پسر خاله ی عزیزم

1396/07/20

من یه دختر 22 ساله ام . تو یه خانواده نه خیلی آزاد بزرگ شدم . خیلی هم محدود نبودم . از بچگیم پسر خالمو دوست داشتم .چند بار هم با هم بودیم و ور رفته بودیم بهم و همو حسابی مالونده بودیم ولی هردومون از اینکه با هم سکس داشته باشیم می ترسیدیم . من یه دختر داغ و حشری ام و به محسن پسر خالم همیشه می گفتم اولین سکس باید از جلو باشه اونم می ترسید . چون توی خانواده ما اصلا رسم نیس که ازدواج فامیلی باشه و میگفت اگه سکس باشه وابستگی زیاد میشه . اینجوری بود که توی این مدت 20 سال منو محسن از طریق لب و مالش ارضا می شدیم . تا اینکه محسن ازدواج کرد . حدود دوماه از ازدواجشون گذشته بود . یه شب وقتی از باغ برمی گشتیم من مسافر اونا بودم زنشو در خونه باباش پیاده کرد و ازش خواست که اونجا بمونه تا منو برسونه خونه . اصلا فکر نمی کردم حالا که محسن ازدواج کرده دیگه من توی فکرش باشم . سرم رو به گوشیم بند کردم . یه صدای ترمز اومدو تصادف شد . خیلی شدید نبود . یکم سپر محسن رفت تو . این بهانه ی خوبی شد برای موندن بیشتر با محسن . منو جلوی خونم پیاده کرد . خونه ی من در اصل خونه ی مادر بزرگمه . چون سنش زیاده بیشتر اوقات خواهراش یا برادراش می برنش بیرون یا خونه ی خودشون . از من خواسته که وسایلمو ببرم اونجا تا بیشتر اوقات اونجا باشم و خونه ی اونم مراقبت کنم .من به محسن تعارف کردم که بیادبالا و یه نوشیدنی بخوره . محسن هم قبول کرد . داخل خونه رفتیم و محسن روی کاناپه نشست و منم رفتم تا لباس هامو عوض کنم .دیدم محسن داره با گوشیش صحبت می کنه و به زنش می گه توی کلانتری نشستم و منتظرم تا تکلیفم مشخص بشه . تصادف کردم حالا حالا ها نمیام . شصتم خبردار شد که امشب خبریه . یه پیراهن بلند و چسب پوشیدم توی آینه موهامو مرتب کردم و یقه لباسمو درست کردم تا نصف سینه هام بیرون باشه جوری که انگار مدل لباسه . رفتم تو آشپزخونه و براش یه آب پرتقال آوردم با کیک . برای خودمم ریختم . اومدم جلوش نشستم و با خودم گفتم که اصلا از سکس حرف نمی زنم تا خودش بگه :) داشتم کیک می خوردم که از نرمه کیک ها رخت تو یقه ی لباسم . محسن بلند شد و از بالا دستشو گذاشت روی سینمو آروم نرمه کیکو برداشت خم شد لپمو بوسید . و نشست . لیوان های شربت رو بردم که صدام زد :رویا بیا عکسامونو نگاه کن . رفتم کنارش نسشتم حدودا 8تا عکس دیدم که کم کم دست محسن روی پام بود . منم مقاومت نمی کردم و خودمو آزاد گذاشته بودم . نزدیک به 20 تا عس از اونو زنش دیدم که محسن صورتمو گرفت و توی چشام نگاه کرد و گفت کاش تو جای اون بودی . لباشو گذاشت روی لبامو شروع کرد به خوردن . توی این کار محسن استاد بود . جوری لبامو می خورد که اگر طولانی میشد بالب هم ارضل می شدیم .کم کم دستشو گذاشت روی سینه هامو آروم می مالید . بلندم کرد و ایستاده لب می گرفتیم گاهی یه گاز کوچولو از لبم می گرفت .دستشو روی کونم بالا و پایین می برد و از پشت لباسمو در آورد .منو انداخت روی کاناپه و شروع کرد به خوردن سینه هام . منم ازلذت زیاد ناله می کردم .قبلا هر هفته باهم بودیم ولی الان دو ماه میشد که … .از شهوت کسم درد گرفته بود . بلندش کردم و شلوارشو باز کردم . کیرش راست شده بود . مثل قحطی زده ها براش ساک زدم . حسابی براش خوردم و توی چشاش نگاه می کردمو اونم لذت می برد. از شونه هام گرفت و منو هل داد عقب و شورتمو کشید پایین . شورتم خیس خیس بود .زبونشو کشید لای کسمو و من دادمی زدم . کسم درد می کرد . می گفتم محسن تورو خدا بسه . نکن. می گفت تازه سکسش شروع نشده .حسابی کسمو لیس زد .آروم انگشتشو می کرد توی کسم و منم ناله می کردم و به سینه هام ور می رفتم بلندم کرد و یه بار دیگه براش ساک زدم ولی ایندفعه بقول خودش پر تف. منو چر خوند و کمرمو خم کرد و بادستاش کونمو به دو طرف فشار میداد و کیرشو گذاشت لب کونم . هرچی فشار میداد نمی رفت تو ولی خیلی درد داشت . با انگشتش یکم با سوراخ کونم بازی کرد و یه تف کرد و محکم کیرشو کرد تو .من از درد دیگه حتی ناله هم نمی کردم . اون اروم تلمبه می زد و درد کم کم تبدیل شد به یه لذت خاص . دیگه نمی خواستم در بیاره .در آورد کیرشو و منو چرخوند پاهامو داد بالا و از دوباره کرد تو کونم ایندفعه خیلی راحت رفت . اون تلمبه می زد و سینه هام بالا و پایین میرفت .خوابید روم سرعت کردنش کم شد ولی شدتش زیاد شد .یکی میزد ولی تا ته میرفت تو. واس اینکه سرو صدانکنم لبامو می خورد . پاهامو از پشت حلقه کرده بودم دور کمرش که گفت رویا داره میاد .واس همین ولش نکردم تا آبش ریخت توی کونم . درد داشت ولی عقب جلو می کرد تا بقول خودش جذب بشه . کیرشو کشید بیرون و خوابید من تازه به حال اومده بودم و دلم نمی خواست که تموم بشه . چر خیدمو شروع کردم به خوردن کیر نازش . کیرش خیلی خوشگل بود . بلند و سفید . سرشم صورتی بود . عاشق تخماش بودم .براش خوردم حسابی .کسم خیس بود و درد می کرد .بلند شد و من خوابوند و رفت سراغ کسمو حسابی خوردش . بدنم بی حس شده بود . خیلی خوب بود . بهش گفتم محسن تمومش نکنی . گفت بخدا کمرم خالی شده یه بار دیگه . قبول کردم چون محسن رو دوست داشتم و دلم نمیومد اذیتش کنم . بلند شدم لپشو بوسیدمو لباسمو پوشیدم .محسن اون شب دو ساعت مال من بود و از اون موقع چند بار دیگه هم مال من بوده . ولی من همیشه مال اونم .

نوشته: زی زی


👍 7
👎 8
32130 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

657761
2017-10-12 20:40:06 +0330 +0330

شرمنده تا لباس چسب واسه مرد زندار پوشيدنت خوندم

0 ❤️

657763
2017-10-12 20:41:58 +0330 +0330

نمیدونم فحش بدم یا نه
هرچی پایینی بگه منم موافقم

0 ❤️

657766
2017-10-12 20:50:13 +0330 +0330

خیانت مرد متاهل، دیسلایک

1 ❤️

657771
2017-10-12 20:55:31 +0330 +0330

دریغ از یه ذره ایروتیک :(

0 ❤️

657773
2017-10-12 20:56:49 +0330 +0330

زی زی لاو یو محسنم

0 ❤️

657831
2017-10-13 00:05:26 +0330 +0330

خوب بگآپرده ات بزنه تاباخیال راحت بگادت،،توهم شوهرنکن،این که دیگه ناراحتی نداره،،،درضمن وقتی کیر میره توکون هرچقدرم که کون تخلیه وتنقیه شده باشه بازم آلت یکم کثیف میشه،،،چطورتوازکونت کشوندش بیرون ساک زدی براش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

657980
2017-10-14 02:30:33 +0330 +0330

فیلم زیاد دیدی… از کونت درآورد و بعد تو واسش ساک زدی (dash)

0 ❤️

658025
2017-10-14 12:06:13 +0330 +0330

معلوم میشه که گه خوریت خیلی خوبه که کیر گهیشو براش ساک زدی
برو برو کمتر فیلم ببین

0 ❤️