چطور پسرعمه جون رو گاییدم

1392/11/08

سلام اسمه من حامد 18سالمه هیکله خوبی دارم زیاد خوشگل نیستم ولی خوب خوش استیلم رشتم الکترونیکه بچه اصفهانم
راستش داستان کرده شدنه سجاد(پسرعمم)توسط من ازاونجا شروع میشه که من برای کار پیش یکی ازاشناهامون که توکاره برقه به تهران رفتم وتا یه دوهفته ای مشغول کارکردن بودم وبعدبرگشتم اصفان که یه سری به خونوادم بزنم
بعد4روزکه قرارشدبرگردم سره کارعممو دیدم که گفت یه تماسی باحمید(اوستام)بگیروبهش بگوکه اگه امکانش هست تواین تابستونیه دسته سجادروهم اونجابندکنه .
خوب منم تماس گرفتم وحمیدگفت باشه اشکال نداره سجادرم بیارپیشه خودمون قریبه که نیست!
سرتون رودردنیارم سه شنبه ظهرساهت 2:30بودازاصفان راه افتادیم ساعت7بودکه رسیدم خوب جای خواب ما خیلی عالی بودمغازمون دوطبقه بود وجای کافی برای 5نفرم حتی داشت!
ازاونجایی که زن وزندگی اوستای منم اصفهان بودگفت حالاکه شما اینجاییدمن5شنبه ظهرمیرم اصفان شنبه صبح دوباره اینجام
قبول کردیم و5شنبه رفت
من وسجادهم ازساعت8صبح تاساعت1شب قلیون میکشیدیم
من گفتم خوابم میادسجادهم گفت باشه جمع کن تابریم بکپیم
کرکره مغازه روکشیدیم پایین وازپشت درم قفل کردیم ورفتیم بالا جاهارو کناره هم انداختیم وسجاد گفت من گوشیم شارژنداره وکناره دیوارمیخابم تاازپریزواسه شارژکردن استفاده کنم
گفتم باشه
من لباسام رودراوردم وفقط یه شلوارک پام بو(عادت داشتم شبا لخت(بدون پیرهن)بخابم )
ازقضا سجاد شلوار راحتی وشلوارک نداشت واذیت بودبهش گفتم شلوارودربیارباشورت بخاب گفت نه باهمین راحتم(لباس کار)
گفتم هرطورراحتی !
یه 10دیقه ای گذشت ازاهنگ گوش دادن خسته شدم وسجادهم گفت من دیگه نمیتونم وپاشدوشلوارو کند
وای که عجب پاهای سفیدی داشت یه شرته سرمه ای اسپرت بدون پاچه پاش بود
ناخوداگاه رفتم توکفش دوباره سره جاش دراز کشیدویه ملافه کشیدروخودش وپشتشوکربه من
کیرم مثله سنگ شده بود دلموزدم به دریا ودستموگذاشتم روکونش ویه ذره مالیدم دیدم هیچ عکس العملی نشون نمیده رفتم زیره ملافش وخودمو ازپشت چسبوندم بهش پیشه خودم گفتم بذارامتحان کنم ببینم خوشش میادیا نه دست ازکارکشیدم تا2دیقه بعدگفت پس چی شدآبت اومد هنوزنکردی؟
گفتم نه شرتتم دربیار!سجادشرتشم دراوردومنم دستمو میکشیدم لایه پاهاش وروکونش دیگه دسته خودم نبودشلوارک وشرتمو دراوردم کاملا لخت بودم برشگردوندم وافتادم روش وشروع به خوردن لباش کردم مطمئن بودن هیچکس دیگه اینجانیست ونمیاد لباس های اونم دراوردم
کیرموگذاشتم رولباش اولش گفت نمیخورم گفتم سجاد مردونه یه شبه دیگه ازاین موقعیت ها گیرنمیادبخوراذیت نکن وبالاخره راضیش کردم کیرموبخوره خیلی اروم میخورد من دوس داشتم تاته بکنه تودهنش گفتم بسه برگردبه پشت
سجادبرگشت ویه تفه جانانه انداختم دره سوراخش
کونش خیلی گندس
یه کمم کیره 17سانتی خودموخیس کردم وگذاشتم دمه سوراخش وخیلی یواش هل دادم داخل سره کیرم که رفت تویه آهی کشیدوگفت همین جانگه دار
منم که انگار کیرم روانداخته بودن تودیگه ابجوش طاقت نداشتم
بعد30ثانیه دوباره شروع کردم به فشاردادن
درد رو دوست داشت
انقدرادامه دادم تابه هزاربدبختی کیرم تاته جاشدتوسوراخه تنگش اروم میکشیدم تانصفه بیرون ودوباره هل میدادم سره جاش این بارتاته دراوردم وسجادیه دفعه یه اهی ازاعماقه وجودش کشیدکیرمو خیس کردم ودوباره زدم جااین بار یه کم سریع ترشده بودم واونم دردش بیشترو آه آه میکردوهی میگفت نیاد
بعد یه چنددقیقه ای عرق کرده بودم ابم داشت میومد بهش گفتم چی کارش کنم گفت همین طورکه داری میکنی کیره منم بمال وابتم بریزتوش به کارم ادامه دادم و یه دفعه سست شدم وکله ابم روتوسوراخه کونه اقا سجاد که شده بود اندازه دهنه ورودی غاره علی صدر خالی کردم و وهمون جاخوابیدم سجادهم با دوباراصطکاک توسط دست و کیرش ارضا شده بود

نوشته: حامد


👍 0
👎 0
53498 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

411062
2014-01-28 02:39:10 +0330 +0330

گی نمی‌خونم، ننویس . . . . . . . . . . . . .

0 ❤️

411063
2014-01-28 04:04:23 +0330 +0330

حالا خوبه پسره خودش میخواسته وگرنه این کارت دست کمی از تجاوز نداشته…

0 ❤️

411065
2014-01-28 06:45:11 +0330 +0330
NA

کی عاشق دادنه؟

0 ❤️

411066
2014-01-28 07:34:29 +0330 +0330
NA

افتضاح بود اه اه اه

0 ❤️

411064
2014-01-28 15:30:24 +0330 +0330
NA

“کیرموگذاشتم رولباش اولش گفت نمیخورم گفتم سجاد “مردونه” یه شبه دیگه ازاین موقعیت ها گیرنمیادبخوراذیت نکن وبالا”
دیوث لااقل اسم مردو اون وسط نیار آبرو هرچی مرده بردی قیصر و فردین و فرمون دارن تو قبر میلرزن کس کش !نفسم گرفت هوع !

0 ❤️

411067
2014-01-28 16:13:52 +0330 +0330
NA

end mozakhraf bod

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها