این داستان بر میگرده به آذر 98
من رامین 28 ساله، تو بخش خصوصی کار میکنم ،درآمدمم بد نیست ماهی تقریبا هفت هشت تومن درآمد دارم ،البته اون موقع دانشجو بودم
به همه نوع رابطه ای علاقه دارم اما رابطه با گداها بیشتر برام جذابه،چون بخاطر پول هرکاری برات میکنن و تو بهشون مسلطی و تمام علایق جنسیتو و فانتزیاتو تا حد زیادی میتونی روشون پیاده کنی اونا هم معمولا مطیع و ساکتن (البته من خودم سعی میکنم کیس های زبون بسته و مظلوم رو انتخاب کنم)
حدود ده روزی بود یک گدا رو زیر نظر داشتم و خیلی چشمو گرفته بود ، حدود ۱۸ سال با قد تقریبا ۱۷۰ و لاغر با پوست سبزه ، تیپش چادر مشکی تقریبا کهنه با مانتو شلوار صورتی کارکرده ، هیچ آرایشی نداشت و ساده بود ، بیشتر شبا دم غروب تا حدود ده شب کنار چند تا بستنی فروشی که کنار هم بودن و اخر سر صد متر جلوتر یک قنادی بزرگ بود که همه از اون خرید میکردن گداییشو میکرد و میرفت اون ور خیابون که تاکسی بگیره بره خونش ، بعد حدود ده روز تعقیب که فهمیدم قالتاق نیست و خطری برام نداره ، موقعی که خواست تاکسی بگیره (اون موقع پراید داشتم ولی کارم مسافرکشی نبود ) خودم براش ترمز زدم و گفت میرم مستقیم ، سوار که شد یکم بوی عرق میداد، نگاش کردم گفتم چه بویی میدی ، کرایه تو بده (خواستم سر بحث رو باز کنم)، گفت کرایه ندارم ، گفتم عجب ،
این موقع شب اینجا چکار میکنی خب؟ گفت هیچی
گفتم مگه میشه ؟ گفت مهمه ؟ گفتم نه همینجور میخوام بدونم ، گفت هیچی میام خیرات جمع میکنم میرم خونه ، گفتم مجردی یا متاهل گفت طلاق گرفتم، اسمشو پرسیدم گفت : الهام گفتم با کی زندگی میکنی گفت مادرم و یک خواهر دیگم ، گفتم آها ، خونت کجاست گفت اطراف شهرک گاز ( محله فقیر نشین حاشیه شهر )، البته زورش میآمد جواب بده و دیر جواب میداد ، گفتم خب میرسونمت ، گفتم یک سوال بپرسم ناراحت نمیشی ؟ اهل حال هم هستی گفت مثلا چه حالی ، گفتم ساک ، گفت بستگی داره به جیبت گفتم چقدر مثلا ، گفت سی تومن ، گفتم حالا شل کن ندارم دانشجوام ، گفت دیگه بیست کمتر نمیگیرم ، گفتم باشه قبول بیا جلو ، از همون عقب خودشو انداخت جلو ، استرس زیادی داشتم که کسی نبینتم و ترس داشتم ، گفتم استرس دارم و کیرم به خوبی بلند نمیشه ، گفت خونه داری گفتم آره ( خونه دانشجویی داشتم با یکی از دوستام که رفته بود شهرش ) گفت کجا ؟ گفتم فردوسی ( منطقه نسبتا با کلاسی بود) ، گفت اگه شب بذاری بمونم بریم ، خلاصه بردمش دم خونه که رسیدیم گفتم سرتو پایین کن تا همسایه ها نبینن، بعد با ماشین رفتم داخل حیاط و بردمش داخل ، داخل که رفتیم اطرافو نگاه میکرد و استرس داشت ، گفتم نترس خودم و خودتیم گفت گشنمه براش چای آوردم و یکم مرغ و یکم سوپ از ظهر مونده بود دادم بهش، از بس گشنه بود قورت میداد و بهش گفتم سکس کامل چقدر میگیری گفت اگه تا صبح بمونم شصت تومن گفتم چه خبره گفت از نرخا خبر نداری ها ، گفتم دارم ولی تو نه به خودت رسیدی نه قیافه درست حسابی داری ، بو هم میدی (البته نرخ جنده اون موقع دویست تومن بود این چون گدا بود سواستفاده کردم، قیافشم انصافا خوب بود ) گفت پس پنجاه، گفتم از عقب هم میکنم گفت اصلا حرفشم نزن ، ندادم و درد داره و این حرفا ، گفتم من تا از عقب نکنم بهم نمیچسبه و هفتاد بهت میدم دیگه بحثو تمومش کن ، گفت هشتاد تمام، گفتم قبول ، خلاصه رفتم جلوش شلوارمو در آوردم کیرمو گرفتم جلو دهنش گفتم بخور ، گفت اول پول گفتم بعدا بهت میدم گفت نه همین الان! گفتم خرد ندارم دو تا پنجاهی دارم گفت من برات خرد میکنم آوردمو پولو کرد تو کیفش و کیرمو کرد دهنش و ساک میزد ولی خوب نمیخورد منم دستمو ب سرش گرفتم محکم فشار میدادم داخل همش میخواست بالا بیاره گفت چکار میکنی وحشی ، گفتم بخور حرف نزن بزور جا میکردم دهنش اونم هی اوق میزد نزدیک ی ربع گذشت آخرش دیدم یکم از غذاها رو بالا آورد دلم سوخت براش ، از چشاش اشک میومد میگفت تو رو خدا بسه حالت تهوع دارم ، گفتم باشه و دکمه های مانتوشو باز کردم و لباساش در آوردم ، سینه های خوبی داشت ولی چون بو میداد فقط یکم دست زدم و شلوارشو در آوردم و شورت عرقیشو در آوردم یکم حالم بهم خورد ، گفتم برو کص و کونتو بشور و بیا ، گفت بذار دوش بگیرم گفتم نه سریع بشور بیا ، رفت پایین تنشو شست و یه آبی ب سر صورتش زد و اومد ، گفتم میخوام از عقب بکنم گفت تو رو خدا بیخیال عقب شو گفتم قرار بستیم نزن زیر قولت پول دادم بهت و اندازش میخوام لذت ببرم ، دیدم هی ناز و ادا در میاره گفتم جهنم و ضرر بیست تومن دیگه رو هم نمیخوام مال خودت ، دیگه ساکت شد دراز کشید و یکم کونشو شروع کردم به مالوندن ، کون لاغری داشت ولی سکسی بود ، خلاصه یکم روغن نباتی و کرم و ژل و هر چی تو بساطم بود به کونش میمالوندم، راست هم گفته بود کسی تا حالا از کون نکرده بودش ، حدود ی ربع با انگشت با کونش بازی کردم و اونم هی منت میذاشت سرم دردم میاد و بی خیال شو ، گفتم الهام یه کون میخوای بدی ها ! خلاصه گفتم بیا ی ساک کوچولو بزن تا بکنمت ، تا اومد ساک بزنه گفتم یکم کرم تو دهنت میریزم که کیرمو با دهنت لیز کنی ، گفت این کارا چیه میکنی خیلی اذیت میکنی گفتم باز کن دهنتو و کرم ریختم دهنش اونم با اون کرما ساک زد و خوابوندمش رو زمین و رفتم روش فشار میدادم تو کونش ( مگه باز میشد !) اونم هی فشار میومد بهش و اشکش در میآمد و آروم داد میزد و میگفت تو رو خدا بیخیال شو هم دردم میگیره هم دسشوییم ، گفتم الهام پولشو دادم باهات حرف زدم راجبش گفت پولتو بهت پس میدم بیخیال من شو ، گفتم نه دیگه فایده نداره من باهات طی کردم ، خلاصه بزور فشار می دادم و کونش رو باز میکردم (حدود پنج شش بار گوزید) و اون گریه و ناله میکرد همینجور تا ده دقیقه با کیرم با کونش بازی میکردم که کونش باز شد و تقریبا ی ربع کردمش خیلی گریه میکرد و می گفت بسه ولم کن گوه خوردم غلط کردم گفتم نه من حالم بده ، همینجور تا ته فشار میدادم ، دیدم ساکت شد و هیچی نگفت دستش زیر پیشونیش ، یه لحظه تعجب کردم چرا ساکت شد نکنه چیزیش شد، صورتشو برگردوندم دیدم صورتش پر از اشکه و خیلی خیسه دلم براش سوخت و گفتم ببخشید هیچی نمیگفت ، همون حال گفتم ولش کن به من چه خودش خواست و قبول کرد ، ابم نیومده بود ولی گفتم قبوله دیگه نمیکنمت ولی آبمو با دهنت بیار ، اونم هیچی نمیگفت کیرمو کرد دهنش و ساک میزد تا اینکه ابم خواست بیاد پاشیدم رو صورت پر از اشکش، اونم با دستمال همه چی رو پاک کرد و رفت خودشو تو دستشویی شست و اومد گفت من کجا بخوابم گفتم من باید برم خوابگاه پیش دوستم صبح امتحان داریم تو رو میبرم برسونم ( میترسیدم چیزی بلند کنه) و بردم رسوندمش و ازش تشکر کردم … بعد از دو هفته دوباره رفتم سراغش گفت من باهات هیچ جا نمیام برو تا ابروتو نبردم ، منم بی خیالش شدم …
شاید برای شما که خواننده این مطلبی ازم برداشت بدی کنی، ولی باید بپذیریم همیشه داستان ها و وقایع وفق افکار ما نیستند و هر کسی با هر کس دیگه متفاوته …
نوشته: Ramin 28
تا نصف خوندم حال نکردم باهاش
یه ذره کسشعر قاطی داره
اخه چرا شر ور میگی میخای بگی پولداری؟تو شارژ دو هزاریتم با کمک هزینه ننه و بابات میخری
کیرم تو شرف توی حرومزاده کهواز فقر ادمای بدبخت سو استفاده میکنی
البته مشکل از خودت نیست،مشکل از کص ننت که تورو اینجوری بدنیا اورده کس کش پدر
چی میشه یه گدا کن دیگه مثل خودت پیدا شه با چک و لگد بدون اینکه یه پول سیاه بهت بده خشک خشک بکنتت…کیر تو فانتزیت کنن…مرتیکه گدا نگذاشت بدبخت یه حموم بره …ترسیدی لیف و سنگ پای حموم رو بلند کنه گوت آقای کچل؟
واقعا مشخصه اصلا تو بچگی کسی همچنین کاری باهات نکرده🤣🤣
بد تا کردی با دختره. حالا گدا هم باشه، اقلا یه حموم که میتونست بره
اصلا خوشم نیومد از داستانت
چه لذتی میبری مثلا میخوای این فقیرا رو تحقیر کنی؟
وجدان نداری؟
حیوونی مگه تو؟متاسفم واست
خب کسخل اول کس میکردیش اونم نه خشن ی طوری که حشری بشه بعد میرفتی سراغ کونش
من خودم سابقه گدا زمین زدن دارم ولی الدنگ قبلش میبرن طرف رو حمام درست حسابی تمیزش میکنن.بعد میکنن. توهم داستانت چرت پرته. رفتی مسافرکشی اینو سوار کردی قلچماقای دخترم دیدنت تو محل زدن پوکوندنت تو هم.کسی که دختری باهاش میاد و تا صبح مکان دارن و دخترم مشکلی نداره برا موندن خیلی راحت تر و بهتر و تمیز تر سکس میکنن.اما کسی که کس شعر تفت بده و دروغ بنویسه معلومه که تجربه نداشته و فقط خواسته یه چی بنویسه. مخاطبای اینجا بیشتر از اون که فکرشو کنی میفهمن.
من خودم سابقه گدا زمین زدن دارم ولی الدنگ قبلش میبرن طرف رو حمام درست حسابی تمیزش میکنن.بعد میکنن. توهم داستانت چرت پرته. رفتی مسافرکشی اینو سوار کردی قلچماقای دخترم دیدنت تو محل زدن پوکوندنت تو هم.کسی که دختری باهاش میاد و تا صبح مکان دارن و دخترم مشکلی نداره برا موندن خیلی راحت تر و بهتر و تمیز تر سکس میکنن.اما کسی که کس شعر تفت بده و دروغ بنویسه معلومه که تجربه نداشته و فقط خواسته یه چی بنویسه. مخاطبای اینجا بیشتر از اون که فکرشو کنی میفهمن.
واقعیت داستان:
این ننه کیر دزد رفته به یه بندهخدای نیازمند پیشنهاد داده، مردای محلهی اون خانمم اینو گرفتن بردن توی خونه و تا میخورده کونش گذاشتن!
بله دوستان، آخر و عاقبت کسی که به آدمای نیازمند به چشم وسیله نگاه میکنه با کرم ساک زدن واسه سیبیل کلفتای محله!
نامردی میزاشتی دوش میگرفت یکم به خودش میرسید یدونه از اینا به صد تا ارایش کرده می ارزه من زیاد حال کردم با گدا
خیلی حیوونی، اگه دستم بهت برسه کاری باهات میکنم دختر گدا ببینی جیغ بزنی.
مرده شور شکلتو ببرن، اسم خودتو گذاشتی مرد؟
آخر و عاقبت تو رو هم خواهیم دید حروم زاده
کیر تو فانتزیت عنتر.حالمو بهم زدی،دختری که کار میکنه و گداعه و از سر نیاز تن فروشی میکنه دیگه این کارارو داره?!
داستانو یجور دیگه نوشتی صددرصد
مامانت همون گدا بود که کردنش خودتم شاهد کردن ننت داشتی جق میزدی الانم که یه گدای کونی هستی که سرچهارراه وایمیسی هم گدایی میکنی هم خاطرات سکس مامانتو مینویسی
قشنگ تابلو کردی خودت از خانواده ی گداها هستی
میگه دختره گفت سی تومن بده اینم وایساده سر سی هزارتومن باهاش چونه زده که ده تومن کمتر پول بده،آخه جقیه گدا من سیزده سال پیش واسه جنده پولی سی تومن پول دادم تومیگی دوسال پیش سی تومن زیاد بوده نداشتم
واسه همینه میگم مامانت همون گدا کونیه بوده خودتم بچه گدای سرچهارراه
کاری ندارم واقعیه یا نه ولی هم خودت هم هرکسی این کامنتو میخونه اگر یه روز با گدا تجربه کردید لاشی نباشید یه پول خوب بهش بدید اگر نیاز مالی نداشت نمیومد با تو بخوابه
اینکار پست ترین ادمارو میبینی جلق زدن ثوابه فک کنم لااقل شهوتم به خودم ضررمیزنه ن به خلق ا…
روزگار خاهد چرخید و این اتفاق برا خودتم میفته یعنی این اتفاق برا ناموس خودت نیفته وباچشم نبینی هرگزهرگز تونمیمیری
اینکار پست ترین ادمارو میبینی فککنم جق زدن ثوابه لااقل برا شهوتت کسی ازرده نمیشه.
خودتم تجربه میکنی روزگار میچرخه خوکزاده
واقعا عقده پولدار بودن و زور گفتن به افراد جز بدترین عقده هاست حالا شما که در واقعیت سره شارژ نتت خایه مالی باباتو میکنی ولی عقده پوولدار شدن و اذیت کردن افراد کم درآمد رو نداشته باش فاشیست احمق
خیلی حیون و پست بودی یه روانی به تمام تو از انسانیت هم بوبردی ایا بنظر س باید با میل دوطرفه باشه نه بخاطر پول کلی اشتباه رغتی سکسی که بخاطرپپل باشه عیچ لذتی نداره
برای ادم ها نظر بدید برای همچین ادمایی متاسفم واقعا بویی از انسانیت نبردن
آخه کس مغز , میمردی قبلش ببریش حموم ؟!
بو میداد ؟
خوشم میاد گدا از عقب بکنم قشنگ بود ولی کاش ملایم تر میکردیش
حرومزاده بودن اگر تصویر بود میشد امثال تو بی ناموس،حیف درد زایمان ننت مرتیکه حروم زاده
ولی خیلی پستی با قشر فقیر جامعه این طور برخورد میکنی
بعد خوندن این داستان گرایشم شده گاییدن بچه گداهای عقده ای مثل تو
کیرتو از کونش دراوردی و کردی دهنش؟!
کیر گهی.کسی که اولین باره کون میده.احتمالا خونم اومده.هر چقدرم کرم و … بمالی.