کردن کون تنگ هانیه دختر عموم

1393/07/28

سلام به برو بچ گل شهوانی- این داستانو که میگم نه دروغه نه بزرگنمایی هر اونچه که واسم اتفاق افتاده رو واستون مینویسم و دلیلی هم ندارم دروغ بگم–حالا هرکی دوس داره بگه کس شعره یا دروغ ولی واقعیت خودمو مینویسم… اسمم امیره و 17 سالمه و یه دختر عمو دارم که یه سال از خودم کوچیکتره لامصب اسمش هانیه ست که خیلی خوشگله وای الانم که دارم مینویسم به یادشم بدجور–تابستون قبل زیاد میومدم شهوانیو داستانای سکسیو میدیدم و خیلی هم لذت میبردم و دوس داشتم با کسی سکس انجام بدم اما گیر نمیومد خلاصه ب فکرم افتاد که برم سراغ دختر عموم هانیه که یه سال از خودم کوچیک تره لامصب اندامی داره سکسی چون از هفت سالگی کیوکوشین کار کرده. اونم موقعیتش خیلی خوب بود چون اونا تو ی شهر دیگه زندگی میکردنو منم میتونستم برم اونجا ی چند روزی باشم—خلاصه تصمیممو گرفتمو رفتم خونشون که اهوازه –رفتم در خونشون زدم به در هانیه درو باز کرد بعد احوال پرسی گفت تنها اومدی گفتم آره حوصلم سر رفته اومدم اینجا باشم ی چند روز اونم گفت بریم تو رفتم تو با زن عمومم احوال پرسی کردمو احوال عمومو پرسیدم گفته بار برده شهر آخه عموم ماشین سنگین داره و 2-3روز یه بار میاد خونه منم که از خدام بود - خلاصه هانیه هم ی شربت مشت سرد واسمون آورد ک تو اون گرمای خوزستان میچسبید - همینجوری ک داشتم شربتو میخوردم نیگام ب کونش افتاد اخ چش بد نبینه داشتم میمیردم از درد کیر-دنبال ی موقعیت بودم که زن عموم بره بیرون منم کارشو بسازم-شب اولو ک اونجا بودم موفق نشدم–خلاصه روز بعد عصرش زن عموم میخواست بره پیاده روی به هانیه گفت بیا بریم-هانیه هم گفت من نیم ساعت دیگه باید برم باشگاه نمیتونم آخ اون لحظه داشتم از خوشحالی بال درمیاوردم زن عمومم گفت اگه میشه نیم ساعت دیگه هانیه رو ببر باشگاه گفتم چشم –خب زن عمومم رفت منم نمیدونستم کی میاد از دختر عموم همینجوری پرسیدم راستی خب میرفتی یه نیم ساعت دیگه باهاش میمودی هانیه گفت نه این میره دو ساعت دیگه میاد–گفتم ایول گفت چی گفتم هیچی — رفتم پایه سیستمشو روشنش کردم میخواستم ی کاری کنم که هانیه بیاد یشم بشینه–خلاصه رفتم تو پوشه ها دوسه تا اهنگو گوش دادم که هانیه اومد با خنده گفت چرا بدون اجازه روشنش کردی گفتم اجازه نمیخواد-بهش گفتم بیا واسم ی دوسه تا کلیپ بزار ببینم گفت باشه اومد پیشم نشست … منم ب خودم گفتم امیر حالا وقتشه کارشو بساز-یه نگاه به هانیه کردم گفتم هانیه گفت بله؟ گفتم میشه بیای بغلم گفت مرض منم رفتم سریع سفت گرفتمش اونم میگفت نکن واقعا که چقد بی تربیتی ولم کن منم گرفتمش تو بغل بردمش رو تخت خوابش بور بوسش کردمو ازش لب میگرفتم آخ شالشو دراوردم موهای نازشو سفت گرفتم تو دست لباشو میمکیدم گفت دیگه تو رو خدا بس کن گفتم هانیه من میخوام نیازمو برطرف کنم همش میگفت نکن یه دست گذاشتم رو پستونش اشک تو چشاش جمع شد یه بوس ازش کردمو تو چشاش نگاه کردم گفتم دوست دارم قربونت برم میخوام فقط از عقب باهات حال کنم اونم هی میگفت نه عین وحشی لباساشو کندمو فقط گذاشتم با سوتینو شورتش آخ اون لحظه بدن نازش تو دستام بود عین وحشی میلیسیدمش اون همش نه گرفته بود ولی ی کم از اول شل تر شد سوتینشو باز کردم پستونای نازشو گرفتم تو دهنو مک میزدم و بعدش میرفتم سراغ لباش تا پنج دقیقه همش این کارو کردم- بعدش شورتشو در آوردم هانیه دیگه خسته شده بود نفس مسزدو کاری نمیتونست بکنه منم کامل لباسامو کندمو کیرمو گذاشتم لای پاشو از پشت سفت گرفته بودمشو همش بهش میگفتم هانیه دوست دارم عشقمی-نفسمی - کون عجیبی داشت لامصب اصلا دل نمیکندم ک یه لحظه جدا بشم یه کم ت کردم سر کیرو گراشتمش در کونش دوباره دادش بلند شد میگفت نکن درد داره نکن —گفتم عزیزم یواش میکنم اگه درد داشت بهم بگو–کیرمو یواش کردم تو کونش هانیه دستاشو گذاشت تو دستامو فشار میداد کار دیگه ای نمیتونست بکنه منم کیرمو ول کردم تا ته کردمش تو کون تنگش اخ چ کیفی داشت دادش رفته بود بالا صورتش قرمز شده بود کیرمو درآوردمو دمرش کردم دوبارهع کیرمو گجذاشتم تو اون کون تنگش همینجوری که تلنبه میزدم ب هانیه میگفتم دوست دارم عشقم–اخ چ کیفی داشت کون داغو نرمش حال میداد کمکم داشت آبم میومد کیرمو در آوردمو بر عکسش کردم آبمو ریختم رو سینش —ی نیم نگاهی ب کس نازش کردم ولی حیفم اومد که بخوام پارش کنم آخه هرچی باشه دختر عموم بود دوست نداشتم این بلا رو سرش بیارم –فقط با دهن کسشو عین وحشی میمکیدم که آبش اومد آخ نامرد ی کم از آبش ریخت تو دهنم بقیشو ریخت رو تخت دراز کشیدم روش چشامو بستم لبمو گذاشتم رو لباش تا ده دقیقه بعدش چشامو باز کردم داشت با حالت تنفر بهم نگاه میکرد ی بوس ازش کردم خدا شاهده همه لباسارو خودم تنش کردم اصلا تکون نمیخورد —لباساشو بوسیدمو ی بوس ازش کردم گفتم نترس بین خودمون میمونه دختر عموی نازم -گفت قول میدی گفتم باشه نفسم–اینم از داستان من بود با دختر عموم خلاصه نفصم درومد تا اینو تایپ کردم البته غلط املایی هم داشتم ب بزرگی خودتون ببخشید … کوچیک شما امیر


👍 1
👎 4
211757 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

441427
2014-10-20 17:10:09 +0330 +0330
NA

لامصب با دختر عمو ؟ لا مصب اینقد وحشیانه ؟ لامصب “گجذاشتم” ؟
اصلا خوب نبود …

0 ❤️

441429
2014-10-20 17:20:41 +0330 +0330
NA

من فکر کنم دختر عموت کونت گذاشته

0 ❤️

441430
2014-10-20 17:37:24 +0330 +0330

[quote=یه مجلوق کونی]خلاصه هانیه هم ی شربت مشت سرد واسمون آورد ک تو اون گرمای خوزستان میچسبید[/quote]
خلاصه بعدش پسرعوت اومد و بجای شربت یه کون مشت ازت گایید
کیر تو دهنتون کونیا که انقده پای شربت رو نکشین وسط
یه مدت از شربت خبری نی بعد یهو میبینی همه داستانا شربت دار شدن
خب کونی جان رفتی و به سادگی به طرز هاردکور گاییدی؟
الان من تورو با کیر خر به فاک عظما بکشم خوشت میاد؟
ننویس جقیه کون باقالی
ریدم تو هیکل قناست لاشی کونی
شغال برینه رو صورت تخمیت
خرس گریزلی همچین بکنتت که تا آخر عمر از کونت خون بیاد
دیووووووووووووووووووووووووووث

2 ❤️

441431
2014-10-20 17:38:48 +0330 +0330

سر دره اینجا واسه گاوایی مثله تو نوشتن زیر 18 سال ممنوع که تو سرتو نندازی پایینو بیای برینی توش
اخه خرپدر این کاره تو تجاوزه
ریدی ابم قطعه با ابه یکی از بچه ها خودتو بشور کونی
ریدم به تایپت

0 ❤️

441432
2014-10-20 18:03:02 +0330 +0330
NA

کسشکس بی ناموس اون چه عکسی گزاشتی دیگه به قران پیغمبر چه کار داری هر حیونی هستی برای خودت باش چرا عکس و چنین توهینیرو اینجا میزاری بیشرف حروم زاده بیشرفی برو قابش کن خونت

0 ❤️

441433
2014-10-20 18:40:07 +0330 +0330
NA

سریع سفت گرفتمش اونم میگفت نکن واقعا که چقد بی تربیتی ولم کن منم گرفتمش تو بغل بردمش رو تخت خوابش بور بوسش کردمو ازش لب میگرفتم آخ شالشو دراوردم موهای نازشو سفت گرفتم تو دست لباشو میمکیدم

جونِ ما اینا جمعن چقد طول کشید,10 ثانیه ؟ :))))
خو کونکش یخورده طبیعی تر بنویس

0 ❤️

441434
2014-10-20 21:52:55 +0330 +0330

جلق الجالق . . . عجب ب ب ب

0 ❤️

441435
2014-10-21 00:32:53 +0330 +0330
NA

کل سکستون اون میگفت نکن…دردداره …ولم کن…آخرشم گفتی بین خودمون میمونه
اونم گفت قول میدی؟ و تمام خیلی هم عالی
کیر اسب آبی تو کونت دیوس!!!

2 ❤️

441436
2014-10-21 06:27:28 +0330 +0330
NA

آقا جون مادرتون این معما رو حل کنید چرا ما میخواهیم یکیو از کون بکنیم یارو داره چشماش از درد در میاد اینها یه تف یه زور کوچولو هوففففففففففف تا ته رفته تو

0 ❤️

441437
2014-10-21 07:56:54 +0330 +0330
NA

کلا الکی بود

0 ❤️

441440
2014-10-21 09:05:54 +0330 +0330

اشغال عوضي

0 ❤️

441441
2014-10-21 09:34:33 +0330 +0330
NA

برادر عزیز عشقم نفسم نزن خواهر کمرت گائیده میشه

1 ❤️

441442
2014-10-21 12:37:15 +0330 +0330

تکراری!!! تکراری !!! و بازم تکراری !! نه موضوع خاصی !! نه داستان خاصی !! همش کس و شعر !?? خسته شدیم بابا !!! یکی تحول ایجاد کنه !!!

0 ❤️

441443
2014-10-21 13:37:33 +0330 +0330
NA

kos kosh
zer zadi

0 ❤️

441444
2014-10-21 15:54:30 +0330 +0330
NA

کس کش به طرف که حتی باهاش نسبت هم داره تجاوز کرده بعد با افتخار داستانش رو گذاشته البته اگر زاده افکار کیریش نباشه
کیرم دهن ولد زنای جقیت کنن

1 ❤️

441445
2014-10-21 16:44:14 +0330 +0330

پسر گلم اولا"دیگه تو این سایت نیا دوما"به مامان جونت بگو یه کم باهات دیکته کار کنه که لااقل بعدا"درست بنویسی .

0 ❤️

441446
2014-10-21 17:00:48 +0330 +0330

بچه برو جقتو بزن. مگه میشه همینطوری از کون کرد. لااقل برو کون بده تا بفهمی چطوری کون میکنند. دوست داشتم فحشت ندادم. البته بچها از خجالتت در امدند.

0 ❤️

441447
2014-10-21 17:41:20 +0330 +0330
NA

ماشالله هرچی داستان سکس هس ی سرش میخوره ب ماشین سنگین بگو دا چرا ما سکس نداریم نگو چون کسی تو خونواده نیس ک ماشین سنگین داشته باشه…ی سرشم ک میخوره پشت کامپیوتر نشستم…خوبه نگفتی سوپر پیدا کردم؟…شهرستان…نکته جالبی بود ههه

0 ❤️

441450
2014-10-22 00:12:17 +0330 +0330
NA

نهایت بی مغزی بی انصافی خودتو نشون دادی.
تو ی احمقی ک مث سگ باید طردت کرد
واقعا متاسفم و برای دختر عموت ارزوی ارامش دل و زندگی سالمی دارم

0 ❤️

441451
2014-10-22 06:13:35 +0330 +0330
NA

دختر عموت اگه کیوکوشین بلد بود
چرت نزد کون پاره خواهر ننه جندت بیاد جلو چشمات
کسخول جغی

0 ❤️

441452
2014-10-22 07:25:26 +0330 +0330
NA

شاشیدم تو اون باشگاهی که اون دخترعموت توش کیوکوشین کار میکرده اون وقت زورش به توی ملجوق نرسیده بندازدت کنار کونت بذاره.
ریدی!

0 ❤️

441453
2014-10-22 08:45:21 +0330 +0330
NA

از اون قسمتش که نه سلامی نه الیکی انداختشیش رو مبل و لختش کردی ( فک کن اینو باور کردم )
ولی اون کونی که بدونه هیچ مالشی و کرمی و تفی ، خشکا خشک با یه حرکت تپوندی توش و آخرشم گفتی چه کون تنگی بود ، احتمالا شما به غار علی صدر سفر کرده بوده که اینطور راحت توش سیر و سفر می کردی .
آخرشم آبتو ریختی رو سینش و لباساشو پوشوندی بش
برو مارک صابونتو عوض کن
فحشارو می زارم به حساب برو بکس شهوانی

0 ❤️

441454
2014-10-22 15:13:49 +0330 +0330

مگه دختر عموت کیوکوشین کار نبود!!! خوب تو زور گاش کردی که میزد عنِت میکرد چاقال.
چرا قرآن میندازی گردنت که باور کنیم؟! سگ کونت گذاشته توهم زدی -_-
اینقدرم وحشی وحشی نکن به سنت نمیخوره گرگ باشی.هنوز سن کون دادنته :|

0 ❤️

441455
2014-10-26 02:20:16 +0330 +0330
NA

ای جلب!!
میدونی چرا مقاومت میکرده؟ نبخاطر اینکه بدش از کیر میاد،نه، تموم دخترا عاشق کیرن، ولی اون خودش یه دوست پسر داشته که هرهفته کونش میذاشته،و نمیخاسته که خیانت کنه و با کس دیگه باشه!
در کل لایک

1 ❤️

441456
2014-10-26 20:35:12 +0330 +0330
NA

خفه شو ببينم مرتيکه لارجرباکسى :))) منه کس مغز همه رو خوندم :|

0 ❤️

441457
2014-11-29 16:46:24 +0330 +0330
NA

فک کنم داشتی مینوشتی همزمانم داشتی جق میزدی
خب کیرم به سوادت این چیه نوشتی آخه
کونده پلاسمای پاره
الاق لااقل بعد این که نوشتی یه روخونی میکردی ببینی چی کسشر نوشتی

0 ❤️

441458
2014-11-29 16:51:27 +0330 +0330
NA

کس مغز جقی دختر عموت 16 سالش بوده بعد چجوری میرفته دانشگاه؟؟! فک کنم میرفته اونجا می داد ننه تور از کون ریده بد جور ریدییییی

0 ❤️

441459
2014-12-12 03:13:22 +0330 +0330
NA

عضو شدم فقط به خاطر اینکه بگم گاییدمت کس کشه جقی آخه این داستانه !!! تنها برای بار اول به دختر عموی خیالیه جندت گفتی بیا تو بغلم !!! اخه کس شعر تا کی !!! بابا چند نفر بزارید قبل از تایید داستانا بررسی کنن .

0 ❤️

441460
2015-05-22 09:04:06 +0430 +0430
Ley

ey kiram tu in dastanaye tokhmatik
koskesh to ridi b ayande dokhtar amat
ta akhare omresh az sex ba marda mitarse
in karet tajavoze tajavoooooz
harchand hamash doruqi bish nabud :))))))))))))
dar kol goftam

0 ❤️

554341
2016-08-31 03:09:45 +0430 +0430

یعنی کیرم تو دهن خودم که کامل کسشر تو رو خوندم
ای تُف

0 ❤️

705729
2018-07-27 09:08:25 +0430 +0430
NA

همش کس شعر بود
تخیلات خوبی داری ???
معلومه زیاد جق میزنی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها