پسر همسایه و من

1400/03/23

سلام این خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم کنم برمیگرده به حدودا ۶سال پیش از خودم بگم براتون اسمم علیه۲۶ساله قد ۱۷۹ وزن ۸۵ ما تابستونا میریم دهات که هم خوش آب و هواس و هم جای خوبیه برا تفریح چند سال پیش که رفتیم دهات من رفتم باغمون که به درختا برسم و آبیاری کنم همسایه ما یه پسر داشت به اسم مهدی که اون موقع ۱۴ سالش بود و خیلی پسر خوبی بود میومد پیش من تو باغ کمک می‌کرد و من هم یه موتور داشتم که هی بهم اصرار میکرد که به اونم موتور سواری یاد بدم و منم میگفتم حالا بعدا چند روزی گذشت و من تو خونه بودم که مهدی اومد گفت بریم موتور سواری خلاصه مغز منو سرویس کرد اینقد اصرار کرد گفتم باشه رفتیم تو صحرا گفتم بیا بشین جلو تا یادت بدم اومد نشست و من توضیح میدادم که چیکار کنه که احساس کردم داره خودشو می‌ماله به کیرم منم خودمو زدم به اون راه توجه نکردم خلاصه یکم یاد گرفت ولی نمیتونست تنهایی برونه گفت که چند روز بیاییم یاد بده بهم منم گفتم اوکی برگشتیم و رفتم باغ مهدی هم پیاده شد رفت خوشون فاصله زیادی نداره باغ تا خونشون منم رفتم زیر سایه درخت و تو فکر این بودم که منظور مهدی چی بود از مالیدن خودش به کیرم و اصا تو فکر این نبودم که میخواره خودش ولی منو بد حشری کرده بود و اومدم یه دستی کشیدم تو حموم فردا باز مهدی اومد گفت بریم موتور سواری منم گفتم باشه رفتیم این سری رفتم یکم دور تو صحرا گفتم بیا بشین برون من اومدم یکم عقب بشینه جلو اومد نشست دقیقا رو کیرم باز من حشری شدم و خلاصه روند گفتم مهدی بریم باغ تا اونجا برون قشنگ یاد بگیری اونم گفت باشه رفتیم تا باغ منم عقب دیگ کیرم قشنگ بلند شده زیر کون مهدی بود رسیدیم باغ پیاده شدم همچنان سیخ بود مهدی دید خندش گرفت گفت ک عقب حال کردیا گفتم آره خوب میروندی اومدیم نشستیم زیر سایه درخت ظهر بود هوا هم خیلی گرم بود من گفتم مهدی بشین برم بشاشم بیام رفتم در حال شاشیدن بودم ک یهو دیدم مهدی داره نگاه میکنه سری خودمو جم کردم اومد پیشم گفت چقد بزرگه خندیدم گفتم مگه نداری گفت که مال اون خیلی کوچیکه بعد گفت که میتونم دست بزنم به کیرت منم خیلی حشری بودم گفتم باشه دادم دستش داشت می‌مالید منم دیگ داشتم منفجر میشدم منم گفتم منم کون ترو بمالم گفت با دستت یا با کیرت 😂 منم گفتم با کیرم همینو گفتم کشید پایین گفت زود باش منم قشنگ مالیدم کونشو گفت منو بکن گفتم زشته و فلان کسی میفهمه گفت ن هیشکی نی منم از خدا خواسته گفتم پس بریم یه جا ک کسی نبینه رفتیم تو باغ یه درخت بزرگ بود پشت اون کشید پایین منم تف انداختم لا پاش دلم نمیخواس کونشو جر بدم لاپایی زدم از ۱۰۰تا کون کردن بیشتر حال میدادابم اومد ریختم رو کونش خیلی خسته شدیم پاشدیم رفتیم خونه بهترین سکس تو عمرم بودولی خیلی عذاب وجدان دارم الان و خیلی وقته که از مهدی خبر ندارم من بعد اون تابستون دیگ نرفتم دهات

نوشته: علی


👍 12
👎 15
46901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

814937
2021-06-13 00:15:22 +0430 +0430

من اصلا با لاپايي ارضا نمي شم…
اخه ببين كيرمو مي زارم پروفايل

1 ❤️

814938
2021-06-13 00:17:13 +0430 +0430

این چی بود الان ؟
نه واقعا چی بود ؟؟ 😳

0 ❤️

814942
2021-06-13 00:35:32 +0430 +0430

موش بخورت

0 ❤️

814947
2021-06-13 00:41:30 +0430 +0430

آروم باشید بچه ها
از اتاق فرمان اشاره میکنن که بعدا بابای مهدی به ۹ روش سامورایی علی رو گاییده و علت اصلی نرفتن علی قصه ی ما به دهات بعد از این ماجرا، از ترس کونش بوده…
تا کستانی دیگر، بدرود

3 ❤️

814949
2021-06-13 00:44:45 +0430 +0430

دهاتا شده دیگه محل لواطو کون کونک بازی،می بینم دیگه گوشتو گندم علوفه کم شده،خو یکم به زندگی روزانتون برسین.

لاشیا ما تو اون دهاتا می ریم برای تفریح،شما کون هم می زارین!🤦‍♂️

3 ❤️

814971
2021-06-13 02:56:54 +0430 +0430

صابونت رو عوض کن چون اصلا بهت نمی‌سازه و مغزت گوزیده.
اینجوری که تو دیگه نرفتی دهات یعنی موتور سواری رو همونجا یاد گرفتی.

2 ❤️

815015
2021-06-13 09:57:34 +0430 +0430

نگا کن دو میلیون اسپرم چی بودن که این توشون اول شده

0 ❤️

815063
2021-06-13 19:48:51 +0430 +0430

چه پسر مبادی اداب و اخلاقمداری! اگه من رئیس جمهور بودم تو رو حتما وزیر گشت ارشاد میکردم.

0 ❤️

815213
2021-06-14 17:42:53 +0430 +0430

پسر بچه که بودم یکی از همسایه هامون موتور داشت. بعد هر از گاهی به یکی از پسرهای خوشگل کوچه گیر می داد. نوبت من که شد با هر ترفندی بود منو سوار موتر کرد جلوی خودش و مثلا این که می خواست به من موتور سواری یاد بده. البته ما همه میدونستم رازش چیه. ولی من یواش یواش از مالونده شدن کونم خوشم آمد. دیگه خودم می رفتم طرفش و اونم خدا خواسته حسابی سیخ می کرد و منم از روی شهوت کونم رو فشار میدادم به کیرش. همین جوری فکر کنم چند بار آبش آمد. البته من در آرزوی این بودم که یک روز منو بلند کنه ببره روی پشت بومشون حسابی از کون بکنه اما یک دفعه نمیدونم چی شد از اون محله رفتن. راستی چطوره اینو تبدیل کنم به یک داستان.

1 ❤️

815351
2021-06-15 10:08:15 +0430 +0430

منم دقیقا برام پیش اومد ولی پسره 10سالش بود فکنم منم 15
توی شهر بودیم و تو کوچه شبا میزاشتمش ترک دوچرخم ک متوجه مالیدن کیرش ب خودم شدم و در حد لاپایی زدن ارضا شدم

0 ❤️