از خواب پریده بودم و هم اتاقیام با تعجب دورم حلقه زده بودن چهارمین سالی بود که هم خوابگاهی شده بودیم و رفیق صمیمیم محسوب میشد با لیوان آب توی دستش نشست کنارم بازم کابوس دیده بودم طولانی ترین کابوس عمرم از ۸سالگی تا۲۲سالگی از اون تابستون لعنتی تا همین امروز
ظهر بود و هوا گرم حوصله ام سر رفته بود پدرم سر کار و مادرم مشغول خیاطی بود کیف استخرمو برداشتم و از مادرم اجازه گرفتم که برم استخر،فاصله ی چندانی با خونمون نداشت و اولین بارمم نبود که تنهایی میرفتم اونجا به لطف کلاسای تابستونه شنا رو یاد گرفته بودم و یکی از بهترین تفریحاتم همین استخر و شنا کردن بود دوش و وا کردم و قطرات آب ولرم پوستم رو نوازش میداد وارد محیط استخر شدم ساعت حوالی یک تا سه بود توی استخر من بودم و سه تا پسر جوون و یه پیرمرد و یه نجات غریق که دوست صمیمی پدرم بود تو حین آب تنی یکی از اون سه تا پسر سعی میکرد خودشو بهم نزدیک کنه و باهام حرف بزنه حس شیشم فوق العاده ام به کمکم اومده بود و میدونستم قرار نیست اتفاقای خوبی بیفته بار آخر از زیر آب دستشو روی رون من گذاشت و با لبخند چرک آلودش گفت:این چشمای سبزو خریدی یا مفتی دادن بهت و خودش و رفیقاش زدن زیر خنده دلم ریخت و ترس توی جونم رخنه کرد از توی آب زدم بیرون و خودمو رسوندم به رختکن کلید و انداختم که در کمد و وا کنم که دستی روی دهنم صدای جیغمو خفه کرد اشکام مثل سیل از گونه هام جاری شده بود استرس داشتم و میلرزیدم یکیشون تیغ کارتر دستش بود و با چشمای لعنتیش بهم زل زده بود گفت اگه بچه خوبی باشه زود کارمون تمومه وگرنه کاری میکنم دیگه هیچ وقت مادر پدرتو نبینی مایو مو تا زانو پایین دادن لمس شده بودم انگار یه تیکه یخ باشم بدنم میلرزید و گریه میکردم شاید دلشون به رحم بیاد سرمو گرفت و خمم کرد گرمای کیرشو روی معقدم حس میکردم نمیدونم ترسید داد بزنم یا دلیل دیگه ای داشت هیچ فشاری نیاورد و با همون لاپایی ارضا شد از بوی آبش و حس تجاوز بهم حالت تهوع دست داد اون یکی موهای بلندی داشت رو به روم واستاد و با لبخند کریهش لبامو رو کیرش تنظیم کرد با مقاومت من یه سیلی خوابوند تو گوشم به محض اینکه کیرش وارد دهنم شد حالم بهم خورد دوباره سیلی دیگه ای زد تو گوشم و این بار رفت پشتم درد عمیقی توی وجودم حس کردم و صدای فریادم به آسمون رفت چشام سیاهی می رفت و آرزوی مرگ میکردم یکی از نجات غریق ها صدامو شنید مثل فرشته ی نجات بود با لگد در آلومینیومی رو باز کرد و من و با اون سه تا دید واز چهره وحشت زده من تا ته قصه رو خوند اون سه تا بازداشت شدن و پدر و مادرم سر رسیدن زبونم بند شده بود و با هیچ کس حرفی نمیزدم بعدها شنیدم که اونی که آلتشو فرو کرد اعدام شده و اون یکی هم شلاق خورده و حبس کشیده اما هیچ کدوم از حس نفرت من کم نکرد هر شب کابوسم شده بود تکرار اون صحنه ها و حس انتقامی که تا ابد بی پاسخ میمونه بعد اون جریان من اون آدم سابق نشدم و به کوچیکترین لمس بدنم واکنش نشون میدم اگر این داستان و میخونی و قصد داری به بچه ای تجاوز کنی نمیگم نکن چون تو یه حیوونی و نمیفهمی چکاری داری میکنی اما بعد تجاوزت اون بچه رو هم بکش چون اون بچه نوجوون میشه جوون میشه مرد میشه و توی این مدت هر روز ارزوی مرگ میکنه
نوشته: من خود آن سیزدهم
اول میگی فشار نیاورد لاپایی ارضا شد بعد میگی اونی که کرده بود تو اعدام شد؟؟ دروغگو کم حافظه است اما پیام اخلاقیت قبول…
والا ماکه هرجا رفتیم استخر شلوغ بود ولی خب با حرفات موافقم تجاوز کار حیوونا هم نیس چه برسه به انسان
شاه ایکس جان . گفت سه نفر بودن مثل اینکه نفر اول لاپا گذاشته و دومی کرده داخل!
خیلی ناراحت شدم!
و واقعا با حرف هات موافقم
میدونم سخته ولی امیدوارم فراموشش کنی یروز
خیلی متاسفم که با حیوون هایی که به بچه ها تجاوز میکنن شدیم 80 میلیون نفر
امیدوارم یه روز همه این کثافت ها رو توی آتیش بسوزونم زنده زنده
بخاطر اینکه کرد تو کونت اعدام شد؟؟
به شعور مردم توهین نکن
بعدا ها شنیدی که اعدام شد؟
اگه اعدام شده تو نباید بشنوی
بلکه اولین نفر میفهمی
هدف کیریت از این داستان تخمیت چی بود
نه داستانت باور پذیر نیست . دلیلش هم کاملا مشخصه . امکان چنین عملی به هیچ وجه در اماکن عمومی وجود نداره . ضمنا یادت باشه وقتی خواستی قوانین جزایی رو مطالعه کنی درست بخوان . هر جا رو هم که نفهمیدی از اهل فن بپرس . فقط جهت اطلاعت میگم جرم هایی که قانون مجازات اعدام براشون صادر کرده اولا بسیار محدود هست و ثانیا اثبات اون هم بسیار سخت و دارای شرایط خاص .
دوستاني ك ميگن اعدام نميشه!! جهت اطلاعتون لواط اگه توسط پزشك قانوني اثبات بشه مجازاتش اعدامه!!!
من قاضی پرونده داستان بودم یه حبس هم برای مادر داستان میبریدم که بچه 8 ساله رو تنها فرستاده استخر!!
واقعا متاسفم واسه اتفاق سعی کن روح خودتو احیا کنی
…چكونه شرح دهم لحظه لحظه ي خود را ، براي اين همه ناباور خيال پرست
متأسفم
موردهاي تجاوز حس بدش تا ابد با ادم ميمونه
متاسفم برای خودم که تو سرزمینی زندگی میکنم که همچین اتفاقاتی میوفته