برای تکرار نشدن اسم ها به جای اسم در هر سطر برای هر اسم یک حرف گذاشتم که میتونین از روی علامت ها تشخیص بدین که چه کسی داره صحبت میکنه
(س) سامان
(ح) حمید
,
(س)بوووو سرده کاپشنم کو؟
(ح)خفه شو بابا مرغامون از تخم افتادن
(س)کونده توی این گرونی شما مرغم دارین؟
(ح)آره داریم پرورش میدیم بزرگ بشن وقتی فروختیم پولدار بشیم بابام برام یک جنسیس بخره باهاش برم یه دختر سوار کنم ببرم بگیرم بکنم
(س)کسخولی دیگه همه فکر و ذکرت کردن یک کسه
(ح)کسخول تویی که هر شب توی حموم کف دستی میزنی
(س)به نظر من بکنی تو سوراخ دیوار بهتر از اینه که بری دختر مردم رو بیچاره کنی
(ح)کس نگو گالیور نقشه رو رد کن بیاد
(س)حمید؟
(ح)جونم؟
(س)کیرم تو کونت
(ح)چرا؟
(س)همینجوری
(ح)سامان؟
(س)بله؟
(ح)کیرم به حلقت با اون دوست دخترت
(س)کونی هر چی باشه از اون کس مغز دماغ دراز تو که بهتره
(ح)حداقلش مال من خوشگله
(س)کس نگو بابا باید همه جاشو عمل کنه تا قابل تحمل بشه سوراخ دماغش از سوراخ کسش گشادتره تو که عقده کس کردن داری کیرتو بکن تو سوراخ دماغش
(ح)سامان کس شعر نگو
(س)کس شعر میشنوی پسر جان نیام نصفت کنم هاا
(ح) یعنی چی؟
(س)هیچی بابا اینو از مهندس یاد گرفتم
(ح)مهندس کیه؟
(س)به توچه تو بخواب پولتو بگیر راستی حمید جون مهندس گی خیلی دوس داره هااا حواست جمع باشه
(ح)گم شو بابا چس خور
(س)بی ادب
(ح)سامان؟
(س)جونم؟
(ح)دوست داری غیر از مهدیس با کس دیگه ای هم دوست بشی؟
(س)راستشو بگم؟
(ح)اره خر نشو دارم جدی صحبت میکنم
(س)نه چون دوسش دارم و نمیخوام از دست بدمش
(ح)تو گوه خوردی کونی ادم شدی واسه من الان میام نصفت میکنم اقای وفادار
(س)کونده این تیکه مال منه چرا ازش استفاده میکنی وقتی ازش استفاده میکنی باید زیرش منبع رو هم اعلام کنی
(ح)باشه بابا منبع : مهندس
(س)تو مهندسو از جا میشناسی؟
(ح)به تو چه
(س)حمید بچه باز نیستم ولی بچه ها رو دوست دارم هاااا حواست باشه
(ح)اوه اوه خطرناک شدی بابا میگم
(س)چی رو میگی ؟
(ح)که مهندسو از کجا میشناسم
(س)اسگول اینو که خودم بهت گفتم
(ح)ااااا نو گفتی اصلا حواسم نبود
(س)حمید گاییدن تو بر من واجب شد از الان تا ۴۸ ساعت دیگه فرصت داری خودتو معرفی کنی من زود ارضا میشم یک ساعت بیشتر باهات کار ندارم
(ح)ترش نکنی یه وقت
(س)عزیزم من مفیدشو حساب کردم هااا
(ح)باشه شب میام پیشت فقط وازلین و مواد چرب کننده یادت نره
(س)ای جان چیز دیگه ای نمیخوای؟
(ح)قربون دستت اگه یک کاندوم با طعم دوسیب البالو هم بگیری عالی میشه
(س)خفه بابا میخوام خشکه بزارم در کونت
(ح)نه دیگه خشک درد میگیره
(س)من کارمو بلدم عزیزم یواش یواش میزارم دردت نگیره
(ح)سامان یه شعر میخوندی چی بود؟
(س)بخونم واست؟
(ح)اره
(س)باشه … پیرمردم , اهل دردم , دنبه درمان است, اب لیمو , کون بی مو قوت جان من است
(ح)کیرم تو دهنت با این شعرت
(س)کونده کونت بسوزه
(ح)میشه بپرسم منظور از دنبه در این شعر چیه؟
(س)اره بپرس
(ح)منظور از دنبه در این شعر چیه؟
(س)منظور کون شماست عزیزم
(ح)خیلی عذر میخوام ولی میتونم یه فحش بدم؟
(س)چه نوع فحشی؟
(ح)فحش با ادبی
(س)اشکال نداره بده
(ح)چی بدم؟
(س)فحشو دیگه
(ح)تمام الت تناسلیم توی باسنت سامان
(س)مرسی عزیزم
(ح)قربونت قابل نداشت
(س)حمید جون شب منتظرتم داداش
(ح)باشه ۱۲ به بعد میام ولی مال هر کی کلفت تر و بزرگ تر بود همون بکنه قبول؟
(س)قبول داداش
(ح)سامان مال من ۴۰ سانته هااا کلفتیش هم ۲۰ سانته
(س)مال منم اندازه طول دیوار چینه کلفتیش هم اندازه دور بازوی جان کلوده
(ح)حرفی برای گفتن ندارم فقط میدونم کونم پارسسسسس
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
این طنز رو به عشق یک نفر ارسال کردم و امیدوارم خودش بفهمه،
کسی که باعث شد پای من به این سایت و نظر دادن باز بشه… :)
منتظر نظرات و امتیازهاتون هستم
…
سامی شهوتی
سامی جان رشوه می دی به ادمین ؟ چه سریع اپ می کنی؟ :D
گلی جان تحویل شما من حرفی برای گفتن ندارم. :>
آغا ما بیخودی سر کار موندیم
سامی جان خودتو اصلاح کن
البته مغزتو میگم
سامى جان از تو بيشتر از اينا انتظار ميره، اگه اينطور پيش برى آميرزا دست به قلم ميشه ها، از من گفتن بود. خودت ميدونى
جونور در این مورد یک فکری کرد و تنها چیزی که به ذهنش رسید این بود:
برای تکرار نشدن اسامی نظر دهندگان از حرف اول اسمشون استفاده شده
(ال)میگم این یعنی ما رو کسخل گیر آورده
(الف)یه جورای آره خواهر خاک به گور شده منم اغفال کرد خوندم
(آ)این بابا دهن مهن برای من نزاشته تازه داره واسه {م. گ. پ }میمالایشندی
(پ1)این بابا چیکارست که داستانش زود آپ میشه؟
(جی)کیر شدیم ها ، یه الف بچه سر کیرمون گذاشت. خواستیم شعر در کنیم
(پ2)منکه شناسنامم گواه همه چیزه
(ر)کنایه ادبی تراوش کردند
(ق . م)مرتیکه تو باید ملاحظه مارم بکنی و گرنه (آ) رو سیر میکنیم پاچه تو بگیره
(جی)شیطونه میگه بزنی کج و ماوجش کنی
(پ1)داستان نویسی هم شده بچه بازی . پسرم قاقاللی بگیرم برات با {م . گ . پ} با هم بخورید؟
(ر) در سکوت به سر میبرد چون به پند لقمان حکیم پایبند است
(ال)الهی جز جیگر بگیری ،الهی رو سنگ مردشور خونه بخوابی بچه
(الف)خواهر بچهست ،نفهمی کرده نفرینش نکن تو رو خدا ،خاله جان برو واسه خودت با اسباب بازی هات بازی کن
(پ2)این بابا باید رد صلاحیت میشد حالا که هست باید براش یه موج نقل قول راه بندازیم
(جی)بچه ها الان میزنم تو برجکش
(ال و الف و آ و پ1 و خود جی و پ2 و >ر<و ق. م ) داداش fuck out the here
(جی) حال کردی سامی جان
(دوباره جی) جنبه داشته باشی نری گزارش بدی اخراجمون کنن :D
سلام سامی جان
میشه یک کم توضیح بدی دوساعته دارم به مغزم فشار میارم که بفهمم چیه …مغزم هنگ کرده …لطفا موضوع و متنو واسمون روشن کن بفهمیم چی به چیه این تلپاتی ها !!! :D :/ :S
چی بگم والا
قرار نبوده این اپ بشه
من داستان دیگه ای برای ادمین فرستادم و گفتم اپ بشه ولی ادمین این رو اپ کرده
هرچی دوست دارین فحش بدین
من هیچ مشکلی ندارم
ولی مقصر من نیستم
شرمنده همتون
جوونور دمت گرم
امیرزا وارد شو داداش
خواجه رو صدا کن بیاد
بازم از همه معذرت میخوام
من خایه مال نیستم ولی خایه مال ها رو دوست دارم
:B :O) :-C :/ :’’( :’’( 8> :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
سامیییییییییی =))
بقیه رو نمیدونم ولی من مثه خرس خندیدم؛ طوری که کرک و پر همه ی مرغای محلمون(استعاره از پرندگان :D ) ریخت :D
سگ تو روحت! :))
آهای آمیزا !
از نازنین من ایراد گرفتی نگرفتیا :D
درضمن:
به سامانمی از گل کمتر بگفتندی خاجه هاتو(!) نصف کردمی :D
گفته باشمی :D
پرنده جان(پروازک) تحویل گرفتم :D
.
.
دوستان عزیز بنده شاهدم که قرار نبود این داستان آپ بشه و یه داستان دیگه در دست چاپ بود
ولی ادمینه دیگه چیکارش میشه کرد :)
فک کنم چون اسم من توش بوده دلش نیومده داستانو آپ نکنه :D :D :D
ادمین عزیزم :X :X :X
مهندسم سلام
این چونوور اذیتم کرده عشقم
بده ادمین جوون بلاکش کنه!!! :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
تا عشقتو دیگه اذیت نکنه :X :X :X :X :X :X :X
سلام عزيزم :-D
آي جونور!
چرا مزاحم همسر مردم ميشي :-D
نازنين آقا، خودت بده ادمين بلاكش كنه
با خودت كه خيلي جوره ;-)
شنيدم روابط مخفي باهم دارين؛ أي شيطون ;-) :-D
آميرزا:
من تو دلم گفتم.ولی به زبون نیاوردم. ;) :D
گلی جان هر کار هم که بکنی کمه.دیگه شدی گلی جانمون.
بذار برم داستان زن اثیری هم صدات کنم.دیگه همه متوجه می شن گلی جانی. >:)
ای پادشاه خوبان داد از غم تنهایی
کی به دادم رسد از این همه کس خول مالیاتی
جونور اين روش از انشا باحال تره سعى كن رو اين قضيه تمركز كنى
ليدى نه به اينكه چ رو نداشتى ج ميذاشتى نه به حالا كه ذوق كردى جاى ج هم چ ميذارى!!!
تو داستان قبلی گفتم بیخیال بچه است یاد میگیره ولی الان
فهمیدم بزرگ شدی و داری میرینی تو هرچی طنز و داستان
تازگیا فحاشی شده طنز کون کردن شده واجب!
آخه سیب زمینی پشندی من به تو چی بگم ، خجالت بکش
آدمین از تو انتظار بهتر داریم!
به به!
میبینم داش میرزا زبان “تیکی تاکا” ی منو یاد گرفته!
داداش قدر مدرک اون زبان رو بدونا
ارزشش از دکترای فنی دانشگاه سوربن بیشتره :D
پس واسه تفهیم بیشتر منم به زبان “ئیندی ئیندی” تو حرف میزنم :D
داداشیندی راس گفتیندی، بنده دقت نکردندی :D
همانا بنده نیز ازت تشکر همی کردندی :D
مخلصتیمندی و خواجه هایت درون حلقمندی :D
.
.
مرغابی جان(استعاره از پروازک) همانا اذیت کردن بنده با اذیت کردن ادمین برابره ها :D
این دفعه میبخشمت ولی دفه بعد اذیتم کنی ادمینمو میارم سرت :’’( :’’( :’’(
:D
ای بابا !!!مهندس جون حالا چیه قاطی کردی؟ …می خوای ادمین جونو بیاری …حالا آمیرزا یه چیزی گفت …
زود جوش نیار …شکایت کشی نکن … ;)
آناهیتو جان:
کی جوش آوردم؟ :D
دارم بخاطر این سرنوشت شوم ضجه میزنم؛ اینجوری :’’(
:D
عاخه چرا یه آدم بی ذوق(مثه پروازی :D ) میاد اسم به این قشنگی رو(مهندس گل پسر :D ) خراب میکنه؟
خداییش تو بودی نمیرفتی پیش ادمین؟
اصن خودت:
خوشت میاد بهت بگم “آنا طلا فروشه” ؟– یا “آنی”؟– یا “آن” ؟– یا “آ” ؟– یا “” ؟– یا :D
همه ی مشکلم این مرغابی اس(همون پروازی) :D
بالاخره یه روز بلاکش میکنم :D
.
.
میرزا دادا
ذوق شعریت تو اثنا عشرم :D
همی بسیار شرمنده کردیندی!
از خواندن اشعار پر بارت بسی بسیار مشعوف و مسرور گردیدم :D
دس مریزاد دادا ;)
تراکتور(!) دادا مخلصتم!
لاستیکای عقب تراکتورت تو حلقم :D
الا اى خواجه كه اسهال دارى
در اين جمع حكم يك رمال دارى
حكايت دان تو گرديده خالى
وليك آئورت دارى، بى ملالى
بخور شفته پلو با يك كمى ماست
كه جمع گردد حكايت، نكته اينجاست
بخواندم من كه دور از من چه گفتى
نرنجم من ز تو اى مرد مفتى
كه ما با يار بسى اسرار داريم
به شهوانى رفيق بسيار داريم
تو هم چون مردم ديده عزيزى
بدو تو دستشويى اينجا نريزى!!!
ایول سامی خوب راه افتادی
به این نوشتت میشه گفت
طنز کسخلانه با تزیین فحش
این روزها همه طبع شعرشان گل کرده شما چه طور؟ :D
نمی دونستم کامنت های شهوانی تااین حد در بروز استعداد های درخشان موثر بوده
از میرزا و امام زاده بیژن و جونور باید تشکر کنیم که باعث این پدیده عجیب شده اند و شعرای شهوانی تحویل این بلاد شهوانی دادند
ولی حیف من شاگرد خوبی نیستم یک ذره طبع شعر هم ندارم :’’(
کل کل شعر به دستور آمیرزا از این لحظه شروع شد
اول خودم یعنی جونور:
به کل شهوانی ندیدم همچو خود شاعری
رو کوری نخوان که استادی که ماهری
به صلابه شوی در وزن شعرم
تو چون طفلی منم لبریز مهرم
برم درست بخوان ،جیشت بکن ،آنوقت لالا
شوشول خود بشور ،آفرین بابا
خلاصه هر که هست آید که ریزش کنم
کسی هست که کارد سلاخی را تیزش کنم؟
الا یا ایها الخواجه کجایی
گرش بر من نبودی طبع شعری
بدانم مشکلت بود از کجایی
لواشک خورده ای بسیار دیشب
کنون بودت تورا دلپیچه همدم
مواظب باش در مهمانی امشب
که ناریزد آبروی تو امشب
شاعر جونور میفرماید :
منم شاعر تو خواجه را کلا بیخیال
عزیزم شعرت چسی بود یه شعر بهتر بیار
منو اگر تونستی بندازی از رو
رو خبررسانی تویترز و آنجا بزن جار
دلم میسوزد این بچه پوشکش خیس است
ladyseducer بی زحمت ا زآنجا یک پوشک بیاور
بچه را قنداغ میکنم تا بخوابد
آنوقت میگیرم تمرکزم روی کار
بيامد خواجه و با من دو كل كرد
به اينكارش كمى خود را مچل كرد
چو فارق شد از آن سيلاب مدفوع
بيافتادش بسى اندر شكم جوع
هوس كردست سر خود را ببازد
كه چونان بر دل مسكين بتازد
بدان مكتب نديده اينچنينم
حق حك كردست شاعر بر جبينم
سر سالم به بالين ار گذارى
درشتى سخن كم كن بزارى
شاعر جونور میفرماید:
ای تو قلبی که مس گشته ای
خواجه از اعتبار بی نصیب است
وگرنه من دانم خشم خواجه
به سان رعد و برق عجیب است
مگر من یارایش کنم در شعر
به کوه راهی شود بس که نحیف است
دلم میخواهد اندر دشت شهموانی
بدانم که برایم رقیب است؟
ای قلب مسین سینه ی شهوانی
شعری بسرا که حال او را گیری
شعری بسرا که جونور بردارد
دست از سر کچل شهوانی
این جونوری که نام او فرهاد است
کله اش پر باد و چنته اش پر بار است
من جانورى ريز بديدم به هوا
كز ريزى خود هيچ نداشتست نوا
رفتست بزير پرچم خواجه جم
تا بلكه زندخنجرى بر من بروا
شاعر جونور میفرماید:
MerOaa وقت خوابت گذشت از ساعتی پیش
وزن شعرییت چیست؟هی می شود کم و بیش
گو که ما هم در جریان باشیم
من فرهاد نی ام اسمم شده جونور درویش
کوله ام 100 گیگ شعر دارد
اینان چرک نویسند وای به حال ورژن اصلیش
شاعر جونور میفرماید:
ای قلب برنزی زنگ زده
حیف که وضع نِتَم بده
وگرنه بدونه ایست میزدم به صورتت برگه شعر
عزیزم برو گندتو بیار تنهایی به غول گیر نده
شاعر جونور میفرماید:
مشتی طفل برای من شعر سرایند امشب
عیبی ندارد بگذار خوش باشنددر این وهم خیال
کار من شده شعر سرایی نی نی جان
البته اگر به شعرم افزون کنم کمی پر وبال
من ریز نیستم ،یک چشم پزشک مهمان منی
عینک پلیس برایت میخرم با قاب فلزی و گلس رویال
قربان دهانت مروآ نيك است كلامت
اينان نتوانند بفهمند كه شيك است كلامت
گر جانورى ريز زدى نيش به جايت
تو فكر خودت باش و بگيرش به خايت
(با عرض شرمندگى ضرورت شعرى بود)
شاعر جونورمیفرماید:
من به خایه ات حساب مکن دوست من
برو برای او موز پوست بکن
موز که گویم نیست آن موز طلایی
دسمال به دست بگیر ،قلوه چقدر بلایی
من تو را کلا نمیبینم ،میکرسکوپ هم ندارم
ولی همین که هستی به عنصری حسابت آرم
دوستان با عرض پوزش من 1 ساعت کار دارم بر میگردم با تشکر از آمروا و قلب مسی
اگر در شعر من وزنی نباشد
بگو از قالب شعرت تو بامن
که من در چشم تو طفلم ولی تو
بگو تا از محضرت باشم پندآموز
آقا ایول ایول دوستان
شاهکار کردین چقدر شعرای قشنگ چقدر طبع بلند
آفرین باید بگم که تو این چند سالی من میام اینجا هیچوقت مثل این چند روز شهوانی شعر قشنگ نداشته واقعا از همه دوستان شاعر تشکر و تقدیر میکنم
آمیرزا ایول داری داداش
گر من نبدم امشبى اندر اين اداره
بنمودمى اين جامه چركين تو پاره
گوشى نبود يار وفادار من امشب
پى سى تو كجايى كه تك مانده ام امشب
تا من بنويسم سخنى و آپ نمايم
روى خجل جانوران خاك نمايم
آنان بنويسند سخنان ياوه بسيار
بس دور بگيرند كه شدند ميداندار
منو ميرزا بهم يار قديميم
به گرماب و گلستان ما نديميم
اگر گاهى به هم ترشى نماييم
همه در ظاهرست و بيرياييم
نباشد بين ما هيچش كدورت
همى خواهم بلا گردت بدورت
الا شير جوان انسان مشتى
بسى شادم كه تو خندان بگشتى
چو ام با جانورامشب كل افتاد
از آنرو بود رفيقان را كنم شاد
بخواهم عذرى از سامى كمى بيش
كه اينجا كرده ام جولانگه خويش
نخواب ای خواجه خوش ذوف اکنون
بگو شعری و باشم سحر و افسون
که ما شاگرد و تو استاد هستی
بیاموزم مرا تو بیشتر از این
استاد بگو از غلط سهويم اكنون چندين دفعه بايد بنويسم
كز محضر پر فيض تو امشب بي مغلطه املا بنويسم
بچه ها میشه خواهش کنم به داستان امتیاز بالا بدین تا بتونم داستان اصلیم رو فردا آپ کنم؟
به خدا قرار نبود این داستان اپ بشه
کمکم کنید
هر کس امتیاز اد توی نظرات بگه!
(شکلک عادمی که دهنش از این همه استعداد نهفته باز مونده)
برو ای سامی نکن گدایی امتیاز
که امتیاز لیاقت داستان تو نباد
همین که بساط شاعری پهن است
برای تو ای نازنین بس است
شاعر جونور برگشت:
بدیدم مشتی جوجه در شعر غوغا کرده اند
این طفلان شیر خواره چها گردو خاک به پا کرده اند
روید زود به اذن من جیش بوس لالا
اینان دیگر کی اند به من هم که صاحب شعر شهوانی ام بی حرمتی کرده اند
سامی پنج تا قلب دادم فقط و فقط واسه اینکه داستان بعدیتو اینجا ببینم،نمکشو بیشتر کن ;)
مرسی
امتیاز بالا بدین
قول میدم از داستان بعدیم لذت ببرین
واقعا باحاله
خواهش میکنم;)
(کمیته گدایی امتیاز سامی شهوتی)
غلط کردم نشو خواجه پریشان
نباش از دست من اکنون تو خسمان
ببوسم روی ماهت خواجه حالا
تو باشی سرور و سالار مروآ
میبینم همه جفت کردن تا من اومدم
یادم باشه دیگه به بچه ها رو ندم
شما شاعر نیستید جمع کنید خیلی سریع
یهو دیدی زدم کل برجکتو ترکوندم
اینی که میبینی مروا تو استیل گنگ رپه
فقط با یه شعر اومدم بگم من هنوزم موندم
سامی جانم ریدی به حالم
و مجبورم کردی که آن را بنگارم
من نیستم اهل یاوه گویی
داستان فردایت را به اشعار میسپارم
(شکلک عادمی که شلوارشو خیس کرده)
البته از خنده نه از ترس (شکلک عادمی در حال زبون درازی)
شاعر جونور میفرماید برای لیدی خودش:
ladyseducer شما نبودیدو اینجا کدکان ولو
ماهم که فقط آرامشان کردیم با شعر ملو
بانو کم کاریتان در تربیت محسوس است
مروآ و قلب مسی نخوابیده اند ،بخوابانشان بدو
جونوور به مهندسم میسپارمت!
از کسایی که امتیاز دادن ممنونم
اگه فردا داستانم اپ شد و بد بود هر چی دوست دارین فحش بدین
قول میدم دیگه ننویسم
شاعر برای آمیرزا میگوید:
کل میرزا فقط به جا ماند که اوهم کاری ندارد
بساطش گلیم است و حکایت از شعر او باری ندارد
بیا خواجه طفلان همه گریختند
شب شعرست ، بیا تا ابر اشعارم امشب ببارد
بیاور پوشکم را لیدی اکنون
که خشتک را بخیساندم بنده اکنون
نبد از ترس خیسی تنبون
بمردم از خنده من از دست این جون
شاعر جونور میفرماید:
برو مروا دگر زیر شعر زاییدی
با عرض پوزش مغز خود گاییدی
چقدر فکر کردی و این شعر آمد
البت که نیست شعر ،عزیزم کلا امشب کلا ریدی
(مروآ عزیز ببخشید واسه جورشدن قافیه مجبور شدم منظر بدی نداشتم)
آمیرزا یه سر به صفحه قبل آخرین کامنت بزن
شاعر جونور برای سامی شهوتی:
سامی جان گویا دلگیری از من
داداش من فقط طنز مینگارم
بی جنبه ای باید که فهمید
فردا حکم اجراجم را دارم
نمیدانستم با طنز فاخر تو بیگانه ای
وگرنه من به داستانت چه کاری دارم
همت رفيق ما و بزرگي نديم ما
مردي مرام ما و شهامت شعار ماست
مردن به نام، خوبتر از زندگي به ننگ
كان عزت و غنا بود اين ذلت و فناست
(ديوان گل پسر نامه :-D )
رفتم بخورم شامى و برگردم و دلشاد شوم
از بند من و مايى و هست و نيست آزاد شوم
ديدم بزده ستاد از بهر گدايى عدد اين سامى
دانى كه چه گويد به تو زنهار خيالى خامى
به تخم چپ خواجه ای جونور
نباشد مرا غم از بر این جفنگ
نشو خواجه دلگیر که این
بباشد ز بحر تلافی همین
گويند روي سرخ تو،پارسا، كه زرد كرد؟
اكسير عشق بر مسم افتاد و زر شدم
(غزل پارسا :-D )
شاعر جونور میفرماید:
مروا دگر الفاظ بد نگو
من به حضلیات دستی دارم
نگذلر قلم بچرخانم
با شعر فکتو پایین بارم
آمیرزا نِتَش قطع گشته من به جای او نیز مینگارم
ساقيا لطف نمودي، قدحت پر مي باد
كه به تدبير تو تشويش خمار آخر شد
در شمار ارچه نياورد كسي پارسا را
شكر كان بلبكانه كله خر مفجر شد
(گلستان پارسا :-D )
خوشامد ليدى اغواگر به ميدان
كز او گرم است هم قلبى و هم جان
بدان اينرا كه ليدى با كلاس است
كنيزانى به زير دستش پلاس است
نه پوشك ميكند تعويض نه تنبان
براى معذرت تن را بجنبان
آميرزا تويي چون گل منم آن شاخ بلبل
تويي آن سرو رعنا منم آن خرس خل خل
گرچه داري تو رقباي بسيار هول
ولي همه بتركند چون تخم بلبل
(تخم منظور همون تخم پرندگان هست و هيچ ربطي به خايه نداره!)
(رباعي هاي گل پارسا :-D )
شاعر جونور میفرماید:
همه بزنن بغل دستشون رو بوق
چون جونور اومد با یه حال خیلی خوب
سیگار کشیدم زدم تو فاز دوپینگ
کی بود شاخ بود بگید تا بشکنمش زود
خطاب به همه =))
اگر شماها شاعريد من بچه شيرم
استغفرلا :D بقيه اشو خودسانسورى كردم :D
چقدر شادم كه پارسا نيز آمد
قدم بر سر بنه جانا خوشامد
مهندسکی دزدکی اشعار رودکی را دزدیکی
گر بگیرد او را رودکی کند ارشاد او را یواشکی
گر شود عشق سامی شهوتی
او را نخواهد دید رودکی
:p
مهندسم جونوور منو اذیت کرده!
حسابش رو برس!:):D:)
شاعر جونور میفرماید:
همتون یه ور حافظم خبر کنید
شاید تو شعر فشار اومد و یه بادی در کنید
برید کتاب ادبیات بخود
اشعار منم برای خودتون از بر کنید
سامى ايندفه رو چون زديم داستانت رو تركونديم بهت ٥ دادم ولى واى به حالت اگه داستان فردات خوب نباشه
اى جانور بد نام رو داخل گهواره
آرام بخواب و بين روى دو سه مهپاره
تا بلكه برون آيى از حال توهم زا
شايد بخرم روزى بهرت دو برش پيتزا
اي ميرزاي من…
من تورا برتر از وهم و گمان و خواب صبح دوست ميدارم…
هر روز به آن اميد از خواب برميخيزم…
كه زلف زيباي تو را در باد ببينم…
.
.
آه…
اي قلب مسين من…
گر يك آهو باشد در جهان…
كه من با ديدن چشمانش
از خود بي خود گشته و مست گردم…
آن آهو تويي!
.
.
آي نازنينه من…
دزدي را برتر از خواب و مي ناب ميبينم :-D
نامرد!
درضمن اون مال سعدي بود :-D
منو لو ميدي؟
كه اينطور!
جونور اذيتت ميكنه؟
به درك!
اصن خودمم هواشو دارم!
جونور جان تو اين نازنين خانوم رو منفجر كني، خودم واست از ادمين وي آي پي ميگيرم :-D
شاعر جونور برای آمیرزا نفس کشی میکند:
شنیدستم عربده ها کشیدی
برو دایی توهم دیدی
ماست بخور حالت شود خوب
در ضمن شادی جان با اون شعرت ریدی =))
چه باشد تورا اى خواجه؟ بدارى جنون؟
برو تا به نزد شادى نگشتى ساندويج دونون :D
يادم رفت اينو زيرش بزنم
(اشعار نو گل پارسا :-D )
شاعر جونور برای قبلی:
قلب زنگ زده با چوب خودم میزنی ام
تو آرزوی پیزا داری ،من عاشق فلافل و سیب زمینی ام
گر بار دیگر شعرت زایه باشد
حسابت نمی آورم در حد بچه نی نی ام
ز شادى جوجه ها اينجا روانند
چه پيش آمد كه حد خود ندانند
اگر تو شاعرى يا بچه شيرى
مواظب باش يهو اسهال نگيرى
ياوه نباف جونيور،چرا ندارى لالا؟
زودى بخواب تا فردا برات بيارم قاقا :D
شبت خوش ليدي جان
منم برم اندكي استراحت كنم
دزدي شعر واقعا كار سخت و طاقت فرساييه :-D
شب همگي عزيزان بخير :x
جونور برای گل پسر:
سامی در کل داستانش افتضاح بود
تو رو داستان خوان تا بفهمی حس من را
من هم که در کار طنز تشویق شدم
نوشتم ولی خب همه بود تقصیر آمیرزا
دوستان من روم دیگر بخوابم
مخلص درگاه شما ،از طرف یکی از شعرا
من میروم پشت من حرف نگویید
خوابم آید وگرنه میکوبیدم همه را
سامی جان اسم داستان چیست که فردا آمد
یکهو نرویم بپاشیم رنگ قهوای را
رای هم دادم ای گدای مسکین
رو نظر کن در آمار آرا
ولی دوستان خیلی خوب شده جدیدا تو کامنت داستانها دیگه خبری از فحش و فحش کشی نیست و این مشاعره هم خیلی باحاله من مخلص همه هستم دربست
و اتفاقا امروز با آمیرزا در این مورد حرف زدیم
لطفا به نوبه خودتون رعایت کنید و دیگه داستانهای بد هم فحش ندید ممنون
از طرف بنده حقیر سرا پا تقصیر جونور(فرهاد)
ای پسر گوش بکن نصیحت بنده را
نکن دوستی با این جونور بلا
که نباشد اندر شهوانی مهندسی
که بود نام او پارسا بجز شما
که اگر زبانم لال گرفتار شدی اندر بلا
نباشد تو را یاوری جز این سامی نازنین ما
حريفان ميروند نوبت به نوبت
من و تو مانده ايم ميرزا و بربط
چه گفتى تو قلب مسى؟ اى بى خبر
كه يك شادى است و شاعرى و هست و شير
ديگر باره حرفى نزن با كلام
سخن آن باشد كه گفتم والسلام :D
دوستان عزيزم اگه خداى نكرده از طرف من به كسى جسارتى شد به بزرگى خودتون ببخشيد همه اينا جنبه شوخى و مزاح داشت
دم همتون گرم به خدا ميسپارمتون
شب خوش
رفتند بخسبند همه ای خواجه
ما ماندیم و تو ماندی دوباره
گر خواهی که به اخراج نیفتد سرو کارت
برو بگیر بکپ که چشمم به تو نیفتد
فرهاد داداش به اندازه يك سالت شعر گفتي اونم از نوع چيز شعرش :-D
قربون دستت كه تركوندي اين پسره دختر نمارو!
يه امتياز مثبت پيش ادمين داري :-D
داداش پاي هر داستاني همچين نميشه
بعضي نويسنده لياقتي جز فحش ندارن
كه البته دست خودشون نيستا، فحش خونشون اومده پايين
ماهام زحمتشو ميكشيم ;-)
.
.
مِرُآ جان توم ذوق شعري داشتي و رو نميكردي؟
بنده در حضور همه سر تسليم فرود مياورم :-D
ولي ديوان پارسا يه چيز ديگسا :-D
شب خوش :-)
خوبه همه رفتن که بخوابن و الا همه میگفتن این دوتا چه نونی به هم قرض میدن :D
من منتظر خودت بودم میرزا :D >:)
اعتراف میکنم که این یه توطئست
خودت میای به منو پارسا جون گیر میدی بعد میگی من نمیذارم بخوابی
میرزا یادت باشه که کرم از خود درخته :))
الان میگم مهندس با دینامیت منفجرت کنه واسه من شمشیر میکشی میرزا
ميزايندي واسه شاعره من شمشير كشيدندي منفجرت ميكنميديا :-D
گفته باشمي :-D
بزن منفجر کن تو این خواجه را
که شمشیر کشیدست بر مروآ
که کرم از خود خواجه بودی همی
بیانداخت تقصیر ها به گردنما
به به!
عجب استعداد وافري
بنده هرچقدرم كه تلاش كنم به گرد پاي شما نميرسم :-D
توم به گرد ديوان من نميرسي :-D
درنتيجه هردو به گرد هم نميرسيم :-D
شبیه قوانین فیزیک شد :D
به هر حال منکه چیزی از فیزیک حالیم نیست و شما مهندسی خب
ولی اهل هنر استم و شعر سرودن هم که به خاطر همین میرزا امشب یادگرفتم
سامي دچار اسپم گرفتگي شد :)
اينو از طرف ايشون ميزنم
“دوست عزیز من نخواستم سر پارتی بازی و رفاقت به من امتیاز بدین
قرار نبود این داستان اپ بشه مهندس هم این موضوع رو میدونه
ولی آپ شد!
ادمین در صورتی داستان بعدی رو میزاره که داستان قبلیت امتیاز خوبی گرفته باشه در غیر این صورت باید توی نوبت چاپ باشه که حدود دو تا سه ماه طول میکشه
دو ماه زمان زیادیه واسه من و من فرصتش رو دیگه ندارم
حالا مهم نیست که با خودتون بگین این کس شعر میگه ولی به قران اگر اومدم و توی این سایت عضو شدم و داستان ارسال کردم به عشق تک تک کسایی بوده که زیر داستان ها کامنت میزاشتن با خودم گفتم بزار چند ماه آخرم رو با این دوستان سرم رو گرم کنم
هیچ وقت و هیچ کجا توی این سایت من اینو نگفته بودم و قصد هم نداشتم بگم ولی مطمئن باش به زودی دیگه اسم منو زیر داستان ها نمیبینی و خیلی زود فراموش میشم
مهم نیست چون عشق من همین داستان ها و دور هم جمع شدناس
منم مثل خیلی از بچه های دیگه که فراموش شدن!
داداش من فکر نکن همینطور که اینجا میگم و میخندم زندگیم هم همینطوریه !زندگیم زهره
وقتی میدونم قراره تا چند وقت دیگه چه بلایی سرم بیاد و نمیتونم کاری بکنم دیوونه میشم
من میام توی این سایت تا اروم بشمتا همه چیز رو فراموش کنم
بازم من ازت عذر میخوام…
مطمئن باش من نمیخوام ,محبوب بشم، خاک تو سر من کنن که بخوام …
بیخیال
شب خوش”
صبحي دگر شد و حالم دگر بشد
سامي، حكايت تو، جزز جگر بشد
از دور ميشناسمت اما ز گفته ات
دلگير گشتم و شام اين سحر بشد
احوال بد ز تو دور و چشم بخيل كور
مريم ز حال بد تو پكر بشد
ياران جميعكم احسنت، حاش له
با شعر، منفجر اين بخش نظر بشد
ajibe doostan sokhanvar hanooz shoomaroo be boote naghad nazashtan ye ghorbooni koon
اى بابا سامى بعد خوشى ديشب حالمون رو گرفتى كه امروز!!!
ميرزا مرشد ماست هرچى بگه درسته
تعداد كامنت زير داستانت رو نشمردم ولى انقدر زياد بوده كه داره به صفحه سوم كشيده ميشه، ولى فكر نميكنم يك دونه فحش به تو توش باشه، حالا بگذريم از اينكه ما تو شعرا كلى فحش خورديم!!!
اما اگه بخواى اين جورى حرف زدن رو ادامه بدى تو هم فحش ميخورى گفته باشم!
سلام نازنینم ،سلام سامی جونم
آخه اول صبحی بزنم لهت کنم؟بزنم نصفت کنم؟
این چی بود که تو کامنتا گفتی تو؟
مگه من عشق دومت نیستم بعد مهندس؟
چرا عشقت رو اذیت میکنی آخه؟
دشمنت بلا سرش بیاد نازنینم تو چراا ؟!!
به خدا همین یه کاربری رو دارم وگرنه 1000امتیاز میدادم به داستانت گلم ،یه کاربری قبلا داشتم که مورد لطف ادی جون قرار گرفت و حذف شد ،اما با همین کاربریم به عشقت که عشق دومتم بعد مهندس گل پسر ،5تا قلب بهت دادم عزیزم
دیگه از این حرفا نزنیا ،فهمیدی یا نه؟
تو همیشه اینجایی و پیش ما سامی جون ،دل عشقتو نشکن با این حرفا نازنینم
مهندس ببخشیدا در حضور تو با عشقت عشقولانه صحبت مینمایم
خوووو بعد از تو عشق منه ،خودش تو داستان قبلیش گفت
دم کسایی که شب شعر راه انداختن هم گرم ،همگی مرحبا ،احسنت و باریکلا ،مخصوصا قلب مسین و آمیرزا که انصافا دمشون گرم ،مهندسکی ناز نازکی هم که جای خود داره
ما کنار وایسیم بهتره ،چون در جمع بزرگان نباشیم بهتره ،آمیرزا شما استادی ،جایی که آب باشه تیمم باطله دادا
سامی جونم ،خعلی دوست دارم عزیزم
منتظر داستان نابت که قولشو دادی هستم عشقم
دمت گرم آميرزا اصلا به خاطر همين كارات ه كه من خيلى دوست دارم.
داستان جديدى كه نيومده فكر كنم امشبم بساط شامورتى بازيمون رو همينجا پهن كنيم بهتر باشه!!!
دوستان خسته نباشید.
سامی جان از داستان که بگذریم … کامنتها باحال بود.
ول كن بابا آميرزا، اولياش بيان اينجا كه چى؟ همون مديرو ناظم بس نيست كه پاى اوليا رو هم اينجا باز ميكنى؟!!!
دوستان عزیز اون حرفارو خود سامان زد؛ نه من!
.
.
مرغابی غیبتش غیر موجه بوده
اولیاشو کاری نداریم
ولی باید فلک شه :D
میرزا جان بساط فلک رو پهن کن :D
مهندس چوب و فلك تو تخصص جونوره ميرزا مرد اين كارا نيست كه!!!
دوستای عزیزم اگر من حرفی زدم نشونه این نبوده که بخوام خودکشی کنم!
یک چیزایی هست که نمیخوام به اینجا منتقلشون کنم
چون میخوام حداقل اینجا ذهنم ازاد باشه و کنار دوستام خوش باشم
امیرزای عزیز من از اینکه دوستای مثل شما دارم به خودم افتخار میکنم
اره من یه چیزایی گفتم که اینجا جاش نبود
فدای سر تو و همه دوستان که داستانام آپ نشه
بلاخره یه روزی چاپ میشه
اگر بودم که کنار همدیگه میخندیم اگر هم نبودم به تخم مهندس!
شماها هستین
منم مهم نیستم
مسی جون پس خودت دست بکار شو
این مرغابی رو باید تنبیه کنیم :D
.
.
سامان جان داداش تمام لذت این کل کل کردنا بخاطر دوستی ها و با هم بودناشه
تخم منم واسه داداشم کاربردی نداره
واسه همه ماها مهمی؛ چون همه باهم رفیقیم ;)
ای بابا میرزا هنوز زنده ای فکر کردم مهندس منفجرت کرده
اوی مهندس مرغابیتو ول کن و ماموریتتو انجام بده
چوب و فلک هم واسه دوره زمونه میرزاست به فکر تنبیه مدرن تری باش
من که چیزی نفهمیدم هرکی فهمید توضیح بده