کابوس در سفر (2)

1394/04/23

…قسمت قبل

باقر تحمل نداشت حسن با کونم ور بره و اون تماشا بکنه واسه همین حسن رو که از باقر حرف شنوی داشت انداخت کنار و خودش روی پاهام که به شکم درازم کرده بودن نشست و کیر واقعا بزرگ و کلفتش رو گذاشت دم سوراخ کونم و با یه فشار کیرش رو فرستاد داخل کونم . درد تمام وجودم رو فراگرفته بود و داشتم پتوی زیر پامو چنگ میزدمو مخزیدم جلو شاید نزارم کیرش بیشتر از این بره داخل ولی قدرت باقر بیشتر از این حرفا بود و باقر با دو دستش منو از کمر گرفتو منو تو اغوش گرفت و کیرش رو کرد تو کونم . کیر باقر رو داخل رودههام هم حس میکردم . حسن هم که دیگه شهوتش بالا زده بود با دستاش سرم رو گرفته بود بالا و کله کیرش رو کرده بود تو دهنم و غقب و جلو میکرد و با کیرش ور میرفت . باقر داشت سرعت عقب جلو کردنه کیرش رو تو کونم زیاد میکرد من هم داشتم گریه میکردم و خواهش . غافل از این که همین گریه و زجه هام شهوت اونارو بیشتر میکنه باقر یه متکا گذاشت زیر شکمم و کونم رو بالاتر اورد و دوباره شروع به تلمبه زدن کرد اینبار کیرش بیشتر بیرون و تو میرفت . کم کم داشت درد کونم کم میشد که باقر و حسن جاشون رو عوض کردند . اینبار نوبت حسن بود . کیر حسن کوتاه بود ولی کله کیرش خیلی گنده بود انگار یه سیب رو بسته باشی سر یه لوله . کیر حسن تو برو نبود هرچی تلاش میکرد تو نمیرفت و من هم تو تقلا بودم که از دستش در برم . باقر بالاسرم نشسته بود و از دستام گرفته بود نمیذاشت تکون بخورم باقر هم از پایین پاهام رو باز کرده بود و کیرش رو فشار میداد با هر زحمتی بود سرکیر حسن از سوراخمونرد شد من کهداشتم از حال میرفتم حسن کیرش رو همینطور داشت فشار میداد رودهام داشتن پاره میشدن عقب جلو کردن کار رو بیشتر دردناک میکرد واسه همیم حسن سریع پاشد و رفت از قوطی گریسی که اون دوربرا بود یه کم گریس اورد و مالید سرکیرش و فرستاد داخل کون من .داخل کونم داغ شده بود از وجود گریس . و کیر حسن راحتر عقب جلو میشدو دردو گریم هم کمتر کم کم باقر هم داشت بابدنم ور میرفت باقر اومد نشست روی سینم و کیرش رو کرد توی دهنم باقر از بالا و حسن از پایین هر دو داشتن با سرعت هرچه تمامتر تلمبه میزدن که احساس کردم اب داغ و شور مزه ای تمام دهنم رو پر کرد نگام به صورت باقر افتاد دیدیم چشاش خمار شده داره ارضا میشه تمام ابش رو ریخت توی دهنم با دستام حلش دادم عقب و هرچی اب تو دهنم بود ریختم بیرون میخواستم پاشم که حسن مانعم شد و نمیذاشت پاشم اون هم داشت ارضا میشد و محکم از کمرم گرفته بود و داشت عرق میریخت و تلمبه میزد و باقر بادستش خوابدم و تمام بدنم رو میبوسید و قربون صدقم میرفت و حسن که دیگه اخرین لحظات اومدن ابش بود با دستاش پاهامو تا پشت گردنم داد بالا و خودش اومد بالا و هرچی توان داشت فشار میاوردتا شاید بیضه هاشو هم بتونه ببره داخل کیرش رو توی شکمم احساس میکردم لباش رو رسونده بود به گردنم و داشتگاز میگرفتو صدای نفس نفس زدنش توی گوشم بود که اه اه گفتنش نشون داد که داره ارضا میشه و بعد جاری شدن یه مایع داغ توی رودهام معلوم کرد که حسن تموم ابش رو تو کونم خالی کرده . همون طور هر سه مون بی حال روی زمین ولو بودیم که کم کم هر دوشون پاشدن و توی افتابه ای که اونجا بود از اب کتری روی پیک نیک و اب توی افتابه اب ملایم درست کردن بعد منو بردن داخل حوض چاله کنار اتاقک شروع کردن به شستن تمام بدنم . گریسی که دور و بر کونم زده بودن بد جور چرب بود که باقر برام صابون اورد تا گریسها رو بشورن برا همین باقر شروع کرد با دستش بدنم رو با صابون کف مالی و تمام بدنم رو شستن باقر با انگشتش رو صابونی کرد و کرد توی کونم و داشت داخل سوراخم رو هم میشست و با اون یکی دست صابونیش کیرم رو بازی میداد که کیر من شروعکرد به بزرگ شدن و باقر که اینو دید بیشتر با کیرم ور میرفت و انگشتش رو دوباره صابونی کردو کرد تو کونم کیر باقر دوباره بزرگ شد . اینبار خودش کنار حوض چاله نشستو منو روی کیرش نشوند کیرش بدون هیچ مقاومتی تا ته رفت توی کونم اینبار احساس بهتری داشتم یکم هم داشت خوشم میومد با یه دستش منو بالا پایین میکرد و با دست دیگش برام جلق میزد من که داشتم حال میکردم دستمو انداخته بودم دور گردن باقر و بالا پایین میشدم و باقر هم داشت برام جلق میزد کیر کلفت باقر هم حسابی توی کونم رو گرم کرده بود باقر از لبام شروع کرد به بوسیدن و تند تند با کیرم ور میرفت که اخساس کردم داره ابم میاد که ماهیچه های داخل کونم رو سفت کردم باقر که احساس شهوتش بیشرشد پاشد و منو چسبوند به دیوترو تند تند سرپایی تلمبه میزد و با دستش هم داشت باکیرم ور میرفت باقر هم ابش رو ریخت تو کونم احساس گمی اب باقر تو کونم منو هم تحریک کردو اب من هم اومد . هر دو احساس خوش ایندی داشتیم . باقرکیرش رو کشیید بیرون و رفت کنار و حسن که این منظره رو نگاه میکرد کیرش شق شده بود اومد و منو از پشت گرفت و کیرش رو کرد تو کونم ولی خیلی وحشیانه تند تند داشت تلمبه میزد حدود چند دقیقه هم اون منو کردو ابش رو توی کونم خالی کرد با یه بوس از لبام بی حال نشستیم زمین با آبی که داخل افتابه بود منو شستندو با یهحوله بدنم رو خشک ردن بعد یه پتو دورم کشیدند تازه متوجه شده بودند که چه بلایی سرم اوردن برای همین شروع کردن به معذرت خواهی . من هم که نمیتونستم به خونوادم چیزی بگم قبول کردم . ولی این اتفاق منو تا مدتها از اجتماع دور کرده بود ولی تازه گیا دارم روحیه ام رو پیدا میکنم . همیشه از اون سفر توی خاطراتم بعنوان کابوس یاد میکنم … .

پایان

نوشته: کامبیز


👍 0
👎 0
18119 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

465900
2015-07-14 15:49:00 +0430 +0430
NA

احسان هات فرمود:

ادامه بده

0 ❤️

465902
2015-07-16 04:57:35 +0430 +0430

فانتزی قشنگی بود
اما مشخص بود که واقعیت نداره چون درد سکس از پشت اون هم برای بار اول انقدر زیاد هست که شما تا یک هفته نمیتونی راحت راه بری بعد شما بعد از چند دقیقه برای دومین بار سکس میکنی دردتم نمیاد هیچ لذت هم میبری؟

1 ❤️

465903
2015-07-16 09:55:40 +0430 +0430

زیاد نیا تو اجتماع عکساتو به عنوان کونی همه جا پخش کردن اینترپل دنبالته blum3

0 ❤️