وقتی پدرم مرد

1390/06/25

سلام دوستان اسم من فرهاد می خوام خاطرات سکسی خودمو که تا حالا اتفاق افتاده وهنوز هم ادامه دار رو بگم
داستان از اونجای شروع شد که پدرم مرد اما باید برگردم به زمانی که هنوز زنده بود
پدرم یه دیکتاتور به تمام معنا بود از اونا که کوچه روشن کن و خونه تاریک کن بودن البته ناگفته نمونه ثروت زیادی داشت یادم وقتی مرد سهم من از ازث 5 میلیارد شد ما چهار تا برادر بودی با دو خواهرم حالا خودتون حساب کنید چقدر داشته من چون از لحا ظ زیبایی فیافم زیاد خود نبود نه پدرم و نه مادرم بهم توجه نمی کردن روزی 500 تومان بهم خرجی می دادن با کلی منت گذاشتن رو سرم سالی یه بار بیشتر نمی تونستم لباس بخرم اونم بهم 200 هزار بیشتر نمیدادن با اینکه 4 تا ماشین داشت تا 20 سالگی نذاشت پشت ماشین بشینم اونم با کلی مکافات بلاخره رضایت داد برای 10 دقیقه پشت ماشینش بشینم جالب بدونید بچه های مدرسه فکر می کردن پدرم هیچی نداره تا اینکه پدرم یه روز اومد مدرسه ببین درسام چطوره وقتی بچه ها پدرمو دیدن هیچکی باورش نمی شد پدره من باشه از اون روز به بعد رفتار بچه ها باهام عوض شد اصلا طوری دیگه بهم نگاه می کردن حتی میومدن شماره دوست دختر شون بهم می دادن اونجا با هر که دعوام می شد بدبخت میشد چون بچه های کلاسمون حالشو جا میاوردن باورتون نمی شد من حتی یه دوست دخترم نداشتم تا اون موقع. داخل خانوادمون اصلا کسی منم داخل آمد هم حساب نمی کرد تا اینکه پدرم مرد .
یادمه وقتی مرد گفتم چه خاکی بر سرم شد اما بعد از یه سال گفتم اگر می دونستم میمیری انقدر بهم خوش میگذر ه خودم می کشتمت . قبل از مرگ پدرم من چند تا تلاش ناموفق برای سکس کردن داشتم همشونم تیرم به سنگ خورده بود . اولیش دختره باغبونمون بود باغبونمون دو تا دختر داشت یکی از یکی خوشگل تر .
بزرگه ازدواج کرده بود اما کوچکه مجرد بود وقتی بهش پیشنهاد داد م البته بطور غیر مستقیم قبول نکرد کلی زد حال خوردم البته بدتر از اون روزی بود که فهمیدم با 3 تا از برادرا روی هم ریخته.داشتم دیونه می شدم کلی به خدا فحش دادم که چرا همچین فیافیه بهم داده با خودم می گفتم ببین دختر باغبونمون بهم نداد دخترهای همسایمون دیگه حتی نگاه نمی کنن .همین طور هم شد برای دخترهای همسایمون من اصلا نامری شده بودم بد بختی این بود تو اوج بلوغ بودم به سکس بشدت احتیاج داشتم یادمه اون روزها روزی دو بار خلق می زدم.

تا اینکه یه روز کفتم دیگه بسه با کلی زحمت 10هزار جور کردم یه جنده با هزار ترس و لرز آوردم خونه هر لحظه احساس می کردم الانه یکی بیاد اصلا نفهمیدم چی کردم بد جور تو کف بودم هیچ کسی هم مفت بهم نمی داد از بدبختی فشار که روم بود نمی دونم چی شد یه روز که زن عموم آمد خونمون داشت شلوارشو عوض میکرد که در اتاق هم باز بود رفتم تو دنبال یه چیزی می گشتم که کونشو دیدم از اون روز به بعد اصلا از فکر ش بیرون نرفتم حتی یه چند باری روی اون تصویری که تو مغزم از کونش مونده بود جلق زدم با خودم می گفتم اگر من یه دوست دختر داشته باشم از فکرش میام بیرون اما واسه من دختر قحطی بود البته یه چند تای بودن اما من خودم هر کاری میکردم ازشون خوشم نمی یومد. تا پدرم مرد همین وضعو داشتم.

وقتی مرد احساس کردم همه یه طور دیگه نگام می کردن از دختر باغبونمون بگیر تا زن عموم برای خودم کسی شده بودم وقتی فهمیدم چقدر بهم ارث رسیده اون موقع دلیل کاراشونو فهمیدم راستش من خودمم باورم نمی شد اینقدر پول بیفته دستم اولین کاری که کردم رفتم یه گوشی ایفون خریدم بعدش رفتم هر چی لباس مارک داره خریدم ماشین هم که پدرم داشت من چون زورم نرسید آذراشو ورداشتم وقتی دختر های همسایمون ماشینمونمو لباس های مارک دارمو دیدن آب از لب و لوچه هاشون اومد پایین پیش خودشون می گفتن الان دیگه راحت می تونن منو تیغ بزنن اما من از اونا زرنگ تر بودن تا چند ماه اصلا بهشون محل نذاشتم .حالا وقتشه دختر های محلمونو بهتون معرفی کنم البته تمام اسم ها مستعاره تو محلمون 3 تا دختر بود که تقریبا با هم همسن بودیم همشون توی آپاتمانی که پدرم درست کرده بود زندگی می کردن اینا عین بی بی سی بودن همشون یا هم همدمست بودن هر اتفاقی توی محلمون می افتاد اول از همه اینا می فهمیدن اولی اسمش آزیتا بود از همشونم خوشگلتر بود طوری راه میرفت مانکنای شرکت ویکتوریا بلد نبودن البته جلوی هر کسی انجور راه نمرفت تا موقی که پدرم زنده بود برای من هم اینجوری راه نمیرفت همه چیز تموم بود نمی تونستی یه عیب توش پیدا کنی دومی اسمش نازنین بود خیلی خوش زبون بود صدای خوبی هم داره آهنگ های شکیلا رو طوری می خوند انگار خود شکیلا داره می خونه سومی اسمش سارا بود هیکل مانکنی داره قدش بلند ه و خیلی هم نازه. بعد از چند ماه بی محلی داشتم سوار ماشین میشدم که یهو دیدم آزیتا سوار شد تا خواستم حرف بزنم گفت میدونم چی می خوای بگی گفت میدونم من بهت بد کردم اما می خوایم جبران کنیم کفتم چطوری کفت مثلا چطوره با هم یه مدت قرار مدار بزاریم منم که دیدم موقع خوبی گفتم فکر خوبی نیست از اون اصرار از من انکار تا اینکه گفتم به یه شرط که با تمام دوست پسرات قطع رابطه کنی باید سیم کارت قبلیتو دور بریزی سیم کارت جدید بخری دیدم یه کمی مکث کرد با خودم گفتم عجب خری هستی الان پیاده بشه خواستم درستش کنم که گفت باشه خیلم کلی راحت شد تا یه مدت می رفتیم بیرون کوس چرخ میزدیم اون دوتای دیگه روشون نمی شد بیان جلو بعدا فهمیدم آزیتا یه حرف های از طرف من زده تا اونا رو بترسونه تا ما دو تا با هم باشیم البته منم کلی واسش خرج کرده بودم خالاصه بهش کلی حال دادم تا اینکه یه روز یبردمش ویلای شمالمون دوتای کلی مشرب خوردیم اما من چون عادت داشتم زیاد مست نشدم اما آزیتا سیاه مست شده بود اومد طرفم با نگاه که شهوت از روش پایین می پرید گفت می خوام بهت یه حالی بدم منم گیج و منگ شده بودم که شروع کرد ازم لب گرفتن دیدم بد جور حرفه ای لب میگره بعد لباسمو از تنم کرد شروع کرد سینه هام رو خوردن بعد از این کارش من از شوک پریدم از جا بلندش کردم کذاشتمش روی مبل شروع کردم لبساشو کردن اونم همش محکم زده بود زیر خنده شامپاینو آوردم ریختم روی سینه هاش شروع کردم به خوردنش دیدم خندهاش تبدیل شده به آی و اوی کلی با صدای که دار میاورد حال کردم بعد کیرم که شق شده بودو توی همون حالت که دراز کشیده بود کردم توی دهنش طوری میمکید که چهار ستون بدنم افتاد به لرزه دیگه نتونستم تحمل کنم کفتم بلند شو می خوام بکنمت اونم انقدر مست شده بود گفت آره بکن بکن تو کونم تو کوسم زود باش بکنم منم نامردی نکردم کذاشتم تو کونش اولش یه خورد گیر داشت با یه توف رونش کردم شروع کردم به تلمبه زدن با تمام قدرت تلمبه میزدم طوری که صداش تا هفت کوچه اون ور تر رفت دیگه از کون کردنش خسته شدم خواستم برم کوسشم بکنم کفتم نه کنه پرده داشته باشه از پرسیدم دیدم داره میگه یه سال پیش پردشو پاره کردن من اول یکم جا خوردم اما شروع کردم به تلمبه زدن با تمام قدرت دیگه داشتم از حال میرفتم که آبم اومد ریختمش روی پشتش گرفتم داز کشیدم تا یه چند ساعتی خواب بودم آزیتا رو بزور بیدار کردم یه چند ساعتی دیگه تو ویلا موندیم تا حالت مستی کلا از سره آزیتا بپره
امیدوار دوستان خوششون امده باشه اگر دوستان از داستانم استقبال کنن بفیه داستان های سکسیم رو می نویسم.

نوشته: فرهاد


👍 1
👎 0
76581 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

299269
2011-09-16 22:23:13 +0430 +0430
NA

aval
kos shere mahz. harki az chizi kambod dare mikone dastan miyad tarif mikone

0 ❤️

299270
2011-09-16 23:30:39 +0430 +0430
NA

کس و شعر نوشتی داداش بابانت راج کاپور بوده که اینقدر پول به تو ارث رسیده.?برو داداش برا یکی دیگه خالی ببند

0 ❤️

299271
2011-09-17 00:03:16 +0430 +0430
NA

معلومه بدجورعقده ثروت داري.بازممم كه قهرمان داستان دست به سينه نشستن…
اصلاشروع سكست واقعاچرت بود.توروخدايه بارم شده بگيدبه زوركرديدچرايهودختره اونم پاك ومعصوم ميادميگه بيامنوبكون،بروجمش كن اين دروغاتو.بي ريخت

0 ❤️

299272
2011-09-17 01:29:07 +0430 +0430
NA

اسم داستانو بايد ميزاشتى “جوجه اردك زشتى كه قوى باوقار لقب گرفت”

0 ❤️

299273
2011-09-17 01:31:11 +0430 +0430
NA

لووول
:-D

0 ❤️

299274
2011-09-17 01:33:12 +0430 +0430
NA

باور کن اینقدر مزخرف بود و از رو عقده نوشتی بودی تا اونجا که به اسم مستعار همسایتون رسیدی خوندم خیلی دوست داری بابات بمیره و واست 5 میلیارد ارث بذاره؟؟؟؟ آرزو بر جوانان عیب نیست ولی احساس میکنم بابات بمیره فقط برات قرض و بدهی به جا بذاره

0 ❤️

299275
2011-09-17 01:38:27 +0430 +0430
NA

واقعا اگه پول داري بيا پيش خودم همچين تيغت بزنم نفهمي ازكجاخوردي،چطوره؟
:-)

0 ❤️

299276
2011-09-17 02:12:11 +0430 +0430
NA

اگه پول دارى بيا بدهى باباتو بده ابجيتو ببر :loll:

0 ❤️

299277
2011-09-17 02:48:20 +0430 +0430
NA

آخه چرا همه فکر میکنن بیان بگن پولدارن مثلا طرفدار پیدا میکنن؟
خاک تو سرت واسه هنرت

0 ❤️

299278
2011-09-17 03:00:48 +0430 +0430
NA

ها ها ها! چی بگممم؟؟؟؟ ها ها ها 8> 8>

0 ❤️

299279
2011-09-17 03:39:19 +0430 +0430
NA

بچه ها فک کنم داییم دوس داره با من یه حالی کنه به نظرتون باهاش حال کنم؟ :?

0 ❤️

299280
2011-09-17 03:44:59 +0430 +0430
NA

اصلا خوب نبود بهتره که دیگه ننویسی :& :& :& :& :& :& :&

0 ❤️

299281
2011-09-17 04:09:13 +0430 +0430
NA

احتمالا بچه پرورشگاهی بودی بهت نگفتن
1نصیحت میکنم حالا که مثثثثثثثثثثثثلا پولداری 1معلم سرخونه بگیر چون واقعا هم املا نوشتاریت افتضاحه هم جمله سازیت

0 ❤️

299282
2011-09-17 04:28:52 +0430 +0430
NA

كس خواهر داييت

0 ❤️

299283
2011-09-17 04:32:03 +0430 +0430
NA

کیرم توکونت.خیلی دوس داری ازرا داشته باشی؟
maryam naz از من میشنوی داییتو چشم به راه نذار.گناه داره (((:

0 ❤️

299284
2011-09-17 06:59:10 +0430 +0430
NA

گوزو تو كه خيلي تو كف بودي و تو عمرت دوست دختر نداشتي چي شد يه دفه سه تا كس توپ رو 6 ماه تموم مي پيچوندي؟ اومدي بگوزي ريدي تو خشتكت!

0 ❤️

299285
2011-09-17 07:13:55 +0430 +0430
NA

من که داستانو نخوندم
فقط اومدم فوت جانسوز پدرتو بهت تسلیت بگم
خدا بی آمر زدش:دی

0 ❤️

299286
2011-09-17 07:19:52 +0430 +0430
NA

الان باباش داره تو گور ميلرزه
:-D

0 ❤️

299287
2011-09-17 07:36:21 +0430 +0430
NA

اههههه. چقدر بچه های اینجا بدبینن. خب حتما راست میگه دیگه چیه هی میاین فحش میدین. اقا ممنون از داستانت ولی سعی کن اگه سوزه خوبی داری اونو بنویسی

0 ❤️

299288
2011-09-17 07:38:54 +0430 +0430
NA

من خیلی از دوستامو میشناسم که دیپلم ندارن ولی ماشینای مدل بالا سوار میشن لطفا گوز به شقیقه ربط ندین

0 ❤️

299289
2011-09-17 07:55:01 +0430 +0430
NA

تا حالا بچه پولدار نکردم. بيا پيشم

0 ❤️

299290
2011-09-17 08:29:35 +0430 +0430
NA

اولشو خوندم حالم بهم خورد !
معلومه که خیلی عقده ثروت داری …
راستی واسه خودت متاسف باش چون خیلی بدبختی!

0 ❤️

299291
2011-09-17 09:02:32 +0430 +0430
NA

خیلی الاغی میدونی چرا چون الاغی دیگه… =)) =)) =)) =))

0 ❤️

299292
2011-09-17 09:17:10 +0430 +0430
NA

تنها چیزی که تو این داستان راست بود بدشکل بودنت بود مرتیکه این چه چرندیاتیه نوشتی

0 ❤️

299293
2011-09-17 09:44:42 +0430 +0430
NA

چون پدرت ديكتاتور بوده پس منم يه شعاري عيله ديكتاتور ميدم:مرگ بر ديكتاتور
فقط يه نگاهي به داستان انداختم فهميدم بسيار مزخرف و تخمي تخيلي است و معلومه كه از سر عقده اينا رو نوشتي.

0 ❤️

299294
2011-09-17 09:48:58 +0430 +0430
NA

رسما گند زدی نمیخواد بنویسی دیوانه

0 ❤️

299295
2011-09-17 09:50:21 +0430 +0430
NA

داداش اول بگو ببينم 5ميليارد چند تا صفر داره…خوب تو تاحالا نفهميدي كه والدين بچه هاشونوچرا دوست دارن…حتما قصه كلاغ سياهه رو نشنيدي…بابامامان بچشونودوست دارن چون ازگوشت وخونشونه…چون حاصل عمرشونه…مگه بابات دختر همسايه هست كه بخاطر قيافه بچشو دوست داشته باشه… بتجربه ثابت شده پدرومادرا بچه هايي كه نسبت بديگران كمبودي دارندرا بيشتر دوست دارن وازش حمايت ميكنند…برو باباجان برو عقدتو جاي ديگه خالي كن …برو كونتو به يه آدم پولداربده جرش بده واميدوار باش شايدبتوني يه روز از كون دادن ازرا هم بگيري ولي اونروز دبگه اونقدر كون دادي كه نميتوني راحت روصندلي بشيني…دلمو بدرد نيار ديگه كوني… :H :H :H :H :H

0 ❤️

299296
2011-09-17 11:43:26 +0430 +0430
NA

سهم تو از ارث چقدر شد؟

می شه بگی به ما چه ربطی ذاره ؟

2 خط اولشو خوندم فهمیدم کلا تو باغ نیستی.

0 ❤️

299297
2011-09-17 11:43:49 +0430 +0430
NA

داستانهای زرد مجله خانواده

0 ❤️

299298
2011-09-17 11:56:25 +0430 +0430
NA

داستان تخمی بود کاش نخونده بودم

0 ❤️

299299
2011-09-17 12:12:43 +0430 +0430
NA

ridi edame nade dg

0 ❤️

299300
2011-09-17 12:58:15 +0430 +0430
NA

:D :D :D :D :D باحال بود ولی اخه مگه بچه مایه دار در این حد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟میاد نت ؟به قول بچه ها … بود.ولی بازم بنویس.اینا عادت دارن تو ذوق میزنن

0 ❤️

299301
2011-09-17 19:00:15 +0430 +0430
NA

من هیچوقت نظر نمیدم اینبار واجب بود!

آخه کس کش جنده تو اگه 5 میلیارد پول داشتی وقت داشتی اینجا بیای کس چرخ بزنی

پول تو جیبیاتو جم کن برو یه جنده ی ارزون پیدا کن بکن تخیلاتتو اینجا نیار

راسی کیرم تو قیافت

کیرم تو چشات

کیرم تو لبات

کیرم دهنت

کیرم همه جات

0 ❤️

299302
2011-09-17 21:47:25 +0430 +0430
NA

سلام به همه
من جدیدم تو site
نمیدونم چی بگم
دادستانو خوندم خیلی تخمی بود بیچاره عقده پول و بابا داشت !

حالم به هم خورد

0 ❤️

299303
2011-09-18 02:39:25 +0430 +0430
NA

کس کش جلقو ی عقده ای تو اگه 5 میلیارد گول داشتی الان در حال بیزنس بودی و دورت پر دختر و تازه سوادت هم اینطوری نبود: خلق - آذرا !!;))

0 ❤️

299304
2011-09-18 03:14:45 +0430 +0430
NA

حالا حالا ها بايد بنويسي تا يه چيزي از توش در بياد . من توصيه ميكنم بيشتر داستان و رمان و كتاب بخوني

0 ❤️

299305
2011-09-18 06:31:01 +0430 +0430
NA

سلام مدت زیادی هست داستان های سایت رو میخونم. وقتی این داستان رو خوندم دیگه مجاب شدم عضو بشم و نظرم رو بگم. دوستان عزیز و محترم کاری به راست یا دروغ بودن داستان دوستمون ندارم اما میخوام بگم من همکلاسیی داشتم که مشابه وضعیت همین دوستمون رو داشت.اگه تعصبات کلامی و جنسیتی رو کنار بگذاریم و واقع بین باشیم و خانمها و آقایون با خودشون و زمانیکه در اون زندگی میکنن (من نسل قدیمی تر هستم )رو راست باشن اون وقت میبینن که پول حرف اول رو میزنه .پول ادمو خوشگل خوش تیپ با شخصیت فهمیده و مهندس و دکتر میکنه .ولی بی پول که باشی اگه حرف درست و حسابی هم بزنی با عرض معذرت میگن< چی گوزیدی> اما اگه طرف داشته باشه و با عرض معذرت <بگوزه> میگن چی فرمودین؟
ممکنه دوستمون تو داستانش مبالغه کرده باشه اما کلیتش به نظر من درسته. L)

0 ❤️

299306
2011-09-18 06:40:00 +0430 +0430
NA

Man age in hame pul da6tam inja nabodam.shoma ro nemidunam

0 ❤️

299307
2011-09-18 06:42:20 +0430 +0430
NA

:? (|: (|: (|: ما شا الله به قوه تخیلت اقده یکس کردن داری بگرد پیدا کن وایقدر کس شعر ننویس و مردوشور داستانت و بزنند که خوابم گرفت والآن می خوام کامپیتور خاموش کنم

0 ❤️

299309
2011-09-18 08:22:57 +0430 +0430
NA

کس کش مادر قهوه این چه کس شعری بود نوشتی خاک بر اون سرت عقده ای کیر تو کونت عقده ای خاک بر سر تو بدرد نوشتن داستان نمیخوری فقط بدرد این می خوری که یه گونی سرت کنن تا دسته بکنن توت تا جر بخوری دروغگوی لاشی

0 ❤️

299311
2011-09-18 12:31:30 +0430 +0430

من حساب کردم! چهارتا برادر و دوتا خواهر که سهم دوتا خواهر به اندازه یه برادر میشه! پس بابات 25 میلیارد ارث گذاشته… کونیییی

0 ❤️

299312
2011-09-18 13:53:03 +0430 +0430
NA

5میلیارد روآتیش بنی بهتر از اینه که به تو کونی بدن! 8> :W

0 ❤️

299313
2011-09-18 18:24:38 +0430 +0430
NA

خیلی داستانت کیری بود خب معلومه داستانت هم به خودت رفته اخه خودت هم کیری هستی چاقال کیونیه جقی

0 ❤️

299314
2011-09-25 19:39:00 +0330 +0330
NA

دوست من
اگه بتونی پولاهات رو جمع کنی و باهاشون نظرات تمام دوستان رو یکجا خریداری کنی خیلی بهتز از پول دادن برا یه جنده دگوری هستش!
حرف منو گوش بده که بنفع خودته!

0 ❤️

299316
2011-10-20 17:16:56 +0330 +0330
NA

film hendi ziad mibiniaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa
khodetem koni hastiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

0 ❤️

299317
2012-08-16 16:27:03 +0430 +0430
NA

:davie: کوس نگو بچه همش که غلت املایی بودش در ضمن اینجور ارثی که به تو رسیده پدرت حتما صاحب شرکت اپل بود .تازه تو بعد مرگ پدرت رفتی اپل ایفون گرفتی

0 ❤️

299318
2012-08-16 16:29:26 +0430 +0430
NA

کوسکش پدرت صاحب شرکت اپل بوده اینقدر بهت ارث رسیده کیرم تو روح پدرت

0 ❤️

299319
2013-02-20 04:33:53 +0330 +0330
NA

بچه ها ایشون احتمالا با بیل گیتس یا راج کاپور رابطه عو اینا دارن =)) :)) :)) :))

0 ❤️

575824
2017-01-24 18:22:07 +0330 +0330
NA

اول میزدی بعد می نوشتی گله من (dash)

0 ❤️