کردن دوست مامانم

1400/11/29

عرض ادب

رضا هستم ۲۸ سالمه قد یکو نود و وزن نود کیلو … چهره معمولی دارم و ساکن مشهدیم
قضیه از اینجا شروع شد که یکی از دوستای مادرم که ۳۸ سال سنش هست با شوهرش به مشکل خورده بود و شوهرش دست بزن داشت و اینا… داشت و بعضی موقع ها میومد خونه ما درد دل کردن با مامانم. اینم بگم که این دوست مامانم گه میومد خونمون واقعا داف بود. خدایش خشگل بودو همه مونده بودن که این شوهر بد مصبش دیگه از دنیا چی میخاد. اسم دوست مامانم وحیده بود.الحق والنصاف نمونشو فقط تو pmc 😂 شاید میدیدی.چشاش رنگی و مو بلوند پوست سفید سینه گنده… شوهر احمقش رفته بود سر این هوو آورده بود و میومد خونه ما میشست ساعت ها درددل کردن. مامان منم مهربون میشست حرفای اینو گوش میکردو اینا… بعضی موقا که از سر کار میومدم میدیدم خونمونه و وارد که میشدم سلام الیک که میکرد بعدش شروع میکرد از من سوال پرسیدم که من چیکار کنم که از من خوشش بیادو من که کاری نکردمو چرا مردا اینجورینو… از این داستانا.منم میگفتم باید اینجوری باشین مردا این کارو دوست دارین اینو دوست ندارم و راهنمایش میکردم.تا اینکه ی روز گفت اومده بود خونمون و به مامانم میگفت میخام برم جای دعا نویس برای شوهرم دعا بگیرمو اینا.ولی چون ماشین نداشت به من رو زد.منم خیییلی تو کف این بشر بودم که خودمو بهش نزدیک کنم.بهش گفتم اشکال نداره باهم همهاهنگ کنین ی روز قراربزارین بریم باهم جای دعا نویس دعاتونو بگیرین.من که به این کسشرا اعتقادی ندارم باخودم گفتم بزار تلاششو بکنه.تو ماشین که نشستیم بهش گفتم چرا طلاق نمیگیری خب.حیف شما نیست با این خوشگلی مگه تو چند سالته که داری این همه عذاب میکشی فلان.خخخ هندوانه میدادم زیر بغلش.ببین یچیزی بگم من فقط آرزو داشتم سینشو بمالم چه برسه به کردن این کص طلا.خخخ… بگذریم.از لون روز به بعد روابط ما در خصوص مراجعه به دعا نویس بیشتر شد.اون دعا نویس کسخلم بهش میگفت برو فلان دعا رو بنداز تو آب رودخانه و نمیدونم اینو بسوزون اونو خراب کن فلان چیزو بریز تو غذاش.هر دفه ی کاری میگفت به این بکن.منم کمکش میکردمو اینا. ی روز دعا نویس گفته بود برو خارج از شهر و انگار روی کاغذ ی چیزیو روش نوشته بود گفت برو این کاغذو بنداز توی ی رودخانه خارج از شهر.اومد بمن گفت دعا نویسه گفته این کارو بکن .وای خییلی حال کردم با این حرکت دعا نویسه.همه چیو برام جور کرد. اینم بگم که تو این مسیر که میرفتیم میومدیم رومون به هم باز شده بود و از رابطه هاش با شوهرش میگفت.اخه من ازش سوال میکردم شاید بخاطر اینکه سکس ندارین یا کم دارین اون سرد شده.و اونم میگفت نه خوبه و… خلاصه ما رفتیم خارج از شهر.بردمش وسط هفته از قصد طرف شاندیز.اونجا رودخونه داره.بردمش ی جایی که خب خلوت باشه.خدایی تو راه با خودم گفتم بهش پیشنهاد میدم یا قبول میکنه یا هم آبروم میره و به گا میرم.دلمو یک دل کردم و وقتی رسیدیم اونجا اون کارشو انجام دادو کاغذ رو انداخت تو رودخونه کارش تموم شد اومدیم تو ماشین نشستیم و همینجور که ضربان قلب دراومده بود صداش با صدای لرزون گفتم میشه ی چیزی بهت بگم گفت چی.گفتم تو خیلی زیبایی و کلی ازش تعریف کردمو اینا ی دفه گفتم بهش گفتم میشه بهن لب بدی؟؟ من واقعا نمیتونم دیگه تحمل کنم.خب چشاش گرد شدو اینا… ولی همچین بدش نیومد از اون مخالفت هایی کرد که ینی یکم بیشتر نازمو بکش اینا .منم شروع کردم که مگه چی ازت کم میشه اینا فلان… گفت باشه و تو نمیدونی وقتی قبول کرد ببوسمش از شدت هیجان چی بر سرمن اومد.منم از فرصت استفاده کردمو شروع کردم لب گرقتن بعد سی چهل ثانیه لب گرفتن دست چپمو گذاشتم رو سینه هاشو شروع کردم مالیدن.که دیدم وا داد حاجی.وا داد چه وایی… میخوردمو میمالیدم… گفتم بریم ی جای خلوت گفت بریم. بردمش تو بیابون که هیچکس نبود.من بودمو خدا وحیده…جانا به این سکس … بردمش تو بیابون از ماشین پیاده شدیم بعد کل بخور بخور مانتوشو دراورد شلوارشو داد پایین خمش کردم رو کاپوت ماشین.ماشینم دویستو شیشه … رو کاموت خمش کردم از پشت کص کون اون شروع کردم به لیس زدن.من عاشق کص لیسیدنم.خیییلی خوووبه.واقعا یکی از فانتزیامه. بعد کیرو دراوردن خیسش کردم از پشت میکردم تو کصش.تلمبه میزدم تو این کصش که ازش فقط آب میریخت.خیییلی پر آب بود.قشنگ میتونست با آب کصش زاینده رودو سیراب کنه.میکردم تو کصش … ازپشت میکردم تو کصش بادو تا دستام سینه هاشو گرقته بودم فشار میدادم.سکس ایستاده واقعا عالیه…با غیظ تلمبه میزدم تو کصش ک زمین میلرزید.اینقد کص کونش خشگل بود که احساس میکردم نقاشیه .وقتی مبخاست آبم بیاد سرش گرفتم تو بغلم و وقتی آبمو ریختم تو کصش تو چشاش نگاه میکردم و اونم تو چشام نگاه میکرد.چشاش آبمو میاورد چه برسه کصش… ممنون که خوندین… اولین بارم بود که داستان مینویسم.ببخشید طولانی شد.فقط خداوکیلی بران مهم نیس بعضیا میان میگن واقعی نیستو فلان… از این داستانا زیاد اتفاق میفته.بعضیا فکر میکنن امکان نداره همچین اتفاقایی بیفته. این کص ها باید ی جوری کرده بشن دیگه نه؟؟

نوشته: رضا


👍 22
👎 42
211901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

859759
2022-02-18 00:58:27 +0330 +0330

چه کار اوفی کردی ، عجب حرکتی کردی 👍

2 ❤️

859767
2022-02-18 01:10:01 +0330 +0330

😂😂😂😂😂😂🤪🤪🤪🤪
خداییش تو ۲۸ سالته دوست مادرت ۳۸ لااقل یه چی بگو با عقل جور در بیاد مجلوغ بدبخت 🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮

4 ❤️

859780
2022-02-18 01:36:01 +0330 +0330

بردش بیابون رو کاپوت دیویست شیش بود و خدا بود و pmc کلیپ دوست مادرش و ۱۹۰ کیر داشت و یهو از خواب پرید دید عِه ؟ شورتم چرا خیس شد.
هزار بار گفتیم خواباتون رو اینجا ننویسید

6 ❤️

859786
2022-02-18 01:53:05 +0330 +0330

بردیش اطراف شاندیز بعد میخوای زاینده رود رو سیراب کنی ،مشهد کجا اصفهان کجا .

2 ❤️

859810
2022-02-18 02:40:53 +0330 +0330

کونی خان جغتو بزن دیگه به زاینده رود اصفهانیا چکار داری 😂😂😂

2 ❤️

859811
2022-02-18 02:41:42 +0330 +0330

جوووووون

1 ❤️

859815
2022-02-18 02:49:28 +0330 +0330

کیرم با غیظ تو کونت

2 ❤️

859816
2022-02-18 02:53:30 +0330 +0330

یه ضرب المثل میگه جنده جنده رو پیدا می‌کنه یکم راجب مامانت بیشتر تحقیق کن

2 ❤️

859819
2022-02-18 02:58:10 +0330 +0330

چه سمی بود نصفه شبی خوندم … بابا جانی سینز ، دیجیتال پلی گرند
سیس عقابت نکشتمون ، اسپرت من دویستو شیشت زیرمون نکنه
روی کاموت خیلی حال میده … کرگدن کاپوت ، دویستو شیش نداری بلد نیستی بنویسی کاپوت و که درست بنویش
داستانت به فرض واقعیت تخمی و ضایع بود توی این جور داستانها روندماجرا و جزئیات به خواننده کمک بهتری میکنه

2 ❤️

859821
2022-02-18 02:59:55 +0330 +0330

بومی های دوروبر شاندیز ایقد گوش بزنگ و آماده ان به محض اینکه یکی با زیدش از جاده اصلی خارج بشه ترتیب همه سرنشینای ماشین رو میدن🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

4 ❤️

859873
2022-02-18 09:26:49 +0330 +0330

دمت گرم نوش جونت

0 ❤️

859877
2022-02-18 10:14:25 +0330 +0330

کسکش تا بیرون شهر رفتی کاپوت ماشین انقد داغ میشه که نمیشه روش دست گذاشت
بعد گذاشتیش رو کاپوت و کردیش

0 ❤️

859917
2022-02-18 16:09:47 +0330 +0330

کیرم تو داستانت و کسشرای تو ذهنت و سوادت جقول. کل داستان رو با سه نقطه و فلان اینا خلاصه کردی بچه کونی🖕🖕

0 ❤️

859921
2022-02-18 17:08:10 +0330 +0330

اصلش اینه که شوهرش دنبال دعانویس بوده، بهش گفته بودن کون یه خالی‌بند بذاره تا زنش بهش پا بده. کی از تو بهتر؟ می‌بردت بیابون، اونجاییکه صداتو هیشکی نشنوه. جوری با غیض و غیظ و غیز و قیظ و قیض و قیز بهت تلمبه میزنه که کاپوت ماشین، کاموت میشه.
بردمش وسط هفته؟ شاشیدم تو نوشتنت ریقو که این همه غلط املایی داری. الاغ!

0 ❤️

859923
2022-02-18 17:14:16 +0330 +0330

معلومه خیلی بهت چسبید که اینقدر با آب و تاب میگفتی😅😅😅

0 ❤️

859944
2022-02-18 20:09:52 +0330 +0330

جدا از کصشر بودن داستان باید بگم رییییدی با این طرز نوشتنت
فقط اونجاش ک با غیظ تلمبه میزدی زمین میلرزیده
حتما زمینلرزه کرمانشاه هم بخاطر جق قبلیت بوده
کصکش

1 ❤️

859955
2022-02-18 20:41:29 +0330 +0330

خوب کاری کردی که کردیش وگرنه تا آخر عمر کونت می‌سوخت
بازم بکنش و بیا اینجا تعریف کن
دمت گرم

0 ❤️

859975
2022-02-18 23:11:16 +0330 +0330

واقعاٌ که تو کُسخل یکی از پدیده های شاندیز هستی !

0 ❤️

859983
2022-02-19 00:00:22 +0330 +0330

با کیرت تایپ کردی فکر کنم

0 ❤️

859995
2022-02-19 00:55:33 +0330 +0330

باشه فقط خفه شو اوکی؟

0 ❤️

860003
2022-02-19 01:04:50 +0330 +0330

عمو مشکلی نیست .تو خواب میدی که ریختی ولی داشتی جیش میکردی
شیطان قولت زده 😂

0 ❤️

860079
2022-02-19 09:23:30 +0330 +0330

خب خداروشکر
مشکل آب زاینده رود هم حل شو دیگه از سرچشمه های کارون آب رو انتقال نمیدن به اونور

در ضمن دیوث تو آب زاینده رود کاهو رو میشورن زیر پل خواجو با سکنجبین میخورن

0 ❤️

860088
2022-02-19 12:55:43 +0330 +0330

چقدر انشائت کیریه اصلا معلوم نیست چی نوشتی!چند کلاس سواد داری؟؟

0 ❤️

860102
2022-02-19 17:00:05 +0330 +0330

اینو خوب گفتی که سکس ایستاده خیلی حال میده

0 ❤️

860135
2022-02-20 00:18:54 +0330 +0330

یه توصیه دارم یه سوال
توصیم اینه که یه کم سعی کن املا انشاء کار کنی تا بفهمی چی مینویسی.
سوالم اینه که وقتی از پشت میکردی سرشو چطوری تو بغلت گرفتی ؟

0 ❤️

860257
2022-02-20 20:07:41 +0330 +0330

داداش همشهری هستیما
بیا پی وی برا منم جورش کن

0 ❤️

860281
2022-02-20 23:17:19 +0330 +0330

داداش کس کردی که نوش جونت زاینده رود ما خشکه دیگه نجسش نکن

0 ❤️

860466
2022-02-22 03:58:01 +0330 +0330

احساس میکنم داسنانت تاحدیش واقعیه ولی هنوز کارتون به کردن نکشیده

0 ❤️

861744
2022-03-02 08:23:18 +0330 +0330

تو بیا تا خودتو و مادرتو و دوست مادرتو با هم بگام کون قشنگ اونوقت خوردن کس جز فانتزی هاته ؟؟؟؟؟

0 ❤️

872661
2022-05-07 03:33:10 +0430 +0430

ناموسا فقط تو کف این( دویستو شیشه ) ای هستم که نوشتی😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

0 ❤️

875252
2022-05-21 13:22:35 +0430 +0430

میگم یه مدته که هی زلزله میاد،
آقا جون مادرت یواشتر تلنبه بزن…

0 ❤️

909996
2023-01-09 08:49:21 +0330 +0330

کردن دوست مادرم حالی داره ولی نه این زن
ی زن پنجاه ساله خوش کوسو کون که دستمالیس کنی اون نذاره بگی
چی میخوای ازم تو هم جرش بدی ی زنیکه پسرودختر بچه داشته باشه
👙👠💄

0 ❤️

944773
2023-08-29 03:45:22 +0330 +0330

اتفاقا مادر منم ی دوستی داشت که اون دوستش دو تا دختر بزرگ داشت
و شوهرش ماموریت کاریش جوری بود که هر ۲۰ روز که جنوب بود
یک هفته خونه بود با اینکه زنه محجبه بود ولی واقعا هیکل عاصی داشت
چون من دیده بودم ، من موقع خواب چشم بند میزنم
و انروزم لباس گرفته بودن از خیاط و میخواست بپوشه و مادرمم تو اتاق بود
و فکر کردن من خوابم و لخت شد که لباسو بپوشه واقعا عین پورن استارا بود
هیکلش با وجود دو بار زایمان
گذشت تا اینکه مادرم رفت خونه خواهرم و جز من کسی خونه نبود
صبحم بود ساعت ۹ دیدم یکی زنگ زد بعد ۲۰ ثانیه باز زنگ زد و اینسری
انگار داشت با زنگ بازی میکرد شاکی شدم گفتم برم ببینم کیه وقتی رفتم
دیدم دوست مادرم شیوا هستش خودش خجالت کشید گفت مادر هست
گفتم بله امد تو و بعد گفتم رفته یچیزی بخره شما بفرما
ی چند دقیقه ای گذشت منم رفته بودم کتریو اب کرده بودم برا چایی و همش تو فکر این بودم چجوری شروع کنم
امد گفت مادر نیومد من برم گفتم میاد بشین چادرشو گرفتم با اینکه مقاومت
یکم کرد گفتم بذار اویزون کنم و بعد گفتم بادا باد فوقش مادره میفهمه اخرش ، گفتم شیوا خانم انروز که لباس پوشیدید من یهو بیدار شدم
و شمارو لخت دیدم چیزی نیست یهو اتفاق افتاد ولی هیکل قشنگی دارید
خوشبحال شوهرتون پاشد گفت من میرم رفتم بازوهاشو بین دو دست گرفتم
گفتم من کاری ندارم ولی چی میشد این هیکلتو لمس کنم حرف میزدم
و بعد داستم دستمالیشم میکردم هنگ بود گفت چی میگی تو جای بچمی
گفتم نه اینقدر فاصله فوقش خواهر بزرگتر کسی خونه نیست مادرمم خونه
خواهرمه منم نمیخوام اذیتت کنم تو هم که شوهرت ۲۰ روز به ۲۰ روز
نیست ی سکس کنیم چیزی نمیشه من ادم دله ای نیستم خوشم امد
واقعا هیکلت خیلی عالیه ی زن جا افتاده تو پر با سینهای ۸۵ شایدم ۹۰
و همینجور که حرف میزدم با دستم لمسش میکردم بدنشو با باسن به این
بزرگی رونای پر و موزون و کوس کشیده گفت کوسمو کجا دیدی گفتم
وقتی داشتی لباس عوض میکردی بصورت واضح کوستو ندیدم ولی از بغل
پشمات زده بود بیرون از شورتت معلومه هنوزم ، دوره ماهانتو داری
دیگه قشنگ شق کرده بودم و داشتم از روی لباس کوسشو ور میرفتم
که لبشو گرفتم و بسرعت لختش کردم شورت و کرست ست مشگی
هی میگفت فقط زود با اینکه کوسش پشم داشت ولی با انگشت تکون میدادم و خوردمش و بعد خودمم لخت شدم لنگاشو دادم بالا نم نم کیرو کردم تو کوسش واقعا میگن ، گاییدن زن یچیز دیگس تا دختر
من اونموقع ۲۱ سالم بود و تا اون موقع فقط یبار کوس کرده بودم و این دومیش بود من انروز ۳ بار ابم امد و سر جمع شاید نیم ساعت سکس کردم
ولی تا موقعه ای که زن گرفتم قبلش زنی به خوش هیکلی اون ندیده بودم
تا اینکه زن گرفتم که زنم واقعا هیکلش انگار نشستن تراشیدن
ولی انروز حسابی کوس دوست مادرمو گاییدم 👙👠💄
دیگه

0 ❤️

968130
2024-01-24 23:10:11 +0330 +0330

منم دوست مادرمو گاییدم ولی اون ۵۰ سالش بود ولی باز کوسی بود
با اینکه اولش نق میزد و نمیذاشت ولی چون تو خونه ما بود و قبلش
تلفنی زنگ زده بود و شانسی من برداشتم و وقتی گفت گوشیرو به مادرت
بده دیدم مادرم نیست بعد از ی ۱۰ ثانیه بهش گفتم مادرم میگه دستش
بنده شما بیایید اینجا و قطع کردم گفتم اگر بعد یکی دو ساعت به گوشی
مادرم زنگ بزنه خیلی بد میشه که دیدم زنگ درو زدن و منم درو باز کردم
و گفتم بفرمایید و مثل همیشه راحت میومد تو خونه اینبارم امد
و نشست رو مبل و من امدم بلند شد گفتم راحت باشید گفت مادرت کجاس
گفتم یسر رفته بیرون الان میادش گفت پس من میرم گفتم الان میاد
خواست به گوشیش زنگ بزنه گفتم گوشیشو نبرده الان میاد تا ی چایی بخورید و اتفافا چاییم بهش دادم و گفت فکر کنم نیاد وقتی داشت بلند میشد
بهش گفتم هیکل خوبی داری مخصوصا سینهات گفت بیشعور پسر من همسن تو هستش اون موقع ۲۷ سالم بود گفتم خوب که چی
و رفتم طرفش و هر جوری بود لختش کردم و بهشم گفتم مادرم نمیاد و نیست که خیالش راحت باشه باید کوس ی زن شوهردار بذاری تا بفهمی
گاییدنش چه لذتی داره چه جوراب شلواری تنش بود جرش داده بودم 👙💄👠

0 ❤️

968644
2024-01-28 18:47:34 +0330 +0330

منم دوست مادرمو گاییدم ولی اون ۵۰ سالش بود ولی باز کوسی بود
با اینکه اولش نق میزد و نمیذاشت ولی چون تو خونه ما بود و قبلش
تلفنی زنگ زده بود و شانسی من برداشتم و وقتی گفت گوشیرو به مادرت
بده دیدم مادرم نیست بعد از ی ۱۰ ثانیه بهش گفتم مادرم میگه دستش
بنده شما بیایید اینجا و قطع کردم گفتم اگر بعد یکی دو ساعت به گوشی
مادرم زنگ بزنه خیلی بد میشه که دیدم زنگ درو زدن و منم درو باز کردم
و گفتم بفرمایید و مثل همیشه راحت میومد تو خونه اینبارم امد
و نشست رو مبل و من امدم بلند شد گفتم راحت باشید گفت مادرت کجاس
گفتم یسر رفته بیرون الان میادش گفت پس من میرم گفتم الان میاد
خواست به گوشیش زنگ بزنه گفتم گوشیشو نبرده الان میاد تا ی چایی بخورید و اتفافا چاییم بهش دادم و گفت فکر کنم نیاد وقتی داشت بلند میشد
بهش گفتم هیکل خوبی داری مخصوصا سینهات گفت بیشعور پسر من همسن تو هستش اون موقع ۲۷ سالم بود گفتم خوب که چی
و رفتم طرفش و هر جوری بود لختش کردم و بهشم گفتم مادرم نمیاد و نیست که خیالش راحت باشه باید کوس ی زن شوهردار بذاری تا بفهمی
گاییدنش چه لذتی داره چه جوراب شلواری تنش بود جرش داده ب

0 ❤️

968668
2024-01-28 23:36:27 +0330 +0330

طولانی نشد که😁

0 ❤️