پرواز با پرستو

1389/11/16

سلام اسم من پارسا هست و ميخوام براي اولين بار داستان بنويسم اگر بد بود ببخشيد چون دفعه ي اولمه … اين داستان كه ميخوام بگم دو سال پيش برام اتفاق افتاد و اميد وارم كه اون داستان رو اونجور كه هست بگم … بزار همين اول داستان هم بگم كه خواهشا فوش ندين …
حدود 3 سال پيش وقتي 16 سالم بود براي اولين بار دختري و ديدم كه عاشقش شدم ولي چيزي كه از دختره شنيده بودم اين بود كه به كسي پا نميده حتي به اين مخ زنای مدرسمون هم پا نداده بود جه برسه به من كه تا به حال دوست دختر هم نداشتم… ولي خوب عشق و عاشقي كه اين حرفا سرش نميشه … خلاصه بعد از مدت حدود 2 يا 3 ماه تونستم بالاخره باهاش دوست شم اسمش پرستو بود و همه تو كفش بودن وقتي باهاش بودم انگار تمام دنيا رو بهم ميدادن ولي با اين حال اين قدر نگاهش ميكردن مردم كه اين قضيه باعث ناراحتيم ميشد حتي دوستام هم كه تو مخ كردن الناز بهم كمك ميكردن هم همين رو ميگفتم و نگاهش ميكردن و همش به هيكل اون خيره ميشدن … تنها چيزي كه من تا به حال به اون توجه نكردم …
بعد از اون متوجه هيكل عالي الناز شذم واقعا هر كسي رو به هوس مين داخت يك سال از دوستي من و پرستو ميگذشت و چند ماه بود من علاوه بر زيبايي محو بدن اون هم شده بودم مو هاي تمام مشكي اون و هيكل سكسي اون واقعا من رو به شهوت مينداخت و كاملا از خود بيخودم ميكرد … اين موضوع باعث ميشد تمايلم به سكس با هاش بيشتر بشه از طرفي دوستام هم تحريكم ميكردن ديگه تصميم خودم رو گرفته بودم … تصميمم سكس بود چيزي كه تا اوم موقع حتي بهشم فكر نكرده بودم … اما تمام آرزوم در پرستو خلاصه ميشد … گذشت روز موعودم رسيده بود روزي كه ميخواستم از عشقم به عنوان وسيله ي تخليه ي شهوتم استفاده كنم اون روز رو خوب يادمه عطر تحريك كننذه زده بودم و آماده و ترو تميز كه اومدم دنبالش و رفتيم از طرفي ميترسيدم كه پرستو رو از دست بدم و طرفه ديگه اي هم سهوتم بود كه به خودم قول دادم اگر اين كا رو بكنم با پرستو ازدواج كنم … مثل هميشه رفتيم پارك و رسديدم به آخراي پارك كه هميشه اونجا ميرسيديم كه بتونيم راحت تر با هم باشيم بدون هيچ كسي كه بهمون گير بده از ترس داشت سرم گيج ميرفت و تير ميكشيد پرستو داشت يه سري حرف ميزد كه اصلا توجهي بهش نمي كردم متوجه حال من شده بود نشته بوديم و من فقط لبخند خشكي داشتم آخر سر پرستو اومد نزديك تر و پرسيد پارسا چيزي شده كه رنگم پريد نميدونستم چي كار كنم در ه لحظه تصميمو گرفتم سريع لبام و چسبوندم به لباش پرستو مات مونده بود كه داستان چيه و تا 10 . يا 20 ثانيه خشك شده بود بالاخره اون هم همراهيم كرد و شروع به خوردن لبا كرد اون روز لب هاش هم مزه ي ديگه اي ميداد تمام هوش و هواسم به اون بود و اين حالت نمي خواستم تموم شه پرستو هم همراهيم ميكرد و اون هم سير نميشد وقتي فهميدم كه اون هم تمايل به لبهام داره و آماده ي هشري شدنه كارم رو شروع كردم با همه ي توان و جراتم و همون لرزشم دستم رو گزاشت رو سينه هاي پرستو قلبم از جا كنده شده بود و سرم تير ميكشيد و كيرم هم نيمه شق بود در حين گزاشتن دستم روي سينه ي پرستو لبهام رو جدا كردم و سريع شال و روسريش رو كنار زدم و شروع به خودن گلوش كردم پرستو كه تازه لبش از لبم كنده شده بود و نفسش رو داشت تازه ميكرد با همون حال نفس نفس گفت چي كار ميكني… با حالتي كه نه رضايت رو اعلام ميكرد و نه شكايت … من بدون پاسخ به اين جواب به كارم ادامه ميدادم 5 دقيقه از اين حالت ميگذشت پرستو هم تو 5 دقيقه با اين كه نق زياد ميزد … ديگه صداش كم شده بود … ولي من ديكه طاقت نداشتم داغ داغ بودم و نفسم بالا نمي اومد اومدم بالا كه نفس بگيرم كه پرستو غافل گيرم كرد… –چرا ول كردي تازه گرم شده بوديم… ان رو پرستو گفت و به يكباره پارسايي كه همه ي كاراش رو با ترس و لرز جلو برده بود رو شير كرد … گفتم :‌ eeee گرم شدي ؟؟ اين گرم كردنش بود بقيش تو خونه خالي … از اينجا به بعد نقل قول ميزنم
_پس پاشو بريم
_ كجا؟؟
_ خونه خالي ديگه
_ مگه سراغ داري؟؟؟
_ آره
_ كجا ديوونه ؟؟
_ سارا (خواهر پرستو) الان كلاسه تا عصري هم نمياد
_ بدو بريم
از خونه ي پرستو اينا تا پارك 5 دقيقه بيشتر پياده نبود رسيديم كليد رو انداخت و در رو باز كرد تا در رو بست سروع كردم كه زد تو زقم و كفت نترس بابا در نيمرم كه…دستم رو گرفت و برد تئ اتاقش تا رسيديم بدون معطلي برگشت و لباش رو روي لبا م گزاشت شروع به خوردن كرد منم ديگه از خود بيخود شده بودم هميجوذي كه لبام رو ميخورد دستم رو از پشت به كونش رسوندمو سروع به مالوندنش كردم ديگه 3 …4 ديقه گزشته بود كه طاقتم تموم شدبقلش كردم گزاشتمش روي تخت تك تك دكمه هاي مانتو شو باز كردم كه با كمك خودش در اوردم تاپ صورتي رنگي تنش بود من هم شروع به خودن گلوش كردم و دستام وبا كمك خودش تا رو تا نيمه هاي بدنش در اوردم ديگه الان من بئدم و پرستو كسي كه هميشه عاشقش بودم الان فقط با يك سوتين جلوم بود سينه هاي نسبتا بزرگي داشت ولي جوري بود كه هر پسري آرزوش رو داره از روي سوتين شروع به خودن ليس زدن چاك سينه هاش كردم آروم آروم مي اومدم پايين سرم از شهوت داشت ميتركيد سوتين رو از لبه هاش آروم آروم به پايين ميكشيدم و ديگه از اين روند خسته شده بودم كه دستمو بردم و از پشت سوتين رو باز كردم و كشيدم پايين سينه هاي سفيد سفيد پرستو با حالتي موج دار از سوتين بيرون اومد اين حالت ديوونم كرد … دهنمو نزذيم كردم و شروع به خوردن سينه هاش مزه ي عجيبي داشت ديوونه داشتم ميشده يك دستم روي سينه ي اون و يكي ديگه از اون سينه هاي سفيد و زيبا توي دهنم نرم نرم بود آه و ناله هاي كوتاه و عميق پرستو ديوونم كرده بود حالا فقط ميخواستم بكنم بلند شدم و اوممدم پايي شلوارشو در اودم و پاهاشو باز واي خدايااااااا چي ميديدم يك شرت آبي كه خيس خيس بود و كس برستو بهش چسبيده بود ديگه تموم بود اين كس همون عشقم ود كه من حتي تا 2 ماه پيش به اين هيكل سكسيش توجهي نداشتم شرت رو پايين كشيدم و بدون دقت كردن به كس پرستو زبونم رو چسبوندم اين با آه آه هاي منقطع پرستو به