من مسعود 21سالمه.میخوام داستان سکسی خودم با دوست دختر دوستم رو براتون بگم.به جون خودم این داستان واقعیت داره خواهشن فوش ندید.قبل از شروع داستان میخوام از خودم بگم.من یکم چاغم(یکم که نه خیلی)،پشمالوام،چشام شلایی اما ریزن.یه پسر تپل موپل که موهامو به قول بهزاد دوستم مدل ابنه ای میزنم. واما داستان؛یه تابستون گرم بود من دوستم صابر داخل خونه خواهرم که مسافرت بودن تنها بودیم اینم بگم که من تازه عمل کرده بودم و شکمم حدود ده سانتی پاره بود.صابر که تو محله به صابر کس باز معروف بود بهم گفت؛میخوام امروز بهت حال بدم.یهو گوشیشو دراورد و به دوستش که مهرنوش اسمش بود یه اس داد.که بعد از نیم ساعت در خونه به صدا دراومد خودش بود.وقتی چشمم به باسنش افتاد،نزدیک بود همون لحظه ابم بیاد.یه باسن گنده با کمر باریک، سینه های مرمری ولی صورتش خیلی کیری بود.پیش خودم میگفتم فقط همون که یه سوراخ داشته باشه کافیه،و اما صابربه بهونه مغازه رفت بیرون.اووووه من موندمو یه عالمه باسن.از خجالت صورتم سرخ شده بود اخه اولین باری بود که با یه دختر تنها شده بودم.تو کونم عروسی بود.دلم زدم به دریا رفتم کنارش نشستم گرمای وجودشو حس کردم. یهو دست خودم نبود ابم اومد.بعد نمیدونستم چطور دودولمو کنترل کنم.زنگ زدم به دوستم که باباش دکتر بود یه قرص لوزی برام اورد.چند دقیقه بعد قرص رسید.من بودم و یه کمر سفت و یه باسن بزرگ. شروع کردیم لباساشو اروم دراوردم خوابوندمش رو زمین شروع کردم به لیس زدن کسش صداش دراومد،واقعا بوش میومد ولی از اونجایی خیلی تو کف بودم ادامه دادم.حالا نوبت مهرنوش بود جافیمو دراورد بعد شرتمو دراورد یهو ماتو مبهوت چند لحظه موند بعد زد زیر خنده گفت تو با این همو وزن و مو چرا کیرت البته به قولش دودولت چقدر کوچیکه.منم واقعا خجالت کشیدم. اما کاریش نمیشد کرد.دمر خوابوندمش و دودولمو گذاشتم لای قمبلش اهم بلند شد و حیف که شکم یاری نمیکرد.باور کنید اینقدر کردمش که بقیه هام باز شد.هر طوری که میکردمش انگار نه انگار اخه کیرم واقعا کوچیک بود.از تو کونش دراوردم بهم گفت که اوپنم ولی ترسیدم که از جلو بزنمش .دیدم فایده نداره کیرمو گذاشتم تو دستم یه جلق توپ زدم مهرنوش دهنش باز مونده که کس و کون اینجا ریخته بعد من جلق میزنم.بعد ریختمش رو سینه هاش.بعد با هم یه دوش گرفتیم بعد صابر با بستنی هاش اومد ما هم که انگار نه انگار.شتر دیدی ندی.و دراخر نصیحت من به برادران عاشق(یکی دوست میدارم ولی افسوس که او هرگز نمیداند )
نوشته: m.s
اخه چی بهت بگم که یکم بهت بربخوره؟ان ازاغلاط فاحش املایی واین هم ازداستان سرتاسردروغ وخالی بندی .باشکم عمل کرده وبخیه پاره رفتی حموم؟قرص راکه اوردخوردی توبودی ویک کمرسفت؟لااقل بپرس بعدخالی ببندبادکنک نبودکه سریع بادبشه .راجع به غلط هایم که دیگه باید گفت نهایت بیسوادی وخریت رانشان دادی بقیه=بخیه فوش=فحش چاغ=چاق شلایی=شهلایی واقعاچراوقت مردم رابا این خزعبلات میگیری؟دراخربرات دعامیکنم ازاین به بعدشکمت یاری کنه و خوب کارویاری کنه وتو فقط بخوری!تایک کم عقلت بیاد سرجاش
کسکش شکم پاره از بس جلق زدی کونت هم پاره شده تخمی برو گمشو با اون دودولت
antar mage ma kiretim?kire shir shah tu koonet .pashmat too koonet shushule farnoodtu kunet!model moye obneEttu kunet!dg nayay dastan benevisi!va dar akhar mifarmayam kose amat.
kiram be konet chaghet
akhe tapego toro ki gofte dastan benvisi
boro jalgheto bezan bache koni
“به جون خودم این داستان واقعیت داره خواهشن فوش ندید”
چون گفتی به جون خودت دیگه امکان نداره داستانتو باور نکنیم
فوش ندیم؟؟؟؟
منظورت فحشه؟
مگه میشه فوش نخوری؟
پشمالویی؟
دستگاه پشم زنو واسه چی گذاشتن؟
خب پشمتو بزن!
“اینم بگم که من تازه عمل کرده بودم و شکمم حدود ده سانتی پاره بود”
10 سانت پاره بود؟
محتویات شکمت بیرون نمی ریخت؟ :)
“بعد از نیم ساعت در خونه به صدا دراومد خودش بود.وقتی چشمم به باسنش افتاد،نزدیک بود همون لحظه ابم بیاد.یه باسن
گنده با کمر باریک، سینه های مرمری”
وقتی چشت به باسنش افتاد؟
درو باز کردی باسنشو دیدی؟
موقع سلام کردن کونشو طرف شما کرده بود؟
سینه های مرمری؟
یعنی چی؟
چطور تشخیص دادی سینش مرمریه؟
لخت اومده بود؟
“من موندمو یه عالمه باسن”
جون مادرت این یعنی چی؟
یه عالمه باسن؟
مگه می خواستی بخوریش؟
“رفتم کنارش نشستم گرمای وجودشو حس کردم”
گرمای وجودشو چطور احساس کردی؟
گرماسنج دستت بود؟
منظورت گرمای بدنشه؟
وقتی نشستی کنارش آبت اومد؟
خاک تو اون سرت!
“زنگ زدم به دوستم که باباش دکتر بود یه قرص لوزی برام اورد.چند دقیقه بعد قرص رسید”
مگه برات نیاوردش؟چطور چند دقیقه بعد رسید؟
بار اول اوردش نشونت داد که فهمیدی لوزیه
بعد برگشت
دفه دوم آوردش
درست فهمیدم؟
“جافیمو دراورد”
یعنی چی؟
“یهو ماتو مبهوت چند لحظه موند”
عجب وزن شعری داره!
“باور کنید اینقدر کردمش که بقیه هام باز شد.”
بقیه=بخیه
خیلی ادبی نوشتی!
اون موقه دیگه محتویات شکمت ریخت بیرونو به ایزد منان پیوستی!
“از تو کونش دراوردم بهم گفت که اوپنم ولی ترسیدم که از جلو بزنمش”
بزنیش؟
مگه دعوا می کردی؟
از بچه های گل شهوانی می خوام که برای این دوستمون دعا کنن!
دوستان این ادمین دیگه شورش. در آورده
من آمار دارم چند تا از بچه های سایت که واقعا قلم قشنگی دارن داستان فرستادن ولی الان خیلی وقته که داستانشون آپ نشده
معلوم نیست هدفش از آپ کردن یه مشت مزخرف چیه
حالمو به هم زده
هر کی هم بهش فحش میده فوری اسپم میشه
انتقاد هم تو گوشش نمیره
واقعا که…
الان یکی بگه کی به کیه چی به چیه ما گوشامون درازه یا این یارو خیلی زرنگه? آخه حیف نظر نیست !
کسکش شکم پاره از بس جلق زدی
نوشته taymer در 4. مرداد 1391 - 11:17
کسکش شکم پاره از بس جلق زدی کونت هم پاره شده تخمی برو گمشو با اون دودولت
واقعا گل گفتی کلی خندیدم
توعمرم آدم ازاین احمقتر،کسخلتر،جقیتر،ابنه ای وبیشعورترندیده بودم.
میخوام بدونم به چه انگیزه ای داستان نوشتی؟
خواستی سوادتوبه رخمون بکشی؟
خواستی تبلیغ دودولتوبکنی؟یاشایدم میخواستی اندراحوالات پشمالوبودنت زربزنی؟
تویاخیلی وضعت وخیمه یاماروکسخل فرض کردی.
مردیکهءموابنه ای
بچه کونی اونجایی که 10 سانت پاره بود شکمت نبوده بلکه کونت بوده که بچه های محل با شدت گاییده بودنش و پاره پوره شده بود
خاندان نبوتتو گائیدم…
معلمای فارسیتو گائیدم…
کیییییییییرم تو کوچه پس کوچه های دل ننت…
من نميخواستم حقيقتش كامنت بذارم چون حيف كه حتي كامنت براي اين داستان (كوس و شعر) كامنت گذاشته شه ولي اينجا ميخوام از جناب ادمين سايت خواهش كنم كه حداقل اين داستان هايي كه فرستاده ميشه حد اقل يه بار خودتون بخونين بعد اگه واقعا ارزش خوندن داشت براي باقي دوستان به نمايش بذارين كه همه بخونن والا بخدا اين جور داستان ها اگه بدنامي هم داشته باشه اول از همه براي سايت شهواني و ادميني داره كه مسئوليت اين سايت و به عهده داره پس خواهشا دقت كنين
براي نويسنده اين كوس و شعر هم حيف فحش كه بدم لياقت فحشم نداري چفت و چول
نظری که ندارم فقط میخواستم امضامو تست کنم.
ببخشید دیگه!!
kir too koone nanat ba in dastanet rasti taze amal kardi bad in hame tekoon khordio rafti hamoom!!! Kosse nanat
in mohandes gol pesar che ghad ghashang halesho gerft mordam az khande :bigsmile: $) :bigsmile: $)
این الان چی بود ؟!
داستان بود ؟!
یعنی ما زو اینقدر کسخل گیر آوردین که این خزعبلات رو می زارین واسه خوندن!
این چیزی که این خرس دودول نیم سانتی نوشته توهین به شعور ماست!
عالی بود ،
داستان این مردک جلق الدوله رو نمیگم
کامنت مهندس گل پسرو میگم
مهندس جان شما خودت یه پا تحلیلگر داستان شدی دیگه خوب گیرایی به این بیمغزای پهن نویس میدی
کاش خودت داستان مینوشتی
بهرحال دمت گرم کامنتت از اصل بلغوریات این مردک بیشتر بود
شعری برای تو . . . . . . . . . . . . . . . . . .
بخواهم از برایت قصه گفتن
سخنهایی ز بهر گل شکفتن
بدارم هیکلی پر پشم و پیله
تو گویی روی من کلا سبیله
بگم از هیکل چاقم بخندید
ولی فحشم ندید در را نبندید
به قول دوستم، بهزاد جونی
شدم یک ابنهای باحال و کونی
مریض احوال بودم چند روزی
چنانکه نا نبود حتی بگوزی
زده چاقوی دکتر توی مَشکم
بیاورده شب و روز آب و اَشکم
شبی در رختخواب خود غنودم
ولی یک دفعه اصواتی شنودم
گرفتم یک مسیج از یار غارم
که دارم کوس برای تو میارم
چو وارد شد کوس زشتوی جنده
بشد آبم سرازیر زنده زنده
بشد خندان چو دید تخم و دودولم
زدم قرصی بگفتم فولِ فولَم
زدن تو کون من ساز و دهل را
که آبیاری کنم گلدان و گُل را
شروع کردم به کردن توی کونش
ولی میرفت فقط لاپای رونش
ز ناچاری زدم جلق دل انگیز
بگفت آبت روی پستان من ریز
چو دید این قصه گفت میرم به خونه
با این کیرت دهانم وا میمونه
خلاصه اِشکَمم جر خورد دوباره (اِشکم = شکم)
بهش گفتم که کوس هرگز نیاره
کنون از من نصیحت بشنو ای دوس (دوس=دوست)
شدم عاشق زهی افسوس، افسوس
تکاور، جونِ مولا دست من گیر
که کونم میگذارند با یه کفگیر
بابا از خنده روده برشدم. همه از صداي خنده هام بيدار شدند.آفرين پسر ابنه اي پشمالو…عجب جوك باحالي نوشتي… نميدونم چرا امروز داستانها همگي طنز شدند… خوبه بنويس ابنه جون بازم بنويس كه حسابي خندونديمون… گل پسر دم توهم گرم.
واييييي چقدر خنديدم. منكه مي گم بازم بنويس پشمالو جووووووووون
يعني عاشق شعراي تكاورم. عالي بود. دل درد گرفتم اينقد خنديدم
الاغ کون جنده 10 سال کارم بخای بذاری دردسره ، نمیره ، بخدا نمیره تو
کسکش عوضی با شیکم بخیه دار کون کردی ؟ بدون لیز کننده و انگشت و هزارتا کوفت ؟؟ …
من دیگه شهوانی نمیام
به شعورم توهین میشه با این داستان ها
خداحافظ بچه ها
کس ننت با این داستان واقعیت!
ما که نفحمیدیم عمل کرده بودی شکمت 10 سانت پاره بود بعد راه میرفتی!!!
.برو کس ننت با این داستان کیریت که کیرم دو خوابوند