کردن دوست دختر جنده ام

1396/10/22

سلام دوستان من امیرم این خاطره ای ک میخوام بگم واسه چهار ماه پیشه من18سالمه قدم187 وزنم76و ب گفته همه خیلی خوشگلم دوس دخترای زیادی داشتمو اولین باری ک کون کردم16سالم بود و گذشت ومن رفتم سراغ کنکور دوسالی از دختر بازی دور بودم تا اینکه ی روز از شهریور با خانوادم دعوام شد و رفتم تو ی پارک نشستم اعصاب نداشتم ک ی دختر همه چی تموم همش بهم نگاه میکرد اومد طرفم میخواستم بهش ی چیزی بگم ولی شروع کرد ب حرف زدن گفت معلومه اعصبانیمو این حرفا این دختر مهسا بود هم سن من قد حدود170 و وزن 65عالی بود و همه چی تموم خلاصه آشنا شدیم و چند وقتی باهم بودیم فرقش با بقیه این بود ک خیلی زود جنده بازیو شروع کرد موقع سلام و خدافظی حتما باید لب میدادو این حرفا بعدا فهمیدم بابا نداره و مامانش کاره میکنه ی روز صبح گفت بیا خونمون (تاقبل از این روز هیچ وقت سکس نداشتیم) منم کنکور مغزمو پریود کرده بود زیاد ب سکس فکرنمیکردم بهش گفتم حال ندارمو این حرفا ولی اصرار کردو من رفتم ساعت9صبح بود زنگ و زدم گفت بیا بالا رفتم دیدم با ی تاپ و شلوارک سفید جلوی در واحدشون ک شرت و سوتینش دیده میشدوایساده باز خودمو زدم ب اون راه نشستیم ی چیزی خوردیمو گفت ی فیلم ببینیم فیلمه همش لب و لب بازی بود یهو بغلم کرد گفت خیلی دلم برات تنگ شده(شوخی سکسی میکردیمو خیلی بهش فحش میدادم کلا اعصاب ندارم)لبمو گاز گرفت گفتمش نکن وحشی دیدم گفت دردت اومد؟باخنده بهش گفتم میکنمت مهسااا؟دیدم گفت جوون از داشته هات حرف بزن و این حرفا تا اینکه گفت میخوام ببینمش چون خیلی شوخی میکردیم بهش گفتم میزارم دهنتااا باز گفت جون بهم بر خورد دراوردمش کیرم بزرگه حدود20سانت تا دیدش گفت جون منم ک دیدم مث جنده ها حرف میزنه ازشوخی بهش گفتم مهسا جنده ای؟گفت دوسال پیش دوس پسرش پردشو زده حالا فهمیدم چ خبر گفتمش باش باز خوابید روم شروع کردم لباشو بوسیدم سایز سینش 75بود توپر و عالی اومد پایین تر ازکس لیسی خوشم میاد شرتشو ک کشیدم پایین دیدم کسش خیسه لیس زدم بدنش از شهوت زیاد میلرزید گفت نوبت منه شروع کرد ب ساک زدن وای عالی بود لباشو غنچه میکرد گفت بکن تو کسم ک داغ داغم کردم دیدم تقریبا گشاده حال نداره درازکشیدم گفتم مهسا بشین رو سینم نشست گفتمش میخوام ازکون بکنمت گفت ن تا حالا ندادمو درد داره و این حرفا گفتمش ن بلندش کردم اروم کردم تو سوراخش ولی نرفت تو(راس میگفت خیلی تنگ بود)ولی باید میکردمش(عاشق اذیت کردن دخترام ب خصوص دیدن اشکشون )گفتمش بیا69بشیم گفت باش خوب ساک زد منم کونشو لیس زدم باز بهش گفتم بشین روش ب زور کردم رفت تو اونم زد زیرگریه گریشو دیدم حشری تر شدم شروع کردم ب تلمبه زدن ک زد تو صورتم محکم دستاشو گرفتم بعد چند دقیقه ابم اومد ولش کردم شروع کرد ب فحش دادن باز بغلش کردمو با عشقم این حرفا خرش کردم خندید وگفت هنوز ارضا نشده گفت باید ازکس بکنمش میلی نداشتم ولی کردمش از اون روز ب بعد هرچند وقت ی بار میکردمش و با دخترای بیشتری اشنا شدم این دخترارو فقط باید کرد اگه از داستان لذت بردید بگید ک داستان دخترهمسایمونو ک چند سال ازم بزرگتره براتون بنویسم.

نوشته: amirø


👍 1
👎 23
28111 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

669291
2018-01-12 21:51:59 +0330 +0330

بابا تو خوبی.

0 ❤️

669312
2018-01-12 23:49:17 +0330 +0330

جانی کی بودی تو؟

0 ❤️

669329
2018-01-13 02:15:55 +0330 +0330

خب بچه ای عقلت نمیرسه در ضمن به روانپزشک مراجعه کن همینها را بگو خواهد گفت سادیسم داری و بستریت میکنند امید خدا خوب میشی.فقط یک سوال دختری درت مالیده ناراحتی؟راستشو بگو ها لر عزیز

0 ❤️

669406
2018-01-13 17:24:07 +0330 +0330

نکنیمون عمو جانی :)

0 ❤️

669409
2018-01-13 17:51:12 +0330 +0330
NA

آرزو برجوانان عیب نیست

0 ❤️

669413
2018-01-13 17:56:24 +0330 +0330

رفاقتی گو نخور فقط دیگه

1 ❤️

669455
2018-01-14 00:23:34 +0330 +0330

این داستان:تخیلات هنگام جلق

0 ❤️

669488
2018-01-14 07:17:09 +0330 +0330

تو خودت کونی .

0 ❤️