پدرشوهرم و مامان بیچاره ام زیر کیرش

1396/03/23

سلام.من سولماز هستم.واقعا از هرچی نامرده متنفر هستم.میخوام بگم بعضی داستانا باور کردنی نیست ولی با توجه به چیزی که خودم دیدم،دیگه فکر می‌کنم نکنه همه واقعی هستن.من چهار ساله ازدواج کردم.شوهرم سجاد اسمشه و پسر ساکتی هست ولی بجاش باباش از همون اول غیر عادی بود.خونه پدرشوهرم دوطبقه اس که ما واحد همکف میشینیم.مادرشوهرم هم سکته کرده شیش ماهه و توی رختخواب افتاده.منم یه مامان دارم که بیشتر مثل خواهر هستیم.بابام مدیر مدرسه اس و آدم بهداشتی ای هست.بعضی وقتا با مامان میرفتم زمان مجردی حمام و از مامان میپرسیدم چطور کونش اینقدر خوش فرمه،که گفت کار باباته و باهم خندیدیم ولی من باورم نمی‌شد اون بابای باشخصیتم و آروم،شخصیت دیگه ای داشته باشه.

یه روز مامان زنگ زد و گفت میاد عیادت زهرا خانم(مادرشوهرم)خلاصه اومد و باهم رفتیم طبقه بالا و پدرشوهرم ازمون پذیرایی کرد و بعد کلی صحبت،بابای سجاد به مامان گفت یه موضوع هست خواستم باتون درموردش صحبت کنم،مامانم با کلی تعارف و خواهش می‌کنم با پدرشوهرم رفتن از اتاق بیرون.من داشتم سوپ مادرشوهرم رو میدادم که یه لحظه یه صدا شنیدم.توجه نکردم.غذا زهرا خانم رو دادم و رفتم ظرف بذارم آشپزخونه دیدم مامان و آقا حشمت(پدرشوهرم)نیستن.آقا حشمت حدودا پنجاه سالشه ولی قد بلند و چهارشونه اس.از بالا توی حیاط رو دیدم اونجا هم نبودن.با کنجکاوی داشتم از پله ها میرفتم پایین که صدا افتادن چیزی از خونه خودم اومد و ناخوداگاه تندتر رفتم از پله ها پایین و از لای در که باز بود نگاه کردم ولی توی حال نبودن و کلید اتاق منو سجاد روشن شد.یه صداهایی میومد ولی واضح نبود،از توی نورگیر و از بالا پنجره اتاق یه لحظه نگاه کردم که داشتم سکته میکردم.باورم نشد،باز رفتم بالا و افتادم پایین از ترس و شوکه شدن.مامان خودمو دیدم که روسریش رو گرفته جلوش،درست ندیدم ولی انگار لخت بود و شرت پاش بود و بابای سجاد هم یه شرت پاش بود که میشد بزرگی کیرش رو حدس زد…ولی نه،شرتش رو درآورد،دوبرابر چیزی بود که فکر میکردم.هول کردم.تلفن برداشتم به سجاد بگم…ولی باید چی میگفتم…دویدم بالا به زهرا خانم بگم،اونم که نمیتونست تکون بخوره.یادم به مامان افتاد،دویدم پایین و وقتی دوباره سرم رو بردم بالا دیدم پاها مامان روی شونه های مادرشوهر کثیفم هست و مامان هرچی زور میزنه،نمیتونه جلوی تلمبه های وحشتناک اون احمق رو بگیره.داشت تلمبه میزد و شروع کرد سینه ها مامان رو بخوره،بعد ده دقیقه دیگه مامان تکون نمخورد.آقا حشمت داشت به مامان یه چیز میگفت که دیدم مامان سرش رو به علامت تایید تکون داد و دوتاشون شروع کردن نگاه کردن به کوس و کیر هم و حشمت بیشعور کیر خرکیش رو کشید بیرون.مامان با دست کوسش رو گرفته بود که دیدم مامان داره به شکم می‌خوابه و از روی میز آرایشم،کرم نرم کننده رو داد به پدرشوهرم.آقا حشمت داشت به کیرش کرم مرطوب کننده میزد و مامان بالشتای منو سجاد رو گذاشت زیرش که کون طاقچه ایش باز شد ازهم.باورم نمی‌شد میخواد از کون بکنه.جالبتر اینکه وقتی داشت کیرشو می‌کرد داخل،مامانم ازش لب میگرفت.واااای که چه کونی میکرد و فکر میکردم مامان جر بخوره ولی بجاش حال میکرد تا آبش اومد و پدرشوهرم،روی مادر عروسش چنددقیقه خوابید.بلند شدن و داشتن شرت می‌پوشیدن که من دویدم بالا.مامانم سرخ شده بود ولی انگار ناراضی نبود.این موضوع دیگه تکرار نشد ولی چندباره وقتی دارم غذا میدم به زهرا خانم،آقا حشمت به یه بهونه،میاد به رون یا کونم دست میماله و من مثل مرگ از خودش و کیرش میترسم و به شوهرم گیر دادم جابجا شیم.آدم اینقدر پست میشه واقعا

نوشته: M


👍 13
👎 16
236719 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

621931
2017-06-13 21:40:29 +0430 +0430

آخرشم نفهمیدم… چی شد؟
مادرشوهرت شیمیل بود؟:-|

2 ❤️

622021
2017-06-13 21:54:05 +0430 +0430

مادر شوهرت تلمبه ای وای

0 ❤️

622041
2017-06-13 21:56:56 +0430 +0430

آخی بیچاره مامانت آخی آخی 🤮

2 ❤️

622146
2017-06-13 23:23:41 +0430 +0430

مردم دارن عزاداری میکنن اونوقت یه دلقکی مثل تو بخاطر یه جق پیش پا افتاده ببین چطور روابط دو خونواده رو گند و فساد و فحشا میکشی… از موی سفیدشون خجالت بکش… اون افلیج رو چرا با کون مامانت حرص میدی…

1 ❤️

622151
2017-06-13 23:26:57 +0430 +0430

واااااااا

3 ❤️

622191
2017-06-14 00:08:26 +0430 +0430

باو دس ور دار هی ما هیچی نمیگیم دیگه فک نکن کصخولیم ک ?

0 ❤️

622211
2017-06-14 00:30:24 +0430 +0430

خوب, آخرش؟ الان انتظار داری بگیم افرین؟ نه داداش,اینجا ازین کونی بازیا نداریم. اینجا فقط فحش میدیم.
کیر خرکیم توی کیرت جقی (erection) (wanking)

0 ❤️

622231
2017-06-14 00:47:10 +0430 +0430

یا ابررررفرررض مادرشوهرت داشت تلمبه می زد به احترام مادرش که توسط مادر دوماد گاییده شد یک دقیقه سکوت لطفن

0 ❤️

622266
2017-06-14 01:09:56 +0430 +0430
NA

الان این سکس بود یا لز ?

0 ❤️

622366
2017-06-14 03:37:51 +0430 +0430

پس معلوم بود مادرت خیلی قبل به حشمته کوس میداده
این از مامانت نجمبی حشمت خفتت کرده کوس و کون
برات نمیزاره پس تا جنده پدر شوهرت نشدی مکانو
عوض کن قربونت???

0 ❤️

622401
2017-06-14 04:26:12 +0430 +0430
NA

ﺍﻳﻦ ﺟﻮﺭ ﻛﺼﺘﺎﻥ ﻫﺎ ﻧﻮﻉ ﺟﺪﻳﺪﻱ ﺍﺯ ﺑﻴﻨﺎﻣﻮﺳﻲ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﻴﺎﺩ ﻧﻘﺶ ﺳﻮﻡ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﻛﺼﺘﺎﻥ ﻛﻪ ﻣﻠﺖ ﻓﺤﺸﺶ ﻧﺪﻥ ﻓﻠﺬﺍ ﻣﻦ ﻣﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﻛﻴﺮ ﺷﻲ
ﺍﺧﻪ ﺑﺰ ﻣﺠﻪ ﺍﺳـﭙﺮﻡ ﻟﻚ ﻟﻚ ﻫﺎﻱ ﺩﻡ ﻗﺮﻣﺰ ﺍﻓﺮﻳﻘﺎﻳﻲ ﺗﻮ ﭼﺸﻮ ﭼﺎﻟﺖ ﺍﻳﻦ ﻛﺼﺘﺎﻧﻮ ﺍﺯ ﻛﺠﺎﻳﻪ ﻛﻴﻮﻧﺖ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩﻱ ﺩﻗﻴﻖ o-O ﻋﺮﺿﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﺯﺕ ﻛﻪ ﺣﻴﻦ ﻛﻴﻮﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﻧﻴﺎ ﻧﻨﻮﻳﺲ ﻛﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﻫﻤﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺟﻠﻮﻣﻮﻧﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﺮﺍ ﻛﻔﺘﺮﺍﻱ ﻣﺤﻠﻢ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﻨﻢ

1 ❤️

622446
2017-06-14 05:15:11 +0430 +0430

دروغ بود ولی خوب بود .

0 ❤️

622501
2017-06-14 06:36:06 +0430 +0430

نظر شما چیه؟ک پاهای مامانت روی شونه های !مادرشوهرت!بود سوتی بیی

0 ❤️

622571
2017-06-14 07:57:13 +0430 +0430

مسولین سایت خر خودتونین

0 ❤️

622646
2017-06-14 09:44:47 +0430 +0430

نگووووووو

0 ❤️

622871
2017-06-14 15:56:16 +0430 +0430

الان چی بهت بگم
بگم مادرت جیندس خوشحال میشی
یابگم پدر شوهرت حروم زادس
یا بگم مادرشوهرت شیمیله
یا بگم از بست زدی سیمپیچ مغزت سوخته
یا بگم پایه ی نگه دارنده تلوزیون 57 اینچ تو کیونت
آخه چی باید بگم

0 ❤️

622906
2017-06-14 16:28:55 +0430 +0430

چ خنده دار خخخ

0 ❤️

622976
2017-06-14 18:01:26 +0430 +0430

این داستان زیاد با عقل جور در نمیاد چرا که با توجه به حضور شما در آن محلّ و هر لحظه احتمال لو رفتن رابطه، فکر نمیکنم کسی تو این سنّ و سال مرتکب چنین حماقتی شود

0 ❤️

623026
2017-06-14 19:23:50 +0430 +0430

کاریه که شده، مراقب خودت باش پدر شوهر در کمین نشسته

0 ❤️

623091
2017-06-14 20:16:43 +0430 +0430
NA

مامان تو جنده نبود؟؟اقا حشمت نامرده؟؟

1 ❤️

623411
2017-06-15 00:52:25 +0430 +0430

حالا بماند پاهای مامی جونت رو شونه های مادرشوهرت بوده اون احتمالا اشتباه لپی ببخشید تایپی بوده اما واقعا باید به بابای بهداشتیت احسنت گفت که همچین کون سالاری واسه مامی جونت ساخته که کیرخرکی آقا حشمت را تاته میخوره تازه خوششم میاد و میکه بده بیشتر داخل که احتمالا حشمت خان گفته مامی عروسم تخمام با قاشق جا کردم توش بجان خودت آخرشه دفعهبعد واست یه خرطوم فیل میارم ولی خب ڂوبه مامانت راضی نبوده چون بابات بهداشتی بوده به زور کردنش اگه نه چنددوز بعدش حشمت خرکیر هم موتور میسوزوند زیر کون مامانت اونم میفتاد رو دستت و زمینگیر میشد

0 ❤️

623956
2017-06-15 11:12:42 +0430 +0430

هرکار کردم نتونستم بهداشتی بودن باباتو به بقیه چیزا ربط بدم :| بعدشم نفهمیدم آخر سر مادر شوهرت توی رخت خواب بود یا لای پاهای ننت :| مامانت دادنش میومده و دادن از کون رو هم با سر تایید کرده خودش کونو قمبل کرده کرم رو هم داده به طرف بعد کجای این قضیه داشته زور میزده که جلوی تلمبه ها رو بگیره ؟ ? (dash) (hypnotized) کثمغض :|

0 ❤️

624286
2017-06-15 20:25:48 +0430 +0430
NA

نایس!

0 ❤️

624316
2017-06-15 20:46:26 +0430 +0430

از موجود دوپا هر چیزی برمیاد هر چیزی به آدمش بستگی داره چطوری با این چیزها کنار بیاد. مادرت خودش بارضایت داده.چاره چیه

0 ❤️

624991
2017-06-16 05:24:00 +0430 +0430

نه واقعا نمیشه.
حالا مادر عروس حلاله اما عروس که نمیشه.

0 ❤️

644760
2017-08-12 05:49:49 +0430 +0430

مادر به خطا

0 ❤️

653074
2017-09-19 13:51:39 +0430 +0430

هر چی کسخوله توی شهوانیه

0 ❤️

661974
2017-11-14 12:33:21 +0330 +0330
NA

اماده باش همین روزا نوبت توئه - با مامانت وقت و تنظیم و از کیر کلفت پدر شوهر لذت ببرید

0 ❤️

668427
2018-01-08 06:18:13 +0330 +0330

چون از کیرش میترسی گیر دادی به شوهرت که جابجا شین؟اگه کیرش کوچیکتر بود گیر نمیدادی؟خخخخخخخخ

0 ❤️

736689
2018-12-21 22:08:21 +0330 +0330
NA

این داستان رو موقع جلق

0 ❤️

736691
2018-12-21 22:10:42 +0330 +0330
NA

این داستان رو موقع جلق زدن یادت اومده بنویسی …
اخه کسکش ما رو چی فرض کردی ک همچین مزخرفاتی رو نوشتی …
ابم رو بزاری جای اون مغز بهتر کار میکنه برات …
مواظب مامانت باش به بقیه نده …خودت پیشکش

0 ❤️

767876
2019-05-16 22:10:15 +0430 +0430

مادر یه آدم هم انقدر جنده و لاش میشه واقعآ …!!!
با یه اشاره پدر شوهرت از خدا خواسته بره توی اطاق دخترش ، روی تخت دخترش به پدر شوهرش کوس و کون از دل و از جان راضی بده …‌ !!!
حالا فهمیدی که کون خوش فرم مادرت ، کار بابای معلم و بهداشتی ت نبود و کار حسن آقا بقال ، هوشنگ قصاب ، مش قربون سبزی فروش و بقیه کاسب های محله تون بود …‌
ضمنآ سولماز خانم ، من توصیه میکنم که راه مامان جون جنده ت رو ادامه بده و به حشمت خان کیر کلفت یه دست
از کون بده تا بینایی چشمات بیشتر بشه تا خوب ببینی که
پاهای مامانت روی شونه های مادر شوهر کثیف ت نبود بلکه
اون پدر شوهر کیر کلفت ت بود که داشت پلوس های جلو و عقب مامان جون جنده ت رو جا میذاشت … !!!
اسکول و کونی … ، مگه کسی اجبارت کرده که بخوای
لاف بیای …

0 ❤️

840462
2021-11-03 01:42:03 +0330 +0330

اشکال نداره بزار پدر شوهرت مامانت بکنه اونکه راضی هست

0 ❤️

840471
2021-11-03 02:02:20 +0330 +0330

آجی انگار خیلی هیجان زده بودی کاملا ادبیاتت معلومه که داستان اولت هست و هیجان توام با شهوت زیاد سراسر وجودت رو گرفته بوده
قربونت برم یبار میخوندیش بلکه ببینی چقدر اشتباه ادبیاتی و املایی داری
من دیس لایک تقدیمت نمیکنم صرفا بخاطر اینه دخملی هستی و حس ناسیونالیستیم اجازه اینکار رو نمیده ولی این به معنای این نیست که مستحق دریافت دیس نبودی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها