من پویان هستم 20ساله خیلی پسر خوشگلی هستم همه میگن به مامانم رفتم و اینم راست میگن چون مامانم خیلی خوشگله .
مامانم یک زنه 40 ساله اس با رونای پر و سینه های درشت و گرد ،از نظر قیافه هم خیلی سکسی و حشری کننده اس جوری که هر کی میبینتش میخواد بهش شماره بده و در نهایت بخوابونتش.
داستان منو مامانم از جایی شروع شد که منو مامانمو خواهرم (که دوسالشه) قرار شد بریم شهرستان خونه مادربزرگم
رفتیمو رسیدیم خونشون و کلی خوش گذروندیم
حدودا 20 روز بود که اونجا بودیم
بابامم تهران بود
اونشب داییم ایناهم اومده بودن خونه مادربزرگم و شبو موندن و مادربزرگم از ما خواست بریم روی تخت دونفرش بخوابیم و تشک های خودمون رو بدیم تا داییم اینا بخوابن روش
خلاصه منو مامانم و خواهرم تو یک اتاق و روی یک تخت خوابیدیم. منو خواهرم سرامون رو صاف گذاشته بودیم و خواب بودیم و مادرم دقیقا سرشو برعکس ما گذاشته بود جوری که من پام سمت صورت مامانم بود و پاهای مامانمم سمت صورت من بود من اینو وقتی فهمیدم که نیمه های شب از خواب پاشدم و دیدم مامانم یک دامن کوتاه برای خواب پوشیده که کل رونهاش معلومه و مامانم عادت داره همیشه دمر بخوابه
بلند شدم دیدم روناش قشنگ معلومه یکم که دقیق تر نگاه کردم دیدم شورت قرمزش هم معلومه
یعنی با دیدن این صحنه به نفس نفس افتادم بلند شدم یکم نگاه کردم و لذت بردم بعد وسوسه شدم و خواستم یکم رونهای سفید و گوشتیش رو بمالم
دستمو آروم بردم سمت رونهاش و گذاشتم روی پشت رونهاش اصلا هیچ حرکتی نکرد
وای انقدر نرم بود که کیرم شق شق شد
باورم نمیشدم مامانم اینجوری بتونه در من حس سکسی و شهوت ایجاد کنه
خلاصه شروع کردم به مالیدن رونهاش نمیدونید چ کسی هست وگرنه شماهم الان حال میکردید
چون دمر خوابیده بود باسنشم توجه منو جلب کرد به خودش ، خیلی آروم و با ترس دستمو گذاشتم روی باسنش وای خیلی نرمو انعطاف پذیر بود مامانم بازم خواب بود ظاهرا و هیچ حرکتی نکرد بعدش اروم کونشو میمالیدم و هر لحظه حشری تر میشدم و همش میترسیدم که نکنه بیدار بشه واسم خیلی عجیب بود که توی اتاقی که خواهرم هست دارم کون مامانمو میمالم و تمام نقاط حساس بدنش در اختیار منه
بعدش یک نگاه دیگه به کسش انداختم و میخواستم کسشم دست بزنم پس اروم دستمو از زیر از روی شورت بردم گذاشتم روی کسش که یهو مامانم یک صدای خیلی ریز و آروم (هی) گفت
منظورم از هی همون صداییه که یک نفر جا میخوره از کار شخصی همراه با شهوت
مامانم 20 21 روز میشد که از بابام دور بود و سکس نکرده بود شایدم با غریبه ای چیزی سکس کرده بود چون مامانم تومدتی که اونجا بودیم راس ساعت 12 تنها میرفت تا سر کوچه خرید یعنی اینجوری میگفت ولی هر روز که … یکم عجیبه خلاصه
خلاصه بعد اینکه مامانم (هی) گفت من ترسیدمو دستمو کشیدم قلبم تند تند میزد
دوباره دستمو گذاشتم پست رون پاش وای چ رونایی داشت کیرم راست راست
بعد دستمو آروم بردم روی کسش دوباره همون جوری گفت هی ولی ایندفعه دستمو برنداشتم و شروع کردم به مالش دادن خیلی نرم بود دلم نمیخواست از این لذت دور بشم یکمی که کسشو مالیدم آروم بلند شد من شدیدا ترسیدم گفتم الانه که یک حرکت خیلی خشن بکنه ولی فقط آروم گفت داری چکار میکنی با من ؟
منم که اصلا قفل کرده بودم و زبونم اصلا تکون نمیخورد تو دهنم چه برسه به اینکه بخوام حرف بزنم
گفت میخوای منو بکنی ؟ البته با لحن خیلی تند
منم سرمو تکون دادم به پایین یعنی آره
هر چند فقط قصدم یکم کنجکاوی کردن توی بدن مامانم بود تا ببینم چی به چیه
مامانم همونجور چهار دستو پا اومد کیرمو از رو شلوار لمس کرد و یکم مالید بعد گفت عجب کیره سفتی داری بعد گفت شلوارتو شورتتو تی شرتتو در بیار منم همه چیمو در آوردم جز شورتم مامانم گفت خجالت نکش در بیار بعد خودش دست به کار شدو شورتمو در آوردو کیرمو مالید یکم
بعد منو گرفت تو بغلش و منو به خودش فشار میداد گفت دوس داری لخت بغلم کنی؟ منم گفتم اره مامان گفت پس لباسمو در بیار لباسشو در آوردم
یک سوتین قرمز تنش بود سینه هاش افتاد بیرون خیلی بزرگ و گرد بودن و فوق العاده نرم و لطیف
گفت خب سوتینمم باز کن دیگه که اونم بازم کردمو سینه هاش جلوم بود بعد نگاش میکردم که مامانم عصبانی شد گفت خب چرا نگاش میکنی بخورش و بمال دیگه
من یک لحظه هنگ کردم که چقدر داغ و شهوتیه که اینارو میگه خلاصه مالش دادمو خوردم سینه های بزرگ مامانمو یکم که خوردم مامانم رفت توی یک حال دیگه کامل شل شل شد اصلا وا رفت و مدام آه آه میکرد با همون حالت صداش گفت دامنمو در بیار منم دامنشو در آوردم بعد از رو شورت یکم کسشو مالیدم که با یک صدای ناله و شهوتی گفت شورتم در بیار دیگه زود باش منم شورتشو در اوردمو کسشو مالیدم حسابی خیس خیس بود کسش
انقدر کسشو مالیدمو لمسش کردم که دیگه دیوونه شده بود و مدام آه آه میکرد بعدش منو سفت گرفت تو بغلش و محکم فشار داد وای
خیلی حال میداد که لخت بغلش کردم لذت بردم از اینکار شدیدا
بعد گفت بخواب بقیشو بلد نیستی منم خوابیدم که اومد روم یک پاشو انداخت اینور یک پاشم انداخت اونور و کیرمو گرفت و گذاشت دم سوراخ کسشو یک تکون ب خودش داد و کیرم تا ته رفت تو کس ناز مامانم خیلی حال کردم از اینکار و کیرم ب لذت عجیبی رسید و مدام بالا پایین میشد رو کیرم . من باورم نمیشد که مامانم یک چنین زنی باشه ولی بهم ثابت شد که خیلی وارده تو سکس مثل زنهای جنده بود کاراش
خودش هم مدام آخ و اوخ و آه اوه میکرد ولی یواش تا کسی بیدار نشه وگرنه مجبور میشد از این کس داغش به کسای دیگه هم بده
همزمان که بالا پایین میشد منم سینه هاشو میمالیدم با دستام که اونم از اینکار من بیشتر حشری میشد و صدای جیر جیر تخت در اومده بود
بعد دست از کار کشید گفت خسته شدم تو بیا روم خودش زیرم خوابید و منم روش
کیرمو تنظیم کردم رو کسش و عقب جلو میکردم که یهو گفت تند تند بکن دیگه منم تند تند تلمبه زدم و دیونش کردم اونم بدنمو سفت گرفته بود و به خودش فشار میداد
همزمان که کیرمو میکردم تو کس مامانم و عقب و جلو میکردم رفتمو لبامو گذاشتم رو لباش و لب میگرفتم ازش بعد مامانم گفت لبامو بخور منم لباشو میخوردمو تلمبه میزدم تند تند صدای ناله های مامان جندم بیشتر شده بود و مست مست شده بود که باصدای آروم گفت زبونمم بخور عزیزم
منم زبونشو میخوردمو میکردمش تند تند یعنی اون لحظه ای که زبون مامانمو میخوردم حسش از حس خود سکس برام شیرین تر بود و حس خیلی بهتری داشت و زبون خوردن از خود سکس بیشتر بهم حال میداد اونایی که زبون بازی کردن تو سکس قشنگ متوجه میشن چی میگم،حس میکردم رو مامانم سوارم و حس قدرت میکردم اون لحظه تمام وجود مامان جندمو حس میکردم از پایین با کیرم کسشو حس میکردم و از بالا زبونشو حس میکردم در واقع از پایین با کیرم کسشو باز کردم و از بالاهم با زبون دهنشو باز کردم.
مامانم سفت کمرمو چسبیده بود که آه و اوهش بیشتر شد و با ناخونهای جنده ایش چنگ میزد به پشتم یهو کیرم داغ شد آب کس مامانم بود که ریخت رو کیرم و باعث داغی کیرم شد و ضعف رفت مامانم 2 3 دقیقه بعدشم آب من اومد که توی کس نازش خالیش کردم و لذت خیلی عجیبی برام داشت بعد مامانم گفت بیا بغلم یکم میخوام لخت بغلت کنم منم رفتم تو بغل مامانم یکم لخت خوابیدیمو لب گرفتیم بعد بلند شدیمو لباس هامونو پوشیدیم و تا صبح کنارهم خوابیدیم و این شد شروع رابطه ی عاشقانه ی منو مامان جندم .
داستان کاملا واقعیه اونایی که سکس کردن از نکات ریزش میتونن بفهمن(زبون بازی تو سکس و ریختن آب کس زن روی کیر مرد و …)
نوشته: پویان
جالبه در همین حال خواهرشم اتقه آه اوه میکنه
خخخخخخخخخخ
من چیزی نمیگم یکی به جایی منم به این فهش بده باشه
کلا چند مین تلمبه زدی؟
پسر جانی سینز جای تو بود ۳بار ابش میومد
فانتزی هایی کثیف از ذهنی کثیف نخونین این اراجیفو حیفه وقته با ارزشتون
من بالای بیست سال هست که سکس میکنم ولی هر چقدر فکر کردم متوجه ارتباط واقعی بودن داستان با اون نکات ریز نشدم!!! یعنی چی که چون نوشتی زبون تو دهنش کردی و… حالا ما میفهمیم که واقعی هست؟؟؟؟ باشه باشه باشه… مادرت هرزه!!! دیگه چرا چرند میگی؟!؟!؟!
لیاقت فحشم نداری ، فقط کمتر بزن داره رسما مخت به گ ا میره
پویا جان…
من تو الان بیست سالته اما من دارم 20 ساله فقط سکس مسکنم اما تو همون لحظات اولیه که میشینه روش آبم میاد.بعد تومیگی اومد روش نشست و آبت نیومد بعدش تغییر وضعیت دادی وهمونجوری داشتی به کارت ادامه میدادی؟
یه خورده بیشتر به حرفات فکرکن
احتمالا ابتو که ریختی توش ، حامله شده و بچتون شده ابو بکر بغدا دی کس کش ولد زنای مادر ج ن د ه
خیلی جالبه همش توی همه داستان ها بابا مسافرته و نیس بعد مامانه جندس وقتیم که خوبه میمالینش اونم بیدار یشه واست ساک میزنه همشم مادره به پسرش میگه عجب کیری داری از مال بابات بهتره و… حمع کنین بابا لااقل اولش بنویسین داستانتون تخیلیه ملت کیر به دست نخونن چهارتا عکس از سکستون بزارین اگه واقعی میگین وگرنه ببندین دهنو وقت ماروهم نگیرین
اقا ديگه بچه هاي شهواني ريدن به مقام مادر
كس كش ها بريد يه فانتزي ديگه پيدا كنيد
راست میگه واقعا فقط یه خط قرمزه رد بشه دیگه تمومه و بقیش لذته
درغت از اونجا شروع میشه که نوشتی آب داغش ریخت…
سماور نیست که آب داغش بریزه…
تف به اون غیرتت… زنا زاده بی هوییت… خیلی پستی که در مورد مادر ؛که ارزشش خیلی بالاتر از خیلی چیزهاس اینجور کثیف فکر میکنی
آخه مرتیکه آبجق نبات
گوساله خر
اسگله جقی
کیر اسب بابام تو اون زبونت مال خودمم ته حلقت
همون موقع منم رو آبجیت بودم کسخل ولی تو خاب بودی مردک عبدالکسغرنه
کُس مغز زبونت بند اومده بود اونوقت با سر اشاره کردی ک میخوای بکنیش
عجب
اومد روت یه پاش رو انداخت اونورت یه پای دیگه رو انداخت اینورت ،کسخل بعدش میخواسته روت برینه ، فقط ریدنش نگرفته
ببین . کیر تو سلول های خاکستریت،شاخ بز تو کون جلقوزت ،راستی تو این فاصله خواهرت کجا بود حتماً دست میزده تشویقت میکرده ،
گفتی خودتم خوشگلی نه ، اگه دستم میفتادی ،یه کردنی ازت میکردم ک یه شبه نویسنده بوف کون میشدی (پویان هدایت ) 🤤 🤤
آخه کونی /جقی/کس کش/مامانت از خواب پاشدوگفت میخوای بکنی انگاریک امری طبیعی هست مثلا تشنت شده آب میخوای مامان جون خوب بگو مامانت جندس چرا کسشعر تحویل مردم میدی
من حرفی ندارم ، یه جق بزن حداقل یکم بهتر بنویسی چی بود این کوصشعرا
یه لیوان شربت باید قبلش از مادرت میگرفتی میخوردی که داستان کاملا طبیعی و واقعی میشد
همه داستانایی که توش شربت نمیخورن تخیلی
عشق ورزی و عشق بازی با با مادر بالاترین لذتهاست. لذتی که کردن کوس مادر داره هیچ کوسی نداره. تماشای کوس و کون دادن مادر از تماشای هزارتا پورن حرفهای بیشتر حال میده. اصولا هیچی مثل عشق به مادر نیست. عشق به زن یا در واقع کوسی که از کیردون جلوییش من رو پس انداخته، در واقع باعث میشه که از تماشای گاییده شدنش و زیرخواب کیر بودنش دیوانه وار لذت ببرم و آرزوی کردنش هم که از همون کودکی که نزدیکترین کوس اطرافم، مادرم بود و اولین سکسی ها رو به واسطهی هیکل اون کوسی که اطرافش ولو بودم تا زاغ لای پاهاش رو بزنم، تجربه کردم، مثل اولین کوس نیمه لخت یا لختی که دیدم. یا اولین باری که دیدم یه کوس داره یاک کیر میزنه، کیر بابام بود که دهن مادرم رو میگایید و بعد هم کون و کوصش رو قشنگ کیری کرد و من رو پشت بوم دم پنجره پاسیو ده بار ارضا شدم.مادر اوین کوسی که واسش شق میکنم و اولین سوژه جلغ زدنم. اولین شورت های کوسونهای که میپوشیدم و توشون کون میدادم و خودم و بکنهای کونم، کیرمون رو با سورتهای مامانم میگرفتیم و توش جلغ میزدیم.بعد منتظر میموندم تا مامانم شورتهای کیریش رو بپوشه و اونکه کیرش از طریق شورت مامانم، میمالید به کوص و کونش، برنده بود. البته داور خ دم بودم که نتیجه رواعلام میکردم ولی اعلام نتایج واقعی بود و همون زمانها بود که متوجه علاقه شدیدم به مادرجندگی شده بودم. وقتی که مثل خر حال میکردم وقتی شورتهایی که کیر بکنهام کیریش کرده بودن رو میپوشید. بعدش شورتهایی که دوست داشت و بیشتر میپوشید رو میدادم به این و اون کیری کنن و میذاشتم تو کشوی جندهی خونگی، و عشق من مادرم که بهرحال بهترین چیز فروکردن در کوس زنیست، که از آب سوراخ بدن مادر جندت خیس است.
هی ای بابا چرا درساتو نمیخوانی الان مادرت از دادن برمیگرده عصبانی میشه مشقاتو ننوشتیا
مامانتو بده بکنم برات…خیرشوببینی