يك آه بلند و عميق تبديل شد ايسن حشرم رو بالا برد سروع به گردوندن زبونم روي كس پرستو كرده بودم واقعا مه ركه بود ليز و خوش مزه ديوانش شده بودم اين حالت 10 ديقه اي ادامه داشت تا اين كه آه آة هاي پرستو بلندو بلند تر ميشد و كه يك باره لرزيدو آبش با فشار اومد تو دهنم كه خوب يه بخشيش رو اجباري قورت دادم اما مكزش خوب بود … در گه نوبت من بود كه لذت ببرمو به آرزوم برسم سريع لخت شدم و كيرمو در اوردم كه بزرگ بزرگ بود بزرگ ترين حالتي كه تا به حال ديدم اومدم جلو پرتو هنوز بريا تحريك من آه آه ميكرد كيرمو چسبوندم به كسش كه پرستو گفت:
_ هوي مگه ما آدم نيستيم ؟؟‌نبايد يه ذره ما هم بخوريم؟؟؟
اين رو كه گفت سريع بدون هيچ صحبتي نشستمت پرستو هم كه ميدونست چيكار كنه اومد بالاي كيرمو نشست و با لبا خوشگلش يك بوس از كيرم گرفت و گزاشت تو دهنش اولين بار بود كه همچي ن حسي داشتم شروع به ميك زدن كرد و ليسيدن واقعا باورم نميشد كه اين پرستو هستش كه من تا 1 سال پيش حتي فكر دوست شدن برام مثل رويا بود ديگه حشرم كامل با زده بود داشتم لذتم رو ميبر دم با اينكه پرستو وارد نبود و دندونا به كيرم ميگرفت و درد داشت اما همين درددش هم لذت بخش بود
كمك م من هم آه آه هم در اومده بود و كه احساس كردم دارره آبم مياد منم به تلافي آبي كه از پرستو خردم ميخواستم كه آبمو بخوره آبم اومده و انگار كه سبك شده باشم برق از سرم پريد و حالم عوض شد … بي حال بودم چشامو بستم و قتي باز كردم نفه ميدم آبم چي شد ولي پرستو هم چنان كيرمو ليش ميزد احتمالا آبم رو خورده بود كه گفت ديكه بسه منم حال ميخوام…
خوابيد و پشتشو كرد به من منم اومدم كه بكنم و به اوج لذتم برسم اما كون نمي خواستم… از اونجا ديدم كه يك كس صورتي ه بدون مو داره بهم چشمك ميزنه كه بيا هواتو دارم … منم بدون ترديد كيرمو ماليدم به كسشو سريع حول دادم توو … پرستو حاليش نبود دو سه با كه عقبو جلو كردم حس كردم به مايعي رو كيرم پاشيد كه حدس زدم پردشو زده باشم ديگه حاليم نبود آب از سرم گذشته بود و فقط تو حال خودم بودم آه ناله و حرف هاي پرستو كه يادم نيست چي گفت اتو گوشم بود و تحريكم ميكرد عرق رئي پيشو نيم بودو ناله هام رو هما با پرستو تو اوج لذت بوديم هم من لذت برده بودم هم اون ديگه داغ داغ بودم كس پرستو به كيرم فشار مي آورد و حالم سر جاش نببود هربا كه كيرم ميرفت و مي اومد يه موج شهوت و لذت تو من به وجود مي اومد كه يك دفعه احساس كردم كه آبم ميآد 10 دقيقه اي ميشد تو اين حالت بوديم و خوب جون يه با ر ارضاع شده بودم دير تو مي اومد تو همين حالت بودم كه تند و تند و تند كردم آه آه هاي پرستو تو گوشم بود و بلند و بلند تذ ميشد كه آبم رو ريخنم تو كسش يك آه بلند كشيدم … و كيرمو كسيدم بيرون … پرستو داشت قر ميزد كه چرا كردم تو كسشو آبم و توش خالي كردم كه من حاليم نبود تو همون اوضاع بوديم كه در باز شد و يك لحظه قلبم وايساد … اين داستان ادامه دارد ( اگه خوب بود بگيد ادامشو بگم فقط جون من فوش نديناااا فقط نظر بگين )

نوشته: parsa kingdom


👍 0
👎 1
29743 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

272684
2011-02-06 01:23:29 +0330 +0330
NA

باشه قبول ما به قوله خودت فوش نميديم
از بقيه حظار محترم هم خواهش ميكنم كه روي منو زمين نندازن و فهش ندن
ولي خب
1:اگه اين داستان پرواز با پرستو بود الناز كي بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
2:تو واقعا چند سالته ؟؟؟؟؟؟؟؟
3:كلاس چندمي؟؟؟؟؟؟؟؟
سروع=شروع
هميجوذي =همينجوري
تئ اتاقش :توي اتاقش
نزذيم كردم =نزديك كردم
نيمرم =نميرم
4:دستشويي داشتي وقتي داشتي مينوشتي؟؟؟؟؟؟؟
اگه بقيه هم سوالاي منو دارن اخر نظرشون1 # بذارن( لطفا به اين طفل معصوم فوش ندين گناه داره بچس به بزرگي خودتون ببخشيدش من ضامنش ميشم شما بزرگواريد) =))

0 ❤️

272685
2011-02-06 03:18:48 +0330 +0330
NA

:W با اینکه دلم میخواد چند تا فش پدر مادر دار بهت بدم ولی به احترام این دوستمون چیزی نمیگم.
منم چندتا سوال دارم
الناز دیگه کی بود ای وسط؟
تو کدوم پارک اینقد راحت حال کردید؟بگو ما هم بدونیم
به همین راحتی پردشو زدی؟
ابتم ریختی تو کسش؟
اونم هیچی نگفت؟
اولش گفتی این قضیه مال 2 سال پیشه بعد میگی 3 سال پیش که 16 سالت بود؟
جون عزیزت دیگه از این کسشرا ننویس.با 18 سال سن میخوای ملتو سرکاربذاری؟
عمو جون برو پی درسو مشقت.مگه صفحه اول سایتو نخوندی که نوشته ورود زیر 18 سال ممنوع…

0 ❤️

272686
2011-02-06 03:48:05 +0330 +0330
NA

من فحشت نميدم بجاش يه كير بهت ميدم بري باحاش بازي كني.

0 ❤️

272687
2011-02-06 04:18:58 +0330 +0330
NA

پاراگراف اولو خوندم فهمیدم کس شعره. خواستم بگم موقع جق زدن داستان ننویس

0 ❤️

272688
2011-02-06 05:48:20 +0330 +0330
NA

#1

0 ❤️

272689
2011-02-06 06:57:59 +0330 +0330
NA

یه کم بیشتر سعی کن

0 ❤️

272690
2011-02-06 07:04:54 +0330 +0330
NA

ببین بخاطر دوست عزیزم فحش بهت نمیدم ولی بچه تو بااین تفکرت بدی کیری تو پاچه خودت می کنی راست میگن آدم دروغگوکم حافظه برو به درس مشقت برس به اینجور سایتی کمتربرو دخترباز کوس کن خراب 1 #

0 ❤️

272691
2011-02-06 07:05:17 +0330 +0330
NA

منم 18 سال دارم یه کیر کلفت به اندازه گردنتون دارم ولی حیف نیست تو کون هرخیابونگری بکنم؟

0 ❤️

272692
2011-02-06 07:17:13 +0330 +0330
NA

لطفا شما هم مثل مامانش روسرش نکوبید که به درس ومشقش برسه،بچه میخواد عقده شو بریزه وب مانعش نشید مامانا

0 ❤️

272693
2011-02-06 07:34:41 +0330 +0330
NA

pore qalat emlai:-D manam bekhatere 0n doste aziz bht fohsh nemidam vagarna… Darzemn to pardasho zadi abetam rikhti bad dokhtare goft akh j0n man param? Elnaz in vasat che gohi mikhord nanat bod? #1

0 ❤️

272694
2011-02-06 07:41:55 +0330 +0330
NA

un agha avali harfe ghashabgi zad…
#1
heyf k goftan fohsh nade
toye kooni jagh ham vasat mamanet miyad mizane , che berese k bekhay az 1 dokhtar lab begiri
joda az hame 2rughayi k gofti, agar farz ro bar in begirim k rast gofti, un 2khtari k to bahash sex kardi vaghean Jendast o b joz to be 100 nafar dg dade…
suck k dust dashte o ba lab e to ham k razi shode, pas motmaeen bash 100ta na 1000ta ghabl az to Gayidanesh, pardash ro ham 100ta ghable to zadan…
boro jargheto bezan.
dg Nanevis

0 ❤️

272696
2011-02-06 09:13:07 +0330 +0330
NA

فکر کنم الناز خواهرش بود که ناخواسته به زبانش امده خوب بچه است دیگه

0 ❤️

272697
2011-02-06 09:56:25 +0330 +0330

num 1:(#1)
koskesh kheyli kiri neveshte hagheshe fohsh bokhore.kone lagh hatman mikhad bege abjisham az madrese omad ono ham kardam,koskesh to ke khali bandi ro ham balad nisti bija mikoni minevisi.shaba kamtar ba kiret(albat age dashte bashi) bazi kon.manzoram dodolete
khaheshan dige inja narin

0 ❤️

272698
2011-02-06 10:26:45 +0330 +0330
NA

salam be hame
damet garm aliiii bnood edameh bede

0 ❤️

272699
2011-02-06 10:33:35 +0330 +0330
NA

د اخه کیر دهن پدرت

0 ❤️

272700
2011-02-06 10:48:31 +0330 +0330
NA

haji manam foshet nemidam vali dastan ke minevisi laaaghal hamasho benevis baba seriyal nis ke ahhhhhhh X( hala man konj kav shodam bedoonam onike daro baz kard ki boodeh

0 ❤️

272701
2011-02-06 11:14:54 +0330 +0330
NA

واقعا دمه همه بچه ها گرم كه روي مارو زمين ننداختن و فهش ندادن
خب چيكار ميشه كرد بچس دل داره يهو ديدي منزوي گوشه گير ميشه ميره معتاد ميشه بدبخت خدارو چه ديدي شايد 1 روزي از تو همين 1 صادق هدايت ديگه درومد(اروا عمش)
بنده حقير darkthief از اقايوني و خانومهاي محترم
saeedhugan
amin HA
x.x.l
s-h-z
parva.
sara_jujutala
mane
mik158
ali hidden
كمال تشكر را دارم اخه ادمي كه لياقت فهش نداره همين كه بهش فهش ندي از صدتا فهش بدتره
چقدر فهش توش به كار رفت =))

0 ❤️

272703
2011-02-06 19:12:04 +0330 +0330
NA

بچه ها جدی همه عادت کردیم ته داستان فحش بدیم ها!!!
من خودم یکی هر داستان کس شعری که میخونم اخره ننه و خواهر یارو رو حسابی مورد لطف قرار میدم ولی خدا شاهده این انقدر هم بد نبود که اینجوری دهن بچه رو سرویس کنیم!بنویس بابا جون بنویس!
اومدیم داستان قشنگ بخونیم خفت گیری که نمیخوایم بکنیم!!!

0 ❤️

272704
2011-02-06 22:30:57 +0330 +0330
NA

عاااااااااااااااالــــــــــی بود حتما ادامه بده

0 ❤️

272705
2011-02-06 23:55:18 +0330 +0330

#1 akhe pardeye aminion ke nazadi migi ye mayei kharej shod masalan hymeno zadi ke age behet hal bede 2ta 3 cc khun miad qalataye emlayito kam kon o bar mablaq afzay

0 ❤️

272706
2011-02-07 06:15:23 +0330 +0330
NA

داداش جون مادرتون داستاناتونو 2تيكه نكنين.
اون كي بود كه اومد تو اتاق؟
حتما تو ادامه داستان ميخواي بگي مادرش اومد تو اتاق،با ديدن ما شهوتش زد بالا و منم پريدم مادرشو گرفتم لبهامو گذاشتم رو لبهاش و انداختمش كنار دخترش و شروع كردم به خوردن تمام بدنش و . . .
تمام اين كسشراتونو همه حفظ هستن.
Admin مادرتو گاييدن از ارا داستان بزار

0 ❤️

272707
2011-02-07 14:34:04 +0330 +0330
NA

الناز احتمالا خواهرش كه ميخواد بياره بجه هاي سايت بكننش. خوب نوشتي سعي كن داستان كامل بنويسي كه فحش كمتر نصيبت بشه

0 ❤️

272708
2011-02-07 16:22:19 +0330 +0330
NA

Manam fohshet nemidam #1 in elnaz in vasat kiye? faghat age khasti baghiasho benevisi ghablesh y dastshuei boro, zarar nadare. y sual dg, dokhtari k b mokhzan ha pa nadade bud chetori b to k inkare nabudi pa dad?!

0 ❤️

272709
2011-02-07 16:58:27 +0330 +0330
NA

راستش من همین اول که کامنت ها رو دیدم اصلا تصمیم گرفتم داستانو نخونم که خدائیشم نخوندم.و میخوام روی داداشمونو زمین بندازم که بگم به نگارنده کسکش.کس ننت.چاقال کون بچه زنا زاده.این هم اظهار نظر بدون خوندن داستان

0 ❤️

272710
2011-02-07 20:45:04 +0330 +0330
NA

Ey baba,baz in mardak ultra az dahan goozid!
Baba u k nakhondi dastano chera miyay kos kabab mikoni,ha?
Ye soal dg,jaryane in ZENA ZADE chie k u ra b ra miyay taftesh midi?nakone sar o sery bahash dari sheytoon,are?age dari bego,khejalat nakesh

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها