پوریا و الهام

1394/02/23

سلام دوستان این خاطره ک میخوام بگم بهتون سال 92 اتفاق افتاد
قبل خدمت بود با الهام رفیق شدم. الهام جذاب بود و خوش فرم 1سال از من کوچیکتر بود بi هر بهونه ای میشد حرف سکس کردن پیش میکشیدم ولی زیر بار نمی رفت. روز 13 بدر بود بهش زنگ زدم گفتم الهام بیا خونمون کسی نیست ب زور راضیش کردم گفتم 4 روز دیگه میرم خدمت 90 روز منو نمیبینی این داستانا ولى دیوث نیومد.
خلاصه خدمتم تموم شد هیچ خبری ازش نداشتم خطتشو عوض کرده بود تازه ماشین خریده بودم از سرکار ک میومدم خونه مسافر میزدم شانس عن ما الهام سوار ماشین شد اوووف سیستم میستمش عوض شده بود دماغ عمل کرده بود …صندلی عقب نشستو مسافر داشتم هی از اینه جلو میدمش ى نیش خند میزدم قیافه گرفته بود باس ما مسافرا که پیاده شدن نزدیک محل بودیم بهش گفتم اگه کلاست پایین نمیاد بیا بریم ى دوری بزنیم اولش هیچی نگفت منم تو دلم گفتم… خوارش ماشینو روشن کردم اومد جلو نشست گفت بریم ولی زود برگردیم رفتیم سمت پارک لاله من از خدمت میگفتمو اونم از دانشگاهش وسط حرفش گفتم الهام دلم برات تنگ شده بود دیوث چرا خطو عوض کردی اونم گفت مجبور شدم مزاحمم داشتمو از این داستانا هروز ک از سرکار میومدم الهام شده بود مسافر همیشگی بعد ى ماه مخشو زدم برا سکس فقط منتظر مکان بودم پنجشنبه بود ک بابام اینا رفتن خونه داداشم پسرش تازه ب دنیا اومده بود من از سر کار تازه تعطیل شدم ب بابام اینا گفتم شما برید منم بهتون ملحق میشم ى دوش بگیرم زنگ زدم الهام دیدم رفته خرید سمت فردوسی گازشو گرفتم رفتم پیش الهام خرید کرده بود فقط دور الکی میزد تو پاساژ سوارش کردم بهش گفتم خونه خالی شده گفت باشه بریم سریع رفتیم خونه گفتم تا تو لباس نو هاتو تن بزنی برم دوش بگیرم سریع رفتم اومدم دیدم پوشیده تابو شلوارک سکسی شده بود کیرم بلند شده بود رفتم سمتش لبو گرفتم در گوشش گفتم الهام این کونو باید زودتر میدادی گفت کون ن فقط کس گفتم گوه نخور من دنبال داستان نیستم گفت کس در راه شهوت دادم دیوث خندم گرفت گفتم ایول پس دیگه چه بهتر لختش کردم حسابی لیسش زدم هیکلش خوب بود باشگاه هم میرفت رو فروم بود ممه ک میخوردم صداش در میومدو اخ اخ میکرد رسیدم ب کس تپلش باد کرده بود خیس لیسش زدم مشتی چقد چنگ گرفت لیدوکوین برداشتم زدم ب کیرم حسابی سرخ شده بودو بی حس شروع کردم ب تلبه زدن کس اتیش بود ى 20 دیقه همه مدل زدیم توش 2 بار ارضا شد چ ابی داشت ى زمینو سیراب میکرد اب منم اومد ریختم رو شکمش بعد ى دوش گرفتیم رسوندمش خونه منم رفتم خونه داداشم. هر موقع خونه خالی بشه یا مکان پیدا کنم میاد الهام جووون شرمنده اگه خستتون کردم دهنه خودم سرویس شد تا نوشتم ى کار عملیو بخوای بنویسی سخته.

نوشته:‌ پوریا


👍 0
👎 0
41259 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

462162
2015-05-13 17:16:18 +0430 +0430
NA

تا حرف از زور شد انگیزه قط شد

0 ❤️

462163
2015-05-14 05:40:24 +0430 +0430

mage nagofti avalesh migofti sex migoft na badesh chejori ta to rafti sarbazi o oumadi dige open bodddddddd nea

0 ❤️

462165
2015-05-14 08:21:28 +0430 +0430
NA

dokhtara hamashon haminjoriyan

0 ❤️

462167
2015-05-14 20:15:57 +0430 +0430
NA

جلقها برای که زده میشوند!
برنامه ی امشب سینماجلق

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها