کردن نامزد سابقم

1394/04/09

اسم من علی است. با یکی از دخترای اقوام نسبتاً دورم نامزد کرده بودم. تقریبا ده ماه با هم نامزد بودیم. هر بلایی که فکر شو بکنید توی این ده ماه نامزدی سرش آورده بودم البته نمی گذاشت بکنم تو کونش و کسش. کسش که پرده داشت نمی شد کونشم می گفت چون خیلی درد داره نمی زارم ولی لاپایی و اینکه کیرمو بکشم روی سوارخ کون و کسش خیلی باهاش حال می کردم. با اینکه از ساک زدن خیلی خوشش نمی اورمد دو سه باری هم برام ساک زده بود. نامزدم دختری با قد 170 وزن تقریبا 65 کیلو لاغر اندام ولی با سینه های تقریبا درشت و خوش فرم. همه بهم می گفتن خوب شاسی اوردی که همچنین دختر خوشگلی گیر اورمده. ولی از شانس کیری ما یک خواستگار پول دار گیرش اومد که ساکن آمریکا بود و خانواده ی این مردک تو ایران براش دنبال دختر بودن و نامزد من رو انتخاب کرده بودن. اولای نامزدیمون خانواده نامزدم خیلی منو تحویل می گرفتن ولی بعد از اینکه این خانواده جدید پیداشون شد دیگه کم کم حتی منو تو خونه هم راه نمی دادن تا اینکه یک روز به خاطر همین رفتار سردشون با پدر و مادرش دعوام شد و نامزدیمون رسماً بهم خورد. من اولش نمی دونستم علت این رفتاراشون چیه ولی بعدا علت رو یکی دیگه از اقواممون که به خانواده نامزدم خیلی نزدیک بود بهم گفت و اون موقع بودن که فهمیم منو به اون مردک ساکن آمریکا ترجیح دادن.

خلاصه اولاش خیلی ناراحت بودم و به فکر انتقام افتادم با خودم گفتم که باید یک کیری به خانواده داماد جدید بزنم. اون خانواده یک دختر دانشجو داشت که همین دخترک نامزدم منو برای برادرش انتخاب کرده بود. خلاصه با ماشین هر چی جلو دختر سبز شدم بهم محل نگذاشت و نتونستم کاری بکنم. یواش یواش بی خیال شدم و از اون ماجرا چند سالی گذشت. تا اینکه فهمیدم اون مردک از آمریکا اومده و با هم ازدواج کردن و یک آپارتمان برای نامزد سابق من بالای شهر اجاره کرده و اونجا زندگی می کنند. ولی هنوز نتوانسته زنشو بره آمریکا. مثل اینکه این کار چند سالی طول میکشه. خلاصه این مردک محل اصلی زندگیش امریکا بود و هراز گاهی هم میومده ایران سری به زنش و خانوادش می زده و می رفته. خلاصه پنج شش سال از این ماجرا می گذشت و من کاملا بی خیال شده بودم ولی اخبار نامزد سابقم و شوهرش و اینکه هنوز نتوانسته بود بره آمریکا ساکن بشه را دورادور از اقوام می شنیدم و حسرت اون کس نازنین از دست رفته را می خودم.
یک روز یک شماره ایرانسل چند بار به گوشیم تک زنگ زد و قطع کرد هر چی هم خودم به اون شماره زنگ زدم جواب نداد. وقتی شماره رو داخل واتس آپ چک کردم دیدم اونجا هست خلاصه شروع کردن باهاش با واتس آپ حرف زدن که بعد از چند روز فهمیدم نامزد سابقم هست. بعد از اینه فهمیدم اونه خیلی با هم در مورد گذشته و اینکه چرا اون منو به اون مردک ترجیح داده بود صحبت کردیم. نامزد سابقم می گفت که دیگه از این وضعیت تنهاییش خسته شده و از اینکه نامزدیشو با من بهم زده ناراحت بود. خلاصه با هم توی یه پارک قرار گذاشتم و من بعد از حدود شش سال دوباره اونو از نزدیک دیدم. چهرش کلی تغییر کرده بود. اندامش درشت تر شده بود و خیلی زیبا تر شده بود. اون روز خیلی با هم حرف زدیم. برای شب بعدش منو دعوت کرد خونش. من هم از خدا خواسته قبول کردم و چونکه قبلا خیلی باهاش حال کرده بودم یه حسی بهم می گفت که اون شب حتما می تونم به آرزوم برسم و از کس حسابی بکنمش. خلاصه یه صفایی به کل بدن دادیم شب راهی خونه نامزد سابقم شدیم. در که زدم دیدم یه فرشته اومد در رو باز کرد همون لباسایی که من دوست داشتم پوشیده بود دست و پام شروع کرد به لرزیدن ولی جلو خودمو گرفت. رفتیم تو خانوم خوشگله رفت برام چایی بیاره. خلاصه دل تو دلم نبود. نمی دونستم از کجا باید شروع کنم. چایی رو که اورد گذاشت جلو من و نشست روی مبل کنارم دیدم بغظ گلوشو گرفته و توچشماش اشک جمع شده با دیدم قیافه اون منم گریه م گرفت اون سرشو گذاشت روی شونمو شروع کرد به گریه کردن منم گرفتمش تو بغل. نمی دونستم چه باید بگم. یواش یواش شروع کردم به مالیدن شونهاش و بوس کردن گونه های و لبش نمی دونم که چطور شد که دستم گذاشتم روی سینه هاش و همینطور که بوسش می کردن سینه هاشو می مالیدم. دیگه گریه هاش تمام شده بود و فقط خودشو چسبوده بود به من. من هم داشتم باهاش حال می کردم که بر گشت گفت یاد اون قدیما بخیر هر وقت با هم تنها می شدیم تو حال کردنتو از همین کار شروع می کردی و تا کجا ها می کشودندش. و بلند شد و گفت من برم صورتمو بشورم و بیام. رفت صورتشو شست و آرایشش درست کرد و دوباره اومد نشست کنارم. چشم تو چشم شدیم من دست انداختم گردنشو شروع کردم ازش لب گرفتم و یواش یواش با دست دیگم سینهاشو گرفتم و شروع کردم مالیدن چند دقیقه ای گه گذشت لباسشو زدم بالا و سینشو از داخل کرستش انداختم بیرون افتادم به جون سینهاش. مثل قبل خوشمزده شیرین بود مزه عسل میدادن. یواش یواش خوابوندمش روی مبل رو شروع کردم بوسیدن کسش از روی شلوار. که دیدم خودش مثل قدیما شلوارش کشید پایین منم شوتشو کشیدم پایین وای چی می دیدم کسش تپل تر شده بود افتادم به جون کسش شروع کردم به خوردنش. بعد از چند دقیقه که خوب خوردمش بهش گفتم اجازه میدی بکنم توش که گفت اگه با کاندوم بکنی عیبی نداره. خلاصه بلند شدیم رفتیم تو اتاق خواب یک کاندوم کشیدم روی کیرمو به آرزوم رسید کیرمو کردم تو کسش. شروع کردم به تلمبه زدن دیگه از خود بی خود شده بود. با تمام قدرتم گرفته بودمش تو بغل و می کردمش بعد از چند دقیقه آبمو خالی کردم و راحت شدم. من ارضاء شده بود ولی اون نه. اما هر دومون از اون رابطه راضی بودیم. خلاصه من رفتم خودمو تو حمام شستم و وقتی اومدم بیرون اون داشت میز شامو می چید. خلاصه شام خوردیم و بعد از شام هم مقداری با هم حال کردیم و اونم ارضاء شد و من رفت. یه چند سالی باهاش بودم تا اینکه شوهرش کار اقامتش توی آمریکا رو دست کرد و اون برای همیشه رفت امریکا. البته هنوز با ایمیل با هم در ارتباط هستیم و عکساشو برام می فرسته و بهم قول داده در اولین فرستی که دوباره اومد ایران یه حال اساسی بهم بده.

نوشته: علی


👍 0
👎 2
78334 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

465142
2015-06-30 10:13:41 +0430 +0430
هر بلایی که فکر شو بکنید توی این ده ماه نامزدی سرش آورده بودم البته نمی گذاشت بکنم تو کونش و کسش. کسش که پرده داشت نمی شد کونشم می گفت چون خیلی درد داره نمی زارم ولی لاپایی و اینکه کیرمو بکشم روی سوارخ کون و کسش خیلی باهاش حال می کردم
*lol* *lol* *lol*
2 ❤️

465143
2015-06-30 13:23:18 +0430 +0430

اگر این داستان 10 سال پیش اتفاق افتاده که با ترجمه کردن مدارک ازدواج و گرفتن تایدیه از اداره مربوطه ارائه اونها به سفارت در کمتر از 6 ماه میتونستن اجازه ورود موقت رو برای همسر بگیرن البته گرفتن اقامت دائم و گرین کارت 4 سالو نیم که شما در این مدت حق خروج از امریکا رو نداشتی طول میکشید اگر منظورت الانه که ویزای موقت نامزدی هم میدن که برای 1 سال هم قابل تمدیده و میتونن نامزدو در کمتر از چند ماه ببرن امریکا دوست عزیزی که با دروغهای شاخدارت اینجا به شعور همه توهین میکنی فکر نمیکنی شاید اینجا یک ادم باسواد که از شرایط مهاجرت اگاهی داشته باشه هم مزخرفاتت رو بخونه بعد گند چاخانات در بیاد؟؟ یک دختری رو میخواستی ادم حسابت نمیکرده اخر هم با یک ادم حسابی موفق مقیم امریکا ازدواج کرده رفته سکس که هیچی شرط میبندم بیلاخ هم بهت نداده داری از عقده میمیری دیگه حد اقل خودتو اینجوری جلو همه ضایع نکن

3 ❤️

465144
2015-06-30 15:13:06 +0430 +0430

این آقای بالایی راست میگه و کیر راستم مستقیما تو حلقت.
تو یه کتکله شمپیت زاغارت کس ندیده ابلهی. سریعا برو به یه گوریل کون بده. مجلوق بی مغز استراخچی.

1 ❤️

465146
2015-07-01 16:46:25 +0430 +0430

بیا حالا شاید ما ندونیم قصه مهاجرت چیه ولی میدونیم جقی این آقای

shahx2

قصه مهاجرتو میدونه دستتو رو کرد بد بخت جقی آخه چقدر باید فحش بخوری بری دیگه نیایی

0 ❤️

465147
2015-07-28 08:09:31 +0430 +0430

خداییش دم این اقایی که دستتو رو کرده گرم…
منم تا اونجایی زار زار گریه میکرد خوندم مشخص بود اخرش چی میشه

0 ❤️

767249
2019-05-13 22:12:06 +0430 +0430

طوری بنویس که واقعی به نظر بیاد و سکسی باشه.
قبل از اینکه داستانت رو بخونم کیرم راست بود

0 ❤️