدان من دوستت دارم
بر من نکن غضب که من نیز هم خونت باشم
چه زود ترش میکنی، اعصاب کلا نداری تو
جونور یکم دیونه ست ،رو کن اون بزرگواریتو
بچه بدی شدم ،حالم دست خودم نیست
لیدی از من رنجیده، دیگه هیچی مهم نیست
من باز زر زیادی زدم ،منو ببخش لیدی جان
من خاک پای زنهام ،به خاطر مادران
تو هم یه مادر هستی ،بچه تو نمیبخشی
بخشیدنی شعر در کن حالا راجع به هر چی

0 ❤️

358529
2013-02-06 10:11:50 +0330 +0330
NA

دروغ گوی کثیف :

رفتی خونه پسره بعدش میگی “روتختیم” خونی شد…

رو تختی ننه پسره ارث بابای کس کشت بوده … دروغ گوی جلقلی مغز عفونی…

0 ❤️

358530
2013-02-06 12:51:30 +0330 +0330
NA

مرسی جونور

0 ❤️

358531
2013-02-06 14:19:19 +0330 +0330

جونور انشاى امروزت خيلى باحال بود، دمت گرم

0 ❤️

358532
2013-02-06 15:23:44 +0330 +0330
NA

کوس نگو مومن تابلوه پسری

0 ❤️

358533
2013-02-06 16:05:20 +0330 +0330
NA

جونور خیلـــــــــــــــــــــی مرسی.

0 ❤️

358534
2013-02-06 22:16:03 +0330 +0330
NA

من تاحالا به کسی فحش ندادم.اما مثله اینکه تو،اغا مریم خانم،فرق داری!اخه کونی،چرا کس شعر تف میدی؟میخواستی اعلام وجود کنی؟کمبود محبت داری؟بمیرم برات من!برو پیش مامانت این شعرتو تعریف کن.شاید خوشش اومد!(با درخواست بخشش از تمامی بچه های سایت.ببخشید که یه کم فحش دادم!)

0 ❤️

358535
2013-02-07 04:23:07 +0330 +0330

وقتی به کست رسید کیرم … دردی بگرفت از تو زیرم

0 ❤️

358537
2013-02-09 07:04:17 +0330 +0330

آخه الدنگ، اولش میگی از ساک زدن و اینجور چیزا بدم میاد بعد میای میگی من استاد ساک زدنم؟ برو عوضی برو

0 ❤️