کباب زیر پلو با نون اضافه (۱)

1401/05/20

سلام دوستان اسممو فرشید فرض کنید.دو تا خواهرزن دارم بزرگه به شدت لاغر و اخلاقا بشدت مذهبی ولی کوچیکه کون گنده و بدنش پر و خودمونی و شوخ. اینم لاغر بود ولی کیر بهش ساخت بد جور کونو سینه بزرگ کرد. خواهرزن بزرگه یه دختر بزرگ داره که اونم ازدواج کرده. شوهرش چون اهل عیاشی و ابکی خوردن بود اسپرماش کم و ضعیف بود بچه دار نمیشد بچه اولشم بعد چهار پنج سال دعوا و دکتر با یکم راهنمایی من حامله شد .البت تلفنی. اینم کشیده به خالش و عمه اش .بدتر از سپیده (خواهر زنم) کون کنده و تپله. راه که می ره طوری یک و دو می کنه کونش نزدیکه اب مردا رو بیاره محاله مردی نبینه بعدش زنشو به عشق سارینا نکنه. سارینا با من خیلی راحت بود و با زنم هم راحتر و از همه چی حرف میزند. یه روز به زنم گفته بود خاله اقا فرشید زیاد می کنتت اخه همیشه حمومی .زنمم طرز کردن و اندازه کیر مو براش گفته بود.موقع کردن زنم .راحت اسم ساریناوسپیده رو میارم از فحش کردنش بی نصیب نمی زارم. زنم هم بخاطراینکه خوش بگذره بهش هرچی بگم میگه باشه فقط بکوب.این از سارینا تا بعد بهش برسیم.سپیده اولش لاغر بود.وداداشمم تو مجردیش می خواستش ولی جور نشد واسه همین یه مدت بینمون سردی بود تا بعد چند سال گرم شدیم با اینم راحت بودم حتی بهش در مورد بدنش. گفتم سپید چه چاق شدی خواهرتو گذاشتی جا.اونم از تعریفای من خوشش میومد وبدتر صمیمی تر میشد می گفت خب توهم کم برو حموم چاق بشی ببین خواهرمو چیکار کردی.من رو این دوتا کرش داشتم ولی نشده بود کاری بکنیم واگه زود تر پا میدادند کارشونو زودتر ساخته بودم.واینومی دونستم اینا هم رو من کرش دارند از رو حرفا و صحبتشون با زنم میشد فهمید. چون زنی که اندازه کیر شوهر طرف مقابل رو بپرسه معلومه بهش فکر می کنه.چن مدتی با این احوال گذشت .تا اینکه نظر سارینا رو من شدیدتر شد حتی تو جمع خودمونی پیش من و شوهرش لباس باز و کوتاه بدون دامن و روسری می گشت دوسه باری بدن بلورین و بالا باسن گندشد نشونم داد و خیلی چیزا دیگه.یه روز از مغازه اومدم خونه دیدم سارینا تنها مهمون ماست تا درو وا کردم از طرز لباسشو خودش درجاکیرم سیخ شد .با یه شلوارک نازک و صورتی بود تا من برم تو رفت یه چادر انداخت سر شونش ولی نه رو سرش اومد حالو احوال .زنمم از اشپز خونه اومد جلویه نگاه به طرز لباس سارینا و یه نگاه به جلومو کیر سیخ شدم یه خنده مرموزی کردو برگشت اشپزخونه .گوشواره گنده و حلقه ای سارینا کیرو سیخ می کردچه برسه بقیه قسمتای بدنش .رفتم اتاق پی جامه بپوشم در اتاق خوابو رو هم گذاشتم شلوار بیرونو در اوردم کیرم سیخ سیخ از بغل شورتم بیرون افتاد گرفتم دستم جلو اینه قدی به گنده گی بزرگیش عشق میکردم که یه دف در باز شد و سارینا اومد داخل تا منو به اون حال دید با یه ببخشید برگشت .نگو از عمد اومده بودوحالش خراب بوده موقع کردنش بهم گفت.اومدم بیرون سفره ناهار پهن بود سارینا از دست شویی و خانمم باز ظرف غذا اومدند سر سفره .فبلش سارینا رفت سر کیفش یه چیزقرمزی چپوند تو کیفش دور از چشم خالش و اومد سر سفره.من یه طرف و سارینا دقیق روبروم نشست و یه قسمت چادرشو انداخت رو پاهای لختش مثلا کمی از اونارو پوشوند.تا خانمم برگشت برا بقیه ظرفا وحاضری وپشتش به ما بود.سارینا مثلاخواست بلند شه کمک چادرشو باز کرد هرچی داشت ریخت بیرون چمپاته خواست بلندشه واییی شلوارکش به چه بزرگی پاره بود کوس تپل و گندش با لبای اویزونش افتاد بیرون.منم چشم ازش بر نمیداشتم.خانمم اومدنگذاشت سارینا بلندشه بازبرگشت اشپزخونه .اونم دوباره رو باسنش نشست چادرو دوباره از جلو باز کردو بازم کوس نمایی کرد یکم طول داد باز.خانمم اومد اینم زودچادرو انداخت روپاهاش.سر سفره از شوهرش پرسیدم با ناراحتی چشم تو چشم من گفت چی میدونم والا ولگردی با رفیقاش یه ده روزیه رفتن ارمنستان.خانمم گفت عیب نداره عزیر اونم جوونه خوب میشه.اقا فرشیدم اینطور بود گفتم دستت درد نکنه من یه خرید کوچیک بدون تو رفتم خدایشش.؟جوابممو خودش داد نه خدایی .سارینا گفت همه که اقا فرشید نمیشن من مثلا عشق میکردم و گلو مو صاف کردم گفتم بفرما .خانم جوون.اونم گفت خوبه خوبه هوا وررت میداره سارینا بسه میزنه شیرشو میی ریزه.سارینا گفت خاله تو چه ناشکری مرد به این اقایی و خوبی بخدا تکه.شوهر من بود بخدا رو چشمام میذاشتم نگفت شوهرم مثل اقا فرشید بود.اینجا کامل دونستم این یه چیزیش هست .تا چشم زنمو دور میدید چراغ سبزش روشن میشد و عشوه میومد ماستو میخورد بانازو ادا قاشقو ازدهنش در میاوردوچند تا کارردیگه. ناهارو خوردیم گفت عزیز کاش اقا فرشید موقع رفتن منم ببره .زنمم به شوخی گفت کجا حالا؟بدجنس شوهررمن مگه میبره و باهم یکم خندیدند و شوخی کردن.گفت اقا رسیده فرودگاه کلید نداره و از کار زیاد خسته شده نمیتونه بیاد.زنم گفت اخی طفلکم بد جورربی طاقت شدی نترس تا شب چیزی نمونده. ساریناگفت عزیزوباش اره ریختم براش .من یه نگاه به زنم کردم به جمله ریختم براش خندیدم. پرسید به چیی می خندیدی ؟ گفتم هیچی بعدا میگم.سارینا گفت وا اقا فرشید من غریبم .گفتم نه بر منکرش لعنت یه چیزیه بین من و خالت.سارینا رفت اتاق و مانتو پوشیده برگشت .با تعارف من و زنم و نه گفتن سارینا راه افتادیم. موقع رفتن به مغازمم بود.بدون رودر بایسی و تعارف اومد جلو نشست راه افتادیم دیدم پایین مانتوش افتاده دوطرف رونش و از زانو پایین لخت دیده میشه .پرسیدم چیه سارینا خیلی دلت پره از فرشاد. گفت ای بابا اقا فرشید ببخشیدا ول کن فکر کردی همه مثل خودتن مسئولیت پذیر و زن دوست.گفتم خب اخه خالتم خیلی خوبه جا خالی نذاشته من فکر چیزا دیگه بکنم.
س؛والا اق فرشید من چند برابر خالم کردم ولی نشده که نشده .دیگه بریدم اگه فکرابرو مامان نبودم طلاق گرفته بودم خلاص.
ف؛من درکت می کنم ولی جای دیگه نگو این حرفارو. هر کمکی می خوای درخدمتم.
س؛اقا فرشید ثابت شدس لازم به گفتن نیست.
خواستم یکم از دلخوریش کم شه و یه شوخی کرده باشم گفتم پس چرا بدجنس همینطور سرتو میندازی پایین میای تو نمی گی لختم.
اونم لبشو خوردو باسنشو یه تکونی داد باخنده گفت کجا لخت بودی بالا تنت لباس داشت دونستم همه چیو دیده بدتر سیخ کردم دونستم میخاره بدجوری .با خودم گفتم باید اینو من بکنم.مسیررنزدیک بود به حرف دیگه نرسید.پیاده شدو با تعارف و تشکر گفت حالا زوده برا مغازه بیا تو یه چیززز بدم بخوررر.خیلی خودمونی شده بود.منم بدم نیومد پیاده شدم به بهانه دادن وسایلش رفتم جلودر گفت اقا فرشید جوون من بیا تو گفتم زشته فرشاد الان میاد ببینه فکرربد می کنه.گفت اووه کو تا اون بیاد معلوم نیست حالا گفت تماس می گیرم.گفتم پسرچرا به خالت گفتی الانه می رسه. تنهایی خب می موندی پیش خالت .گفت نه بابامن همیشه تنهام میدونم شما یه شب تنها بدون عزیز نخوابیدین نخواستم مزاحم بشم.گفتم تو چیکار داشتی ماجا خودمون می خوابیدیم .گفت اره دیگه نمی گین یه زن دیگه هم تو هال خوابیده چند روزیه تنهاست.قشنگ داشت می گفت بابا بیا منو بکن.روراست منم بدجور دلم بود ولی از بدش می ترسیدم.با اصرارش قبول کردم. گفتم بزار پس ماشینو قفل کنم بیام.جلوتر از من رفته بود .منم تا رفتم تو دیدم وایی با ته تیشترت استین کوتاه سفید تنگ الانه ممه هاش بزنه بیرون با همون شلوارک خونه ما اومد جلو .کپ کرده بودم .گفت بفرما درم پشت سرم بست و رفت اشپزخونه با دوتا شربت اومد و خم شد تعارف کرد از دیدن سینه گندش با لرزش دست شربتو برداشتم و اونم با نگاه تو چشمام نشست مبل بغلی با زاویه نود درجه پاشو قشنگ باز گذاشت کوسش قشنگ معلوم بود طاقتم تموم شد شربتو یه قلوب خوردم گفتم سارینا شلوارت پارس کس دیگه ببینه بد میشه.اونم عوض اینکه ناراحت بشه یا پاشو جمع کنه گفت کی میخواد ببینه شوهره گاوهو و شماهم غریبه نیستی ببین نوش جونت. دونستم دیگه علنا کیر میخواد گفتم اخه خالت چی؟گرفت دستمو گفت اولا یه باره ثانیا تقصیر خودشه ازبس از بزرگی و طرز کردنت گفته حالم خرابه برات بعدشم کمک به مستمندبی کیره شما کمک نکنی مجبورم به غریبه ها رو بندازمکشیدمش جلو خودم لب توولب. بقیه داستان باشه برا قسمت بعدی

ادامه...

نوشته: David1975


👍 13
👎 40
87601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

889487
2022-08-11 01:51:42 +0430 +0430

واقعا زیبا نوشتی

1 ❤️

889489
2022-08-11 01:53:44 +0430 +0430

ناموسا ننویس خیلی کسشر بود

2 ❤️

889497
2022-08-11 02:14:55 +0430 +0430

چقد برا خودت نوشابه باز کردی اولشو خوندم حالم بهم خورد از این همه تعریف دیگه نکشید بقیشو بخونم لطف کن دیگه ننویسی حالمو بد کردی

7 ❤️

889499
2022-08-11 02:23:47 +0430 +0430

لامصب این شربته همه جا هست

7 ❤️

889504
2022-08-11 02:30:20 +0430 +0430

جالبه که همه تو کلک خواهرزن هستین ولی بنظرم سخت در اشتباهید خواهر زن میتونه بهترین دوستتون باشه

7 ❤️

889505
2022-08-11 02:30:50 +0430 +0430

واقعیتش داستان رو نخوندم چون همون اولش که بیشتر شبیه تعریف خاله ها از کیس های دم دستشون حوصله ام رو سر برد!!!
مرد حسابی زن اجاره میدی یه داستان مینویسی؟

3 ❤️

889508
2022-08-11 02:41:25 +0430 +0430

بابا عمو جانی ؛چقدر فدای خودت شدی یه اسپند واسه خودت دود کن.

2 ❤️

889511
2022-08-11 02:49:36 +0430 +0430

کیرم تو کس زنت که داستان به این خوبی نوشتی اخرشو خراب کردی حالا ما دست به کیر موندیم چیکار کنیم

1 ❤️

889524
2022-08-11 05:22:48 +0430 +0430

جاکش زغال داغ قورت دادی مگه!
حالا باجناقت یه گوهی خورده و گرفته زنتو یییک دل سیر گاییده، خب تو هم اگه عرضه بگیر زنشو بکن (بشرط اینکه کونت بگا نره) اما خالی کردن عقده‌هات در این مکان هیچ دردی رو دوا نمیکنه و از جندگیهای زنت چیزی کم نمیشه چونکه به عمل کار برآید داداچچچ… 😉👉☝️

1 ❤️

889525
2022-08-11 05:26:55 +0430 +0430

من ازت عاجزانه‌ خواهش میکنم دیگه ننویس.نه شبیه داستانه نه خاطره.فقط اومدی بگی من خوبم و همه رو میکنم و همه تو کف من هستن.دمتگرم فهمیدیم فقط دیگه ننویس لطفا.نگارشت هم افتضاحه

2 ❤️

889543
2022-08-11 08:19:37 +0430 +0430

,جان اون زن داداشت ننویس ،به فکر‌ خواهر مادرت باش اونا چه گناهیی کردن باید فحش بخورن
دیوث نگارشت صفره ، بی ناموس کراش نه کرش
شل پدر خواهر زن حرمت داره ، کسکش ادبیات و یخ نفری یه چوخ

2 ❤️

889545
2022-08-11 08:49:27 +0430 +0430

چه جوری این کسشعر هارو تفت میدین؟

2 ❤️

889551
2022-08-11 09:03:49 +0430 +0430

یه بیست سانتی دیگه آمد تو
یا ابر فرز

0 ❤️

889563
2022-08-11 10:21:14 +0430 +0430

ناموسا پیش خودت چی فکر کردی اینو نوشتی🙄

1 ❤️

889587
2022-08-11 13:37:06 +0430 +0430

یه جمله براش ریختی مگه نوشابه بوده بچه کونی برو جقت بزن کوس کش

0 ❤️

889609
2022-08-11 16:18:41 +0430 +0430

روت کرش داشت؟کرش؟
منطقیه

0 ❤️

889613
2022-08-11 17:21:17 +0430 +0430

گوه خوردی قسمت بعدیسو بنویسی . عوضی . یکبار خودت بخون . ببین خودت میفهمی چه گفتی ؟

0 ❤️

889621
2022-08-11 18:39:00 +0430 +0430

اخی رئیسی بمیره برات که زود انزال هم هستی، یعنی قشنک معلوم بود به قسمت اصلی داستان( حالا چه واقعی و چه تخیلی) رسیدی ارضا شدی و حموم لازم، به همین دلیل ته داستان رو بستی و ادامشو گذاشتی برا قسمت بعد

1 ❤️

889632
2022-08-11 20:28:53 +0430 +0430

چرا خوشتون میاد دنباله دار کنید داستان را این داستان هم آنقدر از خودت گفتی حالم بهم خورد لطف دیگه ننویس تا بیشتر مهشورت نکنیم

1 ❤️

889651
2022-08-12 01:08:09 +0430 +0430

لامصب ابن چه مدل حرف زدنه😂😂😂

0 ❤️

889656
2022-08-12 01:15:02 +0430 +0430

قشنگ بود نوش جانت بقیه ش زودتر بنویس

0 ❤️

889698
2022-08-12 03:11:55 +0430 +0430

زیبا بود بقیشم بنویس

0 ❤️

889699
2022-08-12 03:13:55 +0430 +0430

باشه پس ما هم فعلا یه دیسلایک بهت اماله میکنیم تا دیسلایک بعدی.

0 ❤️

889736
2022-08-12 10:01:11 +0430 +0430

با راهنمایی تو حامله شد؟؟؟
سلام دکتر 😂 😂
حالام برو پی جامتو پوش بیا بقیشو تعریف کن ببینم تهش چی میشه😎

0 ❤️

889813
2022-08-12 20:12:59 +0430 +0430

قبل از اینکه قسمت بعدی رو‌بنویسی اول یه جق بزن بعد تایپ کردن رو شروع کن تا مجبور نباشی موقع داستان نوشتن دستت تو‌شورتت باشه که اینقدر غلط املایی نداشته باشی

0 ❤️

890698
2022-08-17 09:29:39 +0430 +0430

وااااای 🤣🤣🤣🤣🤣جونه من اول داستانتو خودت بخون فقط ایا میفهمی اصن خودت چی نوشتی 🤣🤣🤣
.دو تا خواهرزن دارم بزرگه به شدت لاغر و اخلاقا بشدت مذهبی ولی کوچیکه کون گنده و بدنش پر و خودمونی و شوخ. اینم لاغر بود ولی کیر بهش ساخت بد جور کونو سینه بزرگ کرد. خواهرزن بزرگه یه دختر بزرگ داره که اونم ازدواج کرده. شوهرش چون اهل عیاشی و ابکی خوردن بود اسپرماش کم و ضعیف بود بچه دار نمیشد بچه اولشم بعد چهار پنج سال دعوا و دکتر با یکم راهنمایی من حامله شد .البت تلفنی. اینم کشیده به خالش و عمه اش .بدتر از سپیده (خواهر زنم) کون کنده و تپله. راه که می ره طوری یک و دو می کنه کونش نزدیکه اب مردا رو بیاره محاله مردی نبینه بعدش زنشو به عشق سارینا نکنه. سارینا با من خیلی راحت بود و با زنم هم راحتر و از همه چی حرف میزند. یه روز به زنم گفته بود خاله اقا فرشید زیاد می کنتت اخه همیشه حمومی .زنمم طرز کردن و اندازه کیر مو براش گفته بود.موقع کردن زنم .راحت اسم ساریناوسپیده رو میارم از فحش کردنش بی نصیب نمی مانیم …🤣🤣
تا اینجا خوندم متاسفانه 💩💩💩💩💩💩اومد از طرز نوشتنت قشنگ معلومه اون هسته خرماتو تو مشتت گرفتی تکون میخوری دیگه حس نمیکنی برگردی درست کنی .🤣🤣🤣🤣سگ تو روحت بیا بهت من یک بار میدم بکن منو ولی جون سپیده سکینه خالتو .عمت ننویس 🤣🤣🤣🤣🤣باز عنم میگیره🤣😃🤣🤣

0 ❤️

890703
2022-08-17 09:48:51 +0430 +0430

بعد از چهار پنج سال دعوا و دکتر با یک کمی راهنمایی شما حامله شد 🙄🙄🙄🙄🙄
یا خدا یعنی دعوا میکردن باهم بعد میرفتن دکتر و بعد با تو سکس چت میکرده بعد حاملش کردی یعنی الان کی به چی شد سارینا دختر خواهر زنت حامله شد یا خواهر زن بزرگت رو تف تو این نوشتنت سارینا دختر خواهر زنته سپیده دم اومد وقته رفتن فکر کنم زن خیال بافیته خب اون دوتا جنده های دیگه چی شد بعد یعنی داداشت هم سپیده رو میخواسته جور نشده سرد شدی بعد گرم شدی نزدیک شدین جوری تعریف میکردی از بدن سپید و خواهرشو گذاشته جا اون 🤔🤔🤔🤔
میشه یک نفر بهم بگه الان چی به چی شد کی به کی شد .اینجا کجاست من چکار میکنم اینجا 😂🤣😂🤣🤣😂🤣😂

1 ❤️

890706
2022-08-17 10:17:56 +0430 +0430

خب یک مجلوق دیگه ای بنام واتوواتو اومد عجیب والجلق باکیرکلفت ودراز مثل دورازجون الاغ که بادودستش داره جلق میزنه چون دستش به گوشت نمیرسه ازدورمیگه دارم خواهرزنمو سارینا ببخشید دخترخواهرزنمو میکنم وحاملش کردم اوووففف واییی عجب کوسی بود ریدتوی داستان خودشم نخوندببینه چی داره مینویسه زنشم بهم پیام دادگفت شوهرش دستش بنده داره ترتیب سارینارومیده بیامن روبکون کوسم منتظرکیرته تمام بچه های شهوانی آماده باش برای گاییدن خانمتن دوستان بپیش

0 ❤️