همین الآن که این خاطره رو مینویسم لباس های زیرش رو پوشیدم و میخوام تصور کنم دو تا پسر عاشقانه دارن منو بین خودشون تقسیم میکنن و منم با تمام وجود سعی میکنم برای هردوشون به اندازه کافی وقت بذارم تا آب هردوشون رو رو بدنم ببینم.
اسمش نازنین بود. دوست دختر یکی از دوستامون که ازش جدا شده بود. مشکلشون این بود که نازنین انقدر زیبا و جذاب بود و قلب مهربونی داشت که دوستم از حسودی زیاد بهش پرخاش میکرد و سرش داد میزد یکی دوبار هم دست روش بلند کرده بود. مدام توهم اینو داشت که همه میخوان نازنین و بکنن.
بعد از اینکه جدا شده بودن نازنین پیش ما زیاد میومد. من و آرمان یه دفتر طراحی داشتیم. نازنین به ما خیلی اعتماد داشت. ما انقدر باهم صمیمی بودیم که نازنین فکر میکرد ما گی هستیم. ما گی نبودیم ولی انقدر باز و راحت باهاش راجع به این موضوع حرف زدیم که از صداقت ما خوشش اومده بود. همیشه میگفت هیچ دو تا پسری مثل شما ندیدم که انقدر باهم راحت باشن و حسود نباشن. ما هر دو ازش خوشمون میومد و اینو پنهان نمیکردیم.
خیلی غیر مستقیم همه چی به سمت تریسام پیش رفت و بالاخره پیشنهاد ما با استقبال اون روبرو شد و این کارو کردیم. بارها و بارها سه نفری باهم خوابیدیم. تعریف جدیدی از عشق برام به وجود اومده بود. اوایلش فقط خنده بود تا لذت جنسی. اما بعد لذت بی انتها… وقتی نازنین روی تخت دراز میکشید و آرمان کس نازشو میلیسید من دستای نازنین و محکم میگرفتم و فقط تو چشاش نگاه میکردم. دیدن اون صورت ماهش وقتی داشت به ارگاسم میرسید دیوانه کننده بود همیشه به اون حالتش حسودیم میشد. هیچ وقت ما اول کردن و شروع نمیکردیم. اغلب اوقات اول آرمان با زبون ارضاش میکرد و من فقط چشاشو نگاه میکردم و نوازشش میکردم. بعد از اولین ارگاسمش با زبون، من که حسابی حشری شده بودم با کیر میوفتادم به جون کس داغ و خیسش. من آبم خیلی دیر میاد جوری که وسط سکس یه استراحت میکنم. با کیر میرسوندمش نزدیک ارگاسم و اون لحظه آرمان که داشت حال کردن مارو میدید با کیر کلفت ترش میومد جلو و جای منو میگرفت. نازنین دیوونه این کارمون بود قشنگ تفاوت کیرارو متوجه میشد و میگفت هر کدوم یه لذت خاصی داره. وقتی آرمان آبش میومد من ازش میخواستم بپاشه رو شکم نازنین. چون دوس داشتم خودم وقتی کس زیباشو میخورم بوی منی بیاد تو مشامم. نازنین از اینکه من از آرمان میخواستم آبشو بریزه لذت عجیبی میبرد. حالا من حسابی میلیسیدم براش تا دوباره به ارگاسم برسه. بعدش خودم دوباره میکردم در حالی که منی دوستم روی تن نازنین بود. حالا منم آبمو میپاشیدم رو تن زیباش و هر دو از چپ و راست بغلش میکردیم و میبوسیدیمش و نوازشش میکردیم…
باید در تعریف عشق تجدید نظر کرد. عشق بین آدمها میتونه انواع مختلفی داشته باشه.
حالا نازنین رفته خارج از کشور برای تحصیلات و من هر موقع یادش میوفتم لباسهای زیرش رو که پیشم جا گذاشته میپوشم و تصور میکنم جای اون هستم. هیچ چیز جای اون سکس معرکه سه نفری مارو نمیگیره برام.
نوشته: کوئیرمهر
آب دوستان شهوانی رو هم یه امتحانی بکن.شاید از بوش خوشت بیاد.مرتیکه نسناس با اون فانتزی های تخمیت
<<همین الآن که این خاطره رو مینویسم لباس های زیرش رو پوشیدم و میخوام تصور کنم دو تا پسر عاشقانه دارن منو بین خودشون تقسیم میکنن و…>>
یعنی داستانت رو اصلا نخوندم
اومدم بگم که خودت هم اعتراف کردی حاصل ذهن جقیته و موقع نوشتن داشتی جق میزنی :)
اره خیلیم مهربون بوده گویا
دختر خوب و نجیبیم بوده
کسمشنگ اول داستان میگی دوس دارم بین دوتا پسر باشم و ابشونو بیارم
بعد میگی گی نیستم
کیرتم که کوچیکه
چی میخای اینجا
جلقولکی
اونجا که نوشتی آبت دیر میاد و وسط سکس میری یک استراحت میکنی، خیلی جالب بود. یعنی اینجوری به ذهنم اومد که میخواهی یکی را بکنی یک بالش و پتو و زیرشلواری راه راه هم با خودت میبری و درست وسط تلمبه زدن میگی عزیزم همین حالت صبر کن تا برگردم و میری زیرشلواری راه راه را میپوشی و بالش میندازی کنار تخت و پتو رو میکشی و یه چرت مشتی که بهش میگن قیلوله، میزنی بعدش پا میشی و ادامه میدی. خیلی دلاوری. شاشیدم تو تریسامتون. آخه یک جنده که وقت درس خوندن نداره که رفته خارج. خارج رو گاییدم. چقدر جق میزنی؟ تو که با بوی آب کیر حال میکنی معلومه که خودت و آرمان حسابی با هم کونکونک بازی میکنید.
**کجاست آن نازنین، پیش عمو سام؟
و یا در ایندیا در شهر آسام؟
خبر داری کجا مشغول به کار است؟
گهی تک تک دهد، گاهی تری سام
**
ها کوکا
واااااای ایران چه خبره اینا کی ن دیگه من اینجا چه غلطی میکنم
نکنه اینا درو همسایه و هم محله ای و همشهری من باشن نکنه اینا آدمایی باشن که وقتی میرم تو کوچه ببینمشون یا میرم خیابون قدم بزنم یا تو اتوبوس یا تو مترو کنارم نشسته باشن …
خدایا تو چقدر حقارت های آدم رو خوب میپوشونی
جقی با فوتبال اشتباه راستی وقت اضافه داور تایین می کند جقی کم حق بزن همیشه بزن خخخخخ
کونی درونتو گایییدم بشر . حیف اون موزی ک بابات براتو حروم کرد .
ای بشاشم ب روت نفله یچی ریدی با اب کاسپین هم نمیشه تمیزش کرد
هیچ چیز جای اون جق زدن های یواشکی زیر پتو رو نمیگیره