کردن عمه ى پيرم تو حموم

1393/10/09

سلام من فرشيد هستم 20 ساله از تبريز. من دانشجوى مهندسی هستم و يه زندگى عادى دارم.بريم سر اصل مطلب من 4 تا عمه دارم که همشون شوهر و بچه دارن ولى بزرگترين عمم بچه نداره و به دليله خيانت شوهرش ازش جدا شده. من عمه بزرگمو خيلى دوس دارم و هر وقت چيزى برا خونه خودمون بگيرم حتما برا عممم ميگيرم.داستان از اون روزى شروع شد که من نزديکاى ظهر به عمم زنگ زدم و گفتم عمه فرح واسه خونه سيب زمينى گرفتم و برا تو هم گرفتم اگه جايى نميرى بيارم. عمه فرح گفتش خونم عمه فدات شه بيار منم به خونه گفتم که دارم ميرم پيشه عمه و سيب زمينى رو برداشتم و راه افتادم.رسيدم دم خونه عمه فرح و ايفونو زدم و در رو باز کرد و رفتم تو بعد روبوسى و کلى قربون صدقم رفتن گفت بيا تو و منم رفتم و نشستم عمه فرح گفتش واستا من برم واست ميوه بيارم که منم گفتم نه عمه ميل ندارم پنج ديقه ميشينم برم.البته اينم بگم که من با عمم زياد راحت نيستم که دروغکى بگم ميشينم باهاش حرفاى سکسى ميزنم باهاش صميمى هستم ولى تا حالا پيشش از سکس بحثمون نشده.خلاصه عمه فرح گفت عمه فدات شه مياى تخت رو از اتاق بياريم تو پذيرايى پهن کنيم تو اتاق حوصلم سر ميره تا شب ميشينم فيلم نگاه ميکنم تو سالن منم گفتم باشه عمه و رفتم تخت و باز کردم و يکم کمکم کرد و تختو اورديم پذيرايى و من شروع کردم به بستن پيچ هاى جلوش که وقتى کارم تموم شد برگشتم تخته هاى بغليشو بزنم ديدم عمه فرح دولا شده اونطرف داره دستمال ميکشه که تميز کنه منم نگام افتاد به کسش که از شرتش زده بود بيرون يکم نگاه کردم و بعدش حشرم زد بالا و هى خودمو اينور اونور ميکردم و به هر بهانه اى شده دستمو يا کيرمو ميماليدم به عمم که يهو برگشت گفت عمه فدات شه من کمرم درد گرفت ميتونى تنهايى پهن کنى منم گفتم اره عمه چيزيش نمونده داره تموم ميشه قوربون صدقم رفت و رفت روبروم رو مبل دراز کشيد به سمته من جورى که فقط نگام ميکرد و منم زير چشمى ميديدم که داره نگام ميکنه.خلاصه تخت رو پهن کردم و تشک رو روش گذاشتم که عمه فرح اومد و يه بوس از لپام کرد و دراز کشيد و گفت اخ جون ببين چه سرده تشک کيف ميده منم خنديدم و عمه فرح گفت بيا دراز بکش پيشم و منم دراز کشيدم و عمه ى 47 سالمو بغل کردم و يکم خنديديم که عمم گفت فرشيد ميشه برام اب بيارى منم گفتم چشم عمه و رفتم اب اوردم و يکميشو ميل فرمود و بقيشو پاشيد روم منم فقط ميخنديدم که گفتم عمه نيم قرنه که دارى زندگى ميکنى ولى هنوزم مثله بچه اى و عمم خنديد و بلند شد و گفت من هنوزم جووونم و خنديد بعدش گفت تى شرتتو دربيار سرما نخورى اب بچسبه به تنت.منم دراوردم و رفتم اب اوردم تا اينکه خواستم بپاشم به روش گفت تو رو جونه عمه نپاش که ميدونى چندشم ميشه منم گفتم به من چه و عمه فرح گفت واستا من برم حموم و صدات بزنم و بيا تا دلت ميخواد اب بپاش روم ولى الان نپاش چون وسواس دارم و منم قبول کردم و اومدم رو مبل نشستم و عمه فرح بعد از چند ديقه از تو اتاق داد زد که عمه من دارم ميرم حموم صدات زدم بيا منم گفتم باشه و نشستم فيلم ديدم که بعد از نيم ساعت عمم صدام کرد که فرشيد جوونم اگه ميخواى خيسم کنى بيا وگرنه در اومدنى نميزارم خيسم کنى منم بدو رفتم تو حموم ديدم عمم فقط شرت تنشه و زير اب واستاده.من با ديدن سينه هاى عمه فرح خشکم زد و عمه گفت به چى نگاه ميکنى تو بچگى پدره اين سينه هاى منو دراوردى هى چنگ ميزدى و منم گفتم خب شايد خوشم ميومده و از يه طرف هم شوکه بودم که عمم چرا اينقدر راحت باهام حرف ميزنه و عمم گفت نميخواى اب بپاشى منم گفتم اخه زيره ابى بپاشم چه فايده اى داره که عمم خنديد و گفت راست ميگيا و منم گفتم هه هه هه و عمم گفت الهى عمه قوربونت شه لباساتو دربيار بيا زيره اب به ياد بچگى بشورمت مثل قديم.منم که کمى پررو تشريف دارم لباسامو در اوردم و فقط شرتم پام موند و رفتم زيره اب که عمه گفت پشتمو کيسه ميزنى منم گفتم چشم و ليف رو برداشتم و افتادم از پشت به جون عمه و يکم بعدش گفت اگه ميخواى منم واسه تو رو بکشم که منم گفتم باشه و ليف رو دادم بهش و پشتمو کردم بهش که عمه فرح گفت مگه جلوتو کيسه نميکشى ؟ منم گفتم مگه تو کشيدى که عمم جواب داد واسه من هميشه تميزه و خنديد و گفت واستا اول جلوتو کيسه بکشم بعد پشتتو منم گفتم باشه و عمه شروع کرد به کيسه کشيدنم که وقتى داشت کيسه مميکشيد سينه هاش اينور اونور ميشد و کيرم راست شد و يهو عمم گفت فرشيد جون اين ديگه چيه؟ خجالت بکش.منم گفتم عمه سينه هات خيلى قشنگن بخاطر اونه. عمه فرح هم بلافاصله بهم گفت اگه خوب بودن صمد ( شوهرعمم) خيانت نميکر کد و خنديد و منم گفتم اشکال نداره من هستم و يهو بغلم کرد و سرمو فشار داد به سينه هاش و گفت تو عزيزه دله عمه اى منم گفتم مرسى و دستمو زدم به سينه عمم و گفتم عمه چقدر نرمن. عمه فرح گفت پس بگو چرا بچه بودنى چنگ ميزدى حتما ميخواستى صاحابشون شى که من قلبم داشت تو دهنم ميزد و گفتم اره خيلى خوبن.عمه دستشو انداخت به کيرم که گفتم عمه عصبانى ميشه تف ميکنه ها عمم گفت عجب.بچه بودنى اين کارارو نميکردااا.بد تربيتش دادى و خنديد منم گفتم الان بچه نيست ديگه بزرگ شده و گفت الهى قوربونش برم.بعدش گفتم عمه اجازه ميدى يه کارايى با هم بکنيم امروز؟ عمه گفت بهلهههه اجازه مام دسته شماست و جفتمون هم خنديديم و دستمو انداختم به سينه هاى عمه و شروع کردم به ليسيدن و بعد از پنج ديقه عمه گفت حالا نوبته منه و شورتمو گفت دربيارم و دراوردم و کيرمو گرفت دستش و اول يکم باهاش بازى کرد و بعدش کرد تو دهنش.واااااى انگار تنور بود اب دهنش حشرى شدم و گفتم عمه بسه بخواب که ميخوام کستو بخورم عمه فرح هم خنديد و گفت اى شيطوووون از اين به بعد عمه ماله توعه ها ازش خوب استفاده کن منم گفتم از اولش واسه خودم بود و خنديدم و شرت عمه فرحرو از پاش دراوردم و کس تميز و بى مو رو که ديدم افتادم به جونش که عمم صدا درمياورد و اه و اوه ميکرد و منم با صداش بيشتر حشرى ميشدم. يکم که خوردم عمه گفت بکن ديگه مردم.منم گفتم چشم و کيرمو چندبار زدم به کس عمه که تو حموم صداش ميپيچيد و بعدش کردم تو کسش که خيلى تنگ بود و من يه لحظه حس کردم پس وسط ابرام.يواش يواش سرعتمو بيشتر کردم و ابم داشت ميومد که به عمه گفتم عمه داره مياد اونم گفت بريز تو دهنم که تا اخرين قطرشو ميخورم.منم سريع کيرمو گذاشتم تو دهن فرح جووونم و همه ابمو ريختم تو دهنش که يکميشو و خورد و بقيشو تف کرد رو سينش که گفت به به خوشمزه بود منم گفتم عمه وسواسى مارو داشته باش که از اب شير بدش مياد بپاشيم روش ولى از اب کير خوشش مياد که اونم خنديد و گفتش اين فرق داره و پاشديم حموم کرديم و يکم همديگرو دسمالى کرديم و اومديم بيرون. دوستان اولين بارمه که داستان مينويسم.اگه غلط املايى داشتم يا بد توضيح دادم به بزرگى خودتون ببخشين.❤

نوشته: فرشید


👍 4
👎 5
353609 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

449062
2014-12-30 15:22:11 +0330 +0330
NA

ooooooffff bazam ame! jaghi :v

1 ❤️

449063
2014-12-30 16:22:28 +0330 +0330
NA

حیف فحوش که به تو بدن…

1 ❤️

449064
2014-12-30 16:27:27 +0330 +0330
NA

کیرم تا تا ناف تو حلقتو داستائه تخمی تر از خودت

0 ❤️

449065
2014-12-30 16:50:00 +0330 +0330
images.jpg

تکراری بودددد

0 ❤️

449066
2014-12-30 18:16:59 +0330 +0330

هر4تا عمتو گاییدم
جغــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
کلنگ

0 ❤️

449067
2014-12-30 18:39:14 +0330 +0330

عجب جقی زدی تو پسرجان!!!

0 ❤️

449068
2014-12-30 18:40:06 +0330 +0330

عجب جقویه عجیبی هستی تو

0 ❤️

449069
2014-12-31 01:24:30 +0330 +0330
NA

شاید باورتون نشه داستانها رو فقط به خاطر اینکه بعدش نظر دوستان عزیر رو بخونم میخونم
اصن نظرها خودش داستانیه

و در آخر مجلوق خیلی خری

2 ❤️

449070
2014-12-31 03:38:20 +0330 +0330
NA

تو مريضي-اينم نسخه ات:گه سگ با چند تار موي زن بدكاره و مدفوع بچه حروم زاده و پشم كون شاهزاده رو بخور بده صورتت و نصفشم بخور،اونوقت خوب خوب ميشي…نكبت

0 ❤️

449071
2014-12-31 03:42:26 +0330 +0330
NA

خوبیش بود

0 ❤️

449072
2014-12-31 06:16:47 +0330 +0330
NA

اخه بچه کونی جلقی لااقل یه جوری بنویس که کمی بشه باور کرد کس کش ییبچه کونی این داستان بود نوشتی برو همون کونت را بده بعدش جلقتو بزن

0 ❤️

449074
2014-12-31 06:34:31 +0330 +0330
NA

خوب بود عزیزم موفق باشی

0 ❤️

449075
2014-12-31 07:50:13 +0330 +0330
NA

آ او عمما گتی بیزده قیراخ دا نولار ثواپ دی biggrin

0 ❤️

449076
2014-12-31 08:39:58 +0330 +0330

اینطوری پیش بره فردا داستان طرف با یه زن مریخی میاد تو پستای داستان سکسی

0 ❤️

449077
2014-12-31 09:54:45 +0330 +0330
NA

اقا نکنید این کارو با ملت خیانت نکنید اخه
چرا با هم زبونای خودتون این کارو میکنید میخواید خونواده هارو از هم بپاشونید؟
نکن ادمین درست نیست
خیانت نکن

0 ❤️

449079
2014-12-31 15:58:35 +0330 +0330
NA

اه هرچی جلق زده بودم پرید با این داستانت من برم تسبیحمو بیارم

0 ❤️

449080
2014-12-31 16:15:31 +0330 +0330
NA

خوش بحالت خدا واسه ما هم قسمت کنه بزنیم توش

0 ❤️

449081
2014-12-31 16:55:21 +0330 +0330
NA

تلاطم

سلام و احترام،
یک سیگار روشن می کند و پشتش را به دیوار بالکن می چسباند. پک دوم را که می کشد آرام می نشیند و چمباتمه می زند. با هر دودی که از دهانش بیرون می آید یک نگاه به سیگارش می اندازد و نگران زود تمام شدن سیگار می شود. تنها چیزی که او را از افکارش بیرون می کشد، جهت حرکت دود است که مبادا به سمت آستینش بیاید و بو بگیرد. " آهای تو آدم نمی شی"، فرزانه سرش را از در بالکن بیرون آورده بود، چشمانش را که پر از برق خوشحالی بود گرد کرد و اینبار بلندتر داد زد: " هووووووووووی با تو بودما خره، مگه قرار نبود سیگار نکشی" این را که گفت دمپایی سفید زنانه را برداشت و به طرف نوید پرت کرد و بعد آخرین دکمه ی مانتویش که باز مانده بود را بست و نوید در حالی که سیگارش را خاموش و جای برخورد دمپایی را تمیز می کرد گفت: " میری؟"
-“پ ن پ می شینم سانس بعدی شروع شه” نوید چیزی نگغت،آشفته بود،رفت جلوی آینه و دستی به موهای بهم ریخته اش کشید، صورتش را جلوتر برد، لب پایینش را برگرداند و با دقت براندازش کرد بعد با خودش گفت: " خیلی می سوزه"
-“مال منم میسوزه عشقم، هم لب بالام هم لب لاپام” فرزانه خوشحال بود و همین نوید را بیشتر کلافه می کرد. سخت بود باور کند خیانت به نسرین را. تنها صحنه ای که در ذهن گنگش رژه می رفت، اندام سفید و لخت نسرین بود با باسن برجسته اش و آن شکم بدون چربی که کمی به جلو برآمده بود. دیشب بود که پاهایش را در پاهای لخت نسرین قفل کرده بود و سینه های مرمری اش را می خورد و هر از چند گاهی سرش را بالا می آورد و می گفت:" دوست دارم نسی جون" و بعد نسرین پاهایش را باز کرد و گفت: " هیسسسسسسس. فقط بکن نوید، فقط بکن عشقم"
-" ای بابا نمیخوای چادرمو بیاری؟!" فرزانه دم در ایستاده بود که برود.
پایان

1 ❤️

449082
2015-01-01 04:43:27 +0330 +0330
NA

کیر خر تو کونت…

0 ❤️

449083
2015-01-01 04:53:02 +0330 +0330
NA

خوبید ؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

449084
2015-01-01 05:46:28 +0330 +0330

چه دروغ چه راست.با سکس محارم شهوتی میشم.اینو خوندم سه بار ارضا کردم خودمو.یکم جزییاتو زیاد کن.بووووووس

0 ❤️

449085
2015-01-01 07:12:50 +0330 +0330

بچه کونی بیار منم بکنم

0 ❤️

449086
2015-01-01 07:41:06 +0330 +0330
NA

بکنین دیگه یکی ننه رو میکنه یکی عمه یکی خاله همرو بکنین جایه ماروهم خالی کنین

0 ❤️

449087
2015-01-01 12:06:36 +0330 +0330

من نخوندم خیلی طولانی بود ولی اگه ترتیب عمه هاتونو میدید جوونا رو بکنید نه پیرا biggrin

0 ❤️

449088
2015-01-01 12:29:02 +0330 +0330
NA

خوب بود بازم کردیش یا نه همون یک بار بود؟

0 ❤️

449089
2015-01-01 17:11:28 +0330 +0330
NA

داداش صابونتو عوض کنی داستانهات قشنگتر میشه
شاید دختر عمت گیرت بیاد
حداقلش جوونترن

0 ❤️

449091
2015-01-02 09:29:20 +0330 +0330
NA

خدا لعنت کنه این رژیم رو که با ایجاد محدودیت تو همه چی همه چیزمونو ازمون گرفته دیگه نه ناموس میفهمیم نه خدا

0 ❤️

449093
2015-02-05 19:27:25 +0330 +0330
NA

تو دیگه کارت از کامنت گذشته بده بوکونیم bye

0 ❤️

449094
2015-04-19 09:59:35 +0430 +0430

خوب زر زدی اورین کس لیس

0 ❤️

583176
2017-03-10 23:55:48 +0330 +0330
NA

cheghadar dastanha shabihe hame inja enghar hamaro yek nafar neveshte ! maskharast hamash

0 ❤️

769014
2019-05-23 14:52:14 +0430 +0430

کیرم تو تخیلاتت جاکش عمت گفت میرم حموم بیا اب بازی کن با هام جاکششششش

1 ❤️

887857
2022-07-31 14:10:12 +0430 +0430

بد توضیح ندادی
کس گفتی کس‌خل

0 ❤️

942495
2023-08-15 23:37:18 +0330 +0330

عمه ت جنده بوده اونم از مدل پورن استارش، اونوقت میگی فرمودن…!!!

0 ❤️