کردن دختر سفت و سخت

1392/05/29

سلام من 26 سالمه و خاطره ای که میخوام تعریف کنم ماله سه سال پیشه سکس زیاد داشتم این به یاد موندنی تر بودبرام شاید برای شمام جالب باشه. فقط یه چیزی بسیار قلط. املایی دارم ایراد نگیرید لطفا من اول ابتدایی رو واسه املا مردود شدم . متنفر بودم ازش. به هر حال . من مغازه عینک فروشی داشتم و یکی از دخترای فروشنده پاساژ با من سلام علیک داشت. طفلک چهره نداشت که برم تو سرش بکنمش اما دوستای خوشکلی داشت . یه روز اومد مغازه من گفت مصطفی چایی داری من که روم باهاش باز بود چایی خشک بهش دادم و گفتم راحله؟ گفت جانم گفتم آجی یه حالی به ما میدی ؟ گفت چی ؟ گفتم اطرافت دوست زیاد داری یک دوست خوب برام جور کن . گفت دوستای من اهل اینکارا نیستن خلاصه پیله کردم بهش و گفت باشه فقط یه چیزی؟ گفتم چی؟ گفت یکی هست اسمش الاهه است خیلی دختره خوبیه و بسیار خوشکل. فقط من بهش میگم. ازتعریف میکنم و برنامه دیدن همدیگرو فراهم میکنم مخ زدنش با تو که میدونم اون پا نمیده.قبول؟ گفتم حلالت .تو برو باقیش بامن. خلاصه بعد سه روز زنگ زد گفت بیا جلو باشگاه پرورش اندام. خانوم ها به فلان آدرس .منم حسابی تراشیده و شیک ماشین و سوار شدم رفتم یه پراید داشتم . رفتم جلو باشگاه دیدم دم در آجی راحله وایستاده گفت وایستاد صداش میزنم بیاد بیرون گفتم باشه. منتظر چشم به در باشگاه دوخته بودم دیدم یه دختر اومد بیرون خودم و جمع و جور کردم صدامو صاف کردم. خوب توجح کردم دیدم بی تفاوت رد شد . خب چون اون نبود . رفت و آمد زیاد بود آخه تو باشگاه . خلاصه ده دقیقه گذشت چشمم به در باشگاه میخکوب شد . تا حالا دیدی از این دخترای مهجبه که بسیار خوشکل و با نمکن که حیفت میاد حتی دستشونو بگیری. یه پرى . .سفید چهار شانه. چشم درشت دماغ قلمی از روچادر میشد حدس زد چطور اندامی میتونه داشته باشه. دیدم داره به من نگاه میکنه پرسید الاهه خانوم؟ دیدم یه سر تکون داد .پریدم از ماشین پایین با کلی با احترام و لفظه قلم احوال پرسی در ماشین و باز کردم نشستىم تو ماشین راه افتادىم . فقط سکوت بود. کمی که رفتیم گفتم تشنتون نی الاهه خانم گفت نه حرفاتون و بگید من کار دارم . تازه فهمیدم گاوم زایده است .راحله گفت بد پا میده و فقط مگر بحث تریپ ازدواج باشی شاید قبول کنه بیاد چند بار فقط باهات بیرون،اونم اگر اعتماد کنه .خلاصه دیدم اوضا رو جلو آبمیوه فروشى نگه داشتم. دوتا آب پرتقال گرفتم آوردم تو ماشىن . خلاصه هر چی هنر داشتم رو کردم با کلاس و با منطق حرف زدم تا راضی شد شمارشو داد . چند هفته همون منوال طرز برخود سنگین برخورد کردم .اما خسته شده بودم پا نمیداد هیچ جوره . در همین بین بود که خطش واسه همیشه خاموش شد.منم بی خیالش شدم تا یه روز مغازه بودم گوشیم زنگ خورد. باورم نشد الاهه بود برداشتم بعد سلام علیک گرم برام چرندیات بافت که چرا گوشیش خواموش بوده…بهش گفتم میشه ببینمت؟گفت باشه .گفتم کجا بریم؟گفت از جاهای شلوغ خوشم نمیاد .با کلی ترس و لز که ناراحت نشه گفتم بریم خونه خواهرم.گفت کسی نیست گفتم نه خواهرم خونه مادرمن میرم کیلید خونشونو میگىرم.خلاسه قبول کرد و رفتیم .خونه .نشست روى مبل من پرو فقط به چشاي نازش نگاه میکردم که خندش گرفت گفت چیه؟ منم گفتم باورت. میشه عاشقت شدم آروم نزدیکش شدم گفتم میشه ببوسمت .فقط لبخند زد نگام کرد منم قلبم داش کنده میشد از شهوت به نفس نفس افتاده بود آروم لبمونزدیگ لبش کردم چندتا نفس دادم تو نفسش چسبوندم لبام و آروم دیدم چشاش بسته شد.به نفس نفس افتاد .لبش باز شد لب پایینم گرفت تو لبش مثله کسايی که یه عمره گشنن لبای منو ميخورد شاخ در آورد این همون آدمه . منم چادرشو با روسري شو .در آوردم وای چه اندامی.حسابی گردنشو خوردم دیدم داره از شهوت میمیره. بغلش کردم بردمش تو اتاق رو تخت أروم لختش کردم بی حال افتاده بود چشاش بسته با خودم گفتم دارم خواب میبىنم ولی واقعى بود بدنه کشیده کس سفید ورم کرده .اینگارى با تیغ بازش کردن.اونى که حتی فکرشم نمیکردم لخت جلوم بود . مثل ندیدهها رفتم سراغ کسش شروع کرد لیس زدن خیس بود داشتم دیوونه میشد اووف الانم کیرم به یادش بلند شد.سینه هاش اندازه که مشت کنم یه هوا بزرگتر.دستم و گرفت گذاشت رو سينه هاى نازش . فشار دادم داشت حلاک مىشد اژ شهوت .دستم و کشید تا روش بخوابم.روش اومدم روش دوباره لبامو شروع کرد خوردن. پاهاشو رو هم انداخت که چفت شدن . کیرم و آروم مالیدم به کس تمیزه ورم کردش که حسابی خیس شده بود.فشار دادم لاى پاش لیز شد کیرم و میرفت لاى کس داغ صورتیش.اه داشت لبامو میجواید. دستاشو انداخت دور کمرم. حسابی فشارم میداد رو خودش.شروع کرد بلند آه آه بکن اه .احساس کردم داره ارضا میشه منم تو بغلم فشارش دادم تند تند میزدم لای پاش .داش دیگه ارضامیشد اونم تند تند شروع کرد عقب جلو کردن من حشريتر شدم شونمو گاز گرفته بود فشار میداد داشت آبش میومد منم داشت آبم میومد پاهاشو چفتترکرد نفسام به آه تبديل شد کیرمو از لاى پاش کشیدم بیرون همه آبمو ریختم روی شیکمش. جفتمون با هم ارضا شدىم بعد نیم ساعت که روهم خواب بودیم بلند شدیم تمیز کردیم. همو رفتیم. و یک سال با هاش بود رابطمون از اون رو ز. به بعد سکس بود.ولى فکرشم نمیکردم این دختره با این سفت و سختی و به این خوشکلی رو بکنم.

نوشته:‌ mosi


👍 0
👎 0
150519 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

396159
2013-08-21 00:36:01 +0430 +0430

اسمت که mosi بود. احتمالا خودت هم به قول مازندرانیها موسی باشی.

0 ❤️

396160
2013-08-21 00:43:45 +0430 +0430
NA

کردیش؟! نه نکردیش…
نمیدونم میگن آرزو بر جوانان عیب نیست… بنظر منم عیب نیست
امیدوارم یروز تو هم به آرزوت برسی و یه کوس واقعی بکنی…

0 ❤️

396163
2013-08-21 11:43:09 +0430 +0430
NA

جديدا لا پايي هم جزو كردن ميشه (عجيبا غريبا)

0 ❤️

396165
2013-08-21 15:31:06 +0430 +0430
NA

سفت و سخت بود این خانوم؟؟؟؟؟؟؟ شل هاش لابد همون جلسه اول وسط خیابون لنگا رو هوا می کنن پس.

0 ❤️

396166
2013-08-21 18:26:23 +0430 +0430
NA

کس و شعر محض!
کمتر حق بزن کله کیری!

0 ❤️

396170
2013-08-22 05:52:12 +0430 +0430
NA

داستانت تا حدودي غير واقعي بود . بعدشم اين دختره مثلا سفت و محكم بود؟

0 ❤️

396172
2013-08-22 13:03:31 +0430 +0430
NA

بابا طفلکی منظورش بدن دختره بوده چون میرفته باشگاه سفت و سخت بوده
فیگور رون گرفته براش بالاپای ابش اومده

0 ❤️