پسرک من ، عشق اولم

1391/05/09

چیزی که تعریف می کنم بیشتر یه خاطرست تا داستان سکسی پس اگه دنبال داستانی هستید که تحریکتون کنه اشتباه اومدین !

همون لحظه اول که دانیال رو دیدم دیگه نتونستم ازش چشم بردارم . از اون پسرایی بود که خوب می دونست چطوری دل هر دختری رو ببره . هم هیکل قشنگی داشت و هم قد بلند بود و هم خوشگل … وقتی هم می خندید دو تا چال عمیق می افتاد دو طرف گونه هاش و من ضعف می کردم براش .
طبق معمول هر بار ، اینبار هم عسل دختر خالم دست به کار شده بود و میخواست کل پسرای دور و برشو با من آشنا کنه ! این عسل واقعا هم سلیقه درست حسابی نداشت ! چون خودش خیلی مایه دار بود اکثر کسایی که باهام آشناشون می کرد مایه دار بودن اما من
تنها چیزی که حالیم نبود پول بود ! پول همیشه تو دست و بالم بود انقدر که هیچ وقت اهمیتی به مایه دار بودن دوست پسرم ندم !
اون موقع نوزده سالم بود و تازه سال دوم دانشگاه بودم ، سر و گوشمم حسابی می جنبید و ماهی یه دوست پسر عوض می کردم اما هیچ کدوم اونی نبودن که می خواستم . درس هم که نمی خوندم ! تنها کار مثبتی که می کردم این بود که توی دانشگاه به کسی پا نمی دادم ! می ترسیدم اسمم بد در بره !

تفاوت من و دانیال از زمین بود تا آسمون . منی که هیچ وقت طعم بی پولی رو نچشیده بودم و اونی که نه مایه دار بود نه خانواده درست حسابی داشت فقط خوشگل بود . قیافش تنها خوشگل خالی هم نبود فوق العاده معصوم هم بود. قضیه از این قرار بود که عسل و دوست پسرش علیرضا داشتن می رفتن پارتی و صد البته عسل می خواست منم با خودش ببره . خلاصه علیرغم میلم مجبور شدم مامانو که زیاد از کارای عسل خوشش نمی اومد و معمولا نمی ذاشت زیاد باهاش بپلکم بپیچونم و برم . از دوستای عسل هیچ خوشم نمی اومد . همه از اون ننرای درجه یک بودن که ثانیه یکبار پز هزار جور چیز و به بقیه می دادن . یعنی زندگیشون خلاصه شده بود تو ماشین و مارک لباس و مزخرفاتی از این قبیل ! وقتی می رفتی تو جمعشون باید همرنگ خودشون می بودی و من هیچ دوست نداشتم مثل اونها باشم . دوست نداشتم توی ماشین آخرین مدل بشینم و با لذت به نگاه حسرت زده جوونهایی نگاه کنم که بهم خیره شدن . بگذریم … حسابی تیپ زدیم به خیال خودمون و لباسای پلو خوریمونو پوشیدیم و رفتیم ! عسل که طبق معمول خودشو با رژ گونه و کرم برنزه و از این قبیل مزخرفات خفه کرده بود ! بقیه هم از همین قماش بودن . خلاصه ما هم خودمونو زدیم به خریت . چند گیلاس مشروب خوردیم و سعی کردیم همرنگ جماعت بشیم به این امید که شاهزاده رویاهایمان را توی پارتی کوفتی پیدا کنیم . دانیال دوست یکی از بچه ها بود و همانجا برای اولین بار دیدمش . اصلا بنظر نمی اومد جزو همون آدمها نباشه ! سر و وضعش ، تیپ و قیافش اگه از بقیه بهتر بود که بدتر هم نبود ! بدون اینکه حتی عسل بفهمه از دانیال شماره گرفتیم و خیال کردیم شانس بهمون رو کرده ! دانیال هم نامردی نکرد و تا تونست دروغ های شاخدار گفت که بعدها رو شد و گند کار در اومد ! از سن و سال گرفته تا خونه و … همه رو دورغ گفت !

اولا چندین دفعه باهم تلفنی حرف زدیم و کم کم بیرون رفتیم و بلخره سر یه فرصت مناسب وقتی مامان اینا خونه نبودن ( که هیچ وقت نبودن ) دعوتش کردم بیاد خونمون .
اینم اضافه کنم که اون موقع نوزده سالم بود و تجربه چندانی تو سکس نداشتم! یه دختر بچه شیطون بودم . قیافم بد نبود ، اوصلا عادت ندارم بگم خوشگلم ! چشمهای درشت سیاه دارم با مژه های بلند و کمی برگشته . بینی مو هم ب عمل کردم . برجسته ترین خصوصیتمم سینه هامه که سفت و سر بالا هستن و دوست پسرهام خودشونو می کشتن براشون . منم نمی زارم کسی زیاد باهاشون ور بره دوست ندارم از شکل بیفتن .
اونروز دانیال بلخره بعد کلی استرس که سرایدار نبینه و اینا اوومد تو و توی هال روبروی تلویزیون نشست و مشغول حرف زدن عادی شد حالا از آب هوا گرفته تا درس و … دیدم این بچه پپه تر از این حرفاست و اگه تا صد ساله دیگه من کاری نکنم آقا می شینه حرفهای چرت و پرت و مزخرف می زنه ، خلاصه کرمم گرفت ، یه نگاه پر از شیطنت بهش کردم و گفتم : دنی بوس نمی خوای ؟
بعد گفتن این حرف هم با پرویی نشستم رو پاهاش و لبامو گذاشتم رو لبای قلوه ای خوشگلش . اولش یکم تعجب کرد اما بعد اونم شروع کرد به بوس کردن . بلخره اونقدر شعور داشت که بفهمه دعوتش نکردم برای گپ زدن و تعریف از آب و هوا ! یکم که لب گرفتیم دستشو از روی لباس گذاشت رو سینه هام و یکم فشارشون داد . منم با شیطنت همونطور که روی پاهاش نشسته بودم خودمو بال پایین می کردم و به کیرش که سفت شده بود از روی شلوار هم معلوم بود می مالیدم . یکم که گذشت گفتم دانیال بریم تو اتاق من ! چون درسته که خونه کسی نبود و قرار هم نبود تا عصر کسی بیاد اما هال ما درست روبروی در ورودی بود و با اینکه زنجیر در و انداخته بودم و کلید توی قفل بود اما احتیاط شرط می کرد که اونجا ادامه ندیم . دانیال بغلم کرد و منو برد توی اتاقم و پرتم کرد روی تختخوابم . خودشم ولو شد کنارم . لب میگرفتیم و اونم کیرشو از روی لباس فشار می داد روی کسم و خلاصه حسابی تحریک شده بودیم . دیدم این خیال نداره شلوارشو در بیاره اگه بشینم به امید اون باید تا یه ساعت دیگه همینطور ادامه بدیم . بهش گفتم دانیال شلوارتو در بیار . اونم مثل یه پسر حرف گوش کن بلند شد و شلوار و شرتشو با هم کشید پایین . یه کیر کلفت و بلند داشت که سفید هم بود . خیلی خوشم اومد ، هیچ وقت کیر سیاه دوست نداشتم . اون موقع ساک زدن و اینا بلد نبودم . اینم بگم که از وقتی راهنمایی بودم یه سری فیلم سوپر گیر آورده بودم و نشسته بودم به دیدن و بعدش که خیلی تحریک می شدم از خودکار گرفته تا ماژیک و خلاصه هر چیزی که شکل کیر بود می کردم تو کوسم ! چمی دونستم پرده ای هست و نباید از این کارا بکنم ! اینه که تو هجده نوزده سالگی پرده نداشتم بخیال خودم. به خودم می گفتم که بابا تو که آب از سرت گذشته پس بیا حالشو ببر! دانیال یکم کیرشو مالید روی کسم و داشت بازی بازی می کرد که طاقتم تموم شد و گفتم بکن توش! اونم کیرشو فشار داد توی کسم ! الان که فکر می کنم می بینم انقدر تازه کار بود که حتی تست نکرد ببینه طرف پرده داره یا نه ! چون پسرا معمولا بی گدار به آب نمی زنن ، الان که چندین سال گذشته و چند تا کیر دیگه دیدم می تونم بگم کیر دانیال بزرگترین کیری بوده که دیدم . منطقی هم هست چون خودشم آدم درشتی بود . دانیال کیرشو کرد تو کوسم ، اولاش خشک بود یکم و کلی می سوخت اما کم کم خیس شدم و سعی کردم حال کنم . دانیال خیلی وارد نبود ، خوب عقب و جلو نمی کرد ، البته این یه چیز غریزیه اما سرعت و نحوه جلو عقب کردن خیلی مهمه . سرعت بخصوص ، باید بدونی کی سرعتتو زیاد کنی که طرفت ارضا بشه . دیدم اینطوری فایده نداره بهش گفتم تو بخواب و من میام روت . سریع خوابید و من نشستم روی کیرش که تا عمق کسم فرو رفت و حس کردم کیرش به ته کسم خورد حسابی دردم اومد . شروع کردم به تلمبه زدن و بالا پایین شدن … کلی حال می کردم که دیدم آقا داره گریه می کنه … پسرکم گریه می کرد و دل من خون می شد ، کارمو متوقف کردم و دولا شدم و محکم بغلش کردم . گفتم چیه بچه ؟ چته ؟ (حالا همسن بودیما اما من خیلی احساس بزرگ بودن بهم دست داده بود ) گفت آمیتیس ما داریم گناه می کنیم . تو دلم غوغا بود عذاب وجدان گرفته بودم که بچه مردم رو از راه به در کردم ، دلم براش کباب می شد که گوله گوله اشک می ریخت بخصوص که قیافه معصومی هم داشت ، شده بود درست مثل یه پسر بچه ! با اینکه تو ذوقم خورده بود وسط سکس و انتظار همچین حرکتی نداشتم اما نمی تونستم ببینم کسی که انقدر دوسش دارم اینطوری گریه کنه ، خلاصه به هر زبونی بود آرومش کردم و کلی هم عذرخواهی … آخه از کجا خبر می داشتم یه پسر با این شکل و شمایل که بهش می خورد آخر دختر باز باشه اینطوری از آب در میاد ؟
بلخره دانیال کوتاه اومد و ما دوباره شروع کردیم به بالا پایین کردن و اینبار آقای دانیال یه خودی نشون داد و گفت بخوابم و فهمیدم یه چیزهایی یاد گرفته . شروع کرد به تلمبه زدن … راستشو بگم اوائل حال چندانی نداشت ! خشک بودم و فقط می سوختم … اما بروی خودمم نمی اوردم. بعد مدت خیلی کوتاهی ارضا شد و چون نتونست کنترل کنه آبشم ریخت تو کس بنده !

آخر سر هم دستمال آوردیم که خودمونو تمیز کنیم که وقتی دانیال دستمالو کشید روی کسم دستمال خونی شد و آقا تازه به وحشت افتاد ! منم دلم نیومد نگرانش کنم و سرشو شیره بمالم و براش جریان خودکار و ماژیک ها رو تعریف کردم ! و گفتم تقصیر اون نبوده

می دونم خیلی سکسی نبود اما هر چی بود حداقل واقعی بود و منم خیلی دوست داشتم این جریانو برا یکی تعریف کنم . الانم ایران نیستم . از دانیال خیلی وقته جدا شدم . اولین عشق زندگیم بود گرچه تو سکس هیچ وقت نتونست منو ارضا کنه و من همیشه مثل بچگی هام با خودکار و … کار خودمو راه انداختم ! نمی دونم چرا با همون ثانیه اول دیدنش یه چیزی مثل مرض بجونم افتاد ! عاشق شدم !و خوشبختانه هیچ وقت پشیمون هم نیستم. بعدها ما به تلخی از هم جدا شدیم ، هرچند هیچ وقت همدیگرو فراموش نکردیم و فکر می کنم تا آخر عمر هم نتونیم فراموش کنیم . در واقع ما دو تا آدم بودیم از دو تا طبقه مختلف که هیچ جوره به هم نمی خوردیم و پدر و مادر من سایه دانیال رو با تیر می زدن . دوست پسر الانم خوب کارشو بلده و تازه دوسالی میشه فهمیدم سکس یعنی چی ! محاله ارضا نشم ، کیرشم به بزرگی دانیال نیست و خیلی معمولیه . یه دیلدو هم دارم برای مواقعی که اون نیست !

مرسی که می خونین و مودبانه نظر می دین ! امیدوارم نیام و ببینم سرتاپای داستانمو به فحش بستین مثل بقیه تاپیکا چون همون اولشم نوشتم بیشتر یه خاطرست تا داستان سکسی ! فکر نمی کنم خیلی استعدادی توی نوشتن داشته باشم اما امیدوارم که بد ننوشته باشم !

آمیتیس


👍 0
👎 0
74304 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

328127
2012-07-30 20:08:56 +0430 +0430
NA

دختر از خود راضی .عنو:/
دیگه ننویس
در ضمن میگی با چند نفر سکس داشتم بعد بدت میاد کسی با سینه هات ور بره از شکل میفتن!
تو که به گاشون دادی
در ضمن سی ام ۱ :’)
اشک شوق ریختم;)
‏_‏______‏
این اکانت چرا باز نمیشه.اه

0 ❤️

328130
2012-07-31 02:54:55 +0430 +0430
NA

سلام دوست عزيز
نسبتا خوب بود اما غلط املائي هم زياد داشت و روال داستان گويي و يا خاطره نويسي هم رعايت نشده

0 ❤️

328131
2012-07-31 03:52:01 +0430 +0430

کیری بود دیگه ننویس . . . . . . . . . . .
کیر تو خاطراتت، فکر و خیالاتت، مغز معیوبت، روح و روانت، دارو ندارت. داد میزنه که پسر هم هستی کله کیری دیگه ننویس. ریدی با این داستان مزخرفت. کیرم تو اون تیپی که داری. کوس مغز میگی ماهی یک دوست پسر عوض میکردی ولی نمیخواستی کسی بفهمه که جنده هستی؟ کیر تو تفکرات احمقانه ای که داری. آشغال عوضی برو کونت رو بده دیگه ننویس. کیر تو قلمت دیگه ننویس چولمنگ.

0 ❤️

328132
2012-07-31 03:58:45 +0430 +0430
NA

یه نصیحت دوستانه دیگه داستان ننویس.چرا خودکار و ماژیک شاف میدادی؟ میتونستی با یه پسر سکس کنی یکی هم این وسط حالی کنه ثوابم داشت… تا اونجا که ما پسرا میدونیم دیگه تو این دوره پسر معصومی وجود نداره هر پسریم باشه یه کس رو کیرش ببینه تا اخرین نفس میکنه دیگه گریه چرا؟…اگه دنی جونت معصوم بود باید به جای پارتی تو مسجد بود…به نظر خودت چرا شماره بهت داد؟؟؟؟که برید با هم خالصانه عبادت کنید؟؟؟آخه کوووووووووووووووونی… این چیزاس که ثابت میکنه داستانت یا همون خاطره ت کس شعری بیش نبوده…دیگه ننویسیا

0 ❤️

328133
2012-07-31 04:10:59 +0430 +0430
NA

خبری از کفتار وسیلور وتکاور و یاور نیست منم نظر نمیدم

0 ❤️

328134
2012-07-31 04:21:48 +0430 +0430
NA

شیر عزیز چشاتو باز کن!
دوتا شون بالان ها!

0 ❤️

328135
2012-07-31 04:37:04 +0430 +0430
NA

وقتی کنترلشو از دست داد آبشو ریخت تو کست بعدش حامله نشدی؟ چون اولین سکست بوده و گیرائیت بالا میپرسم ولی در کل بد نبود میشه گفت حداقل به واقعیت نزدیک بود

0 ❤️

328136
2012-07-31 04:37:09 +0430 +0430

من هيچ احساس دخترونه اى نديدم تواين داستان، آقاى نويسنده شما نميتونى با استفاده از چندتا تيكه كلام دخترا خواننده رو به واقعى بودن داستانت مجبور كنى
واقعا لازمه؟

0 ❤️

328137
2012-07-31 05:09:24 +0430 +0430

راستش میخواستم مثل این چندتا داستانی که توی این دو سه روزه اپ شده بود ، اینجا هم نظری ندم ولی چون دوست عزیزمون شیرجوان جویای احوالات ما شده بود گفتم یه چندتا چیز بار این نویسنده پتیاره کنم.
نه اخه این چیبود نوشتی؟ داستانت اصلا سر وته نداشت و با اینکه چندبار تاکید کرده بودی که سکس اولت بود ولی به شدت معلوم بود که داری ادای تنگها رو در میاری. دختر سکس اولش باشه و اینقدر ریلکس برخورد کنه؟ واسه اولین بار بود کیر میدیدی و از قد و قواره و بلندی و سفیدیش خوشت اومده بود؟ این پسره هم که بیشتر به بچه کونی ها میخورد و یکی باید کونش میذاشت. هرچند فکر کنم دلش هوس کیر کرده بود که وسط سکس اونطوری گریه میکرد. درضمن کی گفته هرکی هیکلش بزرگه کیرش هم باید بزرگ باشه؟
فروشگاه لوازم تحریر توی کست مگه وسط قبایل افریقایی زندگی میکردی که نمیدونستی اگه چیزی توی کست کنی پرده ت پاره میشه؟ پس ننه ی جنده ت چه غلطی میکرد که بهداشت جنسی رو یادت نداده بود. اصلا برفرض هم که ننه ت طبق گفته خودت هیچوقت خونه نبود و هرشب زیر یکی میخوابید، یه کس مشنگی دوروبرت پیدا نمیشد که باهاش این مسایل رو درمیون بذاری؟ این دفعه هم به خاطر گل روی شیرجوان چیز زیادی بارت نمیکنم ولی اگه بازم بخوای بیای اینجا و اراجیف به خورد ملت بدی خودم یه ماژیک های لایت فسفری میکنم توی ماتحتت بچه کونی…

0 ❤️

328138
2012-07-31 05:17:17 +0430 +0430

ببین نمیدونم دختری یا پسری که این داستان رو نوشتی به خودکارها و ماژیکها و کیرهای رنگارنگی که استعمال کردی هم کاری ندارم فقط میخوام یه چیزی رو برات روشن کنم که بار بعد اگر خواستی داستان بنویسی رعایت کنی
ببین نویسنده ی نه چندان محترم هیچ دختری در اولین سکسش که بطور کامل هم انجام میشه انقدر بخاطر تنگ بودن واژنش درد داره واذیت میشه که نمیتونه خودش بشینه روی کیر دوستش یا شوهرش یا داگی بده سکس اول همیشه باید ملایم باشه چون واژن اسیب میبینه فهمیدی ؟؟؟مخصوصا اینکه تو نوشتی خشک بودی و حال نمیکردی پس محاله بتونی همچین حرکت انتحاری رو انجام بدی پس گه الکی نخور بچه

0 ❤️

328139
2012-07-31 05:22:11 +0430 +0430

:crown: :crown: :party: :8) عزیزم بهت فحش نمیدم چون عادت به فحش دادن ندارم ولی تورو خدا اینقدر چرت و پرت تحویل ملت نده
با این دک و پزی که تو نشون دادی هر کی ندونه فک میکنه دختر شاه پریون هستی و بابات بیل گیتسه !!!
""تنها چیزی که حالیم نبود پول بود ! پول همیشه تو دست و بالم بود انقدر که هیچ وقت اهمیتی به مایه دار بودن دوست پسرم ندم “”
اوصلا نه اصلا
"" اوصلا عادت ندارم بگم خوشگلم ! چشمهای درشت سیاه دارم با مژه های بلند و کمی برگشته . بینی مو هم ب عمل کردم . برجسته ترین خصوصیتمم سینه هامه که سفت و سر بالا هستن و دوست پسرهام خودشونو می کشتن براشون “”

داستانت برای اولین بار بد نبود خیلی شر و ور نوشتی میزارم به حساب اماتور بودنت ولی سعی کن بیشتر دقت کنی تو نوشتن تا واقعی به نظر بیاد داستانت و مخاطب رو با داستانت جلب کنی نه با پز دادنت!!!
موفق باشی دختر شاه پریون !!!

0 ❤️

328140
2012-07-31 07:42:11 +0430 +0430
NA

خب داستان یا خاطره شما سراسر دروغ و توهم بود
شما یه پسر عقده ای هستی
امیدوار نباش چون حتما فحش میخوری
فحش میخوری تا دیگه با مزخرفاتت به شعور خواننده توهین نکنی
افتاد؟

0 ❤️

328141
2012-07-31 08:40:31 +0430 +0430
NA

وااااييي عالي بود.ماژيك?? مداد?? خوبي تو?? حداقل اين افتضاحو برا كسي تعريف نكن.من خودم پردمو با مداد زدم.
كس خل گير اوردي مارو???

0 ❤️

328142
2012-07-31 08:45:18 +0430 +0430
NA

فقط اومدکه عرض ارادت کنم خدمت شیرجوان شهوانی وگرنه به قول داداسعید
حیف اینترنت

0 ❤️

328143
2012-07-31 10:11:32 +0430 +0430
NA

فقط چند نکته میگم درباره داستانت…
1-گوشه موزاییک توی کونت 18سالت بود ولی نمیدونستی پرده چیه؟آخه چرا فکر میکنی همه مثل توخر هستند.
2-چیزی که توی داستانت موج میزد عقده گشایی بود که همش میخواستی بگی بچه مایه دارم!اصلا دختر بیل گیتس
ویندوز توی کونت.
3-اولش پسره عذاب وجدان نگرفته بعد ولی وقتی توی اوج سکس هست شد بچه مسلمون؟روغن چرغ توی کونت بدبخت آبش اومده اونموقع ریخته توی کوست اما اینقدر گشاد بودی نفهمیدی چه خبره؟
4-نمیدونم اینایی که اولین بارشون سکس میکنند چطور یه دفعه میشن بازیگر پورن !به صد جور سکس کردی بعد اولین بارت هست؟کلاه گیس پرویز مظلومی توی کوست.
5-آخرش دستمال آوردی خودت رو پاک کردی مگه نگفتی ریخت توی کوست.نکنه دستمال رو باجعبه اش کردی توی کوست؟
نتیجه:پرویز سوبله چوبله !این رو گفتم تا کلاه گیسش توی کوست آتیش بگیره.

0 ❤️

328144
2012-07-31 11:27:18 +0430 +0430
NA

سیلور جان داستان شما کی آپ میشه؟ (همون دختر سبزه روی شمالی رو میگم)
در مورد داستان باید بگم مزخرف به تمامی معنی کلمه

0 ❤️

328145
2012-07-31 11:56:43 +0430 +0430
NA

برو کسستو بده بابا با اون املات
مثلا میری دانشگاه … اول که اومدی از خودت تعریف کنی که آره پــــول داریم و اینا
من نمیدونم چرا هرکس میاد اینجا ، میشه خوشگل ، پولدار، خوش تیپ ، …! ( واقعا عجیبه )
بعدشم اومدی اینجا ببنویسی که جنده هستی ؟ چون نوشتی دوست داشتم این داستانو واسه کسی تعریف کنم!
خب اگه واسه ننتم تعریف میکردی ؛ حــــداقلش این بود که دیگه فحش نمیداد ، و به دختر لاشیش افتخار میکرد
ولی خـــــیلی مسخره بود آبنـــبــاتـــ !
با اون اسم مسخرت …! الانم که عقده ی خارج رفتن و داری ؛ مثلا خارجی، برو به خارجی هام بده تا دیگه تکمیل باشی
بلخره!!! اوائل <<<< اینم از سوادت

0 ❤️

328146
2012-07-31 12:09:08 +0430 +0430
NA

بچه هاي باحال شهواني بخدا دلم گرفت از اين داستانهاي دري وري و بيخود بابا يه خبر خوب ،يه جوك،يه جمله خوشگل يكي بياد بگه اقلا،
اوليشيم خودم ميگم : خبر خوب اينكه اكثرمون داستانهاي زيبايي كه به قلم آرا توي سايت آويزون و سايت لوتي منتشر ميشد را يادمون هست ايشون به تازگي به سايت شهواني اومدند و چند تا از داستانهاي خوشگل قديمي + يه داستان كاملا جديد را گذاشتن براي آپ شدن ،اميدوارم با اون سابقه درخشان ايشون ،ادمين زودتر اين داستانها را آپ كنه تا همه لذت ببريم،البته آرا عزيز زحمت كشيدن و يكي از داستانهاي قبليشون را هم با پيام خصوصي برام فرستادند كه از خوندنش لذت بسيار بردم،البته شايد بعضي دوستان از طريق پيام خصوصي از اين قضيه مطلع باشند اينو براي دوستاني گفتم كه خبر نداشتند،ممنونم

0 ❤️

328147
2012-07-31 13:51:58 +0430 +0430
NA

جان من ادمین جان خجالت نمیکشی بااین داستانای تخمیت
ای خدا من به کی بگم 3 بار داستانم رو آپ کردم وبعد اونو حذف کردی که داستانای بی ناموسی وگی و… آپ کنی!
دوستانی مثل پژمان یا دادا سعید یا … خودتون قضاوت کنید آخه حق اون داستانی که تو پیام خصوصی براتون فرستادم اینه که حذف بشه تا یه مشت اراجیف آپ شه
به نفع خودته که به میل بچه ها رفتار کنی چون بازدید کنندگان وکاربران سایتت زیاد میشه

0 ❤️

328148
2012-07-31 14:16:37 +0430 +0430
NA

نداي عزيز!
در مورد مسخره بودن داستانش هيچ شكي نيست ولي اسمش جز اسماي اصيل ايرانيه!
شخصيتي كه باعث افتخار تمام زنان ايرانيه و رييس نيروي دريايي خشايار شاه بوده

0 ❤️

328149
2012-07-31 15:55:31 +0430 +0430

“بلخره دانیال کوتاه اومد و ما دوباره شروع کردیم به بالا پایین کردن و …”
از اون بل خرت (کیر استرت) که بگذریم رضایت حاجی کیر شلمدون برای از سرگیری عملیات پس از اشک پشیمانیش دنیایی داشت!
خدا از سر کیر پایینت نیاره که سالاری با این کس شعرات.

0 ❤️

328150
2012-07-31 15:59:38 +0430 +0430
NA

آخه کدوم دختر کس خلی مثل بچه مدرسه اییا حرف میزنه؟!!!
بچه کونی ننویس
عقده ای ننویس
.
.
.
ننه لزبین ننویس

0 ❤️

328151
2012-07-31 16:30:05 +0430 +0430
NA

من که واقعا دیگه میبینم داستان جدید اپ شده میل ندارم بیام بخونم.
راستی خایه هایه کریم بنزما(فوتبالیست تیم ملی فرانسه) تو حلقت با این داستانت.
راستی مهندس گل پسر کو؟؟؟

0 ❤️

328152
2012-07-31 16:33:43 +0430 +0430

بد نبود معلومه دختر روراستی هستی…منم تجربه شبیه یهش رو داشتم باور میکنم.

0 ❤️

328153
2012-07-31 18:17:06 +0430 +0430
NA

من فحش دادن بلد يستم فقط هم يه چيز ازت ميخام شماره اين پسره دانيال را بده تا از كون بكنمش كه وسط كوس كردن ياد گناه وقيامت نيفته.

0 ❤️

328154
2012-07-31 18:42:35 +0430 +0430
NA

منم یه دوست پسره معصوم میخوام:(

0 ❤️

328155
2012-07-31 21:13:13 +0430 +0430
NA

:bigsmile: من اصلا" داستانارو نمی خونم عاااااااااااااااااشق نظرات بچه هام فقط اونارو میخونم. جوووووونم به این نظراته با مزه :love:

0 ❤️

328156
2012-08-01 04:13:15 +0430 +0430
NA

ببينمت هم تورو ميكنم هم دانيال جونتو
جندك خانم ىفعه بعدخاستي داستان زرررر بزنيد اينجا نيا
ىاستاني بود تخمي تخيلي از مغز بريود شدت

0 ❤️

328157
2012-08-01 04:44:21 +0430 +0430
NA

داستانت چند تا تناقض داشت.
اون جریان خودکار و اینا جالب نبود. آخه کسی با خودکار باریک چطوری می خواد تحریک بشه؟ مثلا می گفتی خودت انگشت می کردی یا خیار می کردی بهتر بود.
دوم اینکه زنی که اونقدر تحریک می شه که یه پسر خفت می کنه طبیعتا به میران کافی خیس هست که دردش نگیره. ضمن اینکه تف رو هم برای همچین زمانایی ساختن.
شخصیت دانیال تضاد زیاد داشت. نمی گم چنین شخصیتی وجودش ممکن نیست. اما به هر حال زیاد باور پذیر نبود.
وقتی پرده می خوره خون همون اول می یاد. چطور تا آخر سکس شما که اینهمه پوزیشن عوض کردین نفهمیدین.
ضمناً این رو هم بگم. سایز کیر مرد ربطی به هیکل و اندام مرد نداره.
کلا بد نبود. نویسنده نمی شی. ولی بازم بد نبود.

0 ❤️

328159
2012-08-01 05:13:00 +0430 +0430
NA

من واقعا شخصیتم به شخصیت پسره نزدکه…اما نه اونقدر که وسط سکس کردمنم گریه …گریه :))))) گریه ککنم.
کلا آب و هوای اونجا که خارجی چطوره؟؟؟
ابرای کلیتوموس با خورشید سوزان از جلو تو سولاخ بازت…که کم کم داره میشه دروازه قوچان…
انقد سکس نکن…کست بد ریخت میشه ها…

0 ❤️

328160
2012-08-01 06:19:14 +0430 +0430
NA

بسیار خاطره زیبایی بودمرسی

0 ❤️

328161
2012-08-01 07:06:04 +0430 +0430
NA

خب اینکه نمی دونستی پرده چیه و خودکار کرده بودی و پردت هنوزم سالم بوده یا اینکه خشک خشک خودت بالا پایین میکردی و بقیه موارد من بهت تبریک میگم خیلی مسخره بود
موفق باشی :دی

0 ❤️

328162
2012-08-01 08:09:44 +0430 +0430

هاببیت عزیز داستانی رو که برام تو خصوصی فرستاده بودی رو خوندم. خیلی جالب و زیبا نوشته بودی. مطمئنم اگه اپ بشه میره بالای داستانهای ماه. البته اگه ازین هفت خوان به سلامتی عبور کنه و به سرنوشت سه داستانی که من فرستادم دچار نشه…

0 ❤️

328164
2012-08-06 06:09:08 +0430 +0430
NA

تو که مارو ندیدی پس چه جوری فک کردی گوشای ما ازگوشای تو دراز تره؟!
گوش ما یک هزارم گوش تو هم نیست
بعدشم واقعا واسم سواله تو که خودکار زحمت پردتو کشیده اون خونی که اومده از کجات بوده!!!نکنه خون از پرده پسره بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :~

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها