کردن علی جون زنگ نماز

1394/07/13

با سلام جواد 17 ساله از یزد هستم ببخشید ک زیاد جذاب نمینویسم داستانی ک دارم بر میگرده ب 2سال پیش وقتی کلاس اول دبیرستان بودم توی اون زمان واقعا تو اوج حشر بودم و منتظر که یکی رو بکنم روز 21 بهمن 92 مدرسه ما جشن داشت همه رفته بودن سالن مدرسه برای جشن منم توی جشن بودم ولی حوصله نداشتم میخواستم بپیچونم برم خونه واسه همسن رفتم بالا تا کیفم رو بیارم وقتی رفتم تو کلاس دیدم که چهار تا بچه ها دارن حال میکنن منم مث سگ پریدم تو کلاس همین که منو دیدن کیر سه تایشون رف تو کما اصن ب گا رفتن هر سه تاشون ب التماس افتادن که هیچی نگم منم جواب ندادم و رفتم بذار در باره اون چهار تا بگم یکیشون اسمش علی بود پوست سفید بدن هم بی مو قد بلند لاغر ولی با کون بزرگ همه مدرسه دنبالش بودن بقیشون کیری بودن من علی رو میخواستم کجا بودیم؟ آهان !!!اون روز گذشتو من رفتم خونه نشستم فک کردم ک چطوری میشه اونا رو کرد روز 23بهمن رفتم پیش علی و گفتم: ببین علی جون می دونی پری روز چ کار بدی داشتی میکردی ؟چه گناه بزرگیه؟از تو انتظار نداشتم… خاک تو سرت.» اونم کلی گفت گوه خوردم و غلط کردم ولی من گفتم نمیشه باید برم ب ناظم بگم (من کلا تو مدرسه ب پر رویی مشهورم میدونس اگه برم پیش ناظم حتما بهش میگم )گف ن تو رو خدا و از این کسشرا… منم قبول نکردم همش اصرار میکرد منم قبول نمی کردم بالاخره بهش گفتم علی جون اگه بدی ب کسی نمیگم اونم قبول کرد که بهم بده شد روز30 بهمن زنگ نماز بود همه رفته بودن نماز به جز منو علی جـــــــــــــــــــون راسی یادم رف بگم من مسئول آزمایشگاه بودم واسه همین کلیدیش پیش من بود علی هم رو دستیارم کرده بودم به این بهونه ک فردا شیمی دارریم بردمش آزمایشگاه سالارو(اسم کیرمه البته با اجازه)اوردم بیرون کیرم18 سانته و کلفت گفتم علی جون ساک بزن اونم شروع کرد با مهارت ساک میزد (بعد ها فهمیدم کونی محلشون بوده) بعد از چن لحظه کیرم رو اوردم بیرون داشتم از حشر منفجر میشدم گفتم بر گرد دیدم دست کرد تو جیبیشو یه کاندوم اورد بیرون گفت با این بکن که مریض نشیم گفتم ای به چشم لباسو به سالا پوشوندم و گذاشتم جلوی سوراخ کون علی جون گفتم دو لا شو دولا شد و کیرو با تمام زورم کردم تو مادرش به گا رفت داد بلندی کشید و گفت مادر کسده کونمو پاره کردی گفتم گوه نخور تا نیمدم مادرتو بکنم و بعدش به شدت تلمبه زدم خیلی زود آبم اومد اصلن بهم حال زیادی ندا چون دفعه اولی بود ک کون میکردم قبلنا همش تو خواب آبم میومد کاندومو کشیدم بیرون کارای آزمایشگاه رو کردیم و گفتم به هیچ کس نگو حتی به اون سه نفر دیگه گف باشه و رفتیم بیرون
این داستان نفر اول بود ببخشید میدونم خیلی کیری نوشتم نفر دوم رو تو کتاب خونه و نفر سوم رو هم تو خونه ی داییم کردم اگه خواستید بگید باقیش رو هم بگم راسی اگه فوش بدین میام به 37 روش کونتون میذارم کبه طوری ک تو گینس ثبت بشه پی خواهشن مادر جنده بازی در نیارین با تشکر
جواد کور


👍 0
👎 2
44067 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

470794
2015-10-05 16:27:11 +0330 +0330
NA

mosking

1 ❤️

470797
2015-10-05 20:02:30 +0330 +0330

dash1 aggressive sad

0 ❤️

470798
2015-10-05 20:15:50 +0330 +0330

ای همون سالار تو آزمایشگاهی که تو مسئولیتشو بعهده داری همراه کیرمن و چارتا بچه که حال میکردن تو کونت بره

1 ❤️

470799
2015-10-05 20:47:07 +0330 +0330

کس کش کونی ولدالزنا، میدونی 37 روش رو از کجا یاد گرفتی؟؟؟ آخه با همون 37 روش تو آزمایشگاه و کتابخانه و خونه داییت و مستراح و خلاصه همه جا گاییدنت! کیر فیل هندی و اسب عربی و شیر آفریقایی تو کون و دهنت. بچه کونی مگه کیر بچه‌های شهوانی رو بخوری. تو خیلی پر رو هستی ولی تو کون دادن. پس پر کون هستی کونده.

1 ❤️

470800
2015-10-06 00:44:32 +0330 +0330
یه داستان تخمی دیگه ... با کلی دروغ منتظر فحش بقیه تو کامنت ها باش
3 ❤️

470801
2015-10-06 00:55:28 +0330 +0330

والله تا اونجا که ما یادمونه هیچوقت به کلاس اولی کلید مستراح هم نمیدادند چه برسه کلید ازمایشگاه . میشه بفرمایید چرا بهت کلید آزمایشگاه دادند؟ dash1

0 ❤️

470802
2015-10-06 00:56:28 +0330 +0330

یه مورد دیگه زنگ نماز معمولا چه زنگیه؟

0 ❤️

470803
2015-10-06 01:38:32 +0330 +0330

ای کیر ابوالقاسم که کلفتیش اندازه گردنته تو کونت کونده دروغگو تو انقدر کون دادی که استاد شدی کیرم تو اون حلقت . کونپاره لاشی حتما معاما تو آزمایشگاه کونت میزاشتن سوراخی //
کونی ننویس کیر تو کون ننویس…ن نو ننویس

0 ❤️

470805
2015-10-06 11:36:19 +0330 +0330
NA

من نميدونم بعضی ها.اگه.ننویسن چی میشه؟ کس مغز این کس شعرا چی بود که نوشتی؟ کریم تو سوراخ کیرت

0 ❤️

470806
2015-10-07 09:42:18 +0330 +0330
NA

نمی خوام بهت فحش بدم نه به خاطر تهدیدی که کردی بخاطر اینکه همین فحشایی که نصیبت شد فعلا بسه گفتی «رفتم تو کلاس دیدم که چهار تا بچه ها دارن حال میکنن منم مث سگ پریدم تو کلاس همین که منو دیدن کیر سه تایشون رف تو کما» ببینم کیر چهارمی رو خوردی؟

0 ❤️

470808
2015-10-08 06:55:30 +0330 +0330
NA

واقعا که همونی هستی که خودت می دونی…
دیگه از این دریوریا ننویسی…

0 ❤️

470809
2015-10-08 11:59:15 +0330 +0330
NA

از بس فکرای منحرف کردی داری قاط میزنی خدا شفات بده .
سری بعدم خواستی کوسشر بگی برو واسه عمت بگو :|

0 ❤️

470810
2015-10-14 15:56:34 +0330 +0330

به 37 روش مادر جندتو جر بده كه خوب تو رو تربيت نكرده بچه كونى
بار اخرت باشه از اين كس شعرا بنويسى

0 ❤️

638694
2017-07-08 22:46:10 +0430 +0430
NA

داستانی از یک بچه رویایی با مغزی به اندازه فتدق اونهم یک فندق پوک
ادمهای ابله که چون کودن و مملو از حماقت اند افکار بچگانه خودشون رو خیلی واقعی میپندارند درحالیکه مزخرفاتی درحد چرندیات کودکانه بیش نیست اینقدر شعور ندارن که بفهمن بقیه شعور دارن

0 ❤️

715563
2018-09-06 12:41:37 +0430 +0430

ک.ی.رم دهنت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